eitaa logo
کانال شاخه طوبی🇮🇷
16.1هزار دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
64 فایل
اولین کانال نشر آثار حضرت علامه حسن زاده آملی و شاگردان ایشان در ایتا و تلگرام
مشاهده در ایتا
دانلود
۷ 🌱🌹🌱 ✍️ سرمایه کسب حقایق در وجود ماست : 🌳 اهل ذکر واقعی باشید ، خیلی وقت کم است ، بعداً مشکل می شود. رنگ گرفته ، دنیا از گوشه و کنار به او رنگ داده ، کارش مشکل می شود. از الان برای خودتان برنامه بگذارید. ما در وجود خودمان سرمایه داریم ، همین (عقل و روح) تور شکاری است که خدا به ما داده. این تور شکار هم می تواند از عالَم دنیا حقایق را شکار کند ، هم می تواند از عالَم برزخ شکار کند ، هم می تواند از عالَم عقول شکار کند ، و شما یک چنین موجودی هستید . ای دل به کوی دوست گذاری نمیکنی اسباب جمع داری و کاری نمیکنی ✍️ قلب سلیم : 🌳 باید برنامه داشت ، باید در پیشگاه الهی حسابی باز کنید . باید مراقبت کنید ، مواظب حرم دل خود باشید. امام صادق فرمود : « القلب حرم الله فلا تسکن فی حرم الله غیر الله » . از امیرالمومنین سوال شد « الا من اتی اللهَ بقلب سلیم » قلب سلیم چه قلبی است ؟ فرمود: آن قلبی است که در روز رستاخیز محشور می شود و در آن قلب جز خدا نیست. کاری کنیم که وجودمان همه الهی باشد . گفت و شنودتان همه الهی باشد . 📗 ص ۲۶ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
۸ 🌱🌹🌱 🌱سکوت یکی از دستورالعمل هاست ، باید تن به کار داد ، امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كه خدا را شناسد و به عظمت او پى بَرَد، دهانش را از سخن گفتن فرو بندد و شكمش را از خوراك باز دارد و خودش را با روزه و شب زنده دارى فرسوده سازد ، عرض كردند: پدران و مادران ما به فدايت اى رسول خدا! اينها همان اولیاء الله هستند (دوستان خدايند) ؟ فرمود: دوستان خدا خاموشى مى گزينند و خاموشى آنها ذكر خداست ، و مى نگرند و نگاهشان عبرت است ، و سخن مى گويند و سخنانشان حكمت است ، و راه مى روند و راه رفتنشان در ميان مردم مايه بركت است. اگر نه اين بود كه اجل هايشان نوشته شده است، از ترس عذاب و شوق ثواب، [لحظه اى ]جان هايشان در كالبدهايشان قرار نمى گرفت.» 🌱 حرفهای لغو و بیهوده دل را تیره میکند ، خواندن داستان ها و رمان‌ها انسان را کج و معوج می‌کند. چرا با کلام الله نباشیم و قرآن نخوانیم ؟ چرا وحدت و خلوت نداشته باشیم ! چرا شب و روز یک وقتی با ملکوت عالم ننشینیم و با او نگذرانیم ! 📗 ص ۲۷ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
إلهی، حسن را با عروس اقلیدس چه کار، با عروس قرآنش بدار! فراز ۵۴۰ @shakhehtoba
۹ : 🌱🌹🌱 ✍️ همه رب می گویند و ذاکرند : 🌱 جسم مرکب از ماده و صورت است و ماده وقتی از صورتی مفارقت کرد ، بلافاصله صورتی دیگر میگیرد ... و ماده بدون صورت نمی شود... و از این طرف « و اَنَّ الی ربکَ المُنتهی » ، رَب است که بین ماده و صورت التیام می دهد. در این آیه شریفه یکی از اسمای الهی که « رب » است بکار برده شده است. 🌱همه رب می‌گویند ، همه در مقام ذکرند ، و این زبان حال و استعداد همه است که همه رب می گویند. هر کسی چه شاعر به ذکر باشد چه نباشد ذاکر است . محال است که کسی یا چیزی ذاکر نباشد. اگر ذاکر نباشد زایل و نابود می شود. 🌱ما که نماز می خوانیم در مقام ذکر خاص و حضوریم ، انشالله. مراقبت داشته باشیم ، کشیک نفس داشته باشیم و هر لحظه خودمان را زیر نظر داشته باشیم تا وجودمان را به ملکوت اعلی اعتلا دهیم. 🌱 همه رب خودشان را صدا میزنند ، مثل امواج دریا که هر موجی آب را صدا میزند ، اگر آب را برداری هیچ موجی نمود ندارد. 📗 ص ۳۰ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
۱۰ : 🌱🌹🌱 ✍️ تنها خواندن کتاب کافی نیست ، بلکه خلوت شب لازم است: 🌱 این حرفهایی که می خوانیم اصطلاحات است ، اما آنچه که حقیقتا لازم می باشد ، خلوت در شب است ، طهارت است ، از طهارت لباس و بدن ، طهارت خیال و عقل . اگر اینها حاصل شود و انسان قرآنی بشویم که «لا یمسه الا المطهرون » زبان و گوش و خیال جز مطهر را مسح نکند . 🌱 غذای روح خیلی مهم است ، کلمات و شنیده ها و خواندنی ها و حتی نیت های ما، جزء وجودمان می شوند که « علم و عمل انسان سازند » ، لذا باید رجوع کرد به نفس . مرا به هیچ کتاب مکن حواله دگر که من حقیقت خود را کتاب می بینم 🌱 خداوند کتابی بزرگتر از انسان ننوشته است « فتبارک الله احسن الخالقین » ، تمام کلمات نظام هستی در این کتاب نوشته شده ، ولی باید از قوه به فعل برسد . وقتی از قوه به فعل می رسد که انسان ، قرآنی بشود ، وحدت و خلوت داشته باشد و به صدق ، با حق رابطه داشته باشد. اینقدر که با خدا هستیم مجاری است ، مجاز که اینقدر برکت دارد ، خدا گفتن حقیقی چقدر برکت خواهد داشت: به مَجاز این سخن نمی گویم به حقیقت نگفته ای الله 📗 ص ۳۳ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی🇮🇷
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۸ قسمت ۱ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم الْحَمْدُللّه رَبِّ العالمین, ثُم الصَّلاَةُ و
نامه‌ها برنامه‌ها ۱۸ قسمت ۲ به انسان فرمودند که گفتن ظاهری را کم کن تا در باطن گویا بشوی، شنیدن ظاهری را کم کن تا در باطن شنوا بشوی و هکذا. لذا می‌بینید هرچه شخص ضروریات را گذرانده کنار گذاشته، غیر ضروری‌ها را بخواهد که اخذ کند از غیب بی‌خبر می‌شود، اطلاعات او در همین عالم ظاهری است، همین‌هایی که روزمرگی می‌بینم؛ از آفتاب و آسمان و ستاره‌ها و کتاب و مدرسه و درس و بحث و مردم و این‌ها، همین اندازه دانایی‌هایش است. اگر هم بخواهد راجع به یک گیاهی تحقیق کند، آنقدر در همین مرتبه‌ی ظاهری گیاه با چشم و گوش و با حرف زدن مشغول هست که دیگر قدرت آن را ندارد مثل حضرت لقمان در یک خواب به خواص ۴ هزار گیاه آگاهی پیدا کند. که اگر یک خواب او را بخواهند تمام دانشمندان گیاه‌شناسی بنشینند از امروز تحقیق کنند راجع به خواص ۴ هزار گیاه شاید هزارسال وقت نیاز داشته باشند. این قدرت نفسانی یک انسانی هم هست مثل حضرت لقمان حکیم که یک آن خواب برود، یک چند لحظه‌ای چشمش را می‌بندد بعد باز می‌کند ۴ هزار گیاه برای او روشن می‌شود که ماهیت‌شان چه هست؟! چه خواصی دارند؟ کدامشان دارویی هستند؟ کجا خواص مطلوب دارند؟ کجا برای انسان ضرر دارند؟ که اگر الان به دانشمندان بگوییم آیا شما به تمام خواص یک گیاه پی بردید؟ می‌گویند نه؛ ما در آنجاهایی که تجربه کردیم، آزمایش کردیم یافتیم که این گیاه برای چه جاهایی خوب است. شاید اینقدر جاهایی خوب باشد که هنوز ذهن ما منتقل نشده برای او برویم تحقیق کنیم، راجع به او آزمایش پیاده کنیم بینیم چه در می‌آید؟ اما یکی در خواب (می‌بینید) این همه [خواص]! حالا اینکه تازه حضرت لقمان یکی از حکما بود، کسی ادعای عصمت او را نکرد. از حکیمان عصر حضرت داوود سلام الله علیه بود! اما تازه این که از حکمای عصر آنهاست و یک خبری به عالم غیب سری می زند این همه اخبار می‌گیرد! حالا آنکه صاحب نفس مکتفی هست، جان علوی دارد، جان محمدی (ص) دارد، دیگر آنها چه باشند؟! اینکه هرچه سوال از آنها بشود به محض اراده، سوال جوابش حاضر است و تقدیم می‌کنند. غرض؛ هر که خاموش شد گویا می‌شود کم‌تر حرف بزند، کم‌کم از درون به اوج در می‌آید. می‌بیند حرف‌ها در درون او ظهور می‌کند. البته این‌ها همه (همین‌طوری که عرض کردیم) باید راه اعتدال را شخص در پیش بگیرد، خودش عاقل باشد. بداند جایی که ضرورت دارد باید حرفی بزند، احوالپرسی است، خانه است، زندگی است، کسب و کار است، معاشرت است، کارمندی است، کارگری است، چهار کلمه حرف برای زدن می‌خواهد برای معامله و امثال این‌ها. هر که چشم سربست بینا شد. چشم سر بستن هم؛ نه به این معنا که حالا که صبح بیدار شده، مثل یک آدم نابینایی پرده کرکره‌ی چشم را بکشد پایین و دیگر بخواهد هیچکس را نگاه نکند و بگوید می‌خواهم از درون بینا بشوم؛ این نیست. هر که چشم سربست بینا شد؛ نه اینکه نعوذ بالله از فردا این راه و رسم در پیش بگیرد که هیچکس را نگاه نکند، اینها همان‌هایی است که باز به اندازه‌ی ضرورت. ضرورت زندگی در نگاه است، نمی‌تواند در کوچه را برود چشم سر را ببندد، بخورد به این بخورد آن، مزاحم همه بشود که من چشم سر را بسته‌ام، می‌خواهم بینا بشوم! این معنایش اینها نیست. چراغ عقل که روشن باشد، خودش به انسان راهنمایی می‌کند. همانی که حضرت آقا دو سه روز قبل برای بیان فرقان فرمودند، که خداوند به انسان فرقان عطا بکند، یکی از معانی فرقان عقل است.عقل؛ فرقان است، تمیز بین خوب و بد می‌دهد. بچه‌ای که به سرحد تمیز رسیده، خوب و بد را تشخیص می‌دهد،می‌تواند به عنوان یک نفر عبادت کننده در صف نماز جماعت بایستد در صف اول هم بایستد،که موجب فاصله بین دو مأموم نمی‌شود،چرا؟ برای اینکه درست است به ظاهر هنوز تکلیف نشده ۱۵ سالش تمام نشده (فرزند پسر) اما از ۱۳ سالگی، از ۱۰ سالگی تمیز بین خوبی‌ها و بدی‌ها را می‌دهد؛ یعنی به یک تعبیری کم‌کم قوه‌ی ممیزه‌ی عاقله‌ی او دارد به فعلیت می‌رسد. همین اندازه هم کافی است که ما به او احترام بگذاریم بگوییم: تو دیگر داری فرقان پیدا می‌کنی،که فرق بین خوب و بد را (چون) می‌دهی، کسی که صاحب فرقان است ارزش دارد، اشکال ندارد با اینکه هنوز نماز بر تو واجب نشده اما می‌توانی بیایی در صفحه اول نماز جماعت هم بایستی، ولو اینکه دو تا کودک هم باشند فاصله‌ی بین دو تا مأموم بزرگ به اندازه متعارف هم بیشتر باشد که نباید فاصله باشد، اشکال ندارد؛ چون فرقان پیدا کرده‌اند. هر کسی به هر مقداری فرقان بین حق و باطل، فرقان بین بد و خوب پیدا کرد، به همان اندازه محترم است شخصیت پیدا می‌کند. دیگر اگرتا به امروز نمی‌گذاشتند این بچه بیاید در صف اول نماز جماعت، الان به او احتراماً می‌گویند: به جنبه‌ی فرقانت بفرما بیا در صف اول! 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
کانال شاخه طوبی🇮🇷
نامه‌ها برنامه‌ها ۱۸ قسمت ۲ به انسان فرمودند که گفتن ظاهری را کم کن تا در باطن گویا بشوی، شنیدن ظاه
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۸ قسمت ۳ غرض؛ اگر کسی چراغ عقلش روشن باشد در برنامه‌های عملی دین و احکام شرعیه، خودش تشخیص می‌دهد که راه اعتدال چیست، افراط و تفریط چیست. ببینید! یک انسان کامل که نمی‌تواند شبانه‌روز بیاید در تمام تک‌تک خانه‌ها دنبال هر فردی در خوردن او در خوابیدن او در حرف زدن او پیش او و خانم او، پیش او و بچه‌های او، در مزرعه‌ی او، تو کارگری او، تو کارمندی او، همه جا باشد بعد بالای سرش بگوید: این کار را نکن این کار را بکن، اینا نکن اینا بکن! این نیست. آن حجت درونی؛ به نام عقل که خدا در انسان گذاشت، این عقل باید میزان‌ها را معیارها را از آن عاقل ولی‌الله حجت‌الله ظاهری بگیرد،بعد باید عقل را به کار بگیرد ببیند این میزانی که به من دادند، در تمام امور زندگی؛ درخوراک در پوشاک در معاشرت در مهمانی در دوستی در رفاقت در دشمنی؛ چه معیاری به من داده‌اند؟ آن معیارها را بگیرد در مرتبه‌ی عمل پیاده کند،طوری کهنه افراطکند نه تفریط. این افراط وتفریط هر شخصی به وزان همان شخص است. مثل اینکه درمسائل فقهی فرموده‌اند که هر زنی نفقه‌اش بر گردن مرد است.نفقه یعنی؛ ان مقدار ازمال مرد که از ملکیت مرد اخراج می‌شود وارد در ملکیت زن می‌شود، این را می‌گویند نفقه. غذای شبانه‌روزش،لباسش (مثلاً) برآوردن حاجات مختلف مادی، اینها جزو نفقه‌ی یک زن است. نفقه را هم که نفقه می‌گویند، چون خروج، انفقَ یعنی اَخرَج، فلانی ینفقون یعنی یُخرجون، از مال خودش چیزی را خارج می‌کند،می‌گوید آقا! از این لحظه من ملکیت این مال را نمی‌خواهم، این ملکیت مال من وقتی داد دست فقیر ملکیت مال او از او خارج شد داخل در ملکیت آن فقیر شد. این را می‌گویند انفاق. نفقه هم همین است.خب بعد فرموده‌اند که نفقه‌ی هر زن بر مرد واجب است، به چه مقدار؟ شاید یک زنی بگوید آقا! ما هر روزی یک دست لباس می‌خواهیم، درست است؟ نفقه‌اش این است؟ یا گفتند نه نفقه‌ی هر زنی به وفق حال آن زن است. این خانم قبل از اینکه شوهر کند بیاید در منزل آقا،در منزل آقای خودش پدر خودش چطوری ،چه اندازه غذا می‌خورد. چه اندازه لباس می‌پوشید؟ حالا این است؟ بله یکی می‌گوید من در خانه‌ی پدرمان، لباس پوشیدنماناین‌طوری بود و می‌تواند همان روز اول به مرد بگوید؛ من اگر بخواهم به‌ تو بگویم؛ بله، من وضعیت زندگی‌ام درخانه‌ی پدر‌ و مادرم این‌طوری است و نفقه‌ی من در این حدّ است.توان داری؟ اگر مرد گفت بله که بله. اگر نه که همین‌جا خداحافظی کنند دیگر فردا مزاحم همدیگر نشوند.اگر نه که زن هم می‌تواند بگوید: آقا! من نفقه‌ام در خانه‌ی پدر و مادر از غذا و نمی‌دانم ماشین و چه و تلفن و..ینقدر است. اما شما هر چه بخواهی هر اندازه‌ای که دستت می‌رسد اشکال ندارد من راضی هستم. روز اول با همدیگر یک تسویه‌ حساب این‌طوری داشته باشید که فردا نیاید، اینرا همه دارد. چرا؟ برای اینکه اعتدال باشد نه افراط نه تفریط. این افراط و تفریط را انسان کامل یک معیار کلی می‌تواند بدهد.از آن به بعد، آن شخصی که این دستور را می‌گیرد می‌برد از پیغمبر از امام دارد اجرا می‌کند، باید عقل خودش را به کار بگیرد ببیند در محیط زندگی خودش این دستور دینی پیغمبر و آل تا چه اندازه باید پیاده شود؛ که من افراط نکنم تفریط هم نکنم؟ چون افراط و تفریط میزان خاص ندارد. شاید در تمام مسائل اخلاقی افراط و تفریط باشد؛ انفاق: می‌تواند یک کسی به قدری ببخشد افراط کند، یکی هم اصلا نبخشد تفریط کند. یک وقتی هم اعتدال. این است که قرآن فرمود که (برای عموم مردم) نه آن‌طور انفاق کنید هر چه از دستتان است بیرون بریزید که خودتان کد بسته شوید، نه آنطور هم انفاق نکنید مثل کسی که دست شکسته‌اش به گردنش آویزان است مشت‌اش بسته است. و لا تبسطها کل البسط، نه آنطور ببندید مثل یک دست شکسته که مشت‌اش بسته است و بهگردنش آویزان است اینجور نباش. به تعبیر علمای اخلاق مثالی زدند در این باب، خیلی خوش تعبیری هم فرمودند؛ گفتند: نه مثل رنده باش که هرچه از چوب می‌گیرد می‌ریزد به طرف جلو، می‌ریزد آن‌طرف. نه مثل تیشه باش که هرچه از چوب آقایان نجار با تیشه می‌گیرد همه می‌ریزد طرف نجار.گفتند مثل ارّه باش؛برو و بیا. وقتی می‌رود یک کم آن طرف می‌ریزد وقتی می‌آید یک کم طرف نجار می‌ریزد. در انفاق مثل اره باشید یک مقدار برای دیگران بریزید یک کم برای خودتان بریزید. نه رنده‌ای عمل کنید که افراط است، نه تیشه‌ای عمل کنید که تفریط است. ارّه‌ای عمل کنید؛ که هم برای خودتان هم برای غیر، هر دو طرف بریزید. یک طوری که می‌بینی که آنجا ریختی تا اینجا خالی شد اینجا هم ریخته شود تا اینجا دارد خالی می‌شود باز همین‌طور آنجا همین‌طور، افراطی و تفریطی نباشید. اما این افراط و تفریط را شخص چطور تشخیص بدهد؟ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
کانال شاخه طوبی🇮🇷
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۸ قسمت ۳ غرض؛ اگر کسی چراغ عقلش روشن باشد در برنامه‌های عملی دین و احکام شرعیه،
۱) نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۸ قسمت ۴ اگر کودکی عقل ندارد، هنوز بچه است تکلیفش نمی‌کنند، دیوانه است تکلیفش نمی‌کنند، بیهوش است تکلیفش نمی‌کنند. غشوه کرده، کسی الان عاقل است همین لحظه یک دفعه افتاد و غش کرد، دیگر از آن لحظه‌ای که غش کرد تا به هوش بیاید مکلف نیست. هیچ؛ نه تکلیف واجبات دارد نه تکلیف محرمات، هیچ ندارد چون عقل ندارد. تمام سر و کار خدا و انبیا با عقلاست با عاقل‌ها کار دارند، وگرنه جاهل هم (که جاهل می‌گوییم) جاهل از باب اینکه نمی‌داند اما قدرت برای عقل دارد و لذا می‌تواند دنبال عقل راه بیفتد. اینجا دیوانه در مقابل عقل است در مسائل شرعیات. چه اینکه حالا اگر یک کسی جاهل بود، نمی‌دانست، جهل داشت، متوجه نبود که الان روزه دارد، یک دفعه دست به آبی دراز کرد، یک مقداری آب خورد و یک دفعه یادش آمد، ولی آقا باطل است؟ نه؛ چون جهل است. در آن لحظه‌ای که به مطلب جاهل است تکلیف از او ساقط است. برای این فرمودند رفع قلم می‌شود از مجنون از کسی که در خواب است، از کسی که دیوانه است، از کسی که بیهوش هست. برای همین است که بعضی از علما اگر مرجع تقلید شدند، مراجع تقلید عزیز اگر یک وقتی نیاز پیدا کردند به عمل کردن، این بحث بین آقایان هست که اگر بنا باشد این مرجع تقلید را بیهوش کنند و این مرجع تقلید ظرف پنج ساعت، بیست و چهار ساعت، ده ساعت در حال بیهوشی و در بیمارستان به سر ببرد، آن حال بیهوشی که رفع قلم از اوست، مکلف نیست به تعبیری در آن حال، از جنبه‌ی ظاهری عاقل نیست. این چه‌جور می‌شود از او تقلید کرد؟ یا باید اعلام کنند که آقا! فلان آقای مجتهد دارد در بیمارستان عمل می‌شود و این چند ساعت بیهوشی اوست. این چند ساعته تقلید از او نکنید. و لذا فرمودند: مرجع تقلید در صورتی مرجع تقلید است که عاقل باشد. تمام میزان در دین روی عقل قرار گرفته است. امام جماعت (باید این شرط آن شرط) یکی از شروطش این است که باید عاقل باشد. امام جمعه باید عاقل باشد. حاکم شرع باید عاقل باشد. قاضی باید عاقل باشد. یعنی تمام معیارهای دین آمد روی عقل؛ چرا؟ برای اینکه حجت باطنی فقط می‌تواند شبانه‌روز؛ اگر به مردم دسترسی پیدا کرد، توانست این‌ها را پیدایشان کند، برای این‌ها چهار کلمه حرف بزند، تمام لحظه لحظه‌ی زندگی که نمی‌تواند بیاید بگوید آقا! این مقدار غذا الان خوردی بس است، این مقدار را نخور (نه) این مقدار را بخور (بله)! اینجوری نیست. 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
@shakhehtobaکار سفرای الهی آدم سازی است_۲۰۲۵_۰۳_۰۹_۰۴_۵۰_۳۶_۵۷۱.mp3
زمان: حجم: 3.46M
برنامه انسان سازی ۵۲ گزیده ای از بیانات عرشی حضرت علامه حسن زاده آملي 🎤 سلسله حضرت علامه حسن زاده آملی (ره) کاری از لطفا در نشر حداکثری این مطالب ناب معرفتی و عرشی همراهی بفرمایید🙏 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید کپی با ذکر لینک 🙏💢
@shakhehtobaabufazael-Erfan-fossooss-050(0)_۲۰۲۵_۰۳_۱۰_۰۵_۱۶_۰۵_۶۳۷.mp3
زمان: حجم: 1.26M
🔹️انسان قرآنی باشید که لایمسّه الّا المطهّرون حضرت علامه حسن زاده آملي برنامه انسان سازی ۵۱ گزیده ای از بیانات عرشی حضرت علامه حسن زاده آملي 🔹️کار سفرای الهی آدم سازی است 🎤 سلسله حضرت علامه حسن زاده آملی (ره) کاری از لطفا در نشر حداکثری این مطالب ناب معرفتی و عرشی همراهی بفرمایید🙏 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید کپی با ذکر لینک 🙏💢
کانال شاخه طوبی🇮🇷
۱) نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۸ قسمت ۴ اگر کودکی عقل ندارد، هنوز بچه است تکلیفش نمی‌کنند، دیوانه است تکلی
۲) این مقدار خوابیدی بس است. چه‌جوری یک نفر بفهمد که در خواب افراط و تفریط نکند؟ نه به اندازه‌ای بخوابد که از کثرت خواب مریض شود، نه اینکه نخوابد و از قلت خواب مریض است، باید اعتدال داشته باشد. این اعتدال را کی تشخیص بدهد؟ این است که خدای متعال یک قوه‌ای، فرقان ممیزه در درون گذاشت به نام عقل؛ گفت: جناب عقل! خودت می‌خواهی به اسرار عالم پی ببری برایت مشکل است، راه داری برای پی بردن. تا بیایی آزمایش کنی و تجربه کنی، به جایی برسی، عمرت می‌رود. من یک عقل حقیقی بیرون برایت گذاشته‌ام، اخبار حقایق غیبی را آن عقل بیرونی به نام حجةالله. او به تو می‌گوید، به تو میزان‌ها را می‌دهد، از آن به بعد تو خودت این میزان را بگیر، نه افراط کن نه تفریط! این است که آن شخصی که عاقل است باید خودش دستورات دینی را بگیرد افراط و تفریط نکند. یک وقت می‌رود روایت امام زین العابدین را می‌خواند که؛ اینجوری سجده می‌رفت، امشب می‌آید می‌رود به آن عمل می‌کند، از شب تا صبح سجده می‌رود. فردا صبح سردرد برو بیمارستان؛ گفتند مغزش عیب کرده. ببین! عقل ندارد. باید عقل داشته باشد. خب امام زین العابدینی که این سجده را کرد در چه حضوری بود در چه مراقبتی بود؟! چه زحمت‌هایی کشیده؟! من اگر می‌خواهم (ان‌شاءالله) که به این سجده‌ی طولانی برسم، خب این چقدر وقت می‌خواهد؟ باید یواش یواش همینجوری که می‌رود کلاس اول کلاس دوم، آهسته آهسته می‌رسد به دانشگاه در سطوح عالیه، مطالب سنگین را حالا می‌تواند هضم کند، می‌تواند تدریس کند، اما از آن اولِ آب بابا شروع کند تا برود آنجا، پانزده سال، بیست سال طول کشیده. حالا اگر می‌خواهد در مسیر امام زین العابدین هم راه بیفتد (ان‌شاالله) این به این معنا نیست که وقتی خواند باید درجا همین امشب بگیرد عمل کند! فردا مریض است. نه؛ این باید راه اعتدال را، یواش یواش _به تعبیر آقایان عرب‌ها می‌گویند شبیر شبیر_ آهسته آهسته، تا یواش یواش بالا برود ببیند چه خبر هاست؟ بعد همینجور پله به پله به هر مقداری که آگاهی پیدا کرد، عقل او همان اندازه قوی می‌شود برای پله‌ی بعدی. که اینکه سال اول عمر، تشکیل‌اش برای سال دوم خوب است، برای سال چهارم نه؛ هنوز زود است، عقل اینقدر قوی نشده. قوی شده که بتواند سال دوم را طی کند، اما سال اول طی کرده ابتدایی طی کرده هنوز قوی نیست که بتواند دانشگاه طی کند، باید برود دنبال راهنمایی، باید برود کم کم نظری، تا یواش یواش آن عقل را آن چراغ را باید روشن کرد این چراغ عقل مهم است. این است که اگر می‌فرماید؛ آنکه چشم سر بست بینا شد، این نه به این معناست که همین امروز بیاید بگوید آقای حسن‌زاده گفت چشم سرت را ببند! بعضی‌ها را می‌بینیم که کتاب‌ها را می‌خوانند، بعد می‌بینیم خانواده‌اش، پدرش، مادرش، اطرافیانش خبر می‌رسانند که (آقا!) می‌دانی چه شده اینجوری شده! معلوم است که عقل روشن نشده. کتاب می‌خواند، یک چیزی می‌فهمد، اما چراغ عقل را روشن نمی‌کند که ببیند باید چه کند. (بخش دوم) 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
کانال شاخه طوبی🇮🇷
۲) این مقدار خوابیدی بس است. چه‌جوری یک نفر بفهمد که در خواب افراط و تفریط نکند؟ نه به اندازه‌ای بخو
نامه‌ها بر نامه‌ها ١٨ هر کس چشم سر بست ضروریات زندگی را که نمی‌شود آدم منکر بشود! بالاخره خدای متعال ما را جوری آفریده، ما نان می‌خواهیم، آب می‌خواهیم، زندگی می‌خواهیم، خانه داریم، فرزند دارند، اجتماع است، معاشرت‌ است، رفت‌وآمد است. یک سری چیزها را خود دین هم می‌داند چه خبرهاست. مگر ما مي‌خواهيم برویم در بازار تحقیق کنیم ببیینم تک‌تک بازاری‌ها، در خریدشان چه‌جوری می‌خرند، در فروش‌شان با چه منفعتی می‌فروشند؟ این وسط شاید هزاران گونه کد و رمز است که من که اصلا بازاری نیستم، شاید از هزار رمزش به یکی‌اش هم خبر ندارم! اگر بنا باشد بروم تحقیق کنم بگویم نه؛ می‌خواهم از یک مغازه‌داری چیزی بخرم که دیگر یقیناً خرید و فروش مال مطلقا، باطناً هم حلال محض باشد! خب این که دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‌شود! برای همین است که شرع مقدس آمد گفت: آقا! جایی که بازار مسلمان‌ها است و عنوان اسلام دارند، بگوییم آفا این طیف بازاری‌ها کی هستند؟ می‌گویند اینها مسلمان هستند. آن طیف کی هستند؟ آنها یهودی‌اند، آنها نصارایند. یعنی چه؟‌ یعنی ان‌شاءالله اینها براساس اسلام‌شان عمل می‌کنند، آنها بر اساس دین یهودشان عمل می‌کنند، آن‌ آقایان هم بر اساس دین خودشان عمل می‌کنند. اینها مسلمانند، ان‌شاءالله حلال فروش هستند. همین اندازه. اگر بخواهید بیشتر از این اندازه بروید، مشکل می‌شود. بله؛ اگر انجام‌ واجبات را، ترک محرمات را با تمام دقت‌اش ان‌شاءالله انجام بدهیم‌ خدای متعال یک نوری در درون ما روشن می‌کند، آن نور، نور فرقان است. یک وقت می‌خواهد یک جایی بخرد می‌بیند نه، دل نمی‌دهد، دل نمی‌دهد! چیه توی این دل؟ نمی‌دانم، حتما یک چیزی هست! به تعبیر خودمانی می‌گوید: آقا! دلم را می‌زند، همچو آرام نیستم به این کار. هر کجا دل می‌زند، اگر دل، دل باشد حتما یک خبری پشت‌‌ پرده هست. دست نگه‌دار، آنجا توقف کن! و لذا گفتند: قِف عند الشبهات در نزد شبهه جایی که رسیدی ، دیدی مشکوک هستی، اینجا صبر کن! نفی نکن، اثبات هم نکن! حالا یک کمی صبر کن [شاید] واقعیت داشته باشد. قِف عند الشبهات در جایی که شبهه‌ناک است توقف کن! امر است، حکم است، اعتقاد است، نفی و اثبات نکن‌! صبر کن، ببین چه در می‌آید؟ البته این‌ مال دل‌هایی است که این دل، دل باشد. وگرنه اگر دل، دل نباشد، مشتی گل باشد، حرام را بهتر می‌خورد تا حلال را! دلش به حرام بهتر می‌کشد تا به حلال! کاری به او نداریم، او دل ندارد اصلا! او حلال و حرام برایش مسئله‌ای نیست. گفت که با دو تا از دوستان (شاید به عرض‌تان رسانده‌ام) با دوتا از دوستانم شیر می‌فروختیم (چوپان بود) شیر می‌بردیم شهر می‌فروختم. منتها دو تا دوستم که بین راه می‌آمدند، در ظرف‌شان یک کمی آب هم می‌ریختند، به جای دو‌ من می‌شد سه من! من بیچاره (می‌گفت) آب نمی‌ریختم. می‌رفتیم شهر به محض این‌که شروع می‌کردیم به داد کشیدن شیر شیر، مال آن دوتا آقایان هنوز یک ساعت نگذشته، هنوز ظهر نشده، تمام می‌شد می‌خریدند. اما مال من بیچاره که آب نمی‌ریختم، تا غروب باید می‌گشتم ببینم یک خریداری پیدا می‌شود یا نه؟ دیگر کم‌کم خسته شدم. گفتم آقا! یعنی چه؟‌ جان خدا! این چه وضعی است؟! ما که آب نمی‌ریزیم،خریدار نداریم این‌ها که آب می‌ریزند، زود از آنها می‌خرند! نزدیک بود از کوره در بروم! در مسیر شهر بودیم، همینجور نگران، ناراحت، دیدم بزرگواری دارد برای نماز جماعت به مسجدشان تشریف می‌برند. گفتم بروم جلوی این آقا را بگیرم‌، بگویم من به همچین دردی دچار هستم، چه‌کار کنم؟ رفتم گفتم: آقا! واقع من این است. گفت: آقا! نگران نباش! همان‌حالی که داری داشته باش! آنها که شیرشان را حرام می‌کنند، می‌فروشند از بس که پول حرام پیدا می‌شود در‌جا آن را می‌گیرند، می‌روند. اما چون مال تو حلال است، تا پول حلال پیدا کنی، کمی طول می‌کشد، اشکال ندارد، مبادا دست به آن کار بزنی! و الحمدلله آن شخص را بنده می‌شناسم اینی که واقعه را نقل کرد، خودش به عینه برای من نقل نکرد، اخوی ایشان برایم نقل کرد. اما آدمی بود الحمدلله تا از دنیا برود، مسیر حرام نرفت. آفرین! ضرر کرد؟ نه. آنهایی که آنجور هی زود می‌فروختند چه شدند؟ هیچ خبری از آن‌ها نیست. این است که هست؛ این هست! دل اگر دل باشد می‌فهمد؛ یک کسی حرف می‌زند، می‌فهمد حرفش بو می‌دهد. ولو خیلی چرب و نرم، تر و تمیز، چاکریم، مخلصیم، خیلی تمیز هم حرف می‌زند می‌گويند: نخیر؛ همچین بو می‌دهد می‌بینم به جانم نمی‌شیند! اما یکی دیگر که حرف می‌زند، می‌بيند نه؛ به دل می‌نشیند، مثل این‌که یک چیزی هست، خبری در آن است! 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a