eitaa logo
آموزش عروض و قافیه و...
1.1هزار دنبال‌کننده
12 عکس
2 ویدیو
0 فایل
آموزش مبانی ادبیات و شعر فارسی سید محمدرضا شمس (ساقی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام عزیزان علاقه‌مند به سلسله مباحث درس طاعات و عبادات‌تون مقبول درگاه الهی بنا به درخواست یکی از اعضای محترم، ابیات ذیل را تقطیع نموده و تقدیم می‌دارم. حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح ورنه طوفان حوادث ببرد بنیادت : فعلاتن* فعلاتن فعلاتن فعلن : (رمل مخبون محذوف) حا/ف/ظز/ دس/ت/ م/دِ/ دَو/ل/ت/ این/ کش/تِ/یِ/ نوح/ (ـ ن- -/ن ن - -/ن ن - -/ن ن -) ور/نَ/ طو/فا/ن/ ح/وا/دث/ب/ب/رد بن/یا/دت ✅ * اگر شعری با فعلاتن شروع شود مانند: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن و یا: فعلاتن مفاعلن فعلن می‌توان تنها در رکن اول بجای از استفاده کرد یعنی در رکن اول، بجای هجای کوتاهِ اول، از هجای بلند استفاده کرد اما عکس این قضیه درست نیست.   این اختیار وزنی بسیار رایج است، حتی ممكن است در تمام مصراع‌های اول شعر نیز صورت بگیرد ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست (فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن) فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) یا : آصف عهد زمان جان جهان تورانشاه که درین مزرعه جز دانه‌ی خیرات نکشت ناف هفته بد و از ماه صفر کاف و الف که به گلشن شد و این گلخن پر دود بهشت مشاهده می‌شود گاه در رکن اول بجای از استفاده شده است. آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
بدو گفت ار ایدون که رستم تویی بکشتی مرا خیره بر بد خویی (شاهنامه) : فعولن فعولن فعولن فعل : (متقارب مثمن محذوف) : ب/دو/گف/تَ/ ری/دون/ کِ/رُس/تم/ تُ/یی (ن - -/ ن - -/ ن - -/ ن -) ب/کُش/تی/ مَ/را/ خی/رِ / بر/ بَد/ خُ/یی آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
هر آدمِیی که او ثنا گفت هر چ آن نه ثنای تو خَطا گفت : مفعول مفاعلن فعولن : (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف) : هر /آ/د/مِ/یی/ کِ/ او/ ثَ/نا /گفت (- - ن/ ن - ن -/ ن - -) هر/چآن /نَ/ ثَ/نا/ی/ تُ/ خَ/طا/ گفت آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
، تغییری است که به رکن وارد می‌شود تا از آن رکن، یک رکن دیگر منشعب شود. (10 اصطلاح مهم زحافات به شرح ذیل) 1- مقبوض 2- اخرب 3- مطوی 4ـ مکشوف 5- مخبون 6- مکفوف 7-محذوف 8- مشکول 9- منحور 10ـ مجبوب 1- : تبدیل رکن مفاعیلن به مفاعلن(یعنی تبدیل هجای بلند سوم(هجای ماقبل آخر) به هجای کوتاه 2- : الف- تبدیل رکن مفاعیلن به مفعولُ(=فاعیلُ) (یعنی حذف یک هجای کوتاه از اول رکن مفاعیلن و تبدیل هجای بلند آخر رکن مفاعیلن به هجای کوتاه) ب- تبدیل رکن مستفعلن به فعولن( یعنی حذف هجای بلند اول رکن مستفعلن و جابه جا کردن هجای بلند دوم با هجای کوتاه سوم در رکن مستفعلن) 3- : تبدیل مستفعلن به مفتعلن(=مستعلن) (یعنی تبدیل هجای بلند دوم رکن مستفعلن به هجای کوتاه) 4- : الف- تبدیل مفتعلن به فاعلن(=مفعلن)(یعنی حذف هجای دوم از رکن مفتعلن) ب- تبدیل مفعولاتُ به فاعلن(یعنی تبدیل هجای دوم رکن مفعولاتُ که بلند است به هجای کوتاه و حذف هجای آخر رکن که کوتاه است.) 5- : الف- تبدیل رکن فاعلاتن به فعلاتن(یعنی هجای بلند اول رکن فاعلاتن به هجای کوتاه تبدیل می شود.) ب- تبدیل مستفعلن به مفاعلن(=متفعلن) (یعنی تبدیل هجای بلند اول رکن مستفعلن به هجای کوتاه) ج- تبدیل فاعلن به فَعَلُن( یعنی یعنی تبدیل هجای بلند اول رکن فاعلن به هجای کوتاه) 6- : الف- تبدیل رکن مفاعیلن به مفاعیلُ ( یعنی تبدیل هجای بلند آخر رکن مفاعیلن به هجای کوتاه) ب- تبدیل رکن فاعلاتن به فاعلاتُ (یعنی تبدیل هجای بلند آخر رکن فاعلاتن به هجای کوتاه) 7- : الف- تبدیل رکن فاعلاتن به فاعلن(=فاعلا) ( یعنی حذف یک هجای بلند از آخر رکن پایانی وزن) ب- تبدیل رکن فعولن به فَعَل(=فعو) (یعنی حذف یک هجای بلند از آخر رکن پایانی وزن) ج- تبدیل رکن فعلاتن به فَعَلُن(=فعلا) (یعنی حذف یک هجای بلند از آخر رکن پایانی وزن) د- تبدیل رکن مفاعیلن به فعولن(=مفاعی)(یعنی حذف یک هجای بلند از آخر رکن پایانی وزن) 8- : تبدیل رکن فاعلاتن به فعلاتُ(یعنی تبدیل هجای بلند اول رکن به هجای کوتاه و تبدیل هجای بلند آخر رکن به هجای کوتاه) : از جمع مخبون و مکفوف در یک رکن، مشکول به وجود می آید. یعنی فاعلاتن اگر مخبون شود می شود: فعلاتن. و اگر فعلاتن (که مخبون است) تبدیل به فعلاتُ (که مکفوفِ رکن فعلاتن است) شود مشکول می‌شود. 9- : تبدیل رکن فاعلاتُ به فع (یعنی حذف تمام هجاهای یک رکن به غیر از هجای اول) 10- : تبدیل رکن مفاعیلن به فَعَل(=مفا) (یعنی حذف دو هجای بلند آخر رکن مفاعیلن) آموزش عروض، قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای‌که خواهی در سخن گویا شوی شاعری ، شوریده و شیدا شوی باید آموزی : (فنون وزن) را که بوَد بسیار ، در آن نکته ها (وزن) اگر چه ابتدای شاعری‌ست گوش کن اکنون که گویم (وزن) چیست؟ شش (مُصوّت) هست (کوتاه و بلند) گر بدانی چیست ، گردی سربلند ( اَ ) ـ ( اِ ) ـ ( اُ ) با هم همه کوتاه هست ( آ ) و (ایـ) و (او) ، بلند و دلکش است سه (هجا) داریم (کوتاه) و (بلند) وآن دگر باشد (کشیده) چون کمند چون (کشیده) ، قابل (تقطیع) نیست! بگذر از آن تا (هجا) دانی که چیست؟ هر صدایی که رسد بر گوش ما هست در (تقطیع) ، عنوان هجا چون (هجاها) را (نمادی) نیز هست این (ــ) بلند و این یکی (U) کوتاه است (من) بلند و (ما) بلند و (او) بلند (بِه) وُ (کِه) کوتاه ، در یادت ببند تا بدانی (وزن) این اشعار چیست؟ (رکن) آن ، در زیر شعر مولوی‌ست "هرکسی از ظنّ خود شد یار من" فاعلاتن ، فاعلاتن ، فاعلن هست وزن (مثنوی) این (رکن) ‌ها که بوَد (معیار سنجش) ، نزد ما نام (اوزان عروضی) ، (بحر) هست که از آن‌ها هرچه‌ات گویم کم است نام (بحر) مثنوی ، باشد (رَمَل) که بوَد شیرین‌تر از قند و عسل هست ارکانش (مُسدّس) در (شمار) (رکن آخر) هست ، (محذوف و قصار) هست (ده بحر) دگر بشنو چه هست؟ که به راحت ، می‌توان آری به دست (مُجتَث) است و (مُنسَرح) وآنگه (خفیف) هم (بسیط) و هم (سریع) است ای ظریف هم (تقارب) ، هم (مضارع) ، هم (هَزَج) هم (رَجَز) هم (مُقتضب) شد رج به رج (رکن اوزان) نیز باشد در (شمار) مختلف؛ آن را به گوش جان سپار هم (مُسَدّس) هم (مُثَمّن) نیز هست که (زحافاتش) ، ملال انگیز هست 🔲 بعد از این‌‌ها ، (اختیار شاعری) ‌است گر چه گاهی (اضطرار شاعری‌) است (آخر مصرع) ، چه (کوتاه) و (بلند) یا (کشیده) ، آن (هجا) گردد (بلند) (قافیه) ، تکرار اگر شد ناگزیر بگذر از تقصیر عذرم ای خبیر خوانش اشعار را باید درست اینک آموزید ، از بیت نخست گاه باید خواند با (تخفیف) نیز آنچه می‌باشد (مشدّد) ای عزیز گاه هم (طبق ضرورت) ، در بیان خو‌انده میگردد (مشدّد) ، واژگان گاه حرف ساکن (ت) مثلِ (چیست) می‌شود (ساقط) که گویی هیچ نیست همچنین (دو) (ساکن) از بعدِ (بلند) گاه (یک) (ساقط) شود بی‌چون و چند می‌توان بینی درین مصرع عیان (کارد) را که گشته ساقط (دال) آن یا ‌شود (ادغام) ، بعضی واژگان در تلفظ می‌شود (در آن) ، (دران) یا که (خواهر) ، وقت (تقطیع) کلام طِبق خوانش هست (خاهر) والسلام اولین رکن (فعلاتن) ، توان ، (فاعلاتن) گردد ای آرام جان! طِبق (ضرباهنگ) خاص شعر ها می‌شود (تقطیع) هر گونه (هجا) حرف (نون ساکنه) ، بعد از (بلند) خارج از (تقطیع) هست ای هوشمند مثل (جان) و (این) و (آن) و هرچه هست جمله از (تقطیع) شعری ، (ساقط) است هست (تسکین)، قاعده که می‌توان (دو هجا) که هست (کوته) همزمان (دو هجا) را (یک هجا) اِعمال کرد تا که (دو کوتاه) ، گردد (یک بلند) (قلب) ، یعنی : (جا به جایی هجا) که بوَد مخصوص بعضی (رکن ‌ها) که شود : (مُفتعلن) ، (مفاعلن) یا شود : (مفاعلن) ، (مفتعَلن) بعد از آن ، (اِشباع) باشد در زبان که به شدّت می‌شود (کوته) ، بیان مثل حرف (به) ، که بی‌شک در هجا هست (کوته) ، دان (بلند)ش مثل (با) وآن دگر (ابدال) ، نوعی دیگر است در خصوص ِ (سه هجای) آخر است که (فَعَلُن) ، می‌شود (فع لُن) ، عزیز بیش ازین با خود مکن جنگ و ستیز زآنکه هرچه بوده لازم ، گفته‌ام گوهر (بحر عروضی) ، سفته‌ام تا همین‌جا را اگر خوانی به جِدّ می‌شوی در شعرگویی ، مستعد وزن را (ساقی) به نظم ساده گفت غنچه‌ی (وزن عروضی) را ، شکفت گر که هستی طالب شعر وزین باش ازین خرمن به همت، خوشه‌‌چین سید محمدرضا شمس (ساقی) ✅ کانال آموزش عروض، قافیه و... https://eitaa.com/arozghafie
✅ کانال آموزش مبانی شعر ‌ در 🎶( عروض ، قافیه و...) 🎶 سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
✅ کانال آموزش مبانی شعر ‌ در 🎶( عروض ، قافیه و...) 🎶 سید محمدرضا شمس (ساقی) @arozghafie
سلام علیکم ✅ قابل توجه عزیزانی که در مرحله‌ی تقطیع هجایی هستند. ابیاتی را بارگذاری می‌کنم تا در منزل تمرین بفرمایید و در هفته‌ی بعد پاسخ صحیح را در کانال بارگذاری می‌کنم تا خودتان تطبیق کنید. مطمئنم که با توجه به آموزش‌های قبلی چنانچه مطالب را مطالعه کرده و تمرین‌ها را جدی گرفته باشید حتماً پاسخ‌های تان صحیح خواهد بود. موفق باشید. https://eitaa.com/arozghafie
3 : ✅ ابیات زیر را تقطیع هجایی بفرمایید. آن سیَه چرده که شیرینی عالم با اوست چشم میگون لبِ خندان دلِ خرّم با اوست ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا بیدار شو ای دیده! که ایمن نتوان بود زین سیل دمادم، که در این منزل خواب است ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا خیال روی تو در هر طریق همره ماست نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست در حقِ ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا غلام نرگس مست تو تاجدارانند خراب باده‌ی لعل تو هوشیارانند ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود ور نه هیچ از دل بی رحم تو تقصیر نبود ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا به پیش خیل خیالش کشیدم ابلق چشم بدان امید که آن شهسوار بازآید ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا دل در جهان مبند و به مستی سؤال کن از فیض جام و قصه‌ی جمشید کامگار سید محمدرضا شمس (ساقی) دوشنبه 1401/08/02 https://eitaa.com/arozghafie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ پاسخ تقطیع ابیات فوق👇 آن سیَه چرده که شیرینی عالم با اوست (فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن) _ ن _ _/ ن ن _ _/ ن ن _ _/ _ _ آن/سِ/یَهْ/ چُر ¶ فاعلاتن دِ/ کِ/ شی/ری ¶ فعلاتن نِ/یِ/ عا/لم¶ فعلاتن با/ اوست 3 ¶ فع لن چشم میگون لبِ خندان دلِ خرّم با اوست چَش/مِ/ مِی/گون ¶ فاعلاتن لَ/بُ/ خَن/دان ¶ فعلاتن دِ/لُ/ خُر/رَم ¶ فعلاتن با/ اوست 3 ¶ فع لن آن سیَه چرده که شیرینی عالم با اوست چشم میگون لبِ خندان دلِ خرّم با اوست (فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن) آن/سِ/یَهْ/ چُر ¶ دِ/ کِ/ شی/ری ¶ نِ/یِ/ عا/لم¶ با/ اوست چَش/مِ/ مِی/گون¶ لَ/بُ/ خَن/دان ¶ دِ/لُ/ خُر/رَم ¶ با/ اوست ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا (مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن) _ _ ن/ ن _ _ ن/ ن _ _ ن/ ن _ _ بیدار شو ای دیده! که ایمن نتوان بود بی/دا/ر/ شُ/ ای/ دی/دِ/ کِ/ ای/من/ نَ/ تَ/وان1/ بود 3 زین سیل دمادم، که در این منزل خواب است زین/ سِی/لِ/ دَ/ما/دَم/ کِ/ دَ/رین/ مَن/زِ/ لِ/ خا/بست 3 ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا (فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعِلن) _ ن _ _/ ن ن _ _/ ن ن _ _/ ن ن _ نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان نر/گِ/سش/عر/ بَ/دِ/جو/یُ/ 2 لَ/بَ/شَف/سو/ س/ کُ/نان نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست نی/م/ شب/ دو/ ش/ بِ/ با/لی/ نِ/ مَ/نا/ مد/ بِ/ن/شست 3 ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا (مفاعلن فعَلاتن مفاعلن فعَلن) ن _ ن _/ ن ن _ _/ ن _ ن _/ ن ن _ خیال روی تو در هر طریق همره ماست خِ/یا/ل/ رو/ ی/ تُ/ در/ هر/ ط/ری/ق/ هم/ ر/هِ/ ماست 3 نسیم موی تو پیوند جان آگه ماست ن/سی/م/ مو/ ی/ تُ/ پی/ون/ د/ جا/ن/ آ/ گ/ه/ ماست 3 ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا (فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن) _ ن _ _/ _ ن _ _/ _ ن _ _/ _ ن _ زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست زا/ه/دِ2/ ظا/ هر/ پ/رس/تز/ حا/ل/ ما/ آ/ گا/ه/ نیست 3 در حقِ ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست در/ حَ/ قِ2/ ما/ هر/ چ/ گو/ید/ جا/ ی/ هی/چک/ را/ه/ نیست 3 ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا (فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن) _ ن _ _/ ن ن _ _/ ن ن _ _/ ن ن _ صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت صب/ح/دم/ مر/ غ/ چ/من/ با/ گ/ل/ نو/خا/ س/ت/ گفت 3 ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت نا/ز/ کم/ کن/ ک/ د/رین/ با/ غ/ ب/سی/ چن/ ت/ ش/کفت 3 ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا (مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن) _ _ ن _/ _ _ ن _/ _ _ ن _/ _ _ ن _ آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند آن/ کی/س‌ت4/ کز/ رو/یِ2/ کَ/رَم/ با/ ما/ وَ/فا/ دا/ری/ کُ/ند بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند بر/ جا/ی/ بد/ کا/ری/ چ/ من/ یک/ دم/ ن/کو/ کا/ری/ ک/ند ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن) ن _ ن _/ ن ن _ _/ ن _ ن _/ _ _ غلام نرگس مست تو تاجدارانند غ/لا/م/ نر/ گ/س/ مس/تِ2/ تُ/ تا/ج/دا/ را/نند خراب باده‌ی لعل تو هوشیارانند خ/را/ب/ با/ د/ی/ لع/لَ 2/ ت/ هو/ش/یا/ را/نند ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا (فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعَلن) _ ن _ _/ ن ن _ _/ ن ن _ _/ ن ن _ قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود قت/لِ/ این1/ خَس/ تِ/ بِ/ شَم/شی/ رِ/ تَ/ تَق/دی/ ر/ نَ/بود ور نه هیچ از دل بی رحم تو تقصیر نبود وَر/ نَ/ هی/چَز/ دِ/لِ/ بی/ رَح/ مِ/ تُ/ تق/صی/ ر/ نَ/بود ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعَلن) ن _ ن _/ ن ن _ _/ ن _ ن _/ ن ن _ به پیش خیل خیالش کشیدم ابلق چشم بِ/ پی/شِ/ خِی/ لِ/ خِ/یا/لش/ کِ/شی/دَ/مَب/ لَ/قِ/ چشم بدان امید که آن شهسوار بازآید ب/دان1/ اُ /می/ د/ ک/ آن/ شه/ س/وا/ر/ با/ زا/ید ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا (مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن) _ _ ن/ _ ن _ ن/ ن _ _ ن/ _ ن _ دل در جهان مبند و به مستی سؤال کن دل/ در/ جَ/ هان1/ مَ/بَن/دُ/ بِ/ مَس/تی/ سُ/ آ /ل /کن از فیض جام و قصه‌ی جمشید کامگار از/ فی/ضِ/ جا/مِ/ قص/صِ/ یِ/ جم/شی/دِ/ کا/م/گار ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا توضیحات : 1_ قاعده‌ی 2_ قاعده‌ی (بلند تلفظ کردن هجای کوتاه) 3 _ قاعده‌ی () 4 _ یک شنبه 1401/08/08 سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(ترکیب پسوندهای و با کلمات مختلف) ترکیب پسوندهای و با کلمات مختلف دردسرزاست. گاهی خدمتگزار را خدمتگذار می‌نویسیم. حتی ادیبان و نویسندگان هم گاهی دچار این اشتباه می‌شوند. چه قاعده‌ای را برای درست نوشتن ترکیب کلمات مختلف با پسوند و به کار ببریم تا دچار اشتباه نویسی نشویم؟ اگر منظورمان قرار دادن یک شی فیزیکی یا مجازی و یا وضع کردن و یا تأسیس کردن بود باید آن را با "ذال نوشت، مثل : : کسی که قانون وضع می کند. : کسی که تأسیس می‌کند؛ مؤسس : کسی که بدعتی را وضع و ایجاد می‌کند : کسی بر دیگری اثر گذارد و وی از آن شخص ثاثیر پذیرد. : آپلود کردن بنابراین بدعتگزار، قانونگزار، بنیانگزار و بارگزاری است. معنی گذار در معانی زیر درست است: قرار دادن تأسیس و ایجاد کردن وضع کردن به نظر می رسد بهتر باشد معنی‌های مختلف گزاردن را حفظ نکنید و صرفاً به این نکته توجه کنید که اگر کلمه‌ی مورد نظر هیچ کدام از معانی بالا یعنی قرار دادن، وضع کردن، تأسیس کردن و ایجاد کردن را نداشت آن را با «ز» بنویسید نه «ذ». اما با وجود این معانی «گزاردن» را هم برای شما عزیزان می‌نویسیم. معمولاً در یکی از معانی زیر با کلمات مختلف ترکیب می‌شود : به جا آوردن و ادا کردن خرج کردن اجرا کردن و انجام دادن شرح دادن، تعبیر و ترجمه کردن و اما کلماتی که با این معانی مورد استفاده قرار می‌گیرند : نمازگزار، خدمتگزار، خوابگزار، حج‌گزار، خبرگزاری، کارگزار و سپاسگزار درست است. نمازگذار، خدمتگذار، خوابگذار، حج‌گذار، خبرگذاری، کارگذار و سپاسگذار است. حالا درست است یا ؟ اگر منظور کسی است خراج را ادا می‌کند یا به قولی مالیات می‌دهد باید نوشت . اما کسی که خراج یا مالیات را وضع می‌کند می‌شود . آموزش عروض وقافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت اعضای محترم کانال🌹 💠با توجه به اینکه حجم مطالب کانال بالا می‌باشد و برای این‌که اعضای محترم ، جهت جستجوی راحت‌تر ، مباحث مورد نظر خود را پیگیری کنند، راه کاری در اختیار شما عزیزان ، ارائه می‌گردد. 🔹فقط کافی است از هشتک (#) استفاده کنید. 🔸به همین منظور ، عنوانِ درسی که در کانال موجود است در ذیل آورده شده تا راحت‌تر مبحث درسیِ مورد نظر خود را پیدا کنید. 📌 : فقط کافی است بر روی عنوان درس کلیک کنید ، سپس در قسمت پایین (سمت راست) ، علامت‌های ۷ ۸ نمایان می‌شود که با زدن بر روی این علامت‌ها ، مبحث مورد نظرتان را بیابید. (نظم) (انواع قالب شعر) (رباعی) (عروض) (غزل) (قصیده) (مثنوی) (قطعه) (چارپاره) (قافیه) ( ``) (اختیارات شاعری) (اخیارات وزنی) (اضطرارات وزنی) (تعریف زحافات) 🔹سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4 : ✅ ابیات زیر را تقطیع هجایی بفرمایید. ای سواد عنبرین فامت سُوَیدای زمین مغز خاک از نهکت مشکین لبانت خوشه چین ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا موجه‌ای از ریگ صحرایت صراط المستقیم رشته‌ای از تار و پود جامه‌ات حبل المتین ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا گاوی کنند و چون صدف آبستنند لیک از طبع گوهرآور و عنبر فکن نی‌اند ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا ز چشم شور، آب خضر خون مرده می‌گردد مکن بی پرده چون گل جام سرشار معانی را ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا ندارد بهره‌ای از حسن معنی چشم صورت بین به هر آیینه منمایید دیدار معانی را ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا همان که درمان باشد، به جای درد شود و باز درد ، همان کز نخست درمان بود ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا در برم آمد چو چنگ، گیسو در پاکشان من شده از دستِ صبح دست به‌سر چون رباب ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا فرانک بدو گفت کای نامجوی بگویم تورا هر چه گفتی بگوی ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا دوشم شبی گذشت چه گویم چگونه بود همچون نیاز ، تیره و همچون امل طویل ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا کفّ الخضیب داشت فلک ورنه گفتمی بر سوک مهر ، جامه فرو زد مگر به نیل ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا صبحدم آب حیات، خوردم از آن چاه سیم عقل بر آن چاه و آب، صرف کنان جاه و آب ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا گوهر از سُفتن بوَد ایمن در آغوش صدف بهْ ز خاموشی نباشد محرمی اسرار را ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا سید محمدرضا شمس (ساقی) چهارشنبه 1401/09/30 https://eitaa.com/arozghafie
✅ ابیات فوق را تقطیع و تمرین بفرمایید پاسخ هفته‌ی آینده بارگذاری می‌شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا