🟡تقوا و روشن بینی
🔸تقوا ، فلسفه روزه(۷)
🔻قرآن مى گويد تقوا داشته باشيد تا عينك درونى تان سفيد باشد و جهان را همچنان كه هست ببينيد:
«انْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً»(انفال : ۲۹)
اگر تقواى الهى داشته باشيد، اگر درونتان پاك باشد،
اگر تيرگيها را از درون خود زايل كنيد، خداوند در دل شما مايه تميز قرار مى دهد؛
🔻يعنى خدا در دل شما چيزى قرار مى دهد كه با آن حقايق را خوب تميز مى دهيد، يعنى به شما روشنى مى دهد.
پس انسان در اثر تقوا درونش روشن مى شود و به همين جهت روشن بين مى شود.
🔻وقتى كه روشن بين شد:
🔹اولًا خودش را خوب مى بيند، خوب اندازه گيرى مى كند،
زيادتر از آنچه هست نمى بيند، كمتر از آنچه هست نيز نمى بيند،
تيرگيها و عيبهاى خودش را خوب مى بيند؛
🔹ثانياً در اثر اين روشن بينى، به حكم اينكه انسان طورى ساخته شده كه جهان را با عينك وجود خودش مى بيند،
وقتى تقوا داشته باشد و عينك وجودش پاك باشد،
جهان را بهتر مى بيند، بهتر تشخيص مى دهد.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آشنايى با قرآن(۱ - ۶))، ج۲۶، ص: ۲۲۲-۲۲۱-با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
🔻از طرحهاى امام خمینی که پیوسته بر آن اصرار مى كنند این است كه:
بايد ما يك دايره امر به معروف و نهى از منكر مستقل از دولت (حتى همين دولت جمهورى اسلامى) و وابسته به روحانيت تشكيل بدهيم
🔻بايد دايره عظيم و وسيعى به نام امر به معروف و نهى از منكر يعنى:
دايره ارشاد، هدايت و راهنمايى مردم، دايره تبليغ اسلام،
دايره رفع شبهات از مردم، دايره ساختن اسلامى مردم – تربیت و رشد اسلامی انان -به وجود بيايد
ولى وابسته به روحانيت باشد و مستقل از دولت، حتى دولت اسلامى.
🔻اين طرح، بسيارطرح عالى و فكر خوبى است؛
هم اين كه:
روحانيت تا حد امكان نبايد جزو دولت بشود
ولو دولت اسلامى،
و هم اين كه بايد روحانيت زمام امر به معروف و نهى ازمنكر
و در حقيقت ارشاد و هدايت مردم و تأمين معنويت مردم را بر عهده بگيرد.
اين وظيفه روحانيت است.
▪️مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى(آينده انقلاب اسلامى ايران)، ج24، ص: 275-177- با ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/Imam1340
May 11
♦️کلاس امر به معروف و نهی از منکر!
🔻...اصلا امر به معروف كلاس داشته باشد، افرادى آموزش ببينند،
هر كسى كه چهار تا منبر ياد گرفت به خودش حق ندهد كه برود امر به معروف و نهى از منكر كند.
🔻آن كسى كه مى خواهد امر به معروف و نهى از منكر كند بايد كلاس ببيند و ياد بگيرد و براى اين كار مجاز باشد، و محدود باشد
به طورى كه آن كسى كه در يك رشته مى تواند امر به معروف و نهى از منكر كند و نه در رشته ديگرى ،
از حد خودش تجاوز نكند.
🔻...همه مراكز امر به معروف و نهى از منكر- كه بايد تمام كشور را بپوشاند- با يكديگر در ارتباط باشند
و از يك مركز دستور بگيرند و يك نوع هماهنگى و در حقيقت يك نوع پرورش دينى و مذهبى هماهنگ وجود داشته باشد.
▪️مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى، ( (آينده انقلاب اسلامى ايران) )ج24،ص: 313-312-با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
🟢درسی بزرگ از محضر امام حسن مجتبی علیه السلام
🔸امام حسن مجتبى عليه السلام فرمود:
عجبا كه برخی از مردم درباره مأكولات خود مى انديشند كه مثلًا غذاى مسموم نخورند و اگر كسى غذاى مسموم به خورد آنها بدهد او را تحت تعقيب قرار مى دهند
اما درباره افكار و معلومات و معقولاتى كه به مغز خود فرو مىكنند هيچ نمى انديشند و توجه ندارند.
🔹چه بسا هست کسانی كه تا زنده هستند نسبت به آن شخص مسموم كننده علاقه مند هم هستند و به او ارادت مى ورزند.
🔸عجیبتر و مهمتر اين است كه فكر مسموم و خطرناكى رنگ دينى و صبغه مذهبى هم داشته باشد؛
ديگر خطر او صدبار مهمتر
🔹در تاريخ گذشته ما متأسفانه چقدر زياد ، افكار مسمومى با رنگ و شكل دينى وارد بازار شده و خريداران زياد پيدا كرده و كمتر كسى هم متوجه شده كه اين متاع تقلّبى است.
♦️آيا باور مى كنيد كه اين روحيه تنبل و جامد و سرد و خشك ما (در جوامع اسلامی ) معلول همان متاعهاى تقلّبى روحى است؟!
▪️مجموعه آثاراستاد شهيد مطهرى(حکمتها و اندرزها(۱و۲))، ج22، ص:-196-195- با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️معنای «احتمال تاثیر» در امر به معروف و نهی ازمنکر
یا : اصلاح فکر در مسأله امر به معروف و نهی
🔻فقهاى ما در باب امر به معروف و نهى از منكر گفته اند امر به معروف و نهى از منكر در جايى است كه انسان احتمال اثر بدهد.
🔻معنى اين جمله چيست؟
امر به معروف و نهى از منكر يك قانون تعبّدى مثل نماز يا روزه نيست كه البته حكمت و فلسفه و اثرى دارد
ولى به ما مربوط نيست كه ببينيم اگر اثرِ خودش را مى بخشد انجام بدهيم و اگر اثر خودش را نمى بخشد انجام ندهيم.
🔻به ما گفته اند شما نماز را به هر حال بايد بخوانيد. اين در اختيار تو نيست.
تو نمى توانى حساب كنى كه اين نماز اثر دارد يا اثر ندارد. تو بايد تحت اين فرمول و قاعده بخوانى.
اينكه اين كار به نتيجه مى رسد يا نمى رسد، از حوزه منطق بشر خارج است.
🔻ولى امر به معروف و نهى از منكر را بشر بايد با منطق خودش اداره كند؛
يعنى هميشه در كارها بايد روى آن نتيجه اى كه بايد بر آن مترتّب شود حساب كند.
نيرو مصرف مى كنى، مايه مصرف مى كنى، امر به معروف و نهى از منكر مى كنى،
ولى حساب كن ببين تو در اين كار چقدر به نتيجه و هدف مى رسى.
🔻مثل تاجرى باش كه وقتى سرمايه اش را خرج مى كند، روى حساب (لااقل حساب احتمالات) مى خواهد سودى كه از اين كار مى برد بيش از سرمايه اى باشد كه مصرف مى كند،
🔻اين بسيار حرف منطقى اى است.
يعنى اگر ما در جايى امر به معروف و نهى از منكر مى كنيم، يك سرمايه مالى يا جانى يا لااقل يك سرمايه وقتى و زمانى مصرف مىكنيم ولى يقين داريم كه كوچكترين اثرى نمى بخشد يا اثر معكوس مى بخشد، آيا باز بايد انجام بدهيم؟
نه. خيلى حرف منطقى و درستى است.
🔻 اين منطق در مقابل منطق خوارج است.(ادامه دارد)
مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج17، ص: 303- با ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
May 11
♦️سطحی نگری خوارج به امر به معروف و نهی از منکر
🔻در فقه خوارج، امر به معروف و نهى از منكر يك تعبّد محض است؛
يعنى انسان حق ندارد حساب و منطق را در آن وارد كند. او بايد كوركورانه و چشم بسته، امر به معروف و نهى از منكر كند و لو يقين دارد كه در اينجا سرمايه را مصرف مىكند و سودى هم نمىبرد.
مىگويد به ما مربوط نيست، خدا گفته تو بايد به هر حال امر به معروف و نهى از منكر كنى.
🔻ائمّه ما به ما گفتند اين اشتباه است؛ خدا اينجور امر به معروف و نهى از منكر را دستور نداده است.
🔻در امر به معروف و نهى از منكر قطعاً بايد حساب، تدبير، فكر و منطق به كار برده شود.
🔻علمايى كه در مسائل اجتماعى مطالعه كردهاند، گفته اند كه راز انقراض خوارج همين بود كه در امر به معروف و نهى از منكر، منكِر منطق بودند.
🔻مى آمد در حضور يك جبّار گردنكش در حالى كه شمشيرش را كشيده بود. يقين داشت كه در اينجا حرفش كوچكترين اثرى ندارد، ولى مىگفت.
🔻او هم آناً او را معدوم مى كرد. به اصطلاح تاكتيك نداشتند، منطق و حساب در كارشان نبود، بى گدار خودشان را به آب مىزدند.
نتيجه، انقراضشان شد.
🔻ولى ائمّه ما عليهم السلام گفتند اين كار غلط است
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج17، ص: 304
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️روزه و نماز بدون توبه!
🔻عبادت بدون توبه قبول نيست، اول بايد توبه كرد.
گفت: «شستشويى كن و آنگه به خرابات خرام»
اول بايد شستشو كرد، بعد وارد آن محل پاك و پاكيزه شد.
🔻ما تا توبه نكنيم، چه عبادتى مى كنيم؟!
ما توبه نمى كنيم و روزه مى گيريم!
توبه نمى كنيم و نماز مى خوانيم!
توبه نمى كنيم و به حج مى رويم!
توبه نمى كنيم و قرآن مى خوانيم!
توبه نمى كنيم و ذكر مى گوييم!
توبه نمى كنيم و در مجالس ذكر شركت مى كنيم!
🔻به خدا قسم اگر شما يك توبه بكنيد تا پاك بشويد و بعد يك شبانه روز با حالت توبه و پاكى نماز بخوانيد،
همان يك شبانه روز به اندازه ده سال شما را جلو مى برد و به مقام قرب پروردگار مى رساند.
سوراخ دعا را گم كرده ايم، راهش را بلد نيستيم.
🔻واقعاً توبه بكنيد،
بعد خودتان را در يك جوّ و فضاى مقدس مى بينيد،
احساس مى كنيد كه لطف و عنايت الهى بر روح شما سايه افكنده است،
احساس مى كنيد گروهى از فرشتگان دور شما را گرفته اند،
پاك مى شويد،
🔻چون در حالت توبه ، انسان خودبينى را از دست مى دهد،
خود را ملامت مى كند
و گناهان خويش را در نظر مى گيرد.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(آزادی معنوی) ؛ ج ۲۳ ؛ ص۵۴۹- با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️علی (ع) ، قربانی جمودها(۱)
🔻در آدمى حسى هست كه گاهى به خيال خود مى خواهد در برابر امور دينى زياد خضوع كند،
آنوقت به صورتى خضوع مى كند كه برخلاف اجازه خود دين است يعنى چراغ عقل را دور مى اندازد و در نتيجه راه دين را هم گم مى كند.
🔻از رسول اكرم روايت شده: قَصَمَ ظَهْرى رَجُلانِ: جاهِلٌ مُتَنَسِّكٌ وَ عالِمٌ مُتَهَتِّكٌ
دو نفر پشت مرا و پشت دين مرا شكستند:
نادان متعصب و زاهد، و ديگر عالم لاابالى
🔻درست است كه «وَ قُتِلَ فى مِحْرابِهِ لِشِدَّةِ عَدْلِه » آن تصلّب و انعطاف ناپذيرى امام علی علیه السلام در امر عدالت برايش دشمنها درست كرد، جنگ جمل و جنگ صفّين بپا كرد،
اما در نهايت، دست جهالت و جمود و ركود فكرى از آستين مردمى كه به نام خوارج ناميده مى شدند بيرون آمد و على عليه السلام را شهيد كرد.
🔻تاريخ خوارج، عجيب و عبرت انگيز است، از اين نظر كه وقتى عقيده دينى با جهالت و نادانى و تعصب خشك آميخته شود چه مى كند!
▪️مجموعه آثاراستادشهيد مطهرى(اصل عدل در اسلام )، ج4، ص 820-819- با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
May 11
♦️علی(ع) ، قربانی جمودها(۲)
🔻يكى از بارزترين مميّزات خوارج جهالت و نادانى شان بود.
🔻از مظاهر جهالتشان، عدم تفكيك ميان ظاهر يعنى خط و جلد قرآن و معنى قرآن بود.
لذا فريب نيرنگ ساده معاويه و عمرو عاص را خوردند.
🔻در اين مردم جهالت و عبادت توأم بود.
🔻على مى خواست با جهالت آنها بجنگد.
اما چگونه ممكن بود جنبه زهد و تقوا و عبادت اينها را از جنبه جهالتشان تفكيك كرد،
بلكه عبادتشان عين جهالت بود.
🔻عبادت توأم با جهالت از نظر على- كه اسلام شناس درجه اول است- ارزشى نداشت.
لذا آنها را كوبيد
و وجهه زهد و تقوا و عبادتشان نتوانست سپرى در مقابل على قرار گيرد.
🔻خطر جهالت اين گونه افراد و جمعيتها بيشتر از اين ناحيه است كه ابزار و آلت دست زيركها قرار مى گيرند و سد راه مصالح عاليه اسلامى واقع مى شوند.
♦️هميشه منافقان بى دين،
مقدسان احمق را عليه مصالح اسلامى برمى انگيزند؛
اينها شمشيرى مى گردند در دست آنها و تيرى در كمان آنها.
▪️مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى(جاذبه و دافعه علی علیه السلام) ج16 ص 323 ؛و ص 305- با تلخیص و ویرایش-
https://eitaa.com/shakhes1340
⚫️ دو درس از امام علی (ع ) براى مدعيان تشيع
🔻سراسر وجود على، تاريخ و سيرت على، خلق و خوى على، رنگ و بوى على، سخن و گفتگوى على درس است و سرمشق است و تعليم است و رهبرى است.
🔻همچنان كه جذب هاى على براى ما آموزنده و درس است، دفع هاى او نيز چنين است.
🔻ما معمولًا در زيارت هاى على -علیه السلام - و ساير اظهار ادبها مدعى مى شويم كه:
ما دوستِ دوست تو
و دشمنِ دشمن تو هستيم.
🔻تعبير ديگر اين جمله اين است كه :
ما به سوى آن نقطه مى رويم كه در جوّ جاذبى تو قرار دارد و تو جذب مى كنى
و از آن نقاط دورى مى گزينيم كه تو آنها را دفع مى كنى.
🔻على دو طبقه را سخت دفع كرده است:
1- منافقان زيرك
2- زاهدان احمق
🔻همين دو درس براى مدعيان تشيع او كافى است كه:
چشم باز كنند
و فريب منافقان را نخورند، تيزبين باشند
و ظاهربينى را رها نمايند،
كه جامعه تشيع در حال حاضر سخت به اين دو درد مبتلاست.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(جاذبه و دافعه علی علیه السلام) ؛ ج16 ؛ ص341- با ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
🟢 معنای احیاء شب قدر
🔻كلمه «احياء» يعنى زنده كردن،
و احياء اين شبها يعنى اين شبها را زنده نگهدارى كردن و شب زنده دارى كردن...
نقطه مقابل «اماته» كه به معنى ميراندن است.
🔻اين كلمه چنين مى رساند كه شب- كه قسمتى از وقت انسان است- دو حالت دارد: :
ممكن است شبِ كسى زنده باشد و ممكن است شبِ او مرده باشد.
شبِ زنده آن شبى است كه انسان تمام يا لااقل پاسى از آن شب را با ياد خدا و با مناجات و راز و نياز با ذات پروردگار به سر ببرد،
و شب مُرده آن شبى است كه انسان تمام آن شب را با غفلت و فراموشى ذات مقدس پروردگار بسر ببرد.
🔻ممكن است كسى خيال كند كه اين تعبير يك تعبير مجازى است، يك نوع تعارف است: شب كه زنده و مرده ندارد، شب بالاخره شب است، زمان است.
مقدارى از زمان كه اين نيمكره زمين كه ما در روى آن زندگى مى كنيم مواجه با خورشيد نيست و نور خورشيد نمى تابد، به آن مىگويند «شب»
شب به هر حال شب است؛ شب نه زندگى دارد و نه مردگى.
🔻اين سخن راست است
ولى آن كسى كه مى گويد احياء، شب را زنده نگه داشتن، مقصودش اين نيست كه اين قطعه زمان را شما زنده نگه داريد؛
مقصود زنده نگه داشتن خود شماست در اين قطعه از زمان
🔻يعنى زمان خودمان را زنده نگه داريم،
هر كداممان آن زمانى را كه در درون ماست زنده نگه داريم.
آن زمانى كه در درون ماست چيست؟
آن همان خود ما هستيم، از حقيقتِ ما جدا نيست.
پس زمان خودمان را، شب خودمان را زنده نگه داريم يعنى خودمان يك شب واقعاً زنده باشيم، واقعاً زنده زندگى كنيم نه اينكه مرده زندگى كنيم.
🔻مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آزادى معنوى)، ج23، ص: 465-464- با تلخیص و ویرایش-
https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️الهام از سیره عدالتخواهی امام علی علیه السلام(۲)
🔻واقعا نبايد در دولت اسلامى ظلمى واقع شود، واقعا نبايد اجحافى به حق كسى بشود. به حق يك مجرم هم نبايد اجحاف شود و لو يك مجرم مستحق اعدام.
🔻از نظر اسلام مجرمى كه هزارها نفر را كشته و هزارها جنايت كرده است كه اگر بناى اعدام بخواهد باشد صد بار بايد اعدام شود در عين حال همان هم حقوقى دارد و حق او نبايد ناديده گرفته شود.
🔻ما هزار و سيصد سال است از مكتب على ، اين درس را مى آموزيم كه ابن ملجم مرادى ضارب امام على بن ابي طالب [مورد توجه على عليه السلام بود كه با او بدرفتارى نشود.]
🔻ارزش «على» چقدر بود؟
واقعا از نظر ما اگر به قصاص قتل حضرت امير المؤمنين ، هزار نفر جنايتكار- آن كسى كه ضارب بوده، آن كسى كه مسبب بوده، آن كسى كه آمر بوده، آن كسى كه راضى بوده- كشته مى شد زياد كشته شده بود؟ نه
🔻ما هزار و سيصد سال است كه مى گوييم- و اينهاست كه اين مكتب را حفظ كرده و نگه داشته- كاسه شير را در لحظه آخر براى على عليه السلام مى آورند، مى خواهد ميل بفرمايد، مى فرمايد باقى اش را به اسيرتان بدهيد، مبادا اسيرتان گرسنه بماند:
«ارْفَقوا بِاسيرِكُمْ»
با اسيرتان با رفق و مدارا رفتار كنيد.
🔻در مدتى كه ابن ملجم در خانه على زنده بود، هیچكس كوچكترين شكنجه اى به او نداد و اين افتخار اسلام است.
🔻 اين است كه آينده انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ، جز اين كه بر پايه همان عدالت اسلامى و ارزشهاى اسلامى باشد قابل بقا نيست.
(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ؛ ج24 ؛ ص177-179-با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
May 11
♦️مذهب «خوارج» روحاً نمرده است!
🔻مذهب خوارج هر چند منقرض شده است
اما روحاً نمرده است؛
روح «خارجيگرى» در پيكر بسيارى از ما حلول كرده است.
🔻يكى از بارزترين مميّزات خوارج ، جهالت و نادانى شان بود.
🔻از مظاهر جهالتشان،
عدم تفكيك ميان ظاهر
يعنى خط و جلد قرآن و معنى قرآن بود
لذا فريب نيرنگ ساده معاويه و عمرو عاص را خوردند.
🔻در اين مردم ، جهالت و عبادت توأم بود.
على مى خواست با جهالت آنها بجنگد.
اما چگونه ممكن بود جنبه زهد و تقوا و عبادت اينها را از جنبه جهالتشان تفكيك كرد،
بلكه عبادتشان عين جهالت بود.
🔻عبادت توأم با جهالت از نظر على - كه اسلام شناس درجه اول است - ارزشى نداشت
لذا آنها را كوبيد
و وجهه زهد و تقوا و عبادتشان نتوانست سپرى در مقابل على قرار گيرد.
🔻خطر جهالت اين گونه افراد و جمعيتها بيشتر از اين ناحيه است كه ابزار و آلت دست زيركها قرار مى گيرند
و سد راه مصالح عاليه اسلامى واقع مى شوند.
♦️هميشه منافقان بى دين،
مقدسان احمق را عليه مصالح اسلامى برمى انگيزند؛
اينها شمشيرى مى گردند در دست آنها
و تيرى در كمان آنها.
♦️چقدر عالى و لطيف على عليه السلام اين وضع اينها را بيان مى كند،
مى فرمايد:
«ثُمَّ انْتُمْ شِرارُ النّاسِ وَ مَنْ رَمى بِهِ الشَّيْطانُ مَرامِيَهُ وَ ضَرَبَ بِهِ تيهَهُ»(نهج البلاغه، خطبه 125)
: همانا - شما - بدترين مردم هستيد.
شما تيرهايى هستيد در دست شيطان
كه از وجود پليد شما براى زدن نشانه خود استفاده مى كند
و به وسيله شما مردم را در حيرت و ترديد و گمراهى مى افكند.
▪️مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى(جاذبه و دافعه علی علیه السلام) ج16 ص 323 ؛و ص 305- با تلخیص و ویرایش-
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️الهام از سیره عدالت خواهی امام علی علیه (۲)
🔻در مدت چهار سال و چند ماه خلافت على، به علت حساسيتى كه حضرت در امر عدالت داشت، دائما در حال مبارزه بود و آنى راحتش نمى گذاشتند.
🔻او حكومت را براى اجراى عدالت مى خواست
و همين شدت عدالتخواهى بالاخره منجر به شهادتش در محراب شد.
🔻دوره خلافت براى على عليه السلام از تلخترين ايام زندگى او به حساب مى آيد،
اما از نظر مكتبش او موفق شد بذر عدالت را در جامعه اسلامى بكارد.
🔻اگر على عليه السلام به جاى آن دوره كوتاه، بيست سال خلافت مى كرد در حالى كه نظام زمان عثمان همچنان باقى مى ماند،
امروز نه اسلام باقى مانده بود
نه على عليه السلام،
نه نهج البلاغه
و نه اسمى از عدالت اسلامى؛
على هم خليفه اى می شد در رديف معاويه!
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آينده انقلاب اسلامى ايران)، ج24، ص: 230-229-با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
🟢 نشانه های قبولی روزه ماه مبارک رمضان
🔻قرآن در باب روزه مى گويد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ ( بقره/ 183 ) :
اى مردم باايمان، براى شما روزه فرض شده است همچنان كه براى پيشينيان شما فرض شده بود،
🔻چرا؟ قرآن فلسفه را هم ذكر مى كند:
لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ :
براى اينكه در شما روح تقوا و ملكه تقوا پيدا بشود. ملكه تقوا يعنى چه؟ يعنى تسلط بر نفس.
🔻تسلط بر نفس همان است كه امام صادق(ع) فرمود:
ربوبيت (الْعُبُوديّةُ جوهَرَةٌ كُنْهُهَا الرُّبوبيَّة)
🔻پس اگر ما ماه رمضانى را گذرانديم، شبهاى احيايى را گذرانديم، روزه هاى متوالى را گذرانديم
و بعد از ماه رمضان در دل خودمان احساس كرديم كه بر شهوات خودمان بيش از پيش از ماه رمضان مسلّط هستيم،
بر عصبانيت خودمان از سابق بيشتر مسلّط هستيم، بر چشم خودمان بيشتر مسلّط هستيم،
بر زبان خودمان بيشتر مسلّط هستيم، بر اعضا و جوارح خودمان بيشتر مسلّط هستيم
و بالاخره بر نفس خودمان بيشتر مسلّط هستيم و مى توانيم جلو نفس امّاره را بگيريم،
اين علامت قبولى روزه ماست.
(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آزادى معنوى)، ج23، ص: 474-473- با ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
کتاب آزادی معنوی شهید مطهری.PDF
2.35M
✅فایل پی دی اف کتاب آزادی معنوی
⭕️ علامت قبول نشدن روزه ماه مبارک رمضان
🔻...اگر ماه رمضانى گذشت و تمام شد و حظّ (بهره) ما از ماه رمضان فقط اين بوده كه يك ماه يك گرسنگي هايى و يك تشنگي هايى كشيديم
- آنطور كه پيغمبر اكرم فرمود كه بعضى از مردم حظّشان (بهره شان ) از روزه فقط گرسنگى و تشنگى است -
اغلب هم از بس كه سحر و افطار مى خوريم تشنه و گرسنه هم نمى شويم ولى لااقل بدحال مى شويم، يك بدحالى پيدا كرديم
🔻و در نتيجه اين بدحالى ، قدرت ما بر كار كردن كمتر شد و بعد آمديم روزه را متهم كرديم كه روزه هم شد كار در دنيا؟!
🔻(آن كه محصل و دانشجوست گفت من در تمام اين ماه رمضان قدرت درس خواندنم كم شد و آن كه اهل كار ديگرى است گفت قدرت فلان كار من كم شد، پس روزه بد چيزى است)،
اين علامت قبول نشدن روزه ماست.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(آزادی معنوی) ؛ ج23 ؛ ص474-با ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
🟡 آثار فردی و اجتماعی شعار «اللَّه اکبر»
🔻... گوينده اللَّه اكبر، آن كسى كه اللَّه اكبر را به خودش تلقين كرده است،
هرگز عظمت هيچ كس و هيچ چيز او را مرعوب نمى كند، چرا؟
[چون] اللَّه اكبر [يعنى] بزرگتر از هر چيز و بلكه بزرگتر از هر توصيف، ذات اقدس الهى است؛
يعنى من خدا را به عظمت مى شناسم. ديگر وقتى من خدا را به عظمت مى شناسم، همه چيز در مقابل من حقير است.
اين كلمه «اللَّه اكبر » به انسان شخصيت مى دهد، روح انسان را بزرگ مى كند.
🔻على عليه السلام - در توصیف متقین -مى فرمايد:
عَظُمَ الْخالِقُ فى انْفُسِهِمْ فَصَغُرَ ما دونَهُ فى اعْيُنِهِمْ (نهج البلاغه فيض الاسلام، خطبه ۱۸۴ )
يعنى خدا به عظمت در روح اهل حق جلوه كرده است و لهذا غير خدا هرچه هست، در نظرشان كوچك است.
🔻وقتى شما مى گوييد اللَّه اكبر، اگر از عمق روح و دل بگوييد، عظمت الهى در نظرتان تجسم پيدا مى كند.
وقتى كه عظمت الهى در دل شما پيدا شد، محال است كسى به نظرتان بزرگ بيايد،
محال است از كسى بترسيد،
در مقابل كسى خضوع و خشوع كنيد.
🔻اين است كه بندگى خدا آزادى آور است.
اگر انسان خدا را به عظمت بشناسد، بنده او مى شود
و لازمه بندگى خدا ،
آزادى از غير خداست.
🔻بندگى خدا هميشه مساوى است با آزادشدن از غير خدا؛
چون ادراك عظمت الهى هميشه ملازم است با ادراك حقارت غير خدا،
🔻و وقتى انسان غير خدا را هرچه بود حقير و كوچك ديد، محال است حقير را از آن جهت كه حقير است بندگى كند.
حقير را انسان به غلط عظيم مى بيند كه بندگى مى كند.
▪️مجموعه آثاراستادشهيد مطهرى(آزادی معنوی)، ج۲۳، ص: ۶۲۷-۵۲۶- با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
May 11
⭕️معیار های تشخیص حق از باطل(۱)
♦️اکثریت یا اقلیت(کمیت ) ، معیار حقیقت نیست!
🔻 قرآن [معيار قرار دادن] كثرت را مذمّت مىكند و مىگويد كثرت ، معيار - حقیقت - نيست.
🔻 امام کاظم عليه السلام در حدیثی - خطاب به هشام - مىفرمايد:
قرآن كثرت را مذمت كرده است آنجا كه مىفرمايد:
«وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ»(انعام/ 116)
:اگر اكثر مردم را پيروى كنى تو را گمراه مىكنند؛
چون اكثر مردم تابع عقل نيستند، تابع گمان و تخميناند،
همين كه چيزى در خيالشان پيدا مىشود دنبالش مىروند.
🔻 چون اكثر اينجور هستند، پس به اكثر اعتماد نكن.
🔻اين هم خودش نوعى ديگر استقلال بخشيدن به عقل است و دعوت به اينكه عقل بايد معيار باشد.
🔻 امام عليه السلام در - ادامه خطاب به هشام - مىفرمايد كه:
هشام! به حرف مردم اعتنا نكن، به تشخيص مردم اعتنا نكن؛ تشخيص، تشخيص خودت باشد.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (تعليم و تربيت در اسلام)، ج22، ص: 867- 866- با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️معیار های تشخیص حق از باطل (۲)
♦️شخصیت ها - ی غیر معصوم ، در هر مرتبه ای که باشند - معیار حقیقت نیستند!
🔻- امام علی علیه السلام در پاسخ به شخصی که در نبرد «جمل» در تمییز جبهه حق از باطل دچار تردید شده بود فرمود:
انَّ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ لا يُعْرَفانِ بِاقْدارِ الرِّجالِ،
اعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ اهْلَهُ
وَ اعْرِفِ الْباطِلَ تَعْرِفْ اهْلَهُ»
(روضه الواعظین ص 31)
ترجمه :
🔻حق و باطل را با ميزان قدر و شخصيت افراد نمى شود شناخت
اين صحيح نيست كه تو اول ، شخصيتهايى را مقياس قرار دهى
و بعد حق و باطل را با اين مقياسها بسنجى :
فلان چيز حق است چون فلان و فلان با آن موافقند
و فلان چيز باطل است چون فلان و فلان با آن مخالف
🔻نه، اشخاص نبايد مقياس حق و باطل قرار گيرند.
اين حق و باطل است كه بايد مقياس اشخاص و شخصيت آنان باشند.
🔻يعنى بايد - نخست - حق شناس و باطل شناس باشى
نه اشخاص و شخصيت شناس؛
- آنگاه - افراد (شخصيت ها) را با حق مقايسه كنى،
اگر با آن منطبق شدند شخصيت شان را بپذيرى و الّا نه.
🔻در اينجا على عليه السلام
معيار «حقيقت» را خود «حقيقت» قرار داده است
و روح تشيع نيز جز اين چيزى نيست.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (جاذبه و دافعه على عليه السلام)، ج16، ص: 309-307-با تلخیص و ویرایش -
https://eitaa.com/shakhes1340