💠 #سخن_زیبای_علامه_حسن_زاده_درباره_بعثت
اگر ما فرض کنیم تمام بنی نوع بشر و بنی نوع انسان بشوند افلاطون، ارسطو، فارابی، بو علی، خواجه نصیر الدین طوسی، ملا صدرا، انیشتین و همه و همه جزو نوابغ باشند و اصلا آدم معمولی در دنیا نداشته باشیم و همگی از این سنخ آدمها باشند باز هم این آیه قرآن کریم صادق است که فرمود:
«هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ (جمعه/2) او كسى است كه در ميان جمعيت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنها میخواند و آنها را تزكيه میكند و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت میآموزد هر چند پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.»
🌹کانال شاخه طوبی🌹
@shakhehtoba
♦️#دستورالعمل♦️
💠هر کس مي خواهد در مسير انساني قرار گيرد بايد به پنج اصل عنايت کافي داشته باشد. 1- گرسنگي
2- سکوت
3- بيداري
4- خلوت
5- ذکر.
که فرمودهاند:
صـمت و جـوع و سهـر و خلـوت و ذکر به دوام نـاتمـامان جـهان را کنـد ايـن پنـج تمـام
🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃
❇️♦️عزيز من! نبايد هميشه شکم خود را پر داشته باشي. يک وقتي در زمين کشاورزي ات هستي آنجا بايد به اندازة کافي غذا بخوري تا انرژي کار کردن داشته باشي. اما در دوران بيکاري چرا روزي چند وعده غذا مي خوري؟ غذا خوردن زياد، دل را تيره ميکند که «الهي آزمودم تا شکم دائر است دل بائر است» گرسنگي درون را بر مي انگيزاند. چه بسا از ملکوت عالم براي انسان غذا بياورند اما همين که ببينند شکم او پر است برگردند.
❇️♦️اصل ديگر به اندازة ضرورت حرف زدن است. نمي گويم اصلاً حرف نزني اما:
کـم گـوي و گـزيده گوي چون درّ کـز انـدک تو جهـان شود پر
کم بگوييم و خوب بگوييم نه زياد و ناخوب.
❇️♦️اصل سوم، سهر است. سحر با حاء حطي، زمان قبل از اذان صبح را گويند اما سهر با هاء هوّز به معني بيداري است. بيداري در اينجا به معناي نخوابيدن در شب نيست که البته آن نيز لازم است: «وَمِنَ الّيْلِ فَتَهَجَّد به نافلةً لَکَ عَسى اَنْ يَبْعثکَ ربّکَ مقاماً محموداً»[1] منظور از بيداري در اينجا هوشياري و غافل نبودن است. در محل کسب و کارت بيدار باش تا غفلت نکني و پشيمان نشوي.
❇️♦️چهارم، خلوت است و گوشه گيري و حسابرسي به اعمال. و اصل پنجم ذکر به دوام است. دائماً بايد ذاکر باشي ومنظور از ذکر اين نيست که فقط تسبيح به دست بگيري و يا الله يا الله بگويي، بلکه بايد تمامي اندام خود را با حق عجين سازي. حق بشنوي، حق بگويي، حق بروي. خلاصه اينکه در دارالتوحيد نظام عالم جز حق نبيني.
«و الحمدلله ربّ العالمين»
#شرح_مراتب_طهارت #جلداول
#درس_دهم استاد#صمدي_آملي
حفظه الله
#شاخه_طوبي
@shakhehtoba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هشدار دردمندانه ۲۵ سال قبل
از عالمی بصیر
💢قلب بصیر:
✍وقتی رهبری انقلاب شاهد باشند که نیروهای انقلابی وارد معرکه نشده و
نسبت به خطر راهبردی، حیاتی و محوری یعنی
تهدید تحدید نسل و کاهش روند جمعیت کشور
اصلا اشرافیت و آگاهی نداشته و یا
از به چالش کشیدن و نقد صاحبان قدرت و
تریبون در مراکز تصمیمسازی و اجرایی نظام ابا دارند
و راه عافیتطلبی را در پیش میگیرند مجبور میشوند که
خودشان پیشگام این نبرد حیثیتی شده
و جهت بیداری جامعه ایرانی و
نیروهای انقلابی خطر نموده
و راسا از آبروی خویش مایه گذاشته و با
هشدار به خطر کاهش جمعیت،
گناه عظیم سهلنگاری در استراتژیکترین مساله حیاتی
اسلام، تشیع و ایران را به گردن خویش بنهند و
بفرمایند من هم مانند دیگران مقصرم.
حضرت آیتالله صمدی آملی از
اوحدی نیروهای حامی رهبری
در جبهه فکری انقلاب بودند
که بر اساس فهم محققانه و
عقلانیتانقلابی خویش
از ۲۵سال قبل در
تمام محافل علمی و انقلابی سراسر ایران
نسبت به خطر استراتژیک کاهش جمعیت و
نابودی《#جایگاه_مقدس_مادرشدن》 اعلام خطر نمودند
@ shakhehtoba
💠چگونه حضور قلب در عبادات را بدست آوریم ؟
حضرت امام خمینی (ره) در فصل پنجم مقدمه ی کتاب «سرّ الصلوه» پیرامون کیفیّت حصول حضور قلب می فرماید :
«پس از آن که مراتب حضور قلب معلوم شد ، بهتر و مهمتر آن است که انسان درصدد معالجه ی نفس بر می آید و همّت بگمارد که اگر دست اش از همه ی مراتب آن کوتاه است لااقل بعض مراتب آن را که با کم تر از آن ، عبادات از درجه ی اعتبار ساقط و مورد قبول درگاه مقدّس نیست ، تحصیل کند.
باید دانست که منشأ حضور قلب در عملی از اعمال و علت و سبب و اقبال و توجه نفس ، به آن است که قلب آن عمل را با عظمت تلقّی کند و از مهمّات شمارد . و این با آن که واضح است به ذکر یک مثال واضح تر شود :
شما را اگر سلطان با عظمتی در محفل انس خود یا در مجلس سلام خویش بار دهد و مورد توجه و تلطّف در پیش همگان قرار دهد ، چون این مقام در قلب شما مهّم است و قلب آن را با عظمت و اهمیّت تلقی کرده ، لهذا قلب شما یکسره در آن محضر حاضر می شود و با کمال رغبت و دلچسبی جمیع خصوصیات مجلس و مخاطبات و حرکات و سکنات سلطان را ضبط می کنید ، و دل شما در همه ی احوال ، حاضر محضر است و لحظه ای از آن غفلت نمی کند . و به خلاف آن ، اگر کسی که مورد اهمیّت آن نیست و قلب او را نا چیز می شمارد با شما طرف صحبت شود ، حضور قلب با مکالمه ی با او پیدا نمی کنید و از حالات و احوالات او غافل می شوید ، و از این جا معلوم می شود که سبب عدم حضور قلب ما در عبادات و غفلت از آن چیست .
اگر ما مناجات حقّ تعالی و ولیّ نعم خود را به قدر مکالمه با یک مخلوق عادی ضعیف اهمیّت دهیم ، هرگز این قدر غفلت و سهو و نسیان نمی کنیم . و پر معلوم است که این سهل انگاری و مسامحه ، ناشی از ضعف ایمان به خدای تعالی و رسول و اخبار اهل بیت عصمت است ، بلکه این مساهله ناشی از سهل انگاری محضر ربوبیّت و مقام مقدّس خود ، به مناجات و حضور خود دعوت فرموده و فتح ابواب مکالمه و مناجات با خود را به روی ما فرموده ، با این وصف ما به قدر مذاکره ی با یک بنده ی ضعیف ، ادب حضور او را نگاه نداریم ، بلکه هر وقت وارد نماز ، که باب الابواب محضر ربوبیّت و حضور در درگاه اوست ، می شویم ، گویی وقت فرصتی به دست آوردیم و مشغول افکار مشتته و خواطر شیطانیه می گردیم ، کأنّه نماز کلید دکان یا چرتکه ی حساب یا اوراق است . این را نباید جز ضعف ایمان به او و ضعف یقین ، چیز دیگر محسوب داشت ،
و انسان اگر عواقب و معایب این سهل انگاری را بداند و به قلب بفهماند ، البته درصدد اصلاح بر می آید و خود را معالجه می کند . انسان اگر امری را با اهمیّت و عظمت تلقّی نکند ، کم کم منجر به ترک آن می شود ؛ و ترک اعمال دینیّه به ترک دین ، انسان را می رساند . ما تفصیل این امر را در شرح اربعین نگاشتیم . چنانچه اگر انسان اهمیّت عبادات و مناسک الهیّه را به قلب بفهماند ، البته از این غفلت و سهل انگاری منصرف می شود و از این خواب سنگین بر می خیزد .
ای عزیز ! قدری تفکر در حالات خود بکن و مراجعه ای به اخبار اهل بیت علیهم السلام بنما ، و دامن همّت به کمر زن و با تفکّر و تدبّر به نفس بفهمان که این مناسک ، و خصوصاً نماز و بالاخص فرائض ، مایه ی سعادت و حیات عالم آخرت و سرچشمه ی کمالات و رأس المال زندگانی آن نشأه است .»
***
منبع: رساله سر الصلوه امام خمینی قدس سره، فصل پنجم از مقدمه.
@shakhehtoba
گر چه بسیار تو بود اندک
ز اندکت میدهند بسیارت
*** ترجیع بند دیوان علامه حسن زاده آملی.
@shakhehtoba
💠 چرا علوم ادبی را علوم ادبی نامیدند؟
در كتاب ارزشمند "منتهى الأرب في لغة العرب" آمده است:
🔸«ادب يعنى نگاهداشت حدّ هر چيز».
به همين لحاظ علوم ادبى را علوم ادبى ناميده اند، چون حافظ و نگهدار حدود معارف مربوط به خودند، و هر رشته اى از علوم ادبى ميزانى براى نگاهداشت حدّ معارف خود است.
🔹مثلا علم عروض، يكى از رشته هاى علوم ادبى است كه ميزان شعر، و نظم سنج است.
اين ميزان، حدّ شعر را نگاه مى دارد، كه دو مصراع يك بيت را با يكديگر مى سنجد، و دو بيت يك غزل يا يك قصيده را توزين مى كند، سپس حكم مى كند كه اين شعر زحاف دارد و موزون نيست، پس علم عروض، علم ادب است كه حدّ شعر را نگاه مى دارد و نمى گذارد كه از قالب خود بدر رود.
🔹علم نحو و صرف از علوم ادبي اند. چرا؟
زيرا كه هر زبان در تأديه معنى براى خود حدّى دارد، جمله بنديها و تركيب عبارات آن حدّى دارد، خواندن او حدّى دارد، اعراب او حدّى دارد، علم صرف و نحو، دستور مى دهند كه اين كلمه و اين جمله بايد اينطور اداء كنيد، و بايد بدين وجه پياده نمائيد و بدين صورت بخوانيد، خلاصه، زبان را در قالب خودش نگاه مى دارند، و نمى گذارند از خود بدر برود.
چه همينكه از حدّ خود بدر رفت كج و معوّج مى شود و به غلط معنى مى دهد، هرچيز كه در حدّ خود باشد، موزون و مطبوع است.
***
برگرفته از: مجموعه مقالات علامه حسن زاده، ص128.
#نکات_علمی
@shakhehtoba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔼🔼 فیلم: انسان حقیقی کیست؟
🎥 انسان حقیقی در بیان شیرین حضرت علامه حسن زاده آملی.
@shakhehtoba
💠 مهمترین صنعت و هنر دینی، آدم سازی و مدینه فاضله به بار آوردن است.
🔹کلمه 319 هزار و یک کلمه، علامه حسن زاده آملی.
@shakhehtoba
akhlag-33.mp3
13.62M
شرح کتاب تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق (یا طهارة الاعراق )
توسط مهذب نفوس #استاد _صمدی_آملی_حفظه_الله
جلسه ٣۳
@shakhehtoba
🔸قد کرر الشیخ فی کتبه ان من تعودان یصدق من غیردلیل فقدانسلخ عن الفطره الانسانیه
🔹شیخ الرئیس در کتبش تکرار کرده:
هرکس عادت کند که چیزی را بدون دلیل تصدیق کند از فطرت انسانی خود جدا شده است
کلمه774. هزار و یک کلمه
#علامه_حسن_زاده_آملی_حفظه الله
@shakhehtoba
4_424144478794678478.mp3
5.25M
🔸سخنرانی علامه حسن زاده آملی :
🔹بزرگ نبی مکرم اسلام.
🔸پخش از رادیو قرآن.
@shakhehtoba
💠 داستانی بسیار زیبا در فهم توحید.
(از ماهیان دریا درس توحید بگیریم):
🔸روزی ماهیهای دریا نزد بزرگ خود اجتماع کردند وبه او گفتند: ای فلانی ما تصمیم گرفتیم به سوی دریایی که ما به او موجود و بدون او معدومیم برویم، پس لازم است جهت آن را به ما بیاموزی و راهش را به ما یاد دهی، تا به سوی او برویم و به حضرتش برسیم، برای اینکه مدتی طولانی حرف او را می شنویم ولی او را نمی شناسیم و مکان و جهتش را نمی دانیم.
🔹پس ماهی بزرگ به آنان گفت: ای یاران و برادران من! این کلام، لایق و سزاوار شما و امثال شما نیست، زیرا دریا بزرگ تر از آن است که کسی به او برسد و این، شغل شما و از مقام شما نیست، پس از آن ساکت باشید و بعد از آن مانند این کلام نگویید، بلکه برای شما کفایت می کند که معتقد باشید که شما به وسیله او موجود هستید و بدون آن معدومید.
🔸پس آنان به او گفتند: این کلام ما را سود نمی دهد و ضرری را از ما دفع نمی کند، لازم است ما به او توجه کنیم وشما ما را به معرفت آن و به وجودش راهنمایی کنید.
🔹پس چون که ماهی بزرگ صورت حال آنان را دانست و دانست که منع کردن فایده نمی دهد، برای آنان توضیح راشروع کرد و گفت: برادران من دریایی که شما آن را می طلبید و توجه به آن را اراده کردید، او با شماست و شما با اویید و او بر شما احاطه دارد و شما به وسیله او احاطه شده اید و احاطه کننده از احاطه شده جدا نیست و دریا عبارت است از آنچه که شما در آنید. پس هر طرف رو کنید، آن دریاست و غیر از دریا نزد شما چیزی نیست. دریا با شما و شما با دریایید و شما در دریا و دریا در شماست و دریا از شما غایب نیست و شما از دریا غایب نیستید و دریا از شما به شما نزدیک تر است.
🔸پس زمانی که ماهی ها این کلام را از ماهی بزرگ شنیدند همه بلند شدند و قصد او کردند تا او را بکشند.
🔹ماهی بزرگ به ماهیها گفت:چرا مرا می کشید و به خاطر چه گناهی مستحق کشته شدن شدم؟
🔸پس ماهی ها به او گفتند: برای اینکه تو گفتی دریایی که ما می جوییم همانی است که ما در آنیم و حال آنکه آنچه ما در آنیم فقط آب است و کجا آب از دریا؟ پس تو از این سخن جز گمراه ساختن ما از راه او و کنار گرفتن ما اراده نکردی.
🔹بزرگ ماهیها گفت: قسم به خدا اینطور نیست و جز حق و آنچه واقع هست نگفتم، برای اینکه دریا و آب در حقیقت یک چیز هستند و بین آن دو اصلاًَ مغایرت نیست، پس آب به حقیقت و وجود اسم، دریاست و دریا به حسب کمالات وخصوصیات وگستردگی و انتشار بر همه مظاهر اسم، آب است.
🔸پس این مطلب را بعضی از ماهیها دانستند و عارف به دریا گشتند و از آن ساکت شدند و بعضی دیگر انکار کردند وبه آن کفر ورزیدند و از او در حالی که مطرود و محجوب بودند، برگشتند.
🔅و زمانی که این مثال ماهی دریا محقق و ثابت شد پس بدان که شأن خلق در طلب کردن حق همینطور است، زیرا زمانی که خلایق نزد پیامبر یا امام یا عارفی جمع می شوند واز حق سوال می نمایند، پیامبر یا امام یا عارف، به ایشان می فرماید: به درستی که حقی که شما از آن سوال می کنید و آن را می خواهید او با شماست و شما با او هستید و او به شما احاطه دارد و شما به او احاطه شده اید و احاطه کننده از احاطه شونده جدا نیست «ولله المشرقُ والمَغربُ فَأینما تُولّوا فثمّ وجهُ الله اِنّ الله واسعً علیم» و او از شما غایب نیست وشما از او غایب نیستید، هر جا رو کنید پس آنجا ذات و وجه ووجود اوست و او با هر چیز و عین هر چیز است بلکه او همه چیز است وهمه چیز به او قائم است و بدون او زائل است و برای غیر او اصلاً وجودی نیست نه در ذهن و نه در خارج و او به ذات خود اول و به کمالات خود آخر است، به صفات خود ظاهر و به وجود خود باطن است و او برای هر مکان در هر زمان است و با هر انسان و جنّ است «هو الاول والا خر والظاهروالباطن وهو بکلّ شیء علیم».
🔸پس هنگامی که خلق، آن سخن پیامبر و امام و عارف را می شنود همه به سوی او برخیزند وقصد او می کنند تا او را بکشند، پس پیامبر به آنان می فرماید: چرا مرا می کشید و به کدامین گناه مستحق کشتنم، می دانید؟
🔹آنان به او می گونید: برای اینکه تو گفتی حق با شما و شما با حق هستید و در عالم، وجود جز او نیست و برای غیر او وجود نیست، نه در ذهن و نه در خارج، و ما به حقیقت می دانیم که در واقع موجوداتی غیر او هستند از قبیل عقل و نفس و افلاک و اجرام و ملک و جن و غیر آن، پس تو جز ملحدِ منکر خدا نیستی و این کلام جز منحرف کردن وگمراه کردن ما از حق وطریق حق را اراده نکردی.
🔸🔸پس پیامبر به آنها می فرماید: نه، به خدا قسم جز حق و واقع به شما نگفتم و با آن گمراه کردن وفریب دادن شما را اراده نکردم، بلکه آنچه او گفت وبا زبان پیامبرش به آن خبر داد به شما گفتم...
***
🔅پی نوشت:
برگرفته از جامع الاسرار سید حیدر آملی ، به نقل از جلد دوم شرح دروس معرفت نفس حضرت علامه حسن زاده آملی، صفحه 313.
@shakhehtoba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 فیلم بسیار دیدنی 🔼🔼
🔸معرفی آثار علامه حسن زاده آملی🔸
🔹در این فیلم 37 دقیقه ای که در سال 1379 تهیه شده است، حضرت علامه حسن زاده آملی به معرفی تک تک آثار خود می پردازند.
🔸تماشا کنید...
@shakhehtoba
🔹دل چه خوش داری به آنچه تا لب گور است و بس؟
🔹ای برادر آن طلب کن بهر تو پایاستی...
🔸دیوان اشعار علامه حسن زاده آملی.
@shakhehtoba
روزنامه رسالت؛ ۱۳۷۵/۰۹/۱۳
مصاحبه با علامه حسن زاده آملی؛
🔴سؤال؛
شنیده ایم حضرتعالی به زبان فرانسه نیز مسلط هستید لطفا" در این مورد توضیح دهید.
🔵جواب حضرت علامه؛
اگر برایم مقدور بود تمامی زبانهای دنیا را فرا می گرفتم. ما روی عشق و علاقه به زبان زمانمان که فرانسه بود و در آن موقع بسیار رایج بود به فراگیری آن پرداختیم. استادمان علامه شعرانی (رحمةاللهعلیه) زبان فرانسه اش بسیار قوی بود و کتب طبی را که پیش ایشان می خواندیم، از جمله تشریح به زبان فرانسه بود. همین کتب طبی و ریاضیات و.... باعث شد که ما زبان فرانسه را دنبال کنیم و کتبی ارزشمند به زبان فرانسه دارم و آنها را مطالعه می کنم.
اگر دستم می رسید و با هزاران اگر دیگر مایل و علاقه مند بودم که دیگر زبانها را نیز فرا بگیرم، و از هیچ علمی و زبانی انزجار ندارم.
🌹 کانال شاخه طوبی .🌹
@shakhehtoba
💠 ای "به"، تو بهی یا من بهم؟!
🔹علامه حسن زاده آملی:
🔸در حیاط خانه درخت بهی داریم، در این سال میوه فراوان داد که شاخه های آن چون خوشه های انگور رو به زمین آوردند. این درخت بسیار مرا به خود جلب کرد.
🔸وقتی کمر خمیده اش را مشاهده می کردم و شاخه های آن را به سوی زمین فرو هشته دیدم، گفتم ای درخت با من حرف بزن تا از کار تو آگاه شوم.
🔹سر تعظیم در مقابل چه کسی فرود آورده ای؟
🔹آیا به من میگویی که این خدمت من که میوه آوردم، در طبق اخلاص نهادم، در حضورت تقدیم داشته ام، (چه کند بینوا همین دارد)، این کار من، تو چه کرده ای و چه میکنی؟
🔹من در راه خودم و به برنامه های خودم رفتار میکنم، به فصل معین برگ میدهم، میوه میدهم، دارای دین قویم وصراط مستقیم ام که سر سوزنی از آن تجاوز نمیکنم، تسلیم توام، خیانت نمیکنم.
🔹این راه و روش من، این رسم و آیین من، تو چه آیینی داری؟ برنامه تو چیست؟ میوه درخت، بود تو چیست؟
🔹هان حسنا! چه میکنی و چه میگویی، تو انسانی و من بهم، تو بهی یا من بهم؟
🔸گفتم تو بهی...
منبع: دروس معرفت نفس، صفحه 36، علامه حسن زاده آملی.
@shakhehtoba
4_424144478794678479.mp3
2.09M
🔸سخنرانی دوم:
🔹روایت شیخ کلینی درباره پیامبر.
🔸پخش از رادیو قرآن.
@shakhehtoba
علامه حسن زاده آملی:
تا با اصل خود انس نگرفته اى و به خوى او در نيامده اى انسان نيستى.
*** نکته 407 هزار و یک نکته.
@shakhehtoba
💠 برکات در دل تاریکی شب 💠
🔹قسمت اول🔹
🔸1. به آب حیات انسانی که علم و ادراک حقایق آن سویی است دسترسی پیدا می شود.
🔸2. در شب می شود با قرآن حشر خاص پیدا شود تا این حقیقت غیرمتناهی ، مطابق شأنیت هر خواننده ای خود را به او نشان دهد و بر او متجلّی گردد .
🔸3. در شب می توان سیر صعودی انسانی نمود که بر قدم ابراهیم قرار گرفته و از رویت کواکب و قمرو شمس به رویت ملکوت سماوات و ارض راه یافت که «و إذ نری ابراهیم ملکوت السماوات و الارض» .
🔸4. با تهجد شبانه می توان به مقام شامخ محمود راه یافت که «و من اللیل فتهجد به نافلة لک عسی أن یبعثک ربک مقام محمودا».
🔸5. شب ، وقتی تجلّی آیات الهی است که هر بیدار دلی را به تفکر و تعقل وا می دارد که فکر و ذکر را در آن ظهوری تام است «الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السماوات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقتا عذاب النار» .
🔸6. شب برای آرامش و سکونت است «الله الذی جعل اللیل لتسکنوا فیه» و آن را که سکونت است صعود است .
🔸7. شب وقت شناگری در دریای بیکران وجود است که «و من اللیل فسبحه و إدبار السجود» صاحبان سجده های طولانی را در دل شب پروازهاست که در ابیات طبری مولایم آمده است :
نصف شو که پُرسُمه، گیرمه وضو خمّه نماز
کمه چی پروازها با اینکه بی پر هسمُه
🔸8. شب است که اهل الله را اویس قرنی مشهد می سازد که گاهی در سجده اند و گاهی در رکوع ؛ و گاهی در قعود و گویند ایکاش از اول تا آخر عالم یک شب بود و ما آن شب را در سجده بودیم «أمن هو قانت آناء اللیل ساجداً و قائماً یحذر الآخرة» .
***
منبع: شرح دفتر دل علامه حسن زاده /ج 2/ص 85، استاد صمدی آملی.
@shakhehtoba