eitaa logo
انجمن ادبی شاخ نبات 🍭
605 دنبال‌کننده
965 عکس
197 ویدیو
124 فایل
این همه شهد و شکر کز سخنم می ریزد اجر صبریست کزان شاخ نباتم دادند✨ شاخ نبات، لذت همراهی با ادبیات❤️📖 حرفاتون رو می‌شنویم😌: @shakh_nabaat
مشاهده در ایتا
دانلود
« 🧁» جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت: بین شما کسی هست که مسلمان باشد؟ همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکم‌فرما شد، بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخاست و گفت: آری من مسلمانم. جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا. پیرمرد به‌ دنبال جوان به راه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند، جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که می‌خواهد تمام آن‌ها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد. پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد. جوان با چاقوی خون‌آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید: آیا مسلمان دیگری در بین شما هست؟ افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را به قتل رسانده نگاهشان را به پیش‌نماز مسجد دوختند. پیش‌نماز رو به جمعیت کرد و گفت: چرا نگاه می‌کنید، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمی‌شود... . 🍭 @shakhee_nabat
«💌» اگر قلبم ایستاد بر مزارم بنویسید که یک‌روز می‌رویند از بذر تنم باغ‌ها . . یک‌روز می‌رویند از بذر تنم باغ‌ها 🍭@shkhee_nabat
20.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⏳» من‌ فکر‌ می‌کنم‌‌ اساس زندگی‌ بر جدایی است. چون‌‌ را‌ه‌ها‌ و‌ آدم‌ها‌ متفاوتند. اما نمی‌توانیم چیزهایی را که از آن‌ها جدا می‌شویم، برای همیشه فراموش کنیم حتیٰ‌ اگر‌ خودمان بخواهیم! خودتان را گول نزنید، خدایی‌ ناکرده‌ حتی‌ٰ اگر آلزایمر هم بگیرید، ممکن است یاد‌آور‌ها، خاطرات شما را برای چند‌ ثانیه‌ هم که شده‌ به گذشته گره بزنند. گاه نیازی نیست به کسی‌ فکر‌ کنیم تا او را به‌ خاطر آوریم، کافی است که آن آدم یک «یاد‌آور»‌ از‌ خودش پیش‌ ما‌ گذاشته باشد. پس با: بوییدن‌ عطری یا دیدن رنگی یا شنیدن‌ موسیقی‌ای یا دیدن‌ چیزی‌ که‌ مورد‌ علاقه‌ او‌ بوده و حتی‌ٰ‌ خوردن‌ غذایی‌ که‌ با‌ او‌ خوردید‌ یا او‌ دوست‌ داشته یا هرچیز دیگری... به‌‌ ناگاه او به خاطرتان می‌آید و قلبتان به یادش فشرده می‌گردد. مثلاً من هر وقت‌ پیتزا می‌خورم‌ و‌ به‌ انتهای‌ آن‌‌ می‌رسم، یاد خواهرم می‌افتم‌؛ او‌ هیچ‌گاه‌ انتهای پیتزایش را نمی‌خورد و مادرم دعوایش می‌کرد و به‌جای او، برش آخر پیتزایش را من‌ می‌خوردم.🍕 انگار هرچه‌ بزرگ‌تر می‌شویم، یاد‌آورها بیشتر می‌شوند، چون‌ جدایی‌ از‌ آدم‌ها یا خداحافظی با مرحله‌هایی‌ از زندگی هم بیشتر می‌شود. کدام یک از ما وقتی پیر شویم یادآورهایمان بیشتر خواهد بود؟ 🍭@shakhee_nabat
«🍷» هرکس که با ایمان به راهی رفته باشد، دیگر برایش هیچ تاوانی مهم نیست 🛤 🍭@shakhee_nabat
«🌍» بگذار به همه‌ی زبان‌هایی که می‌دانی و نمی‌دانی بگویم دوستت دارم بگذار در جستجوی کلماتی باشم به حجمِ دلتنگی‌ام برای تو بگذار به جای تو فکر کنم به جای تو دلتنگ شوم به جای تو بگریم و بخندم و فاصله‌ی وهم و یقین را از میان بردارم 🍭 @shakhee_nabat
🌱صبحمون رو با یه آیه از قرآن شروع کنیم « ✨»‌           بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الم (۱) اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ (۲) خدای یکتاست که جز او خدایی نیست که زنده و پاینده ابدی است. (آیه ۱ و ۲ سوره آل عمران) 🍭@shakhee_nabat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
« ☔️» تو همانی که دلم لک زده لبخندش را او که هرگز نتوان یافت همانندش را منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد غزل و عاطفه و روح هنرمندش را از رقیبان کمین کرده عقب می‌ماند هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر هر که تعریف کند خواب خوشایندش را مادرم بعد تو هی حال مرا می‌پرسد مادرم تاب ندارد غم فرزندش را عشق با این‌که مرا تجزیه کرده‌است به تو به تو اصرار نکرده‌است فرایندش را قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید بفرستند رفیقان به تو این بندش را: منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر لای موهای تو گم کرد خداوندش را 🍭@shakhee_nabat
8.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«🎥» نظر: 🍁حافظ 🍁سعدی 🍁مولانا درباره‌ی... 🍭@shakhee_nabat
«🌞» 💓قاعده بیست و دوم در این دنیا هر کاری که بکنیم، مهم نیّت‌مان است نه صورتمان. 🍭@shakhee_nabat
«📷» بر عشق قسم در آسمان خندیدیم در وسعت سبز لامکان خندیدیم یک لحظه نگاهمان پر از وسوسه شد یک عمر به هر چه در جهان خندیدیم... 🍭@shakhee_nabat