eitaa logo
کانال شاخه طوبی
14.9هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
59 فایل
اولین کانال نشر آثار حضرت علامه حسن زاده آملی و شاگردان ایشان در ایتا و تلگرام
مشاهده در ایتا
دانلود
علامه حسن زاده آملی، آقاى من در نزد اولياء الله مجرب است كه اكثار ذكر شريف يا حى يا قيوم يا من لا اله الا انت موجب مى شود. 📖/ص۲۸ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
36.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
إلهی، تا کنون می گفتم جهان را برای ما آفریدی، اکنون فهمیدم که خودت هم برای مایی. فراز ۳۷۰ @shakhehtoba
4_5917876154001260752.mp3
15.15M
✨▫️▫️✨✨▫️▫️✨ 🔵 تمام نظام هستی، لوح سرمدی و ازلی حق است و جناب خاتم انبیا جامع این لوح، که تمام جان های موجودات، اشیاء و قوابل را جمع بفرمایی جامع لوح سرمدی نفس ایشان می شود. 🔵 علم به نحو اطلاق، وجود مطلق و عین وجود است. هر کجا علم است وجود، حیات، قدرت، اراده و تمام اسما هست چرا که وجود واجب و حق است، وجود مساوق حق است، وجود غیر متناهی است. ✨▫️▫️✨✨▫️▫️✨ 🔵 علم عین ذات وجود است و هر کجا وجود است علم است. ما در این مسیر از دو راه حرکت می کنیم:یکی مسیر حرکت که تمام موجودات ناقص اند و به سوی کمال می روند و حرکت استکمالی دارند و مخرجی می خواهند که باید قاهر و مسلط باشد و یکی دیگر این که نفس ما غیر از بدن است البته به غیریت وصفی نه عزلی، یعنی نفسی که از دل همین بدن به تجرد می رسد. 🔵 ملاصدرا می فرماید:نفس آدمی از همان موقع که نطفه و قوه بود کانه از سنخ ملکوت بود. یعنی قابلیت آن را دارد که با اشتداد جوهری به سرحد تجرد ملکوتی هم برسد. 🔵 جوان در اصطلاح قرآنی کسی است که جانش به علم توسعه پیدا کرده است. 🌹کانال شاخه طوبی🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید کپی با ذکر لینک 🙏💢
: ✨✨🌷 ✍️ همچنانکه عشق مجازی سبب خروج جسم از عقیمی و مولّد فرزند و مایه بقای نوع است ، عشق حقیقی هم روح و عقل را از عقیمی رهایی داده ، مایه ی ادراک اشراقی و دریافتن زندگی جاودانی ، یعنی نیل به معرفت جمالِ حقیقت و خیرِ مطلق و زندگی روحانی است. 📗 ۳۱۵ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
إلهی، ادراک مفاهیم اسما که بدین پایه لذّت بخش است، ادراک حقایق آنها چون خواهد بود؟ فراز ۳۷۱ @shakhehtoba
ماجرای یک در ؛ به نادر طالب‌زاده ♦️مهندس نوري آقاي را معرفي مي‌کند و مي‌گويد که براي حضرت مسيح(ع) سريال ساخته. آقاي طالب‌زاده هم توضيح مي‌دهد که براي ساختش از قرآن و انجيل برنابا استفاده کرده. علامه احسنتي مي‌گويد. مهندس نوري مي‌گويد "قرار است فيلم شما را هم بسازند!" علامه مي‌گويد: "نخير، من آدم خطرناکي هستم. اجازه نمي‌دهم!" حرف مهندس نوري هم شوخي بود. ♦️گروه فرهنگی مشرق - پنجشنبه گذشته فرصتي دست داد تا با نادر طالب‌زاده و جواد رمضان‌نژاد راهي منطقه‌اي شويم که به‌قول آقاي طالب‌زاده آب و هوايش ما را هم عارف و فيلسوف و منجم و رياضي‌دان و فقيه مي‌کند! روستاي ايرا زادگاه استاد علامه آيت‌الله حسن‌زاده آملي است؛ دو هزار و ۱۶۰ متر بالاتر از سطح دريا و دقيقا روبروي جبهه جنوبي دماوند. بين اين روستا و دماوند، دره هراز است. ♦️ايرا را از آن سوي دره هراز -از رينه و آبگرم لاريجان و از فراز ديو سپيد پاي‌دربند- زياد ديده بودم. حالا اولين بار بود که از ايرا، آن سوي دره را مي‌ديدم: رينه و قله دماوند را. سفر، غافلگيرانه بود. از فرصت مسير استفاده مي‌کنم. سؤالاتم را مرور مي‌کنم که اگر شد، بپرسم. سعي مي‌کنم که سؤالاتم به‌اندازه کافي مهم باشد! آنقدر مهم که بشود به‌خاطرش وقت علامه را گرفت. جلوي خانه علامه که مي‌رسيم، دو برادر هم منتظر ما ايستاده‌اند. نامشان يادم نيست. با جواد سلام و عليک مي‌کنند. يکي‌شان گلکار خانه علامه در آمل است. ♦️کنار ورودي خانه، اتاقي هست که از بيرون هم در دارد. آرامگاه همسر علامه است که چند سال پيش مرحوم شده. مردم دِه -خانمها بويژه- منتظر فرصت‌اند که در باز شود و فاتحه‌اي بخوانند. ♦️منتظريم که در خانه به روي ما باز شود. دوربين آورده‌ايم تا اگر اجازه دادند، ببريم. چند دقيقه بعد، مهندس نوري -داماد علامه- در را باز مي‌کند. تا دوربين را مي‌بيند، از همان دور اشاره مي‌کند که نه! داماد ديگر علامه، آقاي دکتر باقر لاريجاني است؛ برادر علي و صادق و محمدجواد لاريجاني و رئيس دانشگاه علوم پزشکي تهران. مهندس نوري خودش را وقف علامه کرده. هم به‌نوعي منشي ايشان است؛ هم راننده و دست آخر داماد! دو سال پيش هم که اولين بار علامه را در مراسم تشييع آيت‌الله بهجت ديده بودم، همين مهندس نوري همراه علامه بود و ايشان را آورده بود. ♦️وارد خانه که مي‌شويم، صفاي خانه ما را مي‌گيرد؛ صفاي معنوي‌اش مانده. به سمت راست خانه هدايت مي‌شويم؛ جايي که علامه دم در ورودي‌اش منتظر ماست. "تابستاني آمده‌ايد! اينجا سرد است." اين، اولين جمله‌اي است که علامه حسن‌زاده آملي بعد از سلام به ما مي‌گويد. ♦️وارد اتاق مي‌شويم. علامه و آقاي طالب‌زاده روي صندلي مي‌نشينند. ما ترجيح مي‌دهيم روي زمين -اما نزديکتر- بنشينيم. از همان لحظه است که صفاي علامه حواس ما را از صفاي بيرون پرت مي‌کند. به ما که دو زانو نشسته‌ايم، مي‌گويد راحت بنشينيد. مي‌گويم راحتيم. مي‌گويد: حرف گوش کن و چهار زانو بنشين! مي‌گوييم چشم ♦️شوخي‌هاي علامه شروع مي‌شود؛ شوخي‌هايي که اصلا نگذاشت فضاي ديدار جدي شود و نگذاشت سؤالات مهم‌ام(!) را بپرسم؛ شوخي‌هايي که قرار نبود قهقه‌اي بلند کند. اما حتي يک لحظه لبخند را از لب مهمانان برنداشت و از دايره اخلاق هم فراتر نرفت. ♦️مي‌پرسد: "براي پذيرايي چيزي داريم؟" مهندس نوري مي‌گويد: "بله، چاي و ميوه و شيريني." مي‌گويد: "چاي بزرگ بياوريد که زودتر پر شوند!" ♦️از يک‌يکمان مي‌پرسد که از کجا آمده‌ايم و اهل کجاييم. جواد که مي‌گويد اصالتاً بابلي است، علامه مي‌گويد: پس همشهري هستيم. مي‌گويم: آقا، بابلي‌ها و آملي‌ها که از قديم باهم مشکل داشتند! مي‌گويد نه؛ تو ذهنت مشکل دارد که فکر مي‌کني ما باهم مشکل داريم! مهندس نوري آقاي طالب‌زاده را معرفي مي‌کند و مي‌گويد که براي حضرت مسيح(ع) سريال ساخته. آقاي طالب‌زاده هم توضيح مي‌دهد که براي ساختش از قرآن و انجيل برنابا استفاده کرده. علامه احسنتي مي‌گويد. مهندس نوري مي‌گويد "قرار است فيلم شما را هم بسازند!" علامه مي‌گويد: "نخير، من آدم خطرناکي هستم. اجازه نمي‌دهم!" حرف مهندس نوري هم شوخي بود. علامه خوشامد مي‌گويد و مي‌پرسد: چي شد که گذارتان به اين طرفها افتاد؟! دامادشان به شوخي مي‌گويد: آقاجون، بيکار بودند! علامه مي‌گويد "نه، اينطور نيست. از بين اينهمه خانه، چي شد که در اين خانه را زديد!؟ حتما بين ما و شما تجانسي هست." تاریخ انتشار: ۳۱ تير ۱۳۹۲ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
إلهی، حسن که بدین اندازه حسن است، حسن آفرین چون باشد؟ (فتبارکَ الله أحسنُ الخالِقین) فراز ۳۷۲ @shakhehtoba
کانال شاخه طوبی
ماجرای یک #دیدار در #روستای_ایرا؛ #نصیحت #علامه_حسن‌زاده_آملی به نادر طالب‌زاده ♦️مهندس نوري آقاي
🔴ماجرای یک در قسمت دوم از شغل من و جواد و دو ميهمان ديگر هم مي‌پرسد. رو مي‌کند به حاج‌نادر (به‌قول جواد) و مي‌گويد: "حيف که طلبه نشدي! آدم ناقلايي هستي!" صداي خنده بلند مي‌شود. يکي از جمع مي‌گويد: يعني ناقلاها بايد طلبه شوند!؟ چند دقيقه بعد از من مي‌پرسد: "يک چيزي بگويم، جسارت نيست؟" دلهره ورم مي‌دارد. مي‌گويم "نه، بفرماييد". مي‌گويد: "حيف که طلبه نشدي!" دوباره لبخندي بر لبها مي‌نشيند.نفسي مي‌کشم و مي‌گويم "البته طلبه‌زاده‌ام. پدربزرگم هم روحاني بوده‌اند". متبسم مي‌گويد: "ولي طلبه بودن پدر و پدربزرگت به تو ربطي ندارد". از پدرم مي‌پرسد که کجا هستند. فاميلم را مي‌پرسد و بعدش اسمم را. وقتي مي‌گويم، مي‌گويد: "قدسي فاميل بزرگي است. اما اسمت (ياسر) به بزرگي فاميلت نيست. مثلا محمد خوب بود." مي‌گويم که نام پدرم محمد است. کمي بعد، با جواد هم همان جمله را تکرار مي‌کند که: "حيف شد طلبه نشدي!" آقاي طالب‌زاده مي‌گويد: نصيحتي بفرماييد. علامه مي‌گويد: "چه نصيحتي؟ بگويم که عبادت خدا بکنيد و معصيت نکنيد!؟" ياد آيت‌الله بهجت مي‌افتم که هربار ازش نصيحت مي‌خواستند، مي‌گفت: آنچه را که مي‌دانيد، عمل کنيد؛ ندانسته‌ها را ياد مي‌گيريد. هفتمين «هزار و يك كلمه» علامه حسن زاده آملي به بازار آمد. ♦️ميزبان ۸۳ساله هر دو سه دقيقه مي‌گويد: "خيلي لطف کرديد؛ صفا آورديد. از بين اينهمه خانه، در اين خانه را زديد. حتما بين ما قرابتي هست." از پيري‌اش مي‌گويد. و آن جمله حکيمانه را بازگو مي‌کند که: "در جواني فکر مي‌کردم شير اگر پير هم بود، شير است. وقتي پير شدم، فهميدم پير اگر شير هم بود، پير است!" نصيحت مي‌کند که قدر جواني را بدانيم. ♦️مرتب، ميوه و شيريني تعارفمان مي‌کند. به من که سيب را با چاقو بريده‌ام، مي‌گويد:"مگر دندان نداري که سيب را گاز نمي‌زني!؟" دوباره و دوباره مي‌گويد که باز هم ميوه و شيريني ميل کنيد. اشاره مي‌کند که ديس سيب را به سمتش ببريم. چند سيب بر مي‌دارد و به ما مي‌دهد. يکي از حاضران از علامه مي‌خواهد که به سيبها دعايي بخوانند تا براي خانم حامله‌اي ببرد. علامه مي‌پرسد: کي هست ايشان؟ مي‌گويد خانمم. علامه مي‌گويد: "پس چرا مي‌گويي خانم حامله‌اي!؟ بگو خانمم." جمع، سيبها را برمي‌گردانند تا به همه‌اش دعا بخوانند. علامه ديس سيب را مي‌گيرد و شروع مي‌کند خواندن و تکرار کردن. به‌نظرم مي‌گفت: "بسم‌الله رب". تمام که شد، به همه سيبها فوت کرد و داد دستمان. به بعضي‌ها دو تا رسيد. بعد مي‌گويد: به عدد حروف بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم اگر بسم‌الله بخوانيد و فوت کنيد، خوب است. ♦️در بين، دو سه بار هم جملاتي مي‌گويد که از خودمان خوشمان مي‌آيد. مي‌گوييم: "ان شاء الله، الحمد لله". با خودم مي‌گويم: "يعني باور کنم؟" علامه مي‌گويد: "من اهل تملق نيستم". ♦️دو بار به من اشاره مي‌کند و مي‌گويد: "سرت را بيار نزديک". با خوف و رجا سرم را پيش مي‌برم. "آيا سرّي را با من در ميان خواهد گذاشت؟ يا قرار است تذکري اخلاقي به خودم بدهد؟" اينها توي کمتر از يک ثانيه از ذهنم گذشت. سرم را که نزديک مي‌برم، خودکارم را از جيب پيراهنم بر مي‌دارد و به خودم بر مي‌گرداند! مي‌گويد: "اين، هديه من به شما!" صداي خنده جمع بلند مي‌شود به شوخي آيت‌الله. ♦️وقتي صحبت از رفع زحمت مي‌شود، مي‌گويد: "نخير،زحمت نيست. اگر هم خواستيد بمانيد، پايين، رستوران هست. مي‌گوييم غذا بياورند. البته هر کسي دُنگ خودش را مي‌دهد!" وقتي بلند مي‌شويم، او هم بلند مي‌شود که ما را بدرقه کند. خواهش مي‌کنيم که زحمت نکشد. مي‌گويد: "مي‌خواهم مطمئن شوم که مي‌رويد!"به‌اندازه استحباب، تا روي ايوان مي‌آيد. ♦️از خانه که بيرون مي‌آييم، تجمع خانمهاي روستا را جلوي در مي‌بينيم که منتظرند در آرامگاه همسر علامه باز شود و بروند فاتحه بخوانند. ♦️از ايرا که به‌سمت جاده و دره هراز سرازير مي‌شويم، داريم فضاي ديدار و صحبتها و شوخي‌هاي علامه را تفسير مي‌کنيم؛ مخصوصا آن جملاتي را که خوشمان آمده بود! يکي‌مان مي‌گويد: "يعني علامه اينها را از روي علم مي‌گفت يا از روي تعارف؟" يکي مي‌گويد: "خودش گفت که اهل تملق نيست." جواد تعريف مي‌کند يکي از مسئولين که ريش انبوهي دارد، چندي قبل، پيش علامه آمده بود. علامه ريشش را گرفته بود و پرسيده بود: "علمت هم به‌اندازه ريشت هست!؟" با همه اينها مي‌دانستيم که آن يکي دو جمله تملق نيست؛ اما همه حقيقت هم نيست؛ شايد يک خوش‌بيني مؤمنانه است. ♦️با خودم فکر مي‌کنم چگونه مي‌شود کسي ساعتي لبخند بر لبان ديگران بنشاند؛ بدون آنکه يک نفر برنجد يا يک کلمه زشت توي حرفها باشد.کمتر از نيم ساعت بعد، به پيشنهاد من، از آن سوي دره سر درآورديم؛ از رينه و آبگرم لاريجان. حالا از وراي مادّيت به ايرا نگاه مي‌کرديم!
إلهی، حسن که بدین اندازه حسن است، حسن آفرین چون باشد؟ (فتبارکَ الله أحسنُ الخالِقین) فراز ۳۷۲ @shakhehtoba
4_5924557551155806516.mp3
12.97M
✨▫️▫️✨✨▫️▫️✨ 🔵 انسان دارای دو ظرف است:یک ظرف غذای مادی که بدنش هست و گنجایش آن محدود است و یک ظرف، جان و نفس ناطقه انسانی است که غذایش علم است و هر چه غذای علم در آن بریزی ظرفیتش بیش تر می شود. 🔵 غذا با مغتذی یعنی ظرف با مظروف با هم مسانخت دارند. 🔵 این غذا مربوط به دو مرتبه نفس است که ظاهرا می گوییم دو مرتبه جداگانه، دو مرتبه از مراتب وجودی نفس، یکی مرتبه مادی و یکی مرتبه مجرد. که در واقع ظرف غذای مادی و علم هر دو یکی هستند چون هر دو حکم به "من" بر می گردد. ✨▫️▫️✨✨▫️▫️✨ 🔵 باید ادراکات مان را به کسانی که اصول ایقان قرآنی دارند عرضه کنیم، باید میزان داشته باشیم، مکاشفات، خواب ها، تمثلات همه میزان می خواهند، همه علوم برای خود میزان دارند. 🔵 اولین اصلی که در امامان پیاده می شود عصمت است، غیر معصوم هم اگر طهارت داشته باشند خودمان را به او می سپاریم، همه چیز به طهارت برمی گردد. 🌹کانال شاخه طوبی🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید کپی با ذکر لینک 🙏💢
: ✨✨🌷 ✍️: 🔸یکی از اهل ولاء که با هم موالات داشتیم ، در مراقبتی به لقاء « مَن رآنی فقد رآنی ، فانّ الشیطان لا یتمثّل بی » حاصل کرده است ، از آنجناب ( از رسول الله ص) ذکر خواست ، فرمود : من به شما ذکرِ سکوت می دهم.» 📗 ۳۲۰ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
‍ ‍ ✨✨تشریعات از دل تکوینات استنباط میکنند 🔸بدان كه احكام تشريعى از متن تكوينى برخاسته‏ اند، و آن كس كه تشريعيات را از تكوينيّات استنباط مى ‏كند، مؤيّد به روح القدس است؛ يعنى پيغمبر خداست كه مرزوق به وحى تشريعى است. 🔸شيرين اين كه در كتب اصيل عرفانى اسلامى، كه تفسير انفسى قرآن كريم ‏اند، گاهى از قرآن تعبير به كشف تامّ محمّدى مى ‏كنند و گاهى تعبير به كشف اتمّ محمّدى؛ 🔸پس بدان كه جميع احكام فقهى شرعى، از حلال و حرام و واجب و مستحبّ و مكروه، همه از متن تكوينيّات برخاسته‏ اند، و آن كه مثلا واجب شده است مصلحتى در اوست، و آن كه حرام شده است مفسده ‏اى در اوست. فافهم و تبصّر، ثم اقرأ وارق: 🌺يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ‏ (سوره انفال، آيه 25) 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢برای نشر و معرفی کانال پست را به صورت فوروارد ارسال کنید💢
🕋 ۲۵ ذی‌القعده؛ روز ✍شب ۲۵ دَحْوُالاْرْض است (يعني پهن شدن زمين از زير خانه كعبه و سر در اوردن از زیر آب) و از ليالي شريفه است كه رحمت خدا در آن نازل مي شود و قيام به عبادت در آن اجر بسيار دارد. 🔶و از حَسَن بن علي وَشّا، روايت است كه گفت من كودك بودم كه با پدرم در خدمت امام رضا (ع) شام خورديم در شب بيست و پنجم ماه ذي القعده، پس فرمود: كه امشب حضرت ابراهيم (ع) و حضرت عيسي (ع) متولّد شده‌اند و زمين از زير كعبه پهن شده است ، پس هر كه روزش را روزه بدارد چنان است كه شصت ماه را روزه داشته باشد. 🕋 روايت است كه فرمود در اين روز حضرت قائم (ع) قيام خواهد نمود. 🕋 يكي از آن چهار روز است كه در تمام سال به فضيلت روزه ممتاز است. 🕋 در روايت ديگر كفّاره هفتاد سال است و هر كه اين روز را روزه بدارد و شبش را به عبادت به سر آورد از براي او عبادت صد سال نوشته شود و از براي روزه‌دار اين روز هر چه در ميان آسمان و زمين است استغفار كند و اين روزي است كه رحمت خدا در آن منتشر گرديده 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢برای نشر و معرفی کانال پست را به صورت فوروارد ارسال کنید💢