🌱صبحمون رو با یه آیه از قرآن شروع کنیم
« #نور ✨ »
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا ۖ كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا ۖ قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّىٰ لَكِ هَٰذَا ۖ قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۖ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ
پس خدا او را به نیکویی پذیرفت و به تربیتی نیکو پرورش داد و زکریّا را برای کفالت و نگهبانی او برگماشت؛ هر وقت زکریّا به صومعه عبادت مریم میآمد نزد او رزق شگفت آوری مییافت، گفت که ای مریم، این روزی از کجا برای تو میرسد؟ پاسخ داد که این از جانب خداست، همانا خدا به هر کس خواهد روزی بیحساب دهد.
( آیه ۳۷ سوره آل عمران )
🍭@shakhee_nabat
«#شعر_شما ⛱»
پس کوچههای تار دلم را قدم بزن
بیپرده خواب پنجره ها را به هم بزن
در فکر بینهایتم از شوق قد بکش
با واژهها به سبک جدیدی قدم بزن
از مرز خاطرات سیاهم عبور کن
پایان قصه را به سپیدی رقم بزن
گیسو به دوش باد رها کن به پیچ و تاب
نیلوفرانه بر تن من پیچ و خم بزن
قفل سکوت بشکن از این کهنه بیتها
در بزم واژه از نفسی تازه دم بزن
منشور شاعرانهی شور و نشاط باش
دست ردی به سینهی تبدار غم بزن
موسیقی نگاه تو تصنیف دلبریست
شعر مرا به شیوهی چشمت قلم بزن
#طیبه_عباسی_آرانی
#عضو_انجمن
🍭@shakhee_nabat
«#چهل_قاعده_شمس🌞»
🔹بیست و هفتم
این دنیا به کوه میماند. هر فریادی که بزنی، پژواک همان را میشنوی. اگر سخنی خیر از دهانت برآید، سخنی خیر پژواک مییابد، اگر سخنی شر بر زبان برانی، همان شر به سراغت میآید...
🍭@shakhee_nabat
«#نظم_پریشان🍷»
پیری و جوانی پی هم چون شب و روزند
ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم
🌙☀️
#سعدی
🍭@shakhee_nabat
15.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«#شعرخوانی☂»
از درد ترک خورده و از زخم کبودیم
کوهیم و تماشاگر رقصیدن رودیم..🌊
#حامد_عسکری
🍭@shakhee_nabat
37.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎼🎼🎼
#مهمان_موسیقی 🎵
«#فیلم_موسیقی 🎬»
تار ایرانی ۱۴۳_کرمانشاه
کاری از علی قمصری
"دام و دانه" را به عشق خنياگران صحنه و استان كرمانشاه روى شعر زيبايى از مولانا ساختم.
"صحنه"... .
شهرى كه در آن باورهاى انسانى را روى پرده هاى تنبور معنا مى كنند.
سرزمينى را فرض كنيد كه در آن مردم پس از جمع شدن دور هم با سازهايشان به هم سلام مى كنند، معاشرت مى كنند، مى رقصند، بر دردها مرهم مى گذارند ، گلايه ها را مى نوازند، بر بخشندگى زخمه می زنند، و نداى رزم و صلح سر مى دهند. همه ى اينها در صحنه، گهواره، دالاهو و بسيارى از مناطق استان كرمانشاه با تنبور و دف انجام مى شود.
تنبور، ساز آئينى يارسانان كرمانشاه است. سلوك ، زيستى پالوده و روح پاك زندگى در اين خطه با فراز و فرودهاي نغمگى و طپش هاى وزنى روى ساز تنبور و دف منعكس مى شود. در خانهی استاد مظفر منصوريان قبل از ضبط ساعاتى ميهمان بوديم. سكوت و آرامش ، عزت نفس و بى نيازى غوغا مى كرد و رفتار زيبا با دو فرزندشان بسيار برايم جالب بود. اولين بارى نبود كه در بين اقوام با استاندارد رفتارى و تربيتى ممتاز اما نه تقليدى از غرب ، برخورد مى كردم. همزيستى با اقوام براى من دانشگاهى سرشار از مسائل تربيتی و آداب اجتماعی است.
•علی قمصری
🦋
🎼🎼🎼
🍭@shakhee_nabat
🌱صبحمون رو با یه آیه از قرآن شروع کنیم
« #نور ✨ »
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ ۖ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً ۖ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ
در آن هنگام زکریّا (که کرامت مریم مشاهده کرد) پروردگار خود را بخواند، گفت: پروردگارا، مرا (به لطف خویش) فرزندی پاک سرشت عطا فرما، که همانا تویی اجابت کننده دعا.
( آیه ۳۸ سوره آل عمران )
🍭@shakhee_nabat
«#سفر_با_کتاب✈️»
سفر به آمریکا🇺🇸
📒نام کتاب: دختری که ماه را نوشید
👤نویسنده: کلی بارن هیل
✏️مترجم: لیلی پور عباسی
🗒تعداد صفحه: ۳۳۶
🔮سبک: فانتزی، معمایی
🌀نشر: فانوس دانش
سلام اومدیم امروز با یه کتاب برای مخاطب نوجوون بهخصوص اگه اول راه کتابخونیه😍
داستان یه فانتزی معمولی نیست؛ پس طبیعیه که فرق کنه. درونمایههای رئالیسم جادویی داره و نثرش از قصد مبهمه؛ بنابراین همه پسند نیست و طبیعیه که خیلیها نتونن باهاش ارتباط بگیرن ولی بی شک عاشقان خودش رو هم داره، اما به نظرم نویسنده جادوشو خیلی بی قاعده و قانون ریخته بود تو قصه. از بعضی چیزام ساده رد میشد و توضیحات انگار کافی نبودن.
مردم شهر هر سال، کودکی رو بهعنوان پیشکش به جادوگری تقدیم میکنن که در جنگل زندگی میکنه. اونها امید دارند که این قربانی باعث بشه جادوگر کاری به کارشون نداشته باشه اما زان، جادوگر درون جنگل، بسیار مهربونه. زان این بچهها رو از جنگل نجات میده، اونها رو به خونوادههای خوش قلبی میبخشه که در اون سوی جنگل زندگی میکنن و در طول مسیر، گرسنگی اونها رو با نور ستارهها رفع میکنه.
اما یک سال، زان به جای نور ستاره، به بچهای نور ماه میده؛ اتفاقی که باعث میشه اون بچه از قدرت جادویی خارقالعادهای برخوردار بشه. زان تصمیم میگیره که این بچه رو، که نامش رو لونا گذاشته، مثل بچهی خودش بزرگ کنه. با نزدیک شدن به تولد ۱۳ سالگی لونا، قدرتهای جادویی اون با عواقبی بسیار خطرناک، خودش رو نشون میده...
📌معرفی کتاب از فاطمه زهرا اسماعیلی
#عضو_انجمن
🍭@shakhee_nabat