⭕️عوامل دین گریزی(۱)
♦️عدم ارائه صحیح و معقول مفاهیم دینی
🔻مسلّماً علّت انكار و اعراض بسيارى از افراد تحصيل كرده اين است كه مفاهيم مذهبى و دينى به طرز صحيحى به آنها تعليم نشده است.
🔻در واقع آن چيزى كه آنها انكار مى كنند مفهوم واقعى خدا و دين نيست، چيز ديگرى است.
🔻افرادى مانند من كه با پرسشهاى مردم درباره مسائل مذهبى مواجه هستيم
كاملًا اين حقيقت را درك مى كنيم كه :
بسيارى از افراد تحت تأثير تلقينات پدران و مادران جاهل
يا مبلّغان بى سواد،
افكار غلطى در زمينه مسائل مذهبى در ذهنشان رسوخ كرده است
و همان افكار غلط اثر سوء بخشيده
و آنها را درباره حقيقت دين و مذهب دچار ترديد و احياناً انكار كرده است.
🔻 ازاينرو كوشش فراوانى لازم است صورت بگيرد كه اصول و مبانى مذهبى به صورت صحيح و واقعى خود به افراد تعليم و القا شود.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(خورشید دین هرگز غروب نمی کند)) ؛ ج3 ؛ ص403-با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
May 11
⭕️ عوامل دین گریزی(۲)
♦️مبارزه با نیازهای طبیعی مردم به اسم دین(۱)
🔻يكى ديگر از موجبات اعراض و روگرداندن از دين،
جنگ و ستيزى است كه برخى از داعيان و مبلّغان دينى بىخرد
ميان دين و ساير غرايز فطرى و طبيعى بشر ايجاد مى كنند
و دين را به جاى اينكه مصلح و تعديل كننده غرايز ديگر معرفى كنند
آن را ضد و منافى و دشمن ساير فطريّات بشر معرّفى مى كنند.
🔻يكى از مختصّات دين اسلام اين است كه همه تمايلات فطرى انسان را در نظر گرفته،
هيچكدام را از قلم نينداخته
و براى هيچكدام سهم بيشترى از حقّ طبيعى آنها نداده است.
🔻معنى فطرى بودن قوانين اسلامى
هماهنگى آن قوانين و عدم ضدّيت آنها با فطريّات بشر است؛
🔻بعضى از مقدّسمآبان و مدّعيان تبليغ دين، به نام دين با همه چيز به جنگ برمىخيزند؛
شعارشان اين است :
اگر مىخواهى دين داشته باشى پشت پا بزن به همه چيز،
گرد مال و ثروت نگرد، ترك حيثيّت و مقام كن، زن و فرزند را رها كن،
از علم بگريز كه حجاب اكبر است و مايه گمراهى است،
شاد مباش و شادى نكن،
از خلق بگريز و به انزوا پناه ببر، و امثال اينها.
بنابراين اگر كسى بخواهد به غريزه دينى خود پاسخ مثبت بدهد بايد با همه چيز در حال جنگ باشد!
(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (خورشيد دين هرگز غروب نمىكند)، ج۳، ص: ۴۰۵-۴۰۶- با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️دو نوع مسئولیت دینی :
1️⃣مسئولیت شکل و قالب (تعبدیات)
2️⃣ مسئولیت نتیجه
🔻مسئوليتهاى دينى ما بر دو قسم است:
بعضى مسئوليتها مسئوليت يك كار است با يك شكل بالخصوص و قيافه معين؛
همه خصوصيات كار و اجزاء و شرايطش را خود اسلام معين كرده است و گفته است كه شما اين كار را در اين قالب معين و با اين شكل خاص انجام دهيد.
🔻البته اين كار براى نتيجه اى فرض شده، اما ما مسئول نتيجه نيستيم.
اينها را مى گويند تعبّديات.
ما مىتوانيم آن نوع كارها را مسئوليت «شكل و قالب» بناميم.
🔻مثلًا نماز دستورى است كه مقدمات و مقارنات معين دارد، شرايط و اجزايى دارد، موانع و قواطعى دارد.
دستور اين است كه ما نماز را هميشه با همين قالب و شكل انجام دهيم.
تعبّدىِ محض است.
🔻البته اين كار با اين شكل به خاطر نتيجه اى است، بلكه نتايجى برايش هست:
🔸انَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ ،
اما ما فقط مسئول مقدمه اين نتيجه هستيم نه مسئول خود نتيجه.
اگر آن مقدمه را به طور
صحيح و كامل كه تعيين شده و دستور رسيده انجام دهيم، نتيجه خود به خود دنبالش هست
(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (رهبرى نسل جوان(ده گفتار) )، ج24، ص: 514-515- با تلخیص و ویرایش-
https://eitaa.com/shakhes1340
2️⃣ مسئولیت نتیجه
🔻نوع ديگر از مسئوليت هست كه ما آن را مسئوليت نتيجه مىناميم،
يعنى نتيجه را به عهده انسان مىگذارد و مىگويد من فلان نتيجه را مىخواهم،
و اما اين كه آن نتيجه با چه وسيله و چه مقدمه و با چه شرايط و در چه قالبى انجام داده شود، با هر وسيلهاى كه بهتر است.
يك وسيله ثابت و يكنواخت و قابل تعيين و اندازهگيرى ندارد. در هر موردى و در هر زمانى آن وسيله فرق مىكند.
🔻معمولًا اين گونه مسئوليتها در جاهايى است كه وسيله يكنواخت نيست، متغير است،
در يك حال از اين وسيله بايد استفاده كرد و در حال ديگر از وسيله ديگر، خصوصيات زمانى و مكانى و غيره فرق مىكند.
در اين گونه موارد بايد رفت و حساب كرد و انديشيد و وسيله مناسب را به دست آورد.
🔻جهاد ، هدایت و رهبری مردم (امر به معروف و نهی از منکر ) از نوع دوم است.
(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (رهبرى نسل جوان(ده گفتار) )، ج24، ص: 516-515-با تلخیص و ویرایش -
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️امر به معروف و نهی از منکر از نوع مسئولیت نتیجه است نه یک قانون تعبدی مثل نماز
🔸دو نوع مسئولیت دینی (۳)
🔻امر به معروف و نهى از منكر يك قانون تعبّدى مثل نماز يا روزه نيست كه البته حكمت و فلسفه و اثرى دارد ولى به ما مربوط نيست كه ببينيم اگر اثرِ خودش را مى بخشد انجام بدهيم و اگر اثر خودش را نمى بخشد انجام ندهيم.
🔻به ما گفته اند شما نماز را به هر حال بايد بخوانيد. اين در اختيار تو نيست.
تو نمى توانى حساب كنى كه اين نماز اثر دارد يا اثر ندارد. تو بايد تحت اين فرمول و قاعده بخوانى.
اينكه اين كار به نتيجه مىرسد يا نمىرسد، از حوزه منطق بشر خارج است.
🔻ولى امر به معروف و نهى از منكر را بشر بايد با منطق خودش اداره كند؛
يعنى هميشه در كارها بايد روى آن نتيجه اى كه بايد بر آن مترتّب شود حساب كند.
نيرو مصرف مى كنى، مايه مصرف مى كنى، امر به معروف و نهى از منكر مى كنى،
ولى حساب كن ببين تو در اين كار چقدر به نتيجه و هدف مى رسى.
🔻مثل تاجرى باش كه وقتى سرمايه اش را خرج مى كند، روى حساب (لااقل حساب احتمالات) مى خواهد سودى كه از اين كار مى برد بيش از سرمايه اى باشد كه مصرف مى كند،
🔻- بنابراین - اگر ما در جايى امر به معروف و نهى از منكر مى كنيم، يك سرمايه مالى يا جانى يا لااقل يك سرمايه وقتى و زمانى مصرف مىكنيم ولى يقين داريم كه كوچكترين اثرى نمىبخشد يا اثر معكوس مى بخشد، آيا باز بايد انجام بدهيم؟
نه.
- این سخن - خيلى حرف منطقى و درستى است.
اين منطق در مقابل منطق خوارج است.(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج17، ص: 303-با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
May 11
♦️در فقه خوارج ، امر به معروف و نهی از منکر یک قانون تعبدی است مثل نماز
🔸دو نوع مسئولیت دینی (۴)
🔻در فقه خوارج، امر به معروف و نهى از منكر يك تعبّد محض است؛
يعنى انسان حق ندارد حساب و منطق را در آن وارد كند. او بايد كوركورانه و چشم بسته، امر به معروف و نهى از منكر كند و لو يقين دارد كه در اينجا سرمايه را مصرف مىكند و سودى هم نمىبرد.
مىگويد به ما مربوط نيست، خدا گفته تو بايد به هر حال امر به معروف و نهى از منكر كنى.
🔻ائمّه ما به ما گفتند اين اشتباه است؛ خدا اينجور امر به معروف و نهى از منكر را دستور نداده است.
🔻در امر به معروف و نهى از منكر قطعاً بايد حساب، تدبير، فكر و منطق به كار برده شود.
🔻علمايى كه در مسائل اجتماعى مطالعه كرده اند، گفته اند كه راز انقراض خوارج همين بود كه در امر به معروف و نهى از منكر، منكِر منطق بودند
- و آن را امر تعبدی محض همانند نماز می دانستند-
(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج17، ص: 303-با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️ نمونه ای از امر به معروف هاى جاهلانه و غلط
🔻يكى از آقايان خطبا نقل مى كرد كه :
مردى در مشهد اصلًا با دين پيوندى نداشت؛ نه تنها نماز نمى خواند و روزه نمى گرفت، بلكه به چيزى اعتقاد نداشت، يك آدم ضد دين بود.
🔻ما مدت زيادى با اين آدم صحبت كرديم تا اينكه نرم و ملايم و واقعاً معتقد و مؤمن شد و روش خود را بكلى تغيير داد؛ نمازش را مى خواند، روزه اش را مى گرفت،
🔻كارش به جايى كشيد كه با اينكه ادارى بود و پست حساسى هم در خراسان داشت، مقيّد شده بود كه نمازش را با جماعت بخواند.
مى رفت مسجد گوهرشاد پشت سر مرحوم آقاى نهاوندى، لباسهايش را مى كَند، عبايى هم مى پوشيد. در جلسات ما هم شركت مى كرد.
🔻مدتى ما ديديم كه اين آقا پيدايش نيست. گفتيم لا بد رفته است مسافرت.
رفقا گفتند: نه، او اينجاست و نمى آيد؛ حالا چطور شده است كه در جلسات ما شركت نمى كند، نمى دانيم.
🔻بعد كاشف به عمل آمد كه ديگر نماز جماعت هم نمى رود. تحقيق كرديم ببينيم كه علت چيست.
اين مردى كه آنطور به دين و مذهب رو آورده بود، چطور يك مرتبه از دين و مذهب رو برگرداند؟
🔻رفتيم سراغش، معلوم شد قضيه از اين قرار بوده است:
اين آقا چند روز متوالى كه رفته نماز جماعت و در صف چهارم پنجم مى ايستاده،
🔻يك روز يكى از مقدس مآبهايى كه در صف اول پشت سر امام مى نشينند و تحت الحنك مى اندازند و نمى دانم مسواك چه جورى مى زنند و هميشه خودشان را از خدا طلبكار مى دانند،
در ميان جمعيت، در موقع نماز، از آن صف اول بلند مى شود مى آيد تا اين آدم را پيدا مى كند روبرويش مى نشيند و مى گويد:
آقا! مى گويد: بله. يك سؤالى از شما دارم.
بفرماييد: شما مسلمان هستيد يا نه؟
🔻اين بيچاره درمى ماند كه چه جواب بدهد. مى گويد: اين چه سؤالى است كه شما از من مى كنيد؟
🔻مى گويد: نه، خواهش مى كنم بفرماييد شما مسلمان هستيد يا مسلمان نيستيد؟
🔻اين بدبخت ناراحت مى شود، مى گويد من مسلمانم؛ اگر مسلمان نباشم، در مسجد گوهرشاد در صف جماعت چکار مى كنم؟
🔻مى گويد: اگر مسلمانى، چرا ريشت را اينطور كرده اى؟
🔻از همانجا سجاده را برمى دارد و مى گويد: اين مسجد و اين نماز جماعت و اين دين و مذهب مال خودتان. رفت كه رفت.
🔻اين هم يك جور به اصطلاح نهى از منكر كردن است، يعنى فراراندن و بيزار كردن مردم از دين.
براى مخالف تراشى، براى دشمن تراشى، چيزى از اين بالاتر نيست.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(حماسه حسینی ۱و۲)) ؛ ج17 ؛ ص249-با ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️امورى كه اجبار بردار نيست(۱)
🔻بشر در چه چيزهايى بايد آزاد باشد
و در چه چيزهايى نمىتواند آزاد باشد
و اصلا فكر آزادى درباره آنها غلط است؟
🔻بعضى چيزهاست كه اصلا اجبار بردار نيست يعنى نمىشود بشر را مجبور كرد كه آن را داشته باشد، خودِ موضوعْ قابل اجبار نيست،
اگر تمام قدرتهاى مادى جهان جمع شوند و بخواهند با زور آن را اجرا كنند قابل اجرا نيست،
مثل محبت و دوستى؛
🔻اگر يك فرد فرد ديگر را دوست نداشته باشد آيا با زور مىشود او را دوستدار و عاشق وى كرد؟
چنين چيزى محال است.
🔻اگر تمام قدرتهاى جهان جمع شوند و بخواهند يك فرد را كه فرد ديگر را دوست ندارد،
به زور دوستدار او كنند
امكان ندارد،
زيرا اين قلمرو قلمرو زور نيست.
🔻برعكس، اگر كسى ، شخصی را دوست دارد باز با زور نمىتوان آن دوستى را از دل او بيرون آورد.
🔻ايمان ، قابل اجبار نيست(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(آینده انقلاب اسلامی ایران) ؛ ج24 ؛ ص387-
https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️امورى كه اجبار بردار نيست(۲)
1⃣ايمان
🔻يكى از چيزهايى كه خودش طبعا زور بردار نيست
و چون زور بردار نيست موضوع اجبار در آن منتفى است
ايمان است.
🔻آنچه كه اسلام از مردم مىخواهد ايمان است
نه تمكين مطلق ؛
اعم از آن كه ايمان داشته باشند يا ايمان نداشته باشند،
🔻آن به درد نمىخورد،
نمىتواند پايدار بماند،
تا زور هست باقى است،
زور كه رفت آن هم منتفى مىشود به انتفاء علت خودش.
🔻اسلام آمده است ايمان، عشق، شور و محبت در دلها ايجاد كند.
ايمان را كه نمىشود به زور به كسى تحميل كرد.
🔻آيه «لا اكْراهَ فِى الدّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَىِ»(بقره: 256)
شايد ناظر به اين جهت است كه تو از مردم ايمان مىخواهى،
مگر با اجبار هم مىشود كسى را مؤمن كرد؟!
🔻 اين است كه قرآن مىفرمايد مردم را با حكمت دعوت كن:
ادْعُ الى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ(نحل : 125)
: مردم را با دليل و منطق دعوت كن
تا روح و قلب آنها را خاضع
و عشق و محبت در دل آنها ايجاد كنى.
🔻در آيه ديگر مىفرمايد:
فَذَكِّرْ انَّما انْتَ مُذَكِّرٌ
لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ (غاشیه:21-22)
: اى پيغمبر! وظيفه تو گفتن و ابلاغ و يادآورى است،
تو كه مسلط بر اين مردم نيستى كه بخواهى به زور آنها را مؤمن و مسلمان كنى.
🔻طبعا در اين گونه مسائل بايد مردم آزاد باشند،
يعنى امكانى غير از آزادى وجود ندارد (ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(آینده انقلاب اسلامی ایران) ؛ ج24 ؛ ص387- با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️آزادی و رشد(۱)
⭕️ امورى كه اجبار بردار نيست(۳)
2⃣رشد فکری
🔻يكى از مسائلى كه بشر بايد در آن آزاد باشد،
نه از نظر اين كه اصلا قابل اجبار نيست
بلكه از جنبه هاى ديگرى، رشد بشر است.
🔻بشر اگر بخواهد رشد پيدا كند بايد در كار خودش آزاد باشد،
در انتخاب خودش آزاد باشد.
🔻شما بچه تان را تربيت مى كنيد،
خيلى هم علاقه مند هستيد كه او آن طورى كه دلتان مى خواهد از آب دربيايد.
🔻ولى اگر هميشه از روى كمال علاقه اى كه به او داريد
در تمام كارها از او سرپرستى كنيد،
يعنى مرتب به او ياد بدهيد،
فرمان بدهيد كه اين كار را بكن،از اينجا برو؛
اگر مى خواهد چيزى بخرد همراهش برويد،
همواره به او دستور بدهيد كه اين را بخر، آن را نخر؛
محال است كه اين بچه شما يك آدم باشخصيت از آب دربيايد.
🔻در حدودى براى شما لازم است بچه تان را هدايت كنيد
و در حدودى هم لازم است او را آزاد بگذاريد،
يعنى
هم هدايت
و هم آزاد گذاشتن.
🔻وقتى اين دو با يكديگر توأم شد،
آنوقت بچه شما اگر يك استعدادى هم داشته باشد،
ممكن است كه يك بچه با تربيت كاملى از آب درآيد.
(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آينده انقلاب اسلامى ايران)، ج24، ص: 390-389- با تلخیص و ویرایش جزئی-
eitaa.com/shakhes1340
✅ مجتهد واقعی چه کسی است؟
🔸اساساً «رمز اجتهاد» در تطبيق دستورات كلى با مسائل جديد و حوادث متغير است.
مجتهد واقعى آن است كه اين رمز را به دست آورده باشد، توجه داشته باشد كه موضوعات چگونه تغيير مىكند و بالتبع حكم آنها عوض مىشود.
🔹تنها در مسائل كهنه و فكرشده فكر كردن و حداكثر يک «على الاقوى» را تبديل به «على الاحوط» كردن
و يا يک «على الاحوط» را تبديل به «على الاقوى» كردن هنرى نيست
و اين همه جار و جنجال لازم ندارد.
📝 استاد مطهری، ده گفتار، ص120
#گزیده_کتاب
⭕️ کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»🔻
@motahari_ir
🔳اَلسَلامُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِاللّهِ یا جَعفَرَبنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الصّادِق یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ
⚫️ فرارسیدن سالروز شهادت جانسوز امام جعفر صادق «علیه السلام» را به همه مسلمانان جهان بویژه پیروان مکتب اهل بیت «علیهم السلام» تسلیت می گوئیم
⚫️ درسی از مکتب امام صادق علیه السلام
🔻كلامى دارد امام صادق عليه السلام كه بسيار كلام بزرگى است:
الْعالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوابِسُ ( کافی ج 1 ص 26 و 27)
: يعنى كسى كه زمان خودش را بشناسد و بفهمد و درك كند،
امور مشتبه و گيجكننده به او هجوم نمى آورد.
🔻كلمه «هجوم» در عربى به معنى حمله اى است كه ناگهانى و غفلتاً بشود
و طرف را غافلگير كند.
🔻امام مى فرمايد:
اگر كسى به وضع زمان خود آشنا باشد
امور مشتبه ناگهان بر سرش نمى ريزد كه يكمرتبه دست و پاى خود را گم كند
و نتواند قواى خود را و فكر خودش را جمع و جور كند و راه حلى پيدا كند.
🔻بسيار كلام بزرگى است اين كلام.
ما نقطه مقابل
و مشمول مفهوم مخالفِ
« الْعالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوابِسُ »
هستيم.
از اول تا به آخر،
از صدر تا به ساقه،
من الباب الى المحراب،
از زمان خود بى خبريم.
🔻همين طور نشسته و بى خبريم و چُرت مى زنيم،
... بى خبر از آنچه در دنيا مى گذرد
و بى خبر از آنچه در پشت پرده است،
يكمرتبه با مسئله حقوق اجتماعى زن مواجه مى شويم،
فرصت نيست فكر بكنيم در اطراف اين مسئله
و قواى خود را جمع و جور بكنيم،
بفهميم آيا اين مسئله واقعاً جدى است؟
آيا راستى اين كسانى كه مى گويند بايد به زن حقوق اجتماعى داده شود جدى مى گويند؟
آيا ضمناً نمى خواهند از اين جنجالها يك استفاده ديگرى بكنند؟
🔻باز هم پشت سر هم از اين امورِ مشتبه و از اين «لوابس» خواهد آمد
و ما بى خبريم.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (رهبرى نسل جوان(ده گفتار))، ج24، ص: 525-526- با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes134
⭕️ امورى كه اجبار بردار نيست(۴)
🔸آزادی و رشد (۲)
🔻بسيارى از مسائل اجتماعى است كه اگر سرپرستهاى اجتماع افراد بشر را هدايت و سرپرستى نكنند گمراه مىشوند،
🔻اگر هم بخواهند و لو با حسن نيت (تا چه رسد به اين كه سوء نيت داشته باشند)
به بهانه اين كه مردم قابل و لايق نيستند
و خودشان نمىفهمند و لياقت ندارند
آزادى را از آنها بگيرند
اين مردم تا ابد بىلياقت باقى مىمانند.
🔻مثلا انتخابى مانند انتخاب وكيل مجلس مىخواهد صورت بگيرد.
ممكن است شما كه در فوق اين جمعيت قرار گرفتهايد حسن نيت هم داشته باشيد
و واقعا تشخيص شما اين باشد كه خوب است اين ملت فلان فرد را انتخاب كند،
و فرض مىكنيم واقعا هم آن فرد شايستهتر است.
🔻اما اگر شما بخواهيد اين را به مردم تحميل كنيد
و بگوييد شما نمىفهميد
و بايد حتما فلان شخص را انتخاب كنيد،
اينها تا دامنه قيامت مردمى نخواهند شد كه اين رشد اجتماعى را پيدا كنند.
🔻بايد آزادشان گذاشت تا فكر كنند،
تلاش كنند،
...يك دفعه انتخاب كند، به اشتباه خودش پى ببرد، باز دفعه دوم و سوم
تا تجربياتش كامل شود
و بعد آن ملت به صورت ملتى در بيايد كه رشد اجتماعى دارد.
🔻 و الّا اگر به بهانه اين كه اين ملت رشد ندارد و بايد به او تحميل كرد،
آزادى را براى هميشه از او بگيرند،
اين ملت تا ابد غير رشيد باقى مىماند.
🔻رشدش به اين است كه آزادش بگذاريم
و لو در آن آزادى ، ابتدا اشتباه هم بكند.
🔸صد بار هم اگر اشتباه كند باز بايد آزاد باشد.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آينده انقلاب اسلامى ايران)، ج24، ص: 391-392- با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
May 11
♦️امورى كه اجبار بردار است
ولى كمال مطلوب با اجبار حاصل نمىشود!
🔸اموری که قابل اجبار نیست (۵)
🔻يك سلسله مسائل ديگر است كه در آنها مىشود مردم را اجبار كرد
ولى آن كمالى كه در آن كار مىخواهند،
به اجبار پيدا نمىشود.
🔻مثلا در اخلاقيات،
مردم موظفند راستگو باشند، امين باشند،
به يكديگر خيانت نكنند، عادل باشند.
🔻مىشود مردم را مجبور كرد كه دروغ نگويند، امين باشند؛
اگر خيانت كردند، دزدى كردند دستشان هم بريده شود.
ولى اين از نظر مقررات اجتماعى است.
🔻در اين گونه مسائل يك جنبه ديگرى هم وجود دارد كه جنبه اخلاقى مطلب است
و آن اين است كه :
اخلاق از انسان مىخواهد كه راستگو باشد، امين باشد.
🔻آنچه كه اخلاق مىخواهد اين نيست كه انسان راست بگويد
بلكه اين است كه انسان راستگو باشد،
يعنى راستگويى ملكه روحى او باشد،
تربيت او باشد،
تقوا در روح او وجود داشته باشد كه راستى و درستى و امانت
و آن چيزهايى كه فضايل اخلاقى گفته مىشود
به طبع ثانوى از روح او صادر شود؛
🔻يعنى وقتى كه راست مىگويد نه به خاطر ترس از قانون باشد
كه اگر دروغ بگويد قانون مجازاتش مىكند،
يا امانت داشته باشد نه به خاطر اين كه اگر خيانت كند
قانون مجازاتش مىكند،
بلكه امانت داشته باشد
به دليل اين كه امانت را براى خودش فضيلت و انسانيت مىشمارد،
راستگو باشد
براى اين كه راستى را براى خودش شرف و كمال مىداند
و از دروغ تنفر دارد و آن را زشت مىداند.
🔻پس راستى، درستى، امانت،
آنوقت براى بشر فضيلت و كمال است
كه به صورت يك تربيت درآيد
نه صرف اين كه فقط عمل و اجرا شود.
🔻اين گونه مسائل هم به اين شكل قابل اجبار نيست.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آينده انقلاب اسلامى ايران)، ج24، ص: 389-390- با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
سلام علیکم
به اطلاع اعضای محترم کانال اندیشه مطهری می رساند :
🔸همانگونه که مستحضرید :
از سال گذشته پست هائی تحت عنوان اسلام شناسی (۱) که مشتمل بر فهرستی از خطوط کلی دین «مشخصات اسلام» در زمینه مباحث معرفتی و ایدئولوژیکی بود ارسال گردید (حدود ۴۰ مشخصه )
🔸اینک (همانگونه که وعده دادیم ) به لطف الهی در تکمیل مباحث مطرح شده ، پست هائی تحت عنوان «اسلام شناسی(۲) یا «دوره دوم اسلام شناسی» که به صورت تفصیلی خواهد بود در کانال اندیشه مطهر(در ایتا و تلگرام) ارسال می گردد .
🔹از خداوند متعال مسئلت داریم ما را در صراط مستقیم نشر آثار و اندیشه های ناب اسلام محمدی(ص) یاری بخشد
آمین یا رب العالمین
🟢لازم به ذکر است :
تمام پست های ارسال شده از ابتدا تا کنون در کانال اندیشه مطهر از جمله ۴۰ مشخصه اسلام (اسلام شناسی ۱) ، علاوه بر شبکه اجتماعی ایتا( https://eitaa.com/shakhes1340) ، در وبلاگ ذیل نیز قابل دریافت است:
http://shakhes1340.blogfa.com
♦️دوره دوم اسلام شناسی (1)
غريزه پرسش
🔻غريزه پرسش يكى از غرايز اوليه بشرى است و نمونه رشد و اعتلاى دستگاه فكر و انديشه است.
🔻حيوان شك نمى كند، نه از آن جهت كه به مرحله بالاتر از شك يعنى يقين رسيده است، بلكه در مرحله دون شك است.
بسيارى از انسانها در مرحله دون شك اند نه در مرحله فوق شك.
🔻طفل از حدود سه سالگى و گاهى كمتر شروع مىكند به سؤال و پرسش از پدر و مادر و پرستار درباره امورى كه دور و برش هستند و نظرش را جلب مىكنند،
پیوسته مى پرسد كه اين چيست و آن چيست؟ فلان چيز براى چيست؟ و امثال اينها.
روانشناسان سه سالگى را سن پرسش نام داده اند.
🔻يكى از مسائل تربيتى كيفيت مواجهه پدر و مادر و ساير مربيان است در برابر سؤالات اطفال.
البته نبايد جلو اين غريزه را گرفت و ممانعت كرد، و هم نبايد به آنها دروغ گفت.
بايد در حدود فهم خود آنها، آنها را راهنمايى كرد.
عين اين عبارت در پاسخ پرسشهاى سالمندان نيز هست، آنها را نيز نبايد با خشونت و فضولى نكن ساكت كرد،
با اين تفاوت كه سالمند را مىتوان راهنمايى كرد كه از طرح بعضى پرسشها خوددارى كند، برخلاف كودك.(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج30، ص: 115-114- با تلخیص و ویرایش-
https://eitaa.com/shakhes1340
روز دختر --.jpg
10.3K
🟢سالروز میلاد خجسته کریمه اهل بیت(ع) فاطمه معصومه سلام الله علیها بر مسلمانان جهان خاصه بر پیروان مکتبش مبارک باد!
♦️پرسش ، كليد دانش است
🔸دوره دوم اسلام شناسی (2)
🔻در كتب حديث آمده كه امام باقر عليه السلام فرمود:
«الا ان مفتاح العلم السؤال»
: كليد دانش پرسش است.
🔻بعد امام اين شعر را انشاء فرمود:
«شِفاءُ الْعَمى طولُ السُّؤالِ وَ إنَّما»
«تَمامُ الْعَمى طولُ السُّكوتِ عَلَى الْجَهْل»
يعنى شفاى كورباطنى اين است كه آدمى همواره چيزى را كه نمىداند خجالت نكشد و بپرسد،
و منتهاى كورباطنى اين است كه آدمى حقيقتى را نداند و به ملاحظاتى سكوت كند و نپرسد و به جهالت باقى بماند.
🔻وظيفه يك محقق، كاوش و تحقيق است
و وظيفه يك مبتدى و شاگرد و دانشجو اين است كه مشكلات خود را از آن كس كه تحقيق كرده بپرسد.
- همانگونه که- يك بيمار به پزشك مراجعه مىكند و از او راهنمايى مىخواهد.(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج30، ص: 116- 115- با تلخیص و ویرایش -
https://eitaa.com/shakhes1340
🔸سیره حکومتی امام علی علیه السلام(۱)
♦️مناصب اجتماعی : حق یا تکلیف ؟
🔻فرق است بين حق و تكليف،
حق يعنى استفاده و بهره،
تكليف يعنى وظيفه
🔻اگر ما سوء استفاده ها را از مناصب اجتماعى بگيريم آنوقت مى بينيم نمى توانيم عنوان «حق» به آنها بدهيم، بايد عنوان «تكليف» به آنها بدهيم.
🔻براى على(علیه السلام) كه هيچ گونه سوء استفاده اى از خلافت نمى كرد، خلافت و حكومت تكليف بود نه حق.
🔻اگر بنا شود از تكليف و وظيفه اى ، استفاده هاى نامشروع بشود، هر تكليفى را مى شود به غلط نام «حق» رويش گذاشت.
🔻اگر نماز خواندن- كه صد درصد تكليف است- مورد سوء استفاده واقع شود و منبع درآمد زندگى كسى بشود، از نظر آن شخص استفاده جو نماز خواندن يا امامت جماعت ، حق است نه تكليف،
بزرگترين حق ها هم ممكن است باشد،
اما حقيقت اين طور نيست.
🔻وقتى علىّ مرتضى عليه السلام را مى بينيم حتى حاضر نيست اينقدر از عنوان خود استفاده كند كه وقتى چيزى مى خواهد بخرد از كسى مى خرد كه او را نشناسد، مبادا به احترام مقام خلافت به او ارزانتر بفروشد، بايد بگوييم حتى خلافت هم تكليف است نه حق،
چه تكليفى كه بالاتر از آن تكليفى نيست! از تكليف هم بالاتر است، رياضت است.
🔻در روزهاى گرم مى آمد بيرون دارالاماره و در سايه مى نشست، مبادا مراجعه كننده اى بيايد و در آن هواى گرم به او دسترسى پيدا نكند.
اين در واقع رياضت بود،
پرمشقت ترين تكليفها بود.
(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (عدالت از نظر على عليه السلام(بيست گفتار))، ج25، ص: 237-236- با تلخیص و ویرایش -
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️سیره حکومتی امام علی علیه السلام(2)
🔻امام على عليه السلام در فرمانی به مالك اشتر - به عنوان والی و استاندار مصر - مى نویسد:
به مردم درس آزادمنشى بده، كارى نكنى كه چون تو ما فوق مردم هستى مردم را ساكت كنى،
مردم را تحقير كنى، صداى مردم را خفه كنى،به دليل اين كه تو ما فوق هستى آنها ما دون؛ چرا؟
🔻 اول تهديدش مى كند:
«فَانَّكَ فَوْقَهُمْ»
تو بالادست و بالاسر اين مردم هستى چون حاكم بر آنها هستى،
«اما والِى الْأمْرِ عَلَيْكَ فَوْقَكَ»
آن كسى كه تو را والى قرار داده بالاسر توست
(يعنى من در كمين تو هستم؛ اگر تخلّف كنى مى دانى با تو چه خواهم كرد؟!)
🔻بعد مى گويد:
«وَ اللَّهُ فَوْقَ مَنْ وَلّاكَ»
و بالاسر آن كسى كه به تو فرمان داده، يعنى بالاسر من، خداى متعال است كه از من مى پرسد.
🔻بعد مى گويد:
به مردم جرئت و شهامت بده، ميدان را براى اعتراض مردم باز كن، بگذار بيايند حق خودشان را از تو مطالبه كنند و نترسند. چرا بايد مردمى از والى و حاكم خودشان ترس و رعب داشته باشند؟
🔻بعد مى گويد:
«سَمِعْتُ رَسولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله غَيْرَ مَرَّةٍ لَنْ تُقَدَّسَ امَّةٌ حَتّى يُؤْخَذَ لِلضَّعيفِ حَقُّهُ مِنَ الْقَوِىِّ غَيْرَ مُتَعْتَعٍ »
🔹-ترجمه- : من از رسول خدا مكرر شنيدم كه مى فرمود:
هرگز ملتى به قداست نخواهد رسيد تا آن وقتى كه وضع آن ملت به حالتى درآيد كه ضعفا و ناتوانان حقشان را از اغنيا و اقويا بگيرند بدون آن كه لكنتى به زبانشان بيفتد و تَعتَع هایى در زبان پيدا كنند (يعنى بدون آن كه از ترس و بيم خود را ببازند).
♦️فرمود ما دام كه ملتى اين گونه است كه ضعيف از قوى مى ترسد، اين ملت رستگار نخواهد بود.
هر وقت كه ترس و بيمها رفت و شهامتها و شجاعتها جايش را گرفت، ضعيف بدون ترس و بيم حق خودش را از قوى مطالبه كرد آنوقت اين ملت شايسته زندگى و شايسته تمجيد است.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آينده انقلاب اسلامى ايران)، ج24، ص: 206-205- با ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340