هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 فیلم کامل | بیانات رهبر انقلاب در پایان مراسم عزاداری هیئتهای دانشجویی در حسینیه امام خمینی(ره). ۱۴۰۳/۶/۴
💻 Farsi.khamenei.ir
سال ۷۳ که با یه تیم ۵، ۶ نفره برای تفحص، وارد خاک عراق شدیم، در پی نقض آتش بس و تیراندازیای که به سمت ما شد، طی یک ماجرایی من اسیر شدم و این اسارت (در زندان ابوغریب) حدود سه سال و خورده ای طول کشید.
بعد از اینکه سال ۷۷ تبادلی صورت گرفت و از سفر طولانی اسارت برگشتم، شنیدم برادر عهدی و عقدی ام؛ سعیدِ شاهدی تو همون منطقهی فکه که من اسیر شدم، به شهادت رسیده.
اصلا برام قابل باور نبود، چون ما با سعید خیلی تو سر و کله هم می زدیم و فکر می کردم بچهها دارند باهام شوخی می کنند.
تا زمانی که رسیدم تهران، از خانوادهام استعلام کردم و گفتند بعد از مدتی که شما رفتی و به اسارت در اومدی، یه روز غروب آقا سعید اومد درب منزل و خداحافظی کرد و رفت.
دیگه وقتی از اخوی هایم و دوستان دور و بری هم شنیدم که سعید شهید شده، اون موقع تازه متوجه شدم که موضوع جدی ست و دنیا رو سرم خراب شد.
الان حدود بیست و شش ساله که من یا بهشت زهرا نرفتم یا اگه رفتم قطعاً بالا سر مزار آقا سعید رفتم و بهش توسل کردم.
او ما را از یاد نمیبره اونها زندهاند و نزد اوستا کریم دارن رزق و روزی شونو میخورند. من خودمو مرده میدونم. شاید یه روزایی ماها نسیان انسانیت بهمون غلبه کنه و فراموششون کنیم اما اونها یادشون نمیره و یاد ما هستند.
راوی؛ آقای سیدداوود #امیرواقفی
#خاطرات_سعید
______
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
به نام خداوند منان و با عرض سلام خدمت آقا امام زمان(عج) و نائب محترمش حضرت امام خمینی(ره) و با عرض سلام خدمت تمامی رزمندگان و با آرزوی ظهور آقا مهدی(عج) و با عرض سلام خدمت برادر گرامی خودم آقا سعیدِ گل.
امیدوارم که حال حضرت عالی خوب باشد و در سلامت کامل به سر ببرید و هیچ گونه ناراحتی نداشته باشید و باید به عرض برسانم که نامه پر از مهر و محبت شما روزِ ۷ یعنی دیروز به من حقیر رسید و کلی مرا خوشحال کرد.
سعید جان! به خدا قسم شبی نیست که سر به زمین بگذارم و صبح به یادم نیاید که دیشب خواب منطقه و عملیات و غیره را دیدم هر شب خوابهای عجیب میبینم و دیگر اعصاب برایم نمانده است.
سعید جان! تو رو به خدا بیا تهران دم عیدی تا حداقل دوتایی با هم باشیم چند روزی. امیدوارم که حرفم را رد نکنی و بیایی.
حال ظاهری حقیر هم خوب است و به دعاگویی مشغولم. سعید جان! از قول من به تمامی بچهها سلام برسان به خصوص فرهاد کارآموز(کوپانی)، مهدی، فرهنگ و همه و همه.
خب سعید جان بیشتر از این سرت را به درد نمیآورم و از شما التماس دعا دارم. به امید دیدار، خداحافظ
نوکر و خادم شما؛ سید میثم(داوود) #امیرواقفی
۶۷/۱۲/۸
#نامه_ها
@shalamchekojaboodi
سلام
پس از پایان سفر اربعین و بعد از زیارت حرمین شریفین اباعبدالله الحسین علیهالسلام و اباالفضل العباس علیهالسلام، در فضای روحبخش بینالحرمین و بهشت روی زمین بیکباره حاج حمید پایمرد را دیدم. کسی که با دیدنش فقط به یاد آقاسعید افتادم و خیلی برام جالب و خوشایند بود. در این دیدار مختصر کمی هم راجع به آقاسعید صحبت داشتیم.
سفری که به یاد و نیت سعید شروع شد و پایانش با دیدار یکی از رفقای همیشگی سعید به اتمام رسید.
جالبه که من ایشون رو در داخل کشور هم نزدیک به ۳۰ سال بود ملاقات نکرده بودم.
#ارسالی_اعضا
@shalamchekojaboodi
یک شب خواب دیدم سعید با موها و ریشهای سفید، سوار بر یک تریلی قرمز رنگ اومده و به من می گه بیا بریم. گفتم کجا بریم؟! مگه تو رانندگی با تریلی بلدی؟
صبح که بلند شدم دیدم تلویزیون داره تابوتهای شهدای تازه تفحص شده را بر روی تریلی نشون میده و درست همون روز، مراسم تشییع پیکر شهدا بود.
رنگ قرمز و سبز پرچم های ایران که بر روی تابوتها کشیده بودند منو یاد رنگ تریلی در خوابم انداخت.
بعدا شنیدم که مقام معظم رهبری در سخنرانی شون گفتند؛ به ازای هر شهید تفحص، هزار شهید پیدا شده...
حالا اینکه سعید چند تا شهید در تفحص پیدا کرده بود نمی دانم ولی به وضوح خوابم تعبیر شد و خیلی زود آن را در بیداری دیدم.
راوی؛ #خواهر1
#خاطرات_سعید
_____________
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فیلم_سعید (ایستاده در سمت چپ تصویر)
در مراسم تدفین پیکر شهید فردین انصاری (شهیدی که سال ۷۳ استخوان های مطهرش رجعت نموده)
ارسالی از آقای فرشید #انصاری (برادرشهید)
@shalamchekojaboodi
یادداشت های سعید پای مباحث قرآنی؛
۱. سوره فاتحه ۷ آیه دارد و در مکه نازل شده است
۲. سوره بقره به معنی مطلق گاو آمده است نام این سوره از آیه ۶۷ و آیات پس از آن گرفته شده، سوره بقره در مدینه نازل شده و ۲۸۶ آیه دارد
۳. سوره آل عمران به معنی خاندان عمران؛ پدر مریم است که نام او در آیات ۳۳ و ۳۵ آمده. این سوره ۲۰۰ آیه دارد و در مدینه نازل شده است.
محکمات آیاتی هستند که معنیشان واضح است و مفهوم و مقصود آنها از ظاهرشان آشکار است. به عبارت دیگر در آنها احتمال بیش از یک وجه نمیرود.
متشابهات بر خلاف محکماتند. ام کتاب، مادرِ کتاب یا اصل کتاب مراد از آیات محکمات است.
در آیه ۱۳ این سوره اشاره به جنگ بدر شده است. در آیه ۱۴۰ اشاره است به شکست مسلمانان در جنگ احد و پیروزی آنان در جنگ بدر
در ضمن آیه ۱۴۳ خطاب به کسانی است که بعد از جنگ بدر آرزوی شهادت میکردند و اینک واقعه احد پیش آمده است.
#دستنوشته_سعید
@shalamchekojaboodi
شلمچه (شَلَم) کجا بودی؟
بخشی از کتاب #بازگشت
اثری از گروه شهید ابراهیم هادی
هدایت شده از شلمچه (شَلَم) کجا بودی؟
هر کس در شب جمعه شهدا را یاد کند، شهدا او را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد میکنند. (شهید مهدی زین الدین)
شهدا را با #صلواتی یاد کنیم ♥️
@shalamchekojaboodi
هدایت شده از شلمچه (شَلَم) کجا بودی؟
صدای سعید ، من که زائر کرببلایم.mp3
2.63M
من که زائر کرببلایم
من مسافر شام بلایم ...
اگر گناه علنی می دید، بدون هیچ ترس و واهمهای و خیلی راحت و بی دردسر، امر به معروف، نهی از منكر می کرد.
اول می رفت تذکر می داد ولی اگر برخورد نامناسبی می دید، جدی تر برخورد می کرد. مثلا یه بوتیكی بود که پشت ویترینش عکسای نامناسبی می گذاشت و یا همسایهای که نوار ترانه میگذاشت و صداشو بلند می کرد. سعید وقتی اینها رو می دید به راحتی تذکر می داد. اگر چه این نهی از منکرهاش تهدیدهایی رو هم براش به دنبال داشت.
یکبار با هم دیگه داشتیم سر کوچه، ماشین تعمیر می كردیم، همون موقع یه ماشینی اومد که صدای نوار ترانهش بلند بود. سعید بهش گفت آقاجون كمش كن! یارو یه حالت خشم و غضبی به خودش گرفت، سعید گفت آقا كمش كن! اونم كم كرد ولی تهدید كرد كه بعدا می بینمت.
یا یک بار صبح که توی محل می رفته، می بینه یه موتوری تو خیابون وقتی می خواسته از کنار سعید رد بشه، موتورش رو خاموش می كنه و به سعید که می رسه، با لگد می زنه بهش، طوری که سعید رفته بود تو دیوار و صدمه دیده بود. اگر چه نفهمیدیم كی بود ولی حدس می زدیم به خاطر همون امر به معروف هاش بود.
راوی: #برادر_مجید شاهدی
#خاطرات_سعید
________
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔖 #رهنما | اگر تا کنون موفق به مطالعه کامل بیانات اخیر رهبر انقلاب در نخستین دیدار هیئت دولت چهاردهم نشدید، میتوانید بستهی پیش رو را مرور کنید:
🖼 خبر و بسته خبری
khl.ink/f/57420
✏️ متن کامل بیانات
khl.ink/f/57426
🎧 صوت کامل بیانات
khl.ink/f/57422
🎥 فیلم کامل بیانات
khl.ink/f/57423
📸 گزارش تصویری
khl.ink/f/57421
🎙 پادپخش خط دیدار
khl.ink/f/57425
💻 farsi.Khamenei.ir
📣📣📣
سلام و عرض ادب
عصر جمعه تان به خیر
اگر از دوستان آقا سعید کسی هست بتواند در جمع آوری خاطرات و انجام برخی مصاحبه ها به صورت تلفنی و یا حضوری، یاری دهد، لطفاً به این شناسه پیام دهد 👇
@moameni66shahedi
ایام فاطمیه ۵ شب خونه مون هیئت بود و یه شب جلو در ایستاده بودیمکه آقا سعید با تمام وجود یه نگاهی که انگار نگاه آخرشه انداخت و بی مقدمه گفت: آقا سید! ما دیگه رفتنی شدیم.
سرم رو سمتش برگردوندم و دلم یه هو خالی شد، گفتم کجا آقا سعید؟ یه لبخندی زدم و گفتم جایی نمی ری.
اون شب گذشت. فردا شب طبق معمول جلو در ایستاده بودم و به مهمانهای هیئت خوشامدگویی میکردم که دیدم آقا سعید اومد؛
_سلام آقا سعید
_سلام آقا سید
_دیدی گفتم آقا سعید (جایی نمی ری)...
چیزی نگفت و انگار شرمنده شد، اومد تو، با تمام وجود میونداری کرد. مثل اینکه برگه امتحانشو داشتن ازش میگرفتند و داشت جوابا رو تند تند مینوشت؛ یا زهرا یا زهراااااا
آخر شب هم یه خداحافظی گرمی کرد و این شد آخرین دیدارم. تا روزی که بزرگترین جدایی بعد از فوت پدرم برام پیش اومد و با حاج محسن(حسینی) و دوستای دیگه رفتیم معراج؛ آقا سعید با آرامش کامل دراز کشیده بود. من موندم با یه برادری که قرار بود صیغه اخوت بخونیم اما فرصت نشد که بشه. والسلام
رفت و تا سالهای سال کسانی رو می دیدم که انگار خود سعید بودند و حتی صدایش را می شنیدم و میخواستم صدایش کنم؛ آقا سعید!
اما سرابی بیش نبود...
راوی: آقای #سیدعلی_میرباقری ( در تصویر دست بر شانه سعید گذاشته)
#خاطرات_سعید
_____
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi