(اَلسَّلامُ عَلَیكَ یٰا عَلیّ بْنِ موسَی الرّضاء)
#شاه_خراسان
آنکه در خاک خراسان پادشاهی میکند
طلعتش شام سیه را در تباهی میکند
هرچه میخواهی بخواه از او که با اِذن خدا
درد خلقی را مُداوا ، با نگاهی میکند.
سید محمدرضا شمس (ساقی)
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از آموزش عروض و قافیه و...
#منظومهی_اجمالی_عروض
ایکه خواهی در سخن گویا شوی
شاعری ، شوریده و شیدا شوی
باید آموزی : (فنون وزن) را
که بوَد بسیار ، در آن نکته ها
(وزن) اگر چه ابتدای شاعریست
گوش کن اکنون که گویم (وزن) چیست؟
شش (مُصوّت) هست (کوتاه و بلند)
گر بدانی چیست ، گردی سربلند
( اَ ) ـ ( اِ ) ـ ( اُ ) با هم همه کوتاه هست
( آ ) و (ایـ) و (او) ، بلند و دلکش است
سه (هجا) داریم (کوتاه) و (بلند)
وآن دگر باشد (کشیده) چون کمند
چون (کشیده) ، قابل (تقطیع) نیست!
بگذر از آن تا (هجا) دانی که چیست؟
هر صدایی که رسد بر گوش ما
هست در (تقطیع) ، عنوان هجا
چون (هجاها) را (نمادی) نیز هست
این (ــ) بلند و این یکی (U) کوتاه است
(من) بلند و (ما) بلند و (او) بلند
(بِه) وُ (کِه) کوتاه ، در یادت ببند
تا بدانی (وزن) این اشعار چیست؟
(رکن) آن ، در زیر شعر مولویست
"هرکسی از ظنّ خود شد یار من"
فاعلاتن ، فاعلاتن ، فاعلن
هست وزن (مثنوی) این (رکن) ها
که بوَد (معیار سنجش) ، نزد ما
نام (اوزان عروضی) ، (بحر) هست
که از آنها هرچهات گویم کم است
نام (بحر) مثنوی ، باشد (رَمَل)
که بوَد شیرینتر از قند و عسل
هست ارکانش (مُسدّس) در (شمار)
(رکن آخر) هست ، (محذوف و قصار)
هست (ده بحر) دگر بشنو چه هست؟
که به راحت ، میتوان آری به دست
(مُجتَث) است و (مُنسَرح) وآنگه (خفیف)
هم (بسیط) و هم (سریع) است ای ظریف
هم (تقارب) ، هم (مضارع) ، هم (هَزَج)
هم (رَجَز) هم (مُقتضب) شد رج به رج
(رکن اوزان) نیز باشد در (شمار)
مختلف؛ آن را به گوش جان سپار
هم (مُسَدّس) هم (مُثَمّن) نیز هست
که (زحافاتش) ، ملال انگیز هست
🔲
بعد از اینها ، (اختیار شاعری) است
گر چه گاهی (اضطرار شاعری) است
(آخر مصرع) ، چه (کوتاه) و (بلند)
یا (کشیده) ، آن (هجا) گردد (بلند)
(قافیه) ، تکرار اگر شد ناگزیر
بگذر از تقصیر عذرم ای خبیر
خوانش اشعار را باید درست
اینک آموزید ، از بیت نخست
گاه باید خواند با (تخفیف) نیز
آنچه میباشد (مشدّد) ای عزیز
گاه هم (طبق ضرورت) ، در بیان
خوانده میگردد (مشدّد) ، واژگان
گاه حرف ساکن (ت) مثلِ (چیست)
میشود (ساقط) که گویی هیچ نیست
همچنین (دو) (ساکن) از بعدِ (بلند)
گاه (یک) (ساقط) شود بیچون و چند
میتوان بینی درین مصرع عیان
(کارد) را که گشته ساقط (دال) آن
یا شود (ادغام) ، بعضی واژگان
در تلفظ میشود (در آن) ، (دران)
یا که (خواهر) ، وقت (تقطیع) کلام
طِبق خوانش هست (خاهر) والسلام
اولین رکن (فعلاتن) ، توان ،
(فاعلاتن) گردد ای آرام جان!
طِبق (ضرباهنگ) خاص شعر ها
میشود (تقطیع) هر گونه (هجا)
حرف (نون ساکنه) ، بعد از (بلند)
خارج از (تقطیع) هست ای هوشمند
مثل (جان) و (این) و (آن) و هرچه هست
جمله از (تقطیع) شعری ، (ساقط) است
هست (تسکین)، قاعده که میتوان
(دو هجا) که هست (کوته) همزمان
(دو هجا) را (یک هجا) اِعمال کرد
تا که (دو کوتاه) ، گردد (یک بلند)
(قلب) ، یعنی : (جا به جایی هجا)
که بوَد مخصوص بعضی (رکن ها)
که شود : (مُفتعلن) ، (مفاعلن)
یا شود : (مفاعلن) ، (مفتعَلن)
بعد از آن ، (اِشباع) باشد در زبان
که به شدّت میشود (کوته) ، بیان
مثل حرف (به) ، که بیشک در هجا
هست (کوته) ، دان (بلند)ش مثل (با)
وآن دگر (ابدال) ، نوعی دیگر است
در خصوص ِ (سه هجای) آخر است
که (فَعَلُن) ، میشود (فع لُن) ، عزیز
بیش ازین با خود مکن جنگ و ستیز
زآنکه هرچه بوده لازم ، گفتهام
گوهر (بحر عروضی) ، سفتهام
تا همینجا را اگر خوانی به جِدّ
میشوی در شعرگویی ، مستعد
وزن را (ساقی) به نظم ساده گفت
غنچهی (وزن عروضی) را ، شکفت
گر که هستی طالب شعر وزین
باش ازین خرمن به همت، خوشهچین
سید محمدرضا شمس (ساقی)
✅ کانال آموزش عروض، قافیه و...
https://eitaa.com/arozghafie
#میلاد_امام_صادق
#میلاد_حضرت_رسول
آسمان امشب چراغانی ز ماه و اختر است
چونکه میلاد رسول است و امام جعفر است
مقترن گردیده دو میلاد با مَجد و شکوه
کز شرافت شیعیان را تاج عزت بر سر است
سید محمدرضا شمس (ساقی)
1365/8/28
#شمس_ساقی
@shamssaghi
(کلّه پاچه)
اگــر کــردی هــوای کلّـــه پـاچــه
گـذر کــن در سـرای کلّـــه پـاچــه
بیــا گــویــم بــرایـت راز هـــایـی
کـه گــردی آشــنـای کلـــه پـاچــه
به دریـای کلپـچ و مـرغ و مـاهـی
فقط شـو نـاخــدای کلـــه پـاچــه
چنانچه بنـــدهی پیــتزا شمــایی!
منـم امـا : خــــدای کلـــه پـاچــه
بـه میــدان نبــرد کلـــه خــواران
نمـا جـان را فـــدای کلـــه پـاچــه
اگــر شـاه جهــان بــاشـی ولیکـن
شوی گاهـی گـــدای کلـــه پـاچــه
به صبح جمعه با شوقی مضاعف
بــزن بیـرون بـــرای کلـــه پـاچــه
لــذیـذ و دلپــذیـر است و مقــوّی
دو چشـم دلـــربــای کلـــه پـاچــه
زبــانـش را چــه گــویـم از تلـــذذ
زبـــان بــی صـــدای کلـــه پـاچــه
چـه گـویـم از بنــاگـوش لـذیـذش
چههـا گـویم ز پــای کلـــه پـاچــه
تریتِ مغــزِ چـرب و گــرد دارچین
بــــوَد از اقتـضــــای کلـــه پـاچــه
اطبــا ، گـر چـه میگــوینــد بـایـد
حــذر کـرد از بـــلای کلـــه پـاچــه
بـــلایی نیسـت در آن گـر بــدانـی
چه میبـاشد سـزای کلـــه پـاچــه
کُـلســتر را ، زدایــــد آب ِ لیمـــــو
کـه میبــاشـد دوای کلـــه پـاچــه
چو کردی نـوش جـان در آخـر کار
مشو غـافـل ز چــای کلـــه پـاچــه
که میشـوید گلــو و سیـنه هـا را
پس از صرف غـذای کلـــه پـاچــه
کسی که لقمـــهای از آن نخــورده
نمــیدانــــد بهــــای کلـــه پـاچــه
فقط آنکس کند درک، این مفاهیم
کــه بـاشـد مبـــتلای کلـــه پـاچــه
حقیـقـت را بیــا بشـنو ز (ساقـی)
کــه دارد دکتـــــرای کلـــه پـاچــه
چنــانکـه شــاعــری بهــتر نگفتــه:
چو من مدح و ثنـای کلـــه پـاچــه
نبــاشـد در همــه اقصــای عــالــم
یقیــناً چون غـــذای کلـــه پـاچــه
سيد محمدرضا شمس (ساقی)
1393
#شمس_ساقی
eitaa.com/shamssaghi
هدایت شده از شمس (ساقی)
"میلاد حضرت خاتم مبارک باد."
#محمّـــد (ص)
زمین شد روشن از روی محمّـــد
دلــم در بنــــدِ گیـسـوی محمّـــد
نسیمی میوزد خوشـبوتـر از گـل
جهان شد مسـت، از بوی محمّـــد
بـه چــوگــان نبـــوّت گوی سبقت
ربـــوده از همـــه گــــوی محمّـــد
به سجـــده میکشاند عــالمـی را
خــَـم محـــراب ابـــروی محمّـــد
تــَـــراز بنــــدگـی در نــزد ایــــزد
بـــوَد بیشک تــَـــرازوی محمّـــد
بخــواه از او مـَـدد تـا کـه ببــینی
بـــوَد حبلالمتین، مــوی محمّـــد
اگـر کـه نـاامیــدی؛ بـا صــداقـت
تــوسـل کــن بـه بــازوی محمّـــد
نباشد خـُـلق و خــویـی در زمـانه
به خوبی شهره چون خوی محمد
خوشا آن کس که الگو گیرد از او
که قـــرآن اسـت الگــوی محمّـــد
خوشا آن رهــروی که هست دایم
بــه دنیـــا در تکـــاپـــوی محمّـــد
خوشا آن دل کــه آرامـش بگیــرد
ز ذکــــر نــــام دلجــــوی محمّـــد
خوشا چشمی که در هنگام مردن
بـبـیـــنـد روی نیکــــــوی محمّـــد
به غیر از مسلمین باشد به محشر
نگـــــاهِ انبـــــیا ، ســـوی محمّـــد
علی گرچه بوَد (ساقی) کـــوثـــر
بــُــوَد سرمستِ میـــنوی محمّـــد
سيد محمدرضا شمس (ساقی)
http://eitaa.com/shamssaghi