♦️اجبار عملی به ترک گناه!
🔸تقوا ، فلسفه روزه (۵)
🔻در كتب اخلاقى گاهى از دسته اى از قدما ياد مى كنند كه براى آنكه زياد حرف نزنند و سخن لغو يا حرام به زبان نياورند، سنگريزه در دهان خود مى گذاشتند كه نتوانند حرف بزنند،
يعنى اجبار عملى براى خود درست مىكردند.
🔻معمولًا ديده مى شود كه از اين طرز عمل به عنوان نمونه كامل تقوا نام برده مى شود،
در صورتى كه اجبار عملى به وجود آوردن براى پرهيز از گناه و آنگاه ترك كردن گناه كمالى محسوب نمىشود.
🔻اگر توفيق چنين كارى پيدا كنيم و از اين راه مرتكب گناه نشويم البته از گناه پرهيز كرده ايم
اما نفس ما همان اژدهاست كه بوده است، فقط از غم بى آلتى افسرده است.
🔻آنوقت كمال محسوب مىشود كه انسان بدون اجبار عملى و با داشتن اسباب و آلات كار، از گناه و معصيت پرهيز كند.
🔻اين گونه اجتنابها و پهلو تهى كردنها اگر كمال محسوب شود از جنبه مقدّميتى است كه در مراحل اوليه براى پيدا شدن ملكه تقوا ممكن است داشته باشد،
زيرا پيدايش ملكه تقوا بعد از يك سلسله ممارست و تمرينهاى منفى است كه صورت مىگيرد.
اما حقيقت تقوا غير از اين كارهاست.
🔻حقيقت تقوا همان روحيه قوى و مقدس عالى است كه خود حافظ و نگهدارنده انسان است.
بايد مجاهدت كرد تا آن معنا و حقيقت پيدا شود.
(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (تقوا(ده گفتار))، ج23، ص: 694- با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
May 11
🟢تقوا لازمه انسانيت است
🔸تقوا ، فلسفه روزه (۶)
🔻نبايد تصور كرد كه تقوا از مختصات ديندارى است از قبيل نماز و روزه،
بلكه تقوا لازمه انسانيت است.
🔻لازمه اينكه انسان از زندگى حيوانى - و جنگلی - خارج شود و يك زندگى انسانى اختيار كند اين است كه از اصول معين و مشخصى پيروى كند،
و لازمه اينكه از اصول معين و مشخصى پيروى كند اين است كه خود را در چهارچوب همان اصول محدود كند و از حدود آنها تجاوز نكند
و آنجا كه هوا و هوسهاى آنى او را تحريك مىكند كه از حدود خود تجاوز كند خود را «نگهدارى» كند.
🔻نام اين «خود نگهدارى» كه مستلزم ترك امورى است «تقوا» است.
چيزى كه هست تقواى دينى يك علوّ و قداست و استحكام ديگرى دارد
و در حقيقت جز بر مبناى محكم ايمان به خدا نمى توان بنيانى مستحكم و اساسى و قابل اعتماد به وجود آورد :
أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى تَقْوى مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى شَفا جُرُفٍ هارٍ...(توبه:109)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (تقوا(ده گفتار))، ج23، ص: 697- با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
🔻آنچه اسلام از مردم مىخواهد ايمان است
نه تمكين مطلق ؛
🔻آن(تمکین مطلق) به درد نمىخورد،
نمىتواند پايدار بماند،
تا زور هست باقى است،
زور كه رفت آن هم منتفى مىشود به انتفاء علت خودش.
🔻اسلام آمده است ايمان، عشق، شور و محبت در دلها ايجاد كند.
ايمان را كه نمىشود به زور به كسى تحميل كرد.
🔻آيه «لا اكْراهَ فِى الدّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَىِ»(بقره: 256)
شايد ناظر به اين جهت است كه تو از مردم ايمان مىخواهى،
مگر با اجبار هم مىشود كسى را مؤمن كرد؟!
اين است كه قرآن مىفرمايد:
مردم را با حكمت دعوت كن
«ادْعُ الى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ»(نحل : 125)
: مردم را با دليل و منطق دعوت كن
تا روح و قلب آنها را خاضع
و عشق و محبت در دل آنها ايجاد كنى.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(آینده انقلاب اسلامی ایران) ؛ ج24 ؛ ص387- با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️اصلاح یک فکر رایج و غلط : پیشرفت اسلام با ثروت خديجه(س) و شمشير علی (ع)!؟
🔻گاهى خود ما مسلمانان حرفهايى مى زنيم كه نه با تاريخ منطبق است و نه با قرآن، با حرفهاى دشمنها منطبق است؛
يعنى حرفى را كه يك جنبه اش درست است به گونه اى تعبير مى كنيم كه اسلحه به دست دشمن مى دهيم،
🔻مثل اينكه برخى مى گويند اسلام با دو چيز پيش رفت: با مال خديجه و شمشير على، يعنى با زر و زور.
اگر دينى با زر و زور پيش برود، آن چه دينى مى تواند باشد؟!
🔻آيا قرآن در يك جا دارد كه دين اسلام با زر و زور پيش رفت؟ آيا على عليه السلام يك جا گفت كه دين اسلام با زر و زور پيش رفت؟
🔻- شکی نیست - كه مال خديجه به درد مسلمين خورد اما آيا مال خديجه صرف دعوت اسلام شد؟
يعنى خديجه پول زيادى داشت، پول خديجه را به كسى دادند و گفتند بيا مسلمان شو؟
آيا يك جا انسان در تاريخ چنين چيزى پيدا مى كند؟
🔻يا نه، در شرايطى كه مسلمين و پيغمبر اكرم در نهايتْ درجه سختى و تحت فشار بودند جناب خديجه مال و ثروت خودش را در اختيار پيغمبر گذاشت.
🔻... اگر مال خديجه نبود شايد فقر و تنگدستى مسلمين را از پا درمى آورد.
مال خديجه خدمت كرد اما نه خدمت رشوه دادن كه كسى را با پول مسلمان كرده باشد،
بلكه خدمت به اين معنى كه مسلمانان گرسنه را نجات داد و مسلمانان با پول خديجه توانستند سدّ رمقى كنند.
🔻شمشير على بدون شك به اسلام خدمت كرد و اگر شمشير على نبود سرنوشت اسلام سرنوشت ديگرى بود
اما نه اينكه شمشير على رفت بالاى سر كسى ايستاد و گفت: يا بايد مسلمان بشوى يا گردنت را مى زنم،
بلكه در شرايطى كه شمشير دشمن آمده بود ريشه اسلام را كند، على بود كه در مقابل دشمن ايستاد.
▪️مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى(سیری در سیره نبوی)، ج۱۶، ص۱۸۱-۱۸۰- با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️تقوا و آزادی
🔸تقوی مصونیت است نه محدودیت
🔻با توجه به اينكه در زبان پيشوايان بزرگ دين از تقوا به حصار و حصن و امثال اينها تعبير شده،
ممكن است كسانى كه با نام آزادى خو گرفته اند و از هر چيزى كه بوى محدوديت بدهد فرار مىكنند چنين تصور كنند كه تقوا هم يكى از دشمنان آزادى و يك نوع زنجير است براى پاى بشر.
🔸- در پاسخ اینان باید گفت : -
🔻تقوا محدوديت نيست، مصونيت است.
فرق است بين محدوديت و مصونيت.
اگر هم نام آن را محدوديت بگذاريم محدوديتى است كه عين مصونيت است.
🔻- به عنوان مثال - بشر خانه مى سازد، اتاق مى سازد با در و پنجره هاى محكم، به دور خانه اش ديوار مى كشد.
🔻چرا اين كارها را مى كند؟ براى اينكه خود را در زمستان از گزند سرما و در تابستان از آسيب گرما حفظ كند،
براى آنكه لوازم زندگى خود را در محيط امنى كه فقط در اختيار شخص خود اوست بگذارد.
زندگى خود را محدود مى كند به اينكه غالباً در ميان يك چهار ديوارى معين بگذرد.
🔻حالا نام اين را چه بايد گذاشت؟
آيا خانه و مسكن براى انسان محدوديت است و منافى آزادى اوست يا مصونيت است؟
🔻تقوا هم براى روح مانند خانه است براى زندگى و مانند جامه است براى تن.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (تقوا(ده گفتار))، ج23، ص: 698-697- با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️ريشه فكر نحوست ۱۳و...
⏺ به نظر من دو خاصيتى كه در بشر هست سبب پيدايش فكر نحوست در اشياء و اعداد شده است:
1️⃣ بشر به طور كلى خودخواه است، يك حالت گريز از مركزى در مسئله تقبل مسئوليتها دارد،
يعنى نمى خواهد مسئوليت شكستهاى خودش را متوجه خودش بكند.
هميشه دنبال اين مى گردد كه يك چيز ديگرى پيدا كند و بگويد اين بدى، اين شكست، اين بدبختى كه پيدا شد، اين من نبودم، اين فكر من نبود، اين خُلق من نبود، اين روح من نبود، اين عادت اشتباه من نبود، اين جهل و نادانى من نبود كه باعث اين شكست شد، يك چيز ديگرى بود.
🔸اين يك علت بوده است كه بشر براى اينكه از تقبل مسئوليتها فرار كند، آمده است براى اشياء، براى چهارشنبه، براى ۱۳، براى ۲۵، براى صداى كلاغ، براى صداى جغد نحوست قائل شده است.
2️⃣ خاصيت ديگر، روح تنبلى است كه در انسان مىباشد.
انسان وقتى بخواهد علت قضايا را بفهمد، بايد از طريق علمى و عقلى كاوش و تفكر و جستجو و تفحص كند تا علت واقعى اشياء را درك كند،
ولى با خيال، همه قضايا را زود مى شود حل كرد.
اگر در جنگى شركت كرديم و شكست خورديم، چنانچه بنا بشود روى اصول دقيق علمى بررسى كنيم كه چرا شكست خورديم، دو ناراحتى دارد:
يكى اينكه مى رسيم به اينكه خودمان مسئول اين شكست بوديم؛
دوم اينكه مدتها بايد زحمت بكشيم، به خودمان رنج بدهيم تا علتها را به دست بياوريم؛
بعد رنج ديگرى متحمل شويم آن علتها را از ميان ببريم و وضع خودمان را اصلاح كنيم.
🔽 ولى با يك كلمه خودمان را راحت مى كنيم، مى گوييم:
علت اينكه ما در اين جنگ شكست خورديم اين بود كه مثلًا در روز چهارشنبه شروع كرديم يا روز ۱۳ بود
يا وقتى كه از شهر خودمان خارج مى شديم سگى جلو ما درآمد عوعويى كرد و اين نحوست داشت و شكست ما اثر عوعو آن سگ بود.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (دفاع از 13(پانزده گفتار))، ج25، ص: 404-403- با ویرایش جزئی -
eitaa.com/shakhes1340
🟡تقوا و روشن بینی
🔸تقوا ، فلسفه روزه(۷)
🔻قرآن مى گويد تقوا داشته باشيد تا عينك درونى تان سفيد باشد و جهان را همچنان كه هست ببينيد:
«انْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً»(انفال : ۲۹)
اگر تقواى الهى داشته باشيد، اگر درونتان پاك باشد،
اگر تيرگيها را از درون خود زايل كنيد، خداوند در دل شما مايه تميز قرار مى دهد؛
🔻يعنى خدا در دل شما چيزى قرار مى دهد كه با آن حقايق را خوب تميز مى دهيد، يعنى به شما روشنى مى دهد.
پس انسان در اثر تقوا درونش روشن مى شود و به همين جهت روشن بين مى شود.
🔻وقتى كه روشن بين شد:
🔹اولًا خودش را خوب مى بيند، خوب اندازه گيرى مى كند،
زيادتر از آنچه هست نمى بيند، كمتر از آنچه هست نيز نمى بيند،
تيرگيها و عيبهاى خودش را خوب مى بيند؛
🔹ثانياً در اثر اين روشن بينى، به حكم اينكه انسان طورى ساخته شده كه جهان را با عينك وجود خودش مى بيند،
وقتى تقوا داشته باشد و عينك وجودش پاك باشد،
جهان را بهتر مى بيند، بهتر تشخيص مى دهد.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آشنايى با قرآن(۱ - ۶))، ج۲۶، ص: ۲۲۲-۲۲۱-با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
🔻از طرحهاى امام خمینی که پیوسته بر آن اصرار مى كنند این است كه:
بايد ما يك دايره امر به معروف و نهى از منكر مستقل از دولت (حتى همين دولت جمهورى اسلامى) و وابسته به روحانيت تشكيل بدهيم
🔻بايد دايره عظيم و وسيعى به نام امر به معروف و نهى از منكر يعنى:
دايره ارشاد، هدايت و راهنمايى مردم، دايره تبليغ اسلام،
دايره رفع شبهات از مردم، دايره ساختن اسلامى مردم – تربیت و رشد اسلامی انان -به وجود بيايد
ولى وابسته به روحانيت باشد و مستقل از دولت، حتى دولت اسلامى.
🔻اين طرح، بسيارطرح عالى و فكر خوبى است؛
هم اين كه:
روحانيت تا حد امكان نبايد جزو دولت بشود
ولو دولت اسلامى،
و هم اين كه بايد روحانيت زمام امر به معروف و نهى ازمنكر
و در حقيقت ارشاد و هدايت مردم و تأمين معنويت مردم را بر عهده بگيرد.
اين وظيفه روحانيت است.
▪️مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى(آينده انقلاب اسلامى ايران)، ج24، ص: 275-177- با ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/Imam1340
May 11
♦️کلاس امر به معروف و نهی از منکر!
🔻...اصلا امر به معروف كلاس داشته باشد، افرادى آموزش ببينند،
هر كسى كه چهار تا منبر ياد گرفت به خودش حق ندهد كه برود امر به معروف و نهى از منكر كند.
🔻آن كسى كه مى خواهد امر به معروف و نهى از منكر كند بايد كلاس ببيند و ياد بگيرد و براى اين كار مجاز باشد، و محدود باشد
به طورى كه آن كسى كه در يك رشته مى تواند امر به معروف و نهى از منكر كند و نه در رشته ديگرى ،
از حد خودش تجاوز نكند.
🔻...همه مراكز امر به معروف و نهى از منكر- كه بايد تمام كشور را بپوشاند- با يكديگر در ارتباط باشند
و از يك مركز دستور بگيرند و يك نوع هماهنگى و در حقيقت يك نوع پرورش دينى و مذهبى هماهنگ وجود داشته باشد.
▪️مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى، ( (آينده انقلاب اسلامى ايران) )ج24،ص: 313-312-با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
🟢درسی بزرگ از محضر امام حسن مجتبی علیه السلام
🔸امام حسن مجتبى عليه السلام فرمود:
عجبا كه برخی از مردم درباره مأكولات خود مى انديشند كه مثلًا غذاى مسموم نخورند و اگر كسى غذاى مسموم به خورد آنها بدهد او را تحت تعقيب قرار مى دهند
اما درباره افكار و معلومات و معقولاتى كه به مغز خود فرو مىكنند هيچ نمى انديشند و توجه ندارند.
🔹چه بسا هست کسانی كه تا زنده هستند نسبت به آن شخص مسموم كننده علاقه مند هم هستند و به او ارادت مى ورزند.
🔸عجیبتر و مهمتر اين است كه فكر مسموم و خطرناكى رنگ دينى و صبغه مذهبى هم داشته باشد؛
ديگر خطر او صدبار مهمتر
🔹در تاريخ گذشته ما متأسفانه چقدر زياد ، افكار مسمومى با رنگ و شكل دينى وارد بازار شده و خريداران زياد پيدا كرده و كمتر كسى هم متوجه شده كه اين متاع تقلّبى است.
♦️آيا باور مى كنيد كه اين روحيه تنبل و جامد و سرد و خشك ما (در جوامع اسلامی ) معلول همان متاعهاى تقلّبى روحى است؟!
▪️مجموعه آثاراستاد شهيد مطهرى(حکمتها و اندرزها(۱و۲))، ج22، ص:-196-195- با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️معنای «احتمال تاثیر» در امر به معروف و نهی ازمنکر
یا : اصلاح فکر در مسأله امر به معروف و نهی
🔻فقهاى ما در باب امر به معروف و نهى از منكر گفته اند امر به معروف و نهى از منكر در جايى است كه انسان احتمال اثر بدهد.
🔻معنى اين جمله چيست؟
امر به معروف و نهى از منكر يك قانون تعبّدى مثل نماز يا روزه نيست كه البته حكمت و فلسفه و اثرى دارد
ولى به ما مربوط نيست كه ببينيم اگر اثرِ خودش را مى بخشد انجام بدهيم و اگر اثر خودش را نمى بخشد انجام ندهيم.
🔻به ما گفته اند شما نماز را به هر حال بايد بخوانيد. اين در اختيار تو نيست.
تو نمى توانى حساب كنى كه اين نماز اثر دارد يا اثر ندارد. تو بايد تحت اين فرمول و قاعده بخوانى.
اينكه اين كار به نتيجه مى رسد يا نمى رسد، از حوزه منطق بشر خارج است.
🔻ولى امر به معروف و نهى از منكر را بشر بايد با منطق خودش اداره كند؛
يعنى هميشه در كارها بايد روى آن نتيجه اى كه بايد بر آن مترتّب شود حساب كند.
نيرو مصرف مى كنى، مايه مصرف مى كنى، امر به معروف و نهى از منكر مى كنى،
ولى حساب كن ببين تو در اين كار چقدر به نتيجه و هدف مى رسى.
🔻مثل تاجرى باش كه وقتى سرمايه اش را خرج مى كند، روى حساب (لااقل حساب احتمالات) مى خواهد سودى كه از اين كار مى برد بيش از سرمايه اى باشد كه مصرف مى كند،
🔻اين بسيار حرف منطقى اى است.
يعنى اگر ما در جايى امر به معروف و نهى از منكر مى كنيم، يك سرمايه مالى يا جانى يا لااقل يك سرمايه وقتى و زمانى مصرف مىكنيم ولى يقين داريم كه كوچكترين اثرى نمى بخشد يا اثر معكوس مى بخشد، آيا باز بايد انجام بدهيم؟
نه. خيلى حرف منطقى و درستى است.
🔻 اين منطق در مقابل منطق خوارج است.(ادامه دارد)
مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج17، ص: 303- با ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
May 11
♦️سطحی نگری خوارج به امر به معروف و نهی از منکر
🔻در فقه خوارج، امر به معروف و نهى از منكر يك تعبّد محض است؛
يعنى انسان حق ندارد حساب و منطق را در آن وارد كند. او بايد كوركورانه و چشم بسته، امر به معروف و نهى از منكر كند و لو يقين دارد كه در اينجا سرمايه را مصرف مىكند و سودى هم نمىبرد.
مىگويد به ما مربوط نيست، خدا گفته تو بايد به هر حال امر به معروف و نهى از منكر كنى.
🔻ائمّه ما به ما گفتند اين اشتباه است؛ خدا اينجور امر به معروف و نهى از منكر را دستور نداده است.
🔻در امر به معروف و نهى از منكر قطعاً بايد حساب، تدبير، فكر و منطق به كار برده شود.
🔻علمايى كه در مسائل اجتماعى مطالعه كردهاند، گفته اند كه راز انقراض خوارج همين بود كه در امر به معروف و نهى از منكر، منكِر منطق بودند.
🔻مى آمد در حضور يك جبّار گردنكش در حالى كه شمشيرش را كشيده بود. يقين داشت كه در اينجا حرفش كوچكترين اثرى ندارد، ولى مىگفت.
🔻او هم آناً او را معدوم مى كرد. به اصطلاح تاكتيك نداشتند، منطق و حساب در كارشان نبود، بى گدار خودشان را به آب مىزدند.
نتيجه، انقراضشان شد.
🔻ولى ائمّه ما عليهم السلام گفتند اين كار غلط است
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج17، ص: 304
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️روزه و نماز بدون توبه!
🔻عبادت بدون توبه قبول نيست، اول بايد توبه كرد.
گفت: «شستشويى كن و آنگه به خرابات خرام»
اول بايد شستشو كرد، بعد وارد آن محل پاك و پاكيزه شد.
🔻ما تا توبه نكنيم، چه عبادتى مى كنيم؟!
ما توبه نمى كنيم و روزه مى گيريم!
توبه نمى كنيم و نماز مى خوانيم!
توبه نمى كنيم و به حج مى رويم!
توبه نمى كنيم و قرآن مى خوانيم!
توبه نمى كنيم و ذكر مى گوييم!
توبه نمى كنيم و در مجالس ذكر شركت مى كنيم!
🔻به خدا قسم اگر شما يك توبه بكنيد تا پاك بشويد و بعد يك شبانه روز با حالت توبه و پاكى نماز بخوانيد،
همان يك شبانه روز به اندازه ده سال شما را جلو مى برد و به مقام قرب پروردگار مى رساند.
سوراخ دعا را گم كرده ايم، راهش را بلد نيستيم.
🔻واقعاً توبه بكنيد،
بعد خودتان را در يك جوّ و فضاى مقدس مى بينيد،
احساس مى كنيد كه لطف و عنايت الهى بر روح شما سايه افكنده است،
احساس مى كنيد گروهى از فرشتگان دور شما را گرفته اند،
پاك مى شويد،
🔻چون در حالت توبه ، انسان خودبينى را از دست مى دهد،
خود را ملامت مى كند
و گناهان خويش را در نظر مى گيرد.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(آزادی معنوی) ؛ ج ۲۳ ؛ ص۵۴۹- با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️علی (ع) ، قربانی جمودها(۱)
🔻در آدمى حسى هست كه گاهى به خيال خود مى خواهد در برابر امور دينى زياد خضوع كند،
آنوقت به صورتى خضوع مى كند كه برخلاف اجازه خود دين است يعنى چراغ عقل را دور مى اندازد و در نتيجه راه دين را هم گم مى كند.
🔻از رسول اكرم روايت شده: قَصَمَ ظَهْرى رَجُلانِ: جاهِلٌ مُتَنَسِّكٌ وَ عالِمٌ مُتَهَتِّكٌ
دو نفر پشت مرا و پشت دين مرا شكستند:
نادان متعصب و زاهد، و ديگر عالم لاابالى
🔻درست است كه «وَ قُتِلَ فى مِحْرابِهِ لِشِدَّةِ عَدْلِه » آن تصلّب و انعطاف ناپذيرى امام علی علیه السلام در امر عدالت برايش دشمنها درست كرد، جنگ جمل و جنگ صفّين بپا كرد،
اما در نهايت، دست جهالت و جمود و ركود فكرى از آستين مردمى كه به نام خوارج ناميده مى شدند بيرون آمد و على عليه السلام را شهيد كرد.
🔻تاريخ خوارج، عجيب و عبرت انگيز است، از اين نظر كه وقتى عقيده دينى با جهالت و نادانى و تعصب خشك آميخته شود چه مى كند!
▪️مجموعه آثاراستادشهيد مطهرى(اصل عدل در اسلام )، ج4، ص 820-819- با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
May 11
♦️علی(ع) ، قربانی جمودها(۲)
🔻يكى از بارزترين مميّزات خوارج جهالت و نادانى شان بود.
🔻از مظاهر جهالتشان، عدم تفكيك ميان ظاهر يعنى خط و جلد قرآن و معنى قرآن بود.
لذا فريب نيرنگ ساده معاويه و عمرو عاص را خوردند.
🔻در اين مردم جهالت و عبادت توأم بود.
🔻على مى خواست با جهالت آنها بجنگد.
اما چگونه ممكن بود جنبه زهد و تقوا و عبادت اينها را از جنبه جهالتشان تفكيك كرد،
بلكه عبادتشان عين جهالت بود.
🔻عبادت توأم با جهالت از نظر على- كه اسلام شناس درجه اول است- ارزشى نداشت.
لذا آنها را كوبيد
و وجهه زهد و تقوا و عبادتشان نتوانست سپرى در مقابل على قرار گيرد.
🔻خطر جهالت اين گونه افراد و جمعيتها بيشتر از اين ناحيه است كه ابزار و آلت دست زيركها قرار مى گيرند و سد راه مصالح عاليه اسلامى واقع مى شوند.
♦️هميشه منافقان بى دين،
مقدسان احمق را عليه مصالح اسلامى برمى انگيزند؛
اينها شمشيرى مى گردند در دست آنها و تيرى در كمان آنها.
▪️مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى(جاذبه و دافعه علی علیه السلام) ج16 ص 323 ؛و ص 305- با تلخیص و ویرایش-
https://eitaa.com/shakhes1340
⚫️ دو درس از امام علی (ع ) براى مدعيان تشيع
🔻سراسر وجود على، تاريخ و سيرت على، خلق و خوى على، رنگ و بوى على، سخن و گفتگوى على درس است و سرمشق است و تعليم است و رهبرى است.
🔻همچنان كه جذب هاى على براى ما آموزنده و درس است، دفع هاى او نيز چنين است.
🔻ما معمولًا در زيارت هاى على -علیه السلام - و ساير اظهار ادبها مدعى مى شويم كه:
ما دوستِ دوست تو
و دشمنِ دشمن تو هستيم.
🔻تعبير ديگر اين جمله اين است كه :
ما به سوى آن نقطه مى رويم كه در جوّ جاذبى تو قرار دارد و تو جذب مى كنى
و از آن نقاط دورى مى گزينيم كه تو آنها را دفع مى كنى.
🔻على دو طبقه را سخت دفع كرده است:
1- منافقان زيرك
2- زاهدان احمق
🔻همين دو درس براى مدعيان تشيع او كافى است كه:
چشم باز كنند
و فريب منافقان را نخورند، تيزبين باشند
و ظاهربينى را رها نمايند،
كه جامعه تشيع در حال حاضر سخت به اين دو درد مبتلاست.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(جاذبه و دافعه علی علیه السلام) ؛ ج16 ؛ ص341- با ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
🟢 معنای احیاء شب قدر
🔻كلمه «احياء» يعنى زنده كردن،
و احياء اين شبها يعنى اين شبها را زنده نگهدارى كردن و شب زنده دارى كردن...
نقطه مقابل «اماته» كه به معنى ميراندن است.
🔻اين كلمه چنين مى رساند كه شب- كه قسمتى از وقت انسان است- دو حالت دارد: :
ممكن است شبِ كسى زنده باشد و ممكن است شبِ او مرده باشد.
شبِ زنده آن شبى است كه انسان تمام يا لااقل پاسى از آن شب را با ياد خدا و با مناجات و راز و نياز با ذات پروردگار به سر ببرد،
و شب مُرده آن شبى است كه انسان تمام آن شب را با غفلت و فراموشى ذات مقدس پروردگار بسر ببرد.
🔻ممكن است كسى خيال كند كه اين تعبير يك تعبير مجازى است، يك نوع تعارف است: شب كه زنده و مرده ندارد، شب بالاخره شب است، زمان است.
مقدارى از زمان كه اين نيمكره زمين كه ما در روى آن زندگى مى كنيم مواجه با خورشيد نيست و نور خورشيد نمى تابد، به آن مىگويند «شب»
شب به هر حال شب است؛ شب نه زندگى دارد و نه مردگى.
🔻اين سخن راست است
ولى آن كسى كه مى گويد احياء، شب را زنده نگه داشتن، مقصودش اين نيست كه اين قطعه زمان را شما زنده نگه داريد؛
مقصود زنده نگه داشتن خود شماست در اين قطعه از زمان
🔻يعنى زمان خودمان را زنده نگه داريم،
هر كداممان آن زمانى را كه در درون ماست زنده نگه داريم.
آن زمانى كه در درون ماست چيست؟
آن همان خود ما هستيم، از حقيقتِ ما جدا نيست.
پس زمان خودمان را، شب خودمان را زنده نگه داريم يعنى خودمان يك شب واقعاً زنده باشيم، واقعاً زنده زندگى كنيم نه اينكه مرده زندگى كنيم.
🔻مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آزادى معنوى)، ج23، ص: 465-464- با تلخیص و ویرایش-
https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️الهام از سیره عدالتخواهی امام علی علیه السلام(۲)
🔻واقعا نبايد در دولت اسلامى ظلمى واقع شود، واقعا نبايد اجحافى به حق كسى بشود. به حق يك مجرم هم نبايد اجحاف شود و لو يك مجرم مستحق اعدام.
🔻از نظر اسلام مجرمى كه هزارها نفر را كشته و هزارها جنايت كرده است كه اگر بناى اعدام بخواهد باشد صد بار بايد اعدام شود در عين حال همان هم حقوقى دارد و حق او نبايد ناديده گرفته شود.
🔻ما هزار و سيصد سال است از مكتب على ، اين درس را مى آموزيم كه ابن ملجم مرادى ضارب امام على بن ابي طالب [مورد توجه على عليه السلام بود كه با او بدرفتارى نشود.]
🔻ارزش «على» چقدر بود؟
واقعا از نظر ما اگر به قصاص قتل حضرت امير المؤمنين ، هزار نفر جنايتكار- آن كسى كه ضارب بوده، آن كسى كه مسبب بوده، آن كسى كه آمر بوده، آن كسى كه راضى بوده- كشته مى شد زياد كشته شده بود؟ نه
🔻ما هزار و سيصد سال است كه مى گوييم- و اينهاست كه اين مكتب را حفظ كرده و نگه داشته- كاسه شير را در لحظه آخر براى على عليه السلام مى آورند، مى خواهد ميل بفرمايد، مى فرمايد باقى اش را به اسيرتان بدهيد، مبادا اسيرتان گرسنه بماند:
«ارْفَقوا بِاسيرِكُمْ»
با اسيرتان با رفق و مدارا رفتار كنيد.
🔻در مدتى كه ابن ملجم در خانه على زنده بود، هیچكس كوچكترين شكنجه اى به او نداد و اين افتخار اسلام است.
🔻 اين است كه آينده انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ، جز اين كه بر پايه همان عدالت اسلامى و ارزشهاى اسلامى باشد قابل بقا نيست.
(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ؛ ج24 ؛ ص177-179-با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
May 11
♦️مذهب «خوارج» روحاً نمرده است!
🔻مذهب خوارج هر چند منقرض شده است
اما روحاً نمرده است؛
روح «خارجيگرى» در پيكر بسيارى از ما حلول كرده است.
🔻يكى از بارزترين مميّزات خوارج ، جهالت و نادانى شان بود.
🔻از مظاهر جهالتشان،
عدم تفكيك ميان ظاهر
يعنى خط و جلد قرآن و معنى قرآن بود
لذا فريب نيرنگ ساده معاويه و عمرو عاص را خوردند.
🔻در اين مردم ، جهالت و عبادت توأم بود.
على مى خواست با جهالت آنها بجنگد.
اما چگونه ممكن بود جنبه زهد و تقوا و عبادت اينها را از جنبه جهالتشان تفكيك كرد،
بلكه عبادتشان عين جهالت بود.
🔻عبادت توأم با جهالت از نظر على - كه اسلام شناس درجه اول است - ارزشى نداشت
لذا آنها را كوبيد
و وجهه زهد و تقوا و عبادتشان نتوانست سپرى در مقابل على قرار گيرد.
🔻خطر جهالت اين گونه افراد و جمعيتها بيشتر از اين ناحيه است كه ابزار و آلت دست زيركها قرار مى گيرند
و سد راه مصالح عاليه اسلامى واقع مى شوند.
♦️هميشه منافقان بى دين،
مقدسان احمق را عليه مصالح اسلامى برمى انگيزند؛
اينها شمشيرى مى گردند در دست آنها
و تيرى در كمان آنها.
♦️چقدر عالى و لطيف على عليه السلام اين وضع اينها را بيان مى كند،
مى فرمايد:
«ثُمَّ انْتُمْ شِرارُ النّاسِ وَ مَنْ رَمى بِهِ الشَّيْطانُ مَرامِيَهُ وَ ضَرَبَ بِهِ تيهَهُ»(نهج البلاغه، خطبه 125)
: همانا - شما - بدترين مردم هستيد.
شما تيرهايى هستيد در دست شيطان
كه از وجود پليد شما براى زدن نشانه خود استفاده مى كند
و به وسيله شما مردم را در حيرت و ترديد و گمراهى مى افكند.
▪️مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى(جاذبه و دافعه علی علیه السلام) ج16 ص 323 ؛و ص 305- با تلخیص و ویرایش-
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️الهام از سیره عدالت خواهی امام علی علیه (۲)
🔻در مدت چهار سال و چند ماه خلافت على، به علت حساسيتى كه حضرت در امر عدالت داشت، دائما در حال مبارزه بود و آنى راحتش نمى گذاشتند.
🔻او حكومت را براى اجراى عدالت مى خواست
و همين شدت عدالتخواهى بالاخره منجر به شهادتش در محراب شد.
🔻دوره خلافت براى على عليه السلام از تلخترين ايام زندگى او به حساب مى آيد،
اما از نظر مكتبش او موفق شد بذر عدالت را در جامعه اسلامى بكارد.
🔻اگر على عليه السلام به جاى آن دوره كوتاه، بيست سال خلافت مى كرد در حالى كه نظام زمان عثمان همچنان باقى مى ماند،
امروز نه اسلام باقى مانده بود
نه على عليه السلام،
نه نهج البلاغه
و نه اسمى از عدالت اسلامى؛
على هم خليفه اى می شد در رديف معاويه!
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آينده انقلاب اسلامى ايران)، ج24، ص: 230-229-با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340