eitaa logo
شلم شوربا با طعم بستنی کاکائویی
26 دنبال‌کننده
469 عکس
62 ویدیو
7 فایل
خط خطی های #باران
مشاهده در ایتا
دانلود
گل قرمز مادر جلوی در ایستاده بود. صدا زد:«فاطمه جان زود باش دیر شد دخترم» فاطمه روسری صورتی‌اش را گره زد. جلوی آینه ایستاد. چادر را روی سرش انداخت. قاب عکس را از روی میز برداشت و به طرف در دوید. کفش‌هایش را پوشید. دستش را توی دست مادر گذاشت. مادر بلند بسم الله گفت و راه افتاد. توی اتوبوس فاطمه به مادر گفت:«می‌شود برای بابا یک دسته گل بخریم؟» مادر سرتکان داد و گفت:«بله دخترم چرا نشود؟» فاطمه از پشت شیشه به بچه‌ها نگاه می‌کرد. بچه‌ها کنار خیابان ایستاده بودند. در دستانشان گل‌های صورتی و قرمز و بنفش بود. مادر پرسید:«از کدام گل‌ها بگیریم؟» فاطمه با دست اشاره کرد:«از آن گل‌های قرمز، بابا گل قرمز دوست دارد» از اتوبوس پیاده شدند. فاطمه به طرف یک گل‌فروش دوید. مادر صدا زد:«آرام‌تر برو فاطمه جان» مادر و فاطمه یک دسته گل قرمز خریدند. از بین مزار شهدای گمنام می‌گذشتند. فاطمه پرسید:«مادر این شهیدان هم دختر دارند؟» مادر جواب داد:«بله دخترم» فاطمه پرسید:«دخترهایشان برایشان گل نمی‌آوردند؟» مادر آه کشید و جواب داد:«این شهدا گمنام هستند یعنی مشخص نیست خانواده‌هایشان چه کسانی هستند» فاطمه ایستاد. گفت:«می‌شود ما به جای دخترشان به آن‌ها گل بدهیم؟» به دسته گل در دستش نگاه کرد و ادامه داد:«فکر کنم گل قرمز دوست داشته باشند» مادر به قاب عکس اشاره کرد و گفت:«مگر این گل‌ها را برای بابا نخریدی؟» فاطمه عکسِ توی قاب را بوسید و گفت:«یک شاخه هم برای بابا می‌بریم» مادر لبخند زد. فاطمه گل‌ها را یکی یکی روی مزار شهدا گذاشت. آخرین گل در دستش مانده بود. آخرین مزار شهید گمنام هنوز گل نداشت. فاطمه به قاب عکس نگاه کرد. بابا داشت از پشت قاب عکس نگاهش می‌کرد و لبخند می‌زد. فاطمه آخرین گل را روی مزار شهید گمنام گذاشت و گفت:«ببخشید بابایی می‌دانم که شما هم از این کارم خوشحال شدید. دفعه بعد برای شما هم گل می‌آورم.» و همراه مادر به طرف مزار پدر شهیدش رفت.
"خوبی؟!"🌧💙 از آن سوال های مبهم است ! یعنی از آن سوال هایی که خیلی مهم است چه کسی آن را بپرسد... مثلا زیور خانوم، زنِ حسن آقای بقال، وقتی از آدم می پرسد خوبی؟ برایش مهم نیست تو خوبی یا نه! فقط می خواهد چند لحظه تو را معطل کند که حسابی وراندازت کند تا فردا شب که با صغری خانوم مشغول چانه زنی ست، حرفی داشته باشد برای گفتن که :  دختر فلانی را دیدم امروز... ماشالله چه بزرگ شده... شوهر نکرده؟ :/ یا مثلا همکلاسی‌ات وقتی می گوید خوبی؟؟ کاری به خوب بودن یا نبودنت ندارد... فقط می خواهد قبل از اینکه توی رویت در بیاید که فلان جزوه را بده، حرفی زده باشد... :) آدم‌هایی هم هستن که سال به دوازده ماه، خبری ازشان نمی شود... اما یک شب بی هوا می‌بینی پیام دادند: سلام، خوبی؟ اینجور وقت ها بهتر است فقط بگویید: ممنون... چون این ها هم، اصل حالتان برایشان مهم نیست. پیام بعدی شان حاکی از "یه زحمتی برات داشتم" است را که ببینید، منظورم را متوجه می شوید...! میان این همه « خوبی ؟ » که هر روز از کلی آدم می شنوید اما، بعضی‌هایشان رنگ دیگری دارند... همان‌هایی که اگر در جوابشان بگویید : « ممنون » بر می دارند می گویند: ممنون که جواب «خوبی؟» نیست! همان‌هایی که وقتی شروع به حرف زدن می کنند، بینِ «سلام، خوبی؟» با جمله بعدی شان، کلی فاصله می‌افتد! فاصله ای که پر شده از حرف های تو که: نه خوب نیستم... که نمی دانم چه مرگم است، که حالم گرفته ست، که حواست به من هست؟ که باور کن دلم دارد می ترکد... و بعد چشم باز می کنی و می بینی ساعت ها گذشته،  تو همه خوب نبودن هایت را به او گفتی و او حالا، دوباره می پرسد: خوبی؟ و تو این بار، با خیال راحت میگویی: خوبم...♥ این آدم ها این آدم ها... اگر از این آدم ها دور و برتان هست، یادتان باشد که خودشان مدت هاست منتظر شنیدن یک « خوبی؟! » واقعی هستند...🌱🌧 ♥️
امروز توی شناسنامه تولدمه🙃
یه گره افتاده تو یکی از کارام میشه سه تا صلوات بفرستید که حل شه و پیش بره إن شاالله
ما برای اینکه ایران گوهری تابان شود خون دل‌ها خورده‌ایم
یکم تغییرش دادم👇
شلم شوربا با طعم بستنی کاکائویی
الحمدلله تو اکثر کانال‌ها منتشر شده