eitaa logo
شانه شعر
275 دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
0 فایل
شهید لحظه برگشتن توام از جنگ که سر نهاده تورا ذوالفقار برشانه
مشاهده در ایتا
دانلود
امام زمان سلام الله علیه کوچه گرد کوچه ی سینه زنی همچنان با قد از غم منحنی لطمه زن گریان آن پیراهنی راس شاه دین روی نی می‌رود اشک تو از گونه ات هی می‌رود رنگ غم از چهره ات کی می‌رود ای وای از این غم تو با قد خم در بین ما گریانی از داغ محرم جانم فدایت صاحب بزم عزا ای مرهم داغ شهید کربلا یابن الحسن آقا بیا ۲ غریب مادر مهدی مظلوم عزیزان توجه داشته باشند واحدهای امسال هم به زبان معیار سروده شده و این تک بند برای امام زمان سلام الله علیه رو شایسته است که هر شب قبل از دو بند مناسب با هر شب بخوانید @shaneyesheer
298K
شب عاشورا سید و سالار من روحی فداک جان من با جسم تو شد چاک چاک میدود خون گلویت روی خاک دست لشگر میرسد حالا به تو کی رسد دستم شه والا به تو ؟؟؟ نیزه را زد ناکس از بالا به تو دشمن صبور است فرصت زیاد است گیسوی مشکین تو در دستان باد است مانا بماند گیسویت در دست باد نه بین طشت خانه ابن زیاد نه دست شمر نامراد غریب مادر حسین مظلوم ای سر افتاده از بالای نی ای تن پنهان در دریای نی زینبت افتاده شد در پای نی خون گرفت از حنجرت گیسوی نی مادرت نوحه کنان پهلوی نی حال ما را کن نظر از روی نی بهر تن تو مرهم ندارم برخیز و از گودی ببین محرم ندارم می‌سازم و میسوزم از عمق جگر زینب بدون تو مگر رفته سفر همراهی ام کن سر به سر غریب مادر حسین مظلوم @shaneyesheer
شب تاسوعا من نه دیگر آن مَه تابنده ام از اخا ادرک اخاک آکنده ام مشک خشک و چشم تر شرمنده ام چَشم بر راه وصالت میکشم سر به خاک بی مثالت میکشم دارم از مادر خجالت میکشم چشم سکینه مانده به راه است دنیا به چشمم تیره و تار و سیاه است سوزد اگر دست و دل و چشم ترم دلواپسم دلواپسم بهر حرم از اضطرارت مضطرم غریب مادر حسین مظلوم از تو چشم تر خجالت می‌کشد لاله ی پر پر خجالت می‌کشد مادر اصغر خجالت می‌کشد ای لب خشک لب آب روان ای جوانمرد ای پناه بی کسان سرپناه خیمه زینب بمان شکسته ام من جبران ندارم دیگر پناهی در دل طوفان ندارم یَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْکَسِیر اللهُ رَب افتاده ای افتاده ام در تاب و تب اندیشه ای کن بهر شب ۲ غریب مادر حسین مظلوم @shaneyesheer
شب هشتم من خلیلم عید قربان آمده بر طوافت تیغ بران آمده بر لب خشکیده ام جان آمده زائرم با زمزمه دور سرت زمزم از چشمم کشیدم در برت تکه تکه شد ضریح پیکرت از اربا اربا گذشته جسمت باید تو را پیدا کنم قسمت به قسمت میبینم و میگریم از داغ غمت میچینم و میگیرم از داغ غمت میگریم از داغ غمت ۲ غریب مادر حسین مظلوم در کنارم اِنس و جِن نوحه سُرا گریه بر من می‌کند ما لا یُرَی* هر چه می‌گردم نمیبینم تو را کشتی از طوفان به سامان آمده بی کسم بر یاری ام جان آمده عمه ات زینب به میدان آمده افتان و خیزان با اشک و آهش خاکی شده چون مادرم چادر سیاهش برخیز و با قدّت نظرها را بگیر از چشم من دامان دریا را بگیر دستان بابا را بگیر ۲ غریب مادر حسین مظلوم *آنچه دیده نمی‌شود قال ابوعبدالله الصادق (سلام الله علیه) «ان أباعبدالله (صلوات الله عليه) لما قضي، بكت عليه السموات السبع و الأرضون السبع و ما فيهن و ما بينهن، و من ينقلب في الجنة و النار من خلق ربنا، و ما يري و ما لا يري...»؛ همانا هنگامي كه حضرت اباعبدالله الحسين (صلوات الله عليه) به شهادت رسيد آسمان هاي هفت گانه، زمين هاي هفت گانه و آنچه در آنها و در بين آنها است، و همه ي كساني كه در بهشت فرو ريخته شده اند از آفريدگان پروردگارمان، بر آن حضرت گريستند و هر آنچه ديده مي شود، و ديده نمي شود بر حضرت أباعبدالله الحسين (صلوات الله عليه) گريست @shaneyesheer
شب هفتم این بیابانی که داری بر لبت این همه بی تابی و سوزِ تبت روز ما را کرده چون موی شبت خواهران گهواره سامان می‌دهند تا لبت را دست باران می‌دهند دست و پا که میزنی جان می‌دهند تب در تن تو محفل گرفته سوز عطش در چهره ات منزل گرفته می گیرمت از دست لرزان رباب تا که نسوزد پیکرت در آفتاب زیر عبا حالا بخواب ۲ غریب مادر حسین مظلوم من که از خونت معطر گشته ام پا جلو نگذاشته برگشته ام چاره دنیایم و سرگشته ام من در اینجا مانده ام در اضطرار مادرت در خیمه ها چشم انتظار خواهرانت در حرم امّیدوار.......... حالا سر تو افتاده از پشت چشمان نیمه بسته ات دیگر مرا کشت سر ساکن اصلا نیست روی گردنت دادم دو دستی خاک را روی تنت قربان بابا گفتنت ۲ غریب مادر حسین مظلوم @shaneyesheer
شب ششم کوفیان کتمان قرآن می‌کنند خاک را آیینه بندان می‌کنند مجتبی را سنگباران می‌کنند نیزه با پهلو به جنگ افتاده است ابرویت از ضرب سنگ افتاده است گونه ات از آب و رنگ افتاده است از پا عمویت افتاده حالا ای نو جوانم که شدی خوش قد و بالا قالو بلا گفتی به این شَهد از ازل داری بلای نیش نیزه در بغل میریزد از زخمت عسل ۲ غریب مادر حسین مظلوم زیر دست و پا رها شد پیکرت کربلای کربلا شد پیکرت شرح صدر مجتبی شد پیکرت خون شده چشم ترم پلکی بزن رد شده آب از سرم پلکی بزن تازه داماد حرم پلکی بزن پا میکشی بر خاک بیابان جان مرا با خود مبر جان حسن جان حالا علیِّ اکبر دوم شدی پامال سُمِّ اسب این مردم شدی در قتلگاهت گم شدی ۲ غریب مادر حسین مظلوم @shaneyesheer
شب پنجم روی خاک عرش معلی مانده است یوسف زهرا به صحرا مانده است دستم از دامان او جا مانده است بر شکوه شانه مویش را ببین می‌درخشد ، ماه رویش را ببین عمه جان : زیر گلویش را ببین ارزش ندارد دنیای فانی دستی به تن دارم اگر قابل بدانی می افتم و می آیم و می‌میرمت از دست تیغ بی حیا می‌گیرمت از نیزه ها می‌گیرمت ۲ غریب مادر حسین مظلوم دست حق از دستها بالا تر است مقتلم از آسمان والاتر است از همه طفل حسن زهرا تر است روی دنیا چشم بسته بهتر است پیکرم در خون نِشسته بهتر است نزد تو دستم شکسته بهتر است درمان شد اینجا دردم عمو جان خونم شده با خون تو درهم عمو جان خاکت تَیَمُّم داده و خونت وضو خون گلویم شد برایم آبرو گرم است با تو گفتگو ۲ غریب مادر حسین مظلوم @shaneyesheer
شب چهارم من که عمری غصه ات را خورده ام محملم را با تو هر سو برده ام خاک اگر مویت بگیرد مرده ام بعد اکبر پشت زینب را شکست این غبار غم که بر رویت نشست هر چه را دارم گرفتم روی دست این دو پسر در مهمانی تو قربان موی اکبر و قربانی تو آورده ام هر دو جوان را در قفا لطفا سرم را کن سرافراز از وفا ای پادشاه کربلا ۲ غریب مادر حسین مظلوم دختر زهرایم آنکه پشت در در مسیر حق گذشته از پسر دارم ارث از او دو تا تو بیشتر ای به قربان وفایش از وفا جای حیدر فضه را می‌زد صدا من هم اینک مانده ام در خیمه ها شرمنده ام از این دست خالی از خیمه ها بیرون بیایم با چه حالی در زیر معجر اشک چشمم جاری است زخم فراق تو برایم کاری است حالا نه وقت زاری است ۲ غریب مادر حسین مظلوم @shaneyesheer
شب سوم لاله ی خشک لبت پژمرده است نیزه از رگهای تو خون خورده است سنگ جای سجده ات را برده است این برای من همان اوج غم است گیسویت خاکستریّ و در هم است شانه ای در دست لرزانم کم است ماهم که رویت کامل گرفته است در بین دستانم سرت منزل گرفته است حالا که تنهاییم و هق هق میکنم حرفی بزن چیزی بگو دق میکنم چیزی بگو دق میکنم ۲ غریب مادر حسین مظلوم پا به پا و سر به سر با نیزه ها در کنارت آمدم شام بلا صبح محشر کن شب وصل مرا روزگار از کینه تابم داده است بر مغیلان جای خوابم داده است بین نامحرم عذابم داده است درمان دردم درمان نداری باید بمیرم ای پدر که جان نداری گرچه بدم می آید از بوی شراب تو اطهری بر پای من راحت بخواب میبینمت همچون سراب ۲ غریب مادر حسین مظلوم @shaneyesheer
شب دوم خاک این وادی سجود آورده است آسمانش غم فرود آورده است هر نسیمش بوی دود آورده است بر لبت انا الیه راجعون میکشی آهِ جگر سوز از درون بوی خون می‌آید اینجا بوی خون از شدت غم قلبم گرفته رمل بیابان را ببین که دم گرفته تشنه لب عریان دشت کربلا خوش آمدی ای خامس آل عبا بالا نشین نیزه ها ۲ غریب مادر حسین مظلوم ای امان از روزگار و این گزند دور گودال توی ای بالا بلند میبُرند و می‌کِشند و میبَرند اَخنَس و خولی ، سنان ، دور و برت شمر ملعون می‌کشد موی سرت سر نمی‌ماند برای پیکرت طاقت ندارم تا که ببینم بر نیزه داری میروی ای همنشینم دستم به دامانت از این صحرا برو سمت یمن ای دُرّ بی همتا برو یا محضر زهرا برو غریب مادر حسین مظلوم @shaneyesheer
شب اول سر گِران از سنگ و از چوبم ، نیا مثل دریای پر آشوبم نیا دست روی دست میکوبم نیا اشک و خونم نامه ی ننوشته است از وفای کوفیان بردار دست عهدشان پیشانی ما را شکست کوفه به راهت ایمان ندارد آل علی اینجا سر و سامان ندارد تنهای تنها کوچه ها را میروم تنهای تنها کوچه ها را میروم تنهای تنها میروم ۲ غریب مادر حسین مظلوم جز جفا سهم از وفای کوفه نیست غیر شر در ادعای کوفه نیست جای زینب کوچه های کوفه نیست این اسارت را به آزادی ببر کاروان را سوی آبادی ببر بچه هایت را از این وادی ببر سرهای بر نی دستان بسته این غصه ها پشت سفیرت را شکسته می افتم از دارالاماره بر زمین تا تو بمانی همچنان بالای زین ای زینت عرش برین ۲ غریب مادر حسین مظلوم @shaneyesheer
همین که زنده ام الحمدلله بر این در بنده ام الحمدلله لباس مشکی ام را دوست دارم ز غم آکنده ام الحمدلله هلال ماه تو دستم گرفته کسی در سینه ام ماتم گرفته نفس با آه می آید به سختی نمیدانم چرا قلبم گرفته محرم آمده لطفا نظر کن کویر چشم ما را نیز تر کن برایت محفل ماتم گرفتیم به ما هم سر بزن یک دم گذر کن نبی با حضرت حیدر می آید حسن با چشم های تر می آید الهی من بمیرم بین روضه صدای گریه ی مادر می آید بنی در دلت ماتم نباشد بنی پیکرت مبهم نباشد خودم شانه به دستم جان مادر بنی گیسویت درهم نباشد به موجِ اشک گرم و آه سردم به دور قتلگاهت هی بگردم به صد امّید با دست شکسته برایت پیرهن آماده کردم سرت را روی نی گریان نبینم لبت را زخمی و عطشان نبینم خودم زیر سرت پا می‌گذارم تنت را روی خاک عریان نبینم بشر ز کرده ی خود میشود پشیمان گاه زِ دست خط من آیی به سمت قربانگاه فتاده بند اسارت به گردنم برگرد هنوز دست روی دست میزنم برگرد نیا که دست ز جان گِران کنون شستم که آب خجلت پیشانی ام به خون شستم هوای کوفه نمی‌سازد ای امیر به تو شکوه عرش نمی آید این حصیر به تو دلم به یاد علی اصغر تو می‌سوزد دلم به یاد علی اکبر تو می‌سوزد برای قامت عباس نیزه میسازند به شام اهل غنا گرم ساز و آوازند اگر چه سنگ سرم را ز چند بام شکست به یاد معجر زینب سرم به درد نشست زِ نِی به خاک سرت بیشمار بنشیند اگر به چادر زینب غبار بنشیند خدا به سِتر کشیده است دختران تو را که چشم کوچه ندیده است دختران تو را به عرش باش در اجلاس ، سمت کوفه نیا تو را به غیرت عباس سمت کوفه نیا @shaneyesheer
دلم به یاد تو در ماتم است ای مظلوم که نام دیگر نامت غم است ای مظلوم کتیبه های غمت ابرهای بارانی است حسینیه همه ی عالم است ای مظلوم هزار سال دگر هم اگر که گریه کنیم کم است این همه گریه کم است ای مظلوم کدام غصه ی عالم به داغ تو برسد فقط مصیبت تو اعظم است ای مظلوم حسین گفتن زهرا شهیدمان کرده است که حزن مرثیه از این دم است ای مظلوم نشان قامت زهرا بُود اگر که چنین عَلم ز ثقل غم تو خم است ای مظلوم تمام عمر به یاد توایم یاد تنت اگر که حالت ما  درهم  است ای مظلوم برای آن بدن ذره ذره در گودال نزول اشک همه نم نم است ای مظلوم بگو که کار سنان بود...؟ شمر...؟یا چه کسی...؟ هنوز مقتل تو مبهم است ای مظلوم..... ...... همین که کرببلا آمدی نشان دادند که بچه های شهیدت چگونه جان دادند همین که کرببلا آمدی نشان دادند که نیزه در بدن اکبرت تکان دادند همین که کرببلا آمدی نشان دادند به تیر حرمله شش ماهه را نشان دادند همین که کرببلا آمدی نشان دادند که روی نیزه سرت را به آسمان دادند همین که کرببلا آمدی نشان دادند چطور پیرهنت را به این و آن دادند ...... همین که کرببلا آمدی امان ای دل نشست کشتی ات از اشک خواهرت در گل نشست و گفت بیا سمت خانه برگردیم شکست و گفت بیا سمت خانه برگردیم هنوز نیزه گلوی تو را نیازرده است کسی طراوت موی تو را نیازرده است اگر به خاک بیفتی شراره میریزم از آسمان نگاهم ستاره میریزم چه ماتمی است به قلبت اسیر آه مباش بمان کنارم دنبال قتلگاه مباش .... ....... زمان غارت اهل حرم چکار کنیم ؟ چه چاره هست به جز اینکه ما فرار کنیم ؟ برای اهل حرم کار مشکل است حسین فرار کردن بر خار مشکل است حسین @shaneyesheer
هوای کوی تو دارم نمی‌روم به سرایی در آستان کریمی نشسته ام به گدایی دمی که پا بگذاری برون ز خانه ، بیایم گدایی ، عرض ارادت ، به هر بهانه بیایم مگیر چهره ی خود را از این غریبه ی سائل که فرش کرده برایت مسیر را ز سر و دل بگیر دست گدا را نه آمدم پی غارت اجازه ای که ببینم تو را به چشم زیارت بیا که پاره ی دل را رفو کنی به نگاهی به سوزن مژه ات با نخی ز رشته ی آهی اگر چه هم رده ای در روی سیاه ندارم در این بساط گدایی به غیر آه ندارم اگر چه در دل صحرا به خاک گرم قتیلی بیا که گمشده گان را تو رهنما و دلیلی نگاه کن ز سر نی به پشت قافله یارب که گمشده است یتیمی ز کاروان تو امشب کسی نرفت سراغش به غیر زجر چه زجری چه شام پر محنی شد رقیه برد چه زجری رقیه برد چه زجری چه شام پر محنی شد که راه رفتن طفلی شبیه پیره زنی شده چه روی داد که آنشب گرفت دست به پهلو کبود گشت جمالش چکید خونش از ابرو ......................................................... دلم پریده از این روضه ها کنار خرابه رقیه بالِش سر داشت از غبار خرابه رواست در غم این فاطمه هماره بمیرم لباس خاکی او بود پاره پاره .... بمیرم غبار و اشک چه آورده بود بر سر بی بی ز آفتاب عوض گشت رنگ معجر بی بی رواست پای غم خون گوشواره بمیرم برای داغ همان گوش های پاره بمیرم سرش شکست به نحوی دلش شکست به نحوی نبود جای رقیه میان مجلس لهوی از جایی که نقطه چین گذاشتم بحر عوض میشه ولی وزن در طول مثنوی یک وزن هست............ @shaneyesheer
بستم به اختیار خودم دست جبر را من کِی نظاره میکنم این قتل صبر را؟ کِی دامن تو را زِ سر ترس میدهم؟ می آیم و به اهل جنون درس میدهم خود را مثل برای هر آزاده میکنم دست و گلو برای تو آماده میکنم قربان آن نگاه به سمت خیام تو از زیر نیزه نیست مقدر قیام تو اصلا مهم تویی نگران حرم نباش دلواپس شکستن بال و پرم نباش این دستها فدای سر مویی از سرت قربان یک نخ از سر جَلباب خواهرت ای تشنه ، تشنه لب ، لب دریا نبینمت مظلوم فاطمه تک و تنها نبینمت با زخم تیغ و نیزه از اینجا سفر مکن با دست و پا زدن همه را خون جگر مکن (ای کشته ی فتاده به هامون) من آمدم (ای صید دست و پا زده در خون)من آمدم از طعم بوسه ها ی تو اعجاز کرده ام این دست را به شوق بغل باز کرده ام زیبنده نیست بسته شود دست من عمو دست مرا بگیر و به زخمی بزن عمو دست من از مدینه به اینجا رسیده است همراه آه سینه به اینجا رسیده است از پیکر فتاده ات اینان چه می‌بَرند دارند ذره ذره به هر دشنه می‌بَرند ناقابل است گر بپذیری از این صغیر دستم برای تیغ و گلویم برای تیر قبل از تو جان سپردن من لذت من است خونم به پات ريخته این عزت من است @shaneyesheer