▪️#ويژه_محرم و #صفر
#پست شماره #سی و دو
در ثواب گريستن بر مصيبت حسين و ثواب لعن بر قاتلان او و اخباري كه در شهادت آن حضرت وارد شده است
♦️#حديث_سي_و_دوم: به سند متصل از ابنعباس گفت: «با اميرالمؤمنين بودم در وقت خروج آن حضرت به صفين، چون در نينوا كنار فرات فرود آمد به بانگ بلند فرمود:اي ابنعباس! آيا اين زمين را ميشناسي؟
گفتم: نميشناسم يا اميرالمؤمنين!
♦️گفت: اگر مانند من آن را ميشناختي تا نميگريستي از آن نميگذشتي.
ابنعباس گفت: پس اميرالمؤمنين چنان گريست كه محاسن آن حضرت تر شد و اشك بر سينهي او روان گشت و ما با هم گريستيم و او ميفرمود اوه! اوه! آل ابيسفيان را با من چه كار؟ آل حرب را با من چه كار؟ آن گروه پيرو شيطان و اولياي كفر، اي اباعبدالله! شكيبايي پيش گير كه پدرت از اين مردم بيند همان را كه تو بيني، آنگاه آب خواست و وضوي نماز ساخت و نماز بگزارد آن قدر كه خدا خواست، آنگاه مانند سخن اول گفت و پس از نماز و كلام خود ساعتي به خواب رفت باز برخاست و گفت: اي ابنعباس! گفتم يا اميرالمؤمنين اينك من در حضور توام، فرمود: آيا آنچه اكنون در خواب ديدهام براي تو بگويم؟ گفتم: چشمان تو به خواب رفت و آنچه ديدهاي خير است يا اميرالمؤمنين! گفت: ديدم گويي مرداني از آسمان فرود آمدند علمهاي سفيد در دست دارند و شمشيرها حمايل كرده سفيد و درخشان و بر گرد اين زمين خطي كشيدند، آنگاه ديدم گويي شاخهاي اين خرما بنان به زمين ميرسد و در خوني تازه و سرخ ميغلطيد و گويي حسين فرزند و جوجه و پارهي تن خود را ديدم در اين خون غرق شده فرياد رس ميطلبيد و كسي به فرياد او نميرسد و آن مردان سفيد كه از آسمان فرود آمدهاند او را ندا ميكنند و ميگويند اي آل پيغمبر صلي الله عليه و آله شكيبايي كنيد كه شما به دست بدترين مردم كشته ميشويد. اي اباعبدالله! اين بهشت به سوي تو مشتاق است. آنگاه مرا تسليت ميدادند و ميگفتند: تو را اي اباالحسن مژده باد خداوند چشم تو را روشن گرداناد آن روز كه مردم به امر پروردگار جهانيان برخيزند، پس از خواب بيدار شدم چنين كه بيني، سوگند به آن كس كه جان علي در دست اوست كه صادق و مصدق ابوالقاسم صلي الله عليه و آله مرا حديث كرد كه من اين زمين را ميبينم آن وقتي كه به سوي اهل بغي بيرون روم و اين زمين كرب و بلاست كه حسين عليهالسلام و هفده تن از فرزندان من و فاطمه عليهاالسلام در آنجا به خاك سپرده شوند، و اين زمين در آسمان ها معروف است، زمين كربلا را ياد ميكنند چنانكه اهل زمين حرمين و بيت المقدس را الحديث».
🔴کتاب #نفس_المهموم
تأليف شيخ عباس قمي
♦️ترجمه ان دمع السجوم توسط استاد ميرزا ابوالحسن شعراني
▪️كانال شاخه طوبي▪️
@shakhehtoba
▪️#ويژه_محرم و #صفر
#پست شماره #سی و شش
در ثواب گريستن بر مصيبت حسين و ثواب لعن بر قاتلان او و اخباري كه در شهادت آن حضرت وارد شده است
#حديث_سي_و_ششم: ابن شهر آشوب از ابنعباس روايت كرده است كه: «هند از عايشه خواهش كرد كه تعبير خوابي كه ديده بود از پيغمبر صلي الله عليه و آله بپرسد
♦️پيغمبر صلي الله عليه و آله فرمود: او را بگوي كه خواب خويش بيان كند، هند گفت: ديدم گويي خورشيد بالاي سر من طالع شده است و ماه از اندام من بيرون آمد و گويي ستراهي سياه از ماه جدا گشته و بر خورشيد كوچك كه از خورشيد اولين جدا شده بود حمله كرد و آن را فرود برد، پس افق تاريك شد، آنگاه ديدم ستارگان چند در آسمان حركت ميكنند و ستارگان سياه در زمينند، امكا ستارگان سياه از همه جا آفاق زمين را فروگرفتهاند، پس چشم پيغمبر صلي الله عليه و آله از اشك پر شد و دو بار فرمود: اي هند بيرون برو! اي دشمن خداي كه اندوه مرا تازه كردي و خبر مرگ دوستان را به من دادي! و چون بيرون رفت. گفت: خدايا لعنت كن او را و نسل او را! و از تعبير خواب پرسيدند، فرمود: اما آن ماه معاويه مفتون فاسق منكر خداي تعالي است، و آن تاريكي كه ميگويد و ستارهي سياهي كه ديد از آن ماه جدا ميشود و بر آن خورشيد كوچك كه از خورشيد اول جدا شده بود حمله كرد و آن را فروبرد و سياه شد، پس تعبير اين واقعه آن است كه پسر من حسين عليهالسلام را پسر معاويه ميكشد، پس آفتاب سياه ميشود و افق تاريك ميگردد اما آن ستارههاي سياه كه زمين را از هر جا فروگرفتهاند پس آنان بنياميهاند».
🔴کتاب #نفس_المهموم
تأليف شيخ عباس قمي
♦️ترجمه ان دمع السجوم توسط استاد ميرزا ابوالحسن شعراني
▪️كانال شاخه طوبي▪️
@shakhehtoba