eitaa logo
انجمن ادبی شاخ نبات 🍭
862 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
349 ویدیو
209 فایل
این همه شهد و شکر کز سخنم می ریزد اجر صبریست کزان شاخ نباتم دادند✨ شاخ نبات، لذت بودن با ادبیات❤️📖 حرفاتون رو می‌شنویم😌: @shakh_nabaat
مشاهده در ایتا
دانلود
15.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«☂» از درد ترک خورده و از زخم کبودیم کوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم..🌊 🍭@shakhee_nabat
« ☔️ » شانه‌ات را دیر آوردی ســرم را بــــاد برد خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد آه ای گنجشک‌های مضطرب شرمنده‌ام لانه‌ی بر شاخه‌هــــای لاغرم را باد برد من بلوطی پیــر بـودم پای یک کـــوه بلند نیمم آتش سوخت، نیم دیگرم را باد برد از غزل‌هایم فقط خاکستری مانده بـه جا بیت‌های روشن و شعله ورم را باد برد با همین نیمه همین معمولی ساده بساز دیــــر کردی نیمـه‌ی عاشق ترم را باد برد بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت وا نشد بدتر از آن بـــال و پـرم را بـــاد بـرد   🍭 @shakhee_nabat
6.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«☂»  من باغ زمستان زده دارم تو نداری من خرمن طوفان زده دارم تو نداری   از خاطره‌ی سبز بهشتی که فرو ریخت یک میوه‌ی دندان زده دارم تو نداری   "داش آکلم" و تنگ دلی درد نشان را بر صخره‌ی "مرجان" زده دارم تو نداری   من عهد نوشتم تو نه دیدی و نه بستی من دست به قرآن زده دارم تو نداری   "گر همسفر عشق شدی" را که شنیدی؟ من اسب به میدان زده دارم تو نداری   من این‌همه و تو یک جمله نوشتی: من سرمه به مژگان زده دارم تو نداری 🍭@shakhee_nabat
4.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«☂» ای دلبری‌ات، دلهره‌ی حضرت آدم پلکی بزن و دلهره‌ام باش دمادم تهمینه‌ی من ترس من این است نباشد باب دلت این رستم بی رخش پر از غم من نارون صاعقه خورده تو گل سرخ تو سبز بمان من بدرک من به جهنم 🌹 🍭@shakhee_nabat
15.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«☂» از درد ترک خورده و از زخم کبودیم کوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم..🌊 🍭@shakhee_nabat
6.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«☂» رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد دلشوره‌ی ما بود دل آرام جهان شد ؛) 🍭@shakhee_nabat
«🍷» سُفره دارِ تواَم ای عشق، بفرما.. بِنشین نانِ جو، زخم و نمک، خونِ جگر بسیار است‌ 🍭@shakhee_nabat
22.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«☂» از شوق هم آغوشی و از حسرت دیدار بایست بمیریم چه باشی چه نباشی! 🍭@shakhee_nabat
«🍷» عشق ابریست که یک سایه ی آبی دارد سایه‌اش کاش به دل گاه به گاه افتادن ‌☁️ 🍭@shakhee_nabat
« ☔️» با من برنو به دوش یاغی مشروطه خواه عشق کاری کرده که تبریز می سوزد در آه بعدها تاریخ می گوید که چشمانت چه کرد؟ با من تنها تر از ستارخان بی سپاه موی من مانند یال اسب مغرورم سپید روزگار من شبیه کتری چوپان سیاه هرکسی بعد از تو من را دید گفت از رعد و برق کنده ی پیر بلوطی سوخت نه یک مشت کاه کاروانی رد نشد تا یوسفی پیدا شود یک نفر باید زلیخا را بیاندازد به چاه آدمیزادست و عشق و دل به هر کاری زدن آدم ست و سیب خوردن، آدم است و اشتباه 🍭@shakhee_nabat
«📷» 🗓 به مناسبت 10 خرداد ماه زادروز "" رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد دلشوره ی ما بود، دل آرام جهان شد در اوّل آسایش مان سقف فرو ریخت هنگام ثمر دادن مان بود خزان شد زخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداوند اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد آنگاه همان زخم، همان کوره ی کوچک، شد قلّه ی یک آه، مسیر فوران شد با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد جان را به تمنّای لبش بردم و نگرفت گفتم بستان بوسه بده، گفت گران شد یک عمر به سودای لبش سوختم و آه روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر رفت و همه ی دلخوشی ام یک چمدان شد با هر که نوشتیم چه ها کرد به ما گفت مصداق همان وای به حال دگران شد 🍭@shakhee_nabat