eitaa logo
انجمن ادبی شاخ نبات 🍭
593 دنبال‌کننده
936 عکس
190 ویدیو
121 فایل
این همه شهد و شکر کز سخنم می ریزد اجر صبریست کزان شاخ نباتم دادند✨ شاخ نبات، لذت همراهی با ادبیات❤️📖 حرفاتون رو می‌شنویم😌: @shakh_nabaat
مشاهده در ایتا
دانلود
7.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«🇮🇷» ... تا از آنها باشم که پول دنیا را می گیرند و برای دین کار می کنند. نه از آنها که پول دین می گیرند و برای دنیا کار می کنند‌. 🍭@shakhee_nabat
«⛱» تا آمدم یک خط بخوانم درس را هربار... یاد تو افتادم من و شاعر شد این خودکار گویا جهان مصرع به مصرع شعر بارید و... یک بیت من می‌خواندم و یک بیت هم دیوار گاهی شدم غرق خیالت، گاه آشفتم من امتحان دارم، برو! دست از سرم بردار! هی لابه لای جزوه هایم نقش می‌بندد... غیر ارادی اسم تو، عاشق شدم انگار 𝓕𝓪𝓭𝓲𝓪 🍭@shakhee_nabat
«💌» ناتانائیل عزیزم این روزها سخت ترین کار دنیا برایم گذر کردن است... گذر کردن از هر آنچه که تلاش کردم آن ها را داشته باشم اما نتوانستم. گذر کردن از تمام روزهایی که در آن خاطره هایی ساختم تا در روزهای آینده خوشی هایش را مرور کنم. گذر کردن از احساسات نابی که تازگی و لطافتشان قلبم را دست و پا گیر خودش کرده بود. گذر کردن از تمام اشک ها و لبخند ها... گذر کردن از تمام حمایت ها و مراقبت ها... گذر کردن از تمام خشم ها و آسیب ها... ناتانائیل عزیزم گمان می کنم آدم هایی که گذر کردن را یاد گرفته اند، تاوان زیادی هم برای آن پس داده اند :) 🦋 🍭@shakhee_nabat
«📷» بیرون نرود از دل عشق تو به ‌آسانی 🍭@shakhee_nabat
Now_We_Are_Free_from_Gladiator_Piano_Version_Jacob_s_Pia.mp3
3.16M
🎼🎼🎼 🎵 «🌌» وقتی می‌مانی و می‌بخشی فکر می‌کنند رفتن را بلد نیستی باید به آدمها از دست دادن را متذکر شد. آدم ها همیشه نمی مانند، یک جا در را باز می‌کنند و برای همیشه می روند. -شاملو. ☁️« Now we are free» ☁️ Jacob's piano 🎼🎼🎼 🍭@shakhee_nabat
🌱صبحمون رو با یه آیه از قرآن شروع کنیم « ✨ »‌           بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي ۖ إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ آن گاه که زن عمران گفت: پروردگارا، من عهد کردم فرزندی که در رحم دارم از فرزندی خود در راه خدمت تو آزاد گردانم، این عهد من بپذیر که تویی شنوا و آگاه. ( آیه ۳۵ سوره آل عمران ) 🍭@shakhee_nabat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
« 🤍🍃» خیلی از چیزهایی که مرا مشوش کردند هرگز رخ ندادند و من تنها آن لحظات از عمر را تلف و صرف آزردن خود کردم... 🍭@shakhee_nabat
« 🧁» جک دو سیب داشت. سیب کوچک‌تر را به برادر کوچک‌تر خود فارد داد. فارد گفت: ‎جک تو بی‌ادبی! جک پرسید: چرا؟ فارد پاسخ داد: چون تو سیب کوچک‌تر را به من دادی. من مؤدب هستم، اگر من دو سیب داشته باشم، همیشه سیب بزرگ‌تر را به تو می‌دهم و سیب کوچک‌تر را برای خودم برمی‌دارم. جک جواب داد: پس چرا دلخوری؛ تو الآن سیب کوچک‌تر را داری، مگر نه؟ 🍭 @shakhee_nabat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«🌍» خندیدی و باران آمد بارانی رنگارنگ که به گریه وا می‌داشت انسان را تو صدایی داری صمیمی و گرم به سانِ چشمان آهویی زخمی و پر احساس به سانِ قلب آهویی زخمی. 🍭@shakhee_nabat
«💌» معشوق بی‌خبر سالیان زیادی بود که قلبش را دو دستی تقدیمش کرده بود، تقدیم کسی که حتی از وجودش خبر ندارد چه بسی که بداند دلی به نامش سند خورده است، سندی منگوله‌دار که تا ابد به نامش خواهد ماند. به هر کجا که می‌رفت انتظار تمام وجودش را فرا می‌گرفت، منتظر بود که شاید گوشه‌ای از شهر او را ببیند. گاهی آنقدر اطرافش را نگاه می‌کرد به امید اینکه شاید او در آن مکان بوده‌است و او انعکاس به جا مانده‌ی نگاهش را بتواند ببیند. نمی‌دانست چه چیزی دلبسته‌اش کرده‌است. وقتی از دور به تماشای اوست و حتی هنوز طعم گرم آغوشش را نچشیده‌است، هزاران‌بار در فکر چشیدن لعل شیرین لبانش بوده‌است، هزاران‌بار خودش را در مقابل او تصور می‌کند که به احساسش اعتراف می‌کند ولی همه این‌ها خیالی بیش نبود. او از همه چیز آگاه بود و این آگاهی مانند پتکی برایش بود. ساعت‌ها این آگاهی ذهن او را درگیر می‌کند که دیگر دلبسته عشق آتشینش نباشد ولی با این حال می‌دانست احساس‌ها اجازه نمی‌گیرند. بارها با خودش عهد بسته بود و هر بار با دیدن دوباره‌اش، عهدشکنی کرده‌است. او عاشق بود اما معشوق بی‌خبر در واقع معشوقی در کار نبود و همین او را عصبی می‌کرد. او جسارت گفتن احساسش را نداشت و فقط امیدوار بود که با دیدنش ضربان قلبش به نوسان نیافتد و تمام وجودش خواستن او را فریاد نزند آرزو داشت یا احساسش از بین برود یا احساسش دو طرفه باشد؛ چون معتقد بود دو طرفه بودن احساسشان باعث می‌شود حتی اگر در جهان خارج به وصال هم نرسند، در جهان دیگری حتی اگر یکدیگر را نشناسند روح‌های خسته و مشتاقشان یکدیگر را در آغوش می‌گیرند. او بی‌طاقت ولی در عین حال با طمأنینه منتظر بود بفهمد این احساس دوطرفه است یا نه او در فراق یارش می‌سوخت و برای وصال شیرین مشتاق بود... 🍭@shakhee_nabat