eitaa logo
طهور
530 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
325 ویدیو
6 فایل
پایگاه اطلاع رسانی طهور؛ نشر آثار حجت الاسلام و المسلمین استاد دكتر سيدمرتضی حسينی شاهرودی نشانی: tahour.ir ایتا | سروش | بله @sharabetahour آپارات: tahourap
مشاهده در ایتا
دانلود
07-04.mp3
501.1K
🔊 📝 بزرگ‌ترین ظلم به حضرت زهرا؛ محروم کردن انسان‌ها از هدایت آن حضرت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 📝 بزرگ‌ترین ظلم به حضرت زهرا؛ محروم کردن انسان‌ها از هدایت آن حضرت
📝 حضرت زهرا (سلام الله عليها)؛ چراغ راه مؤمنان تا روز قيامت 🗂 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی 🗂 متن در ادامه🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour
📝 حضرت زهرا (سلام الله عليها)؛ چراغ راه مؤمنان تا روز قيامت 🗂 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی 🔹 حقيقت وجود حضرت زهرا (سلام الله عليها) پوشيده و پنهان است؛ هم در تشريع و هم در تكوين. اين جهان طبيعت و كساني كه در جهان طبيعت محكوم به احكام طبيعي هستند، یعنی اكثريت قريب به اتفاق انسان‌ها و قوای طبیعی، توانايي شناسايي حضرت زهرا (سلام الله عليها) را ندارند. كساني كه محكوم به احكام طبيعت هستند، توانايي فهم، درك، اتصال، لقاء و وصول به حضرت زهرا (سلام الله عليها) را ندارند. 🔹 اين حيثيت تكويني است. همين حيثيت تكويني در تشريع هم ظاهر شده. يعني همين‌جا و در جهان طبیعت نیز پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) كه سخنش عين حق و صدق و معیار حقانیت و صداقت هر وجود و موجود و گزاره‌ای است، ـ نه اينكه محك زده شود تا معلوم شود كه صادق است يا نه، يعني هر سخن و هر حقيقت و واقعيتي را بايد محك بزنيم با سخن پيامبر تا ببينيم صادق است يا نه. ـ حضرت فرمود: سخط حضرت زهرا (سلام الله عليها) با سخط خدا برابر است، هم مفهموماً، هم مصداقاً و هم از حيثيت صدق، چنان‌كه رضاي آن حضرت هم همين‌گونه هست. 🔹 بر همين اساس ارتحال آن حضرت از دنيا، مضجع شريف آن حضرت، علوم ظاهری و باطنی آن حضرت، صحيفه‌ي قدسی آن حضرت، بر همگان پوشیده و پنهان است. بلکه چيزی از حضرت كه خلق توانايي فهم و درك آن را داشته باشند، در اختيار انسان‌ها نيست. با توجه به اين وضعيت تكويني و اين وضعيت ظاهري و تشريعي كه براي حضرت هست، با اين‌كه در شريعت و احكام تشريعي حضرت مثل بقيه امامان (عليهم الصلات و السلام) بلكه اتمّ و محيط بر آن‌ها مي‌توانست حكم تشريعي داشته باشد، احكام دين را بيان، وضع و اعتبار كند و مانند آن، ولي هيچ چيز ندارد. 🔹 در جاي ديگر گفته شد كه در قيامت هم حضرت مخفي و پوشيده است و همين تعبير ليلة القدر هم نشان‌دهنده‌ي اين است كه ليله بودن نه في ذاته است، للاغيار «ليل» است و الا في ذاته «يوم» است و از هر يومي روشن‌تر و واضح‌تر است. اين‌ها نشان‌دهنده‌ي اين است كه ما نه فقط نبايد آن‌چه را كه از آن حضرت پوشيده و پنهان است، آشكار كنيم بلكه بايد بر پوشيدن آن حضرت و اخفاي كمالات و عظمت آن حضرت اصرار داشته باشيم. آن‌چه را كه ما بايد بگوييم اين است كه چرا اين‌گونه شده تا ديگران عيارشان آشكار بشود. اين‌كه پيامبر (صلي الله عليه و آله) يك دختر با اين عظمت دارد كه در همه‌ي عالم هستي از زمين و آسمان مشابه آن پيدا نمي‌شود، چرا بايد مخفي باشد؟ 🔹 حداقل عوامل، معدات و مانند آن در اين‌گونه سؤال‌ها و پاسخ دادن به آن‌ها ممكن است كه اندكي عيارشان آشكار شود. در نتيجه اگر عزاداري هم براي حضرت بشود، بايد در عزاداري بر اين تكيه بشود كه دختر پيامبر چرا بايد مخفي باشد؟ چون مخفي بودن به اين خاطر است كه مخاطب يا توان فهم ندارد يا شرح صدر و سعه‌ي صدر ندارد. 🔹 در جاي ديگري درباره‌ي ظهور و بروز حضرت زهرا (سلام الله عليها) هم در دنيا و هم در آخرت مطالبي گفته شد. همچنين درباره‌ي ام ابيها كه يكي از معاني آن باطن پيامبر است. ام بودن به‌معناي اصل، اساس، باطن و حقيقت است. او باطن پيامبر است. با رفتن پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) ظهور شريعت يعني آنچه كه بايد وضع شريعت بشود، حكم جديد بشود، ناسخ باشد و مانند اين‌ها، همراه پيامبر رفت، يعني نبوت ختم شد. با ختم نبوت علي القاعده بايد باطن حضرت كه برابر با وجود حضرت است، نه اخص از وجود حضرت، اين هم بايد حضور نداشته باشد. بنابراين اگر مصلحت بسيار مهمي كه حاكم بر اين جهان هستي است، وجود نداشته باشد، آن 75 يا 95 روز جاي سؤال دارد كه چگونه حضرت در اينجا مانده است؟ 🔹 آن مصلحت اتمّ هم اين است كه حضرت چراغ راه مؤمنان است تا روز قيامت. خطوط سياسي، ديني، مذهبي و فرقه‌هاي مختلف كلامي و غيره را حضرت بايد با وجودشان تا روز قيامت روشن كنند، حق و باطل‌هاي‌شان را عيان و آشكار كنند. تنها راه آن‌هم اين بود كه اين مدت كوتاه را همراه با ظلم ظالمان به‌صورت مهجور و مكنون باقي بماند و الا با رفتن پيامبر، حضرت زهرا (سلام الله عليها) وجهي براي ماندن در اين جهان ندارند. وليّ و باطني مي‌تواند بماند كه وجه اخص باشد، نه وجه مساوي. اگر وجه اخص باشد، وقتي حضرت رفتند، يعني نبوت رفته، ولايت مي‌تواند باشد. اما وقتي كه برابر هست، همچنان كه عمر حضرت به پايان رسيده و بايد برود، به فتح مطلق رسيده است، هر چيزي كه مربوط به فتح مطلق است، بايد همراه آن فاتح مطلق از اين جهان برود. اين موارد استثنايي را اگر بگوييم بداي الهي است، حرف نادرستي نيست، يعني بر اساس قواعد، اين بايد بدا و از مواردي باشد كه مصلحت عظيمي وجود داشته كه برخي از پوشيده‌ها در علم مكنون الهي را آشكار كرده. کانال طهور
📝 اصول و مبانی وحدت حوزه و دانشگاه 🗂 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی 🔊 صوت در ادامه🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour
📝 اصول و مبانی وحدت حوزه و دانشگاه 🗂 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی 🔹 وحدت حوزه و دانشگاه مبتنی بر برخی از اصول و مبانی است که باید طرفین اول آن را بپذیرند تا وحدت انجام شود: 1ـ دو طرف باید بپذیرند که علوم و اطلاعاتی که هر یک از دو طرف دارند، علوم و حجت الهی است که تکالیف الهی را به‌دنبال دارد 2ـ طرفین باید بپذیرند که عمران و آبادی دنیا یعنی انسان و پیرامون انسان، یکی از اهداف آفرینش است. هر دو طرف باید توجه داشته باشند که هدف آن‌ها از این علم باید این باشد که چگونه انسان کامل‌تر شود. باید بدانند که با این علم می‌خواهند به انسان خدمت کنند. 3ـ طرفین باید بپذیرند که جهانی که در آن زندگی می‌کنیم و از جمله اشیایی که موضوع علم ماست، تمام انسان‌ها با تمام موضوعات مختلفی که در مقابل دارند و تمام این اشیاء و موجودات اولاً صاحب و مالکی دارند که آن‌ها را آفریده است و میزان و جواز تصرف در آن‌ها را بیان می‌کند و ثانیاً این موضوعاتی که موضوع علم ماست، تماماً هدف و غایتی دارند که اگر به‌وسیله علم و عالم ـ چه حوزوی و چه دانشگاهی ـ در غیر آن مسیر قرار گیرند، قطعاً ضرر و زیان غیر قابل جبرانی بر آن‌ها وارد خواهد شد. 4ـ طرفین باید بپذیرند و توجه داشته باشند که ضمن این‌که برای رسیدن به این کمال و تکمیل، اگرچه ابزار و راه‌های مختلفی وجود دارد که ممکن است برخی از آن‌ها حوزوی و برخی دانشگاهی باشد، خطا در دریافت، فهم، ارایه و عمل در هر دو حوزه امکان‌پذیر هست. بر این اساس هیچ‌کدام مجاز نیستند خود را حق مطلق و دیگری را مبرای از حقانیت بپندارند. هم‌چنان‌که اگر روشمند باشند، هر دو حجت هستند، اما در عین حجیت، این امکان و احتمال هست که هر دو خطا کنند. 🔹 اگر این چهار اصل پذیرفته نشود، صحبت کردن درباره وحدت معنا ندارد. بر این اساس معنای وحدت این نیست که علوم حوزوی در دانشگاه تدریس شود و بالعکس، بلکه حوزه و دانشگاه باید مانند اعضای یک پیکر برای رسیدن به مبانی و اصولی که اشاره شد، حرکت کنند. یعنی همچنان‌که چشم ما یک کار انجام می‌دهد و گوش و کلیه کار دیگری انجام می‌دهند، اما همه باید کار خود را انجام دهند، وحدت حوزه و دانشگاه یعنی انجام دادن مسؤولیت‌ها و تکالیف برای رسیدن به سرانجام و مقصدی که در اصول قبلی گفته شد. کانال طهور
📝 جایگاه حضرت فاطمه زهرا در عالم هستی 🗂 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی 🗂 متن در ادامه🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour
📝 جایگاه حضرت فاطمه زهرا در عالم هستی 🗂 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی 💠 با توجه به روایات متعدد درباره شأن و مقام حضرت فاطمه (صلوات الله علیها) و مبانی و اصول عقلی و عرفانی، گمان بنده بر آن است که اولاً، باطن جمال و جلال مطلق حق تعالی و ثانیاً، باطن رحمت رحمانی و رحیمی خدای متعال به‌طور مطلق حضرت فاطمه سلام الله علیها است؛ به‌گونه‌ای که همه‌ی عقول و ملائکه و وسایط فیض خدای متعال در سیر نزول و آفرینش عالم هستی و تعینات وجودی، وجهی یا وجوهی و ظهورات رحمت رحمانی آن حضرت است و همه‌ی انبیاء و اولیاء و عالمان ربانی و همه‌ی وسایط رحمت حق تعالی در سیر صعود، از مظاهر و وجوه و تعینات رحمت رحیمی آن حضرت است. 💠 هر یک از نکات چهارگانه را شرحی باید که به‌خواست خدای متعال در جای خود گفته خواهد شد. آن‌چه این‌جا مورد نظر است، توضیحی درباره نکته سوم است، یعنی تمامیت حضرت فاطمه صلوات الله علیها در ظهور و تجلی رحمت رحمانی و آفرینش خلق اول و آخر و آفرینش همه‌ی خلق و تعینات ذاتی و وصفی و اسمی و فعلی حق تعالی از طریق و به‌وساطت آن حضرت. به تعبیر دیگر، آفرینش عالم هستی و تعینات وجودی خدای متعال از باب و بیت آن حضرت می‌گذرد. 💠 نام زهرا به نکته نخست اشاره دارد، یعنی به این‌که همه‌ی خلق بی‌واسطه و باواسطه از نور وجود آن حضرت پدید آمده‌اند، و نام فاطمه به نکته‌ی دوم اشاره دارد، یعنی به این‌که همه‌ی خلقی که از رحمت رحیمی و نعمت جمال ابدی او برخوردارند نیز با واسطه یا بی‌واسطه از باب و بیت آن ‌حضرت به آن مقام خواهند رسید. 💠 روایات متعددی در مورد نکته سوم وجود دارد که به یکی از آن‌ها اشاره می‌شود: 💠 عَن جابِر عَن أبي عبداللَّه علیه السلام قالَ قُلتُ لِمَ سُمِّيَت فَاطِمَةُ الزَّهرَاءُ زَهرَاءَ فَقَالَ لأنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِن نُورِ عَظَمَتِهِ فَلَمَّا أَشرَقَت أَضَاءَتِ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرضَ بِنُورِهَا وَ غَشِيَت أَبصَارَ الملائِكَةِ وَ خَرَّتِ المَلائِكَةُ لِلَّهِ سَاجِدِينَ وَ قَالُوا إِلَهَنَا وَ سَيِّدَنَا مَا هَذَا النُّورُ فَأَوحَى اللَّهُ إِلَيهِم هَذَا نُورٌ مِن نُورِي وَ أَسكَنتُهُ فِي سَمَائِي خَلَقتُهُ مِن عَظَمَتِي أُخرِجُهُ مِن صُلبِ نَبِيٍّ مِن أَنبِيَائِي أُفَضِّلُّهُ عَلَى جَمِيعِ الأَنبِيَاءِ وَ أُخرِجُ مِن ذَلِكَ النُّورِ أَئِمَّةً يَقُومُونَ بِأَمرِي يَهدُونَ إِلَى حَقِّي وَ أَجعَلُهُم خُلَفَائِي فِي أَرضِي بَعدَ انقِضَاءِ وَحيِي (بحارالأنوار، 43، 12، به نقل از علل الشرائع) 💠 جابر می‌گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم چرا فاطمه زهرا (صلوات الله و سلامه علیها)، زهرا نامیده شد. آن حضرت فرمود: چون خدای متعال او را از نور عظمت خویش آفرید. آن‌گاه که نور عضمت خدای متعال در وجه فاطمی درخشید، به‌واسطه درخشش او، آسمان‌ها و زمین ظاهر و متجلی شد و چشمان ملائکه خیره و مبهوت و مدهوش گشت و ملائک برای خدای به سجده افتادند و گفتند پروردگار و سرور ما، این نور چیست و کیست؟ خدای متعال از طریق وحی فرمود: این نور از نور من است و او را در آسمان خویش جای دادم، او را از صلب یک از پیامبرانم که بر همه پیامبران برتری دارد، در زمین آشکار خواهم ساخت و از همین نور است که امامان قائم به امرم را ظاهر خواهم ساخت. 💠 این فراز از حدیث شریف که فرمود: «فَلَمَّا أَشرَقَت أَضَاءَتِ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرضَ بِنُورِهَا وَ غَشِيَت أَبصَارَ المَلائِكَةِ وَ خَرَّتِ المَلائِكَةُ لِلَّهِ سَاجِدِينَ»، نشان می‌دهد غشوه ملائکه و سجده آنان برای خدای متعال در مرتبه متأخر از تجلی حضرت زهرا سلام الله علیها است. به این معنی نیست که ملائکه وجود و حضور داشتند و با آفرینش آن حضرت، دچار غشوه شدند و به سجده افتادند، زیرا ملائکه‌ اهل آسمانند و سجده، عملی آسمانی و ملکوتی است و چون وجود و ظهور آسمان، فرع ظهور و اشراق آن حضرت است، وجود و آفرینش موجودات آسمانی که فرع وجود آسمان است، با واسطه، فرع وجود آن حضرت است. گویی زبان روایت این است که با ظهور و اشراق حضرت زهرا و به سبب تجلی و شکفتن آن حضرت است که زمین و آسمان پدید آمد و به تبع آسمان و زمین، اهل آن پدید آمد و به تبع اهل زمین و آسمان، سجده و عبادت متعین پیدا شد. 💠 این فراز از حدیث شریف «هَذَا نُورٌ مِن نُورِي وَ أَسكَنتُهُ فِي سَمَائِي خَلَقتُهُ مِن عَظَمَتِي» نیز تأییدی است بر آن‌چه گفته شد. 💠 معنی این فراز این نیست که آسمان، پیش از آن حضرت آفریده شده و آن حضرت در آسمان قرار گرفته است و در نتیجه، آسمان متقدم بر آن حضرت است و متقدم، فعل و آفریده متأخر نیست. میان سمائی و السماء و السماوات تفاوت است؛ مانند تفاوت میان جنتی و جنات، لقائی و لقاء الله و غیره.
💠 توضیح: اولاً، این سماء، سماء ذات یا تالی تلو ذات است، بنابراین مقدم بر سماوات و اهل سماوات است. ثانیاً، خود این سماء، تجلی نور عظمت خدای متعال است و حضرت زهر سلام الله علیها خود آن نور یا نوری از انوار اوست که به‌وساطت آن نور، سماء ذات متجلی می‌شود و به وساطت سماء ذات سماوات آفریده می‌شود و به وساطت سماوات، اهل آن که ملائکه هستند، پدید می‌آیند. کانال طهور
📝 وحدت، ستون خیمه اسلام است 💠 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی 🗂 متن و 🔊 صوت در ادامه🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour
📝 وحدت، ستون خیمه اسلام است 💠 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی 🔹 آنچه که در تاریخ اتفاق افتاده و مستند هست، معتبر است. ولی آیا هرچه که در تاریخ افتاده، باید که در طول تاریخ تا ادامه بیان کرد؟ باید مصالح و مفاسد آن را سنجید. 🔹 وحدت در اسلام اصل اولی است. ستون خیمه اسلام وحدت است. به‌گونه‌ای که اگر مثلاً امیر المؤمنین علیه الصلات و السلام بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اقدام به مقابله با سقیفه و اصحاب سقیفه می‌کرد، درست است که ممکن است دشمنان اسلام در مرزها در کمین بودند و خطر داشت، ولی حضرت علی علیه السلام می‌توانست که در مدینه چیزی به اندازه حکومت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تشکیل دهد و آن را مرکز قرار دهد و بسط پیدا کند. 🔹 یعنی این‌گونه نبود که اگر امیرالمؤمنین اقدام می‌کرد به‌طور کلی اسلام از بین می‌رفت. آن‌چه که اتفاق می‌افتاد این بود که کاری که پیامبر انجام داده بود، موقتاً برای یک مدت کوتاهی تضعیف می‌شد، اما حضرت می‌توانست عین همان کاری که پیامبر انجام داده آرام آرام مثل این‌که از صفر یا از وسط راه شروع کند، انجام دهد. اما امیرالمؤمنین چنین کاری را انجام نداد. چرا؟ 🔹 علتش این است که اقتضای فهم و درک انسان‌ها این است که اگر از طرف خدا یا رسولان الهی یا اولیای الهی سخنی نازل شود، نسبت به آن‌چه که نازل می‌شود، حداقل فهم را دارند. اگر نگوییم این حداقلِ فهم، امر تکوینی است، حداقل امر عادی است. یعنی فقط مربوط به مسلمان‌ها نیست. مسیحیان و یهودیان هم همین‌طور هستند. کسانی که دین آسمانی ندارند، مثل بودیسم، آن‌ها هم همین‌طورند. یعنی اکثریت مردم دقایق و لطایفی که انسان را به‌سرعت به مقصد می‌رساند را درک نمی‌کنند. در نتیجه فهمیدن آن‌ها مربوط به خواص است. 🔹 یکی از آن‌ها ولایت است. فهم ولایت و حقیقت ولایت و مهم‌تر، پیروی کردن از ولایت، کار هر کس نیست. علتش این است که همراهی با ولایت، سختی‌های ولی را به همراه خود دارد. بنابراین با توجه به این نکته که اکثریت مردم اگر دین و اعتقاد و ایمان پیدا می‌کنند، دین و ایمانی می‌خواهند که به زندگی‌شان برسند، در عین حال کمی هم خیالشان راحت باشد که بعد از مرگ هم کسی به ما کمک می‌کند. اکثریت مردم دنبال این هستند. 🔹 حال، امر آفرینش، امر خدا، پیامبر و اولیای خدا، دایر بر این است که سخت‌گیری کنیم، ده تا آدم حسابی را هم بیافرینیم و هم هدایت کنیم و از آن‌ها مراقبت کنیم و بالاخره به آن مقصدِ غایت آمال عارفین برسانیم یا این‌که سهل‌گیری و تسامح باشد و اگرچه ممکن است کسی جز انگشت‌شمار به آن مقصد نهایی نرسد، اما اکثریت مردم حداقل یک قدم جلوتر بگذراند؟ 🔹 آنچه در تاریخ انبیا اتفاق افتاده، امر دوم است. این‌که می‌بینید که نود درصد مسلمان‌ها که اهل سنت هستند، در غیر مسیر ولایت حرکت می‌کنند، نود درصد مسیحی‌ها که کاتولیک‌ها هستند، در غیر مسیر حضرت عیسی علیه السلام حرکت می‌کنند، نود درصد یهودیان که صدوقیان و فریسیان هستند، در غیر مسیر حضرت موسی علیه السلام و انبیای بعدی حرکت می‌کنند، این بی‌دلیل نیست. زیرا عوام مردم هستند و عوام مردم با این چیزها کاری ندارند. بنابراین ما وقتی که تاریخ را می‌خواهیم نقل کنیم، باید توجه داشته باشیم که این چیزی که نقل می‌کنیم، با خواسته خدا و سنتی که تاکنون در تاریخ بشر بوده، مطابقت دارد یا ندارد. 🔹 ان شاء الله که کشور ما بر همین وضعیت که اکثریت شیعه هستند، بماند، ولی با طریقی که جمعیت شیعه پیش می‌رود، در آینده در اقلیت خواهد بود، اما در بقیه کشورها در بخش اعظم دنیا در آینده نه‌چندان دوری مسلمان‌ها حضور خواهند داشت و آن‌ها هم علی القاعده سنی هستند. حال به نظر شما و هرکسی که در این زمینه‌ها سؤال دارد که باید چه‌کنیم، اگر در دنیا آدم‌ها کمونیست باشند بهتر است یا سنی باشند؟ بودیسم و هندوئیسم و یهودی و مسیحی باشند یا سنی باشند، کدام یک ترجیح دارد؟ 🔹 خداشناسی سنی‌ها که مانند ماست، پیغمبرشناسی آن‌ها هم که تقریباً مثل ماست، واجبات آن‌ها هم مثل ماست. این‌که در وضو مثلاً اختلاف داریم، ما در بین خودمان هم اختلاف داریم. مگر می‌شود که دو گروه اهل فکر باشند و استنباط و اجتهاد (تمام یا ناقص) کنند و اختلاف نداشته باشند؟ بنابراین سرنوشت انسان‌ها این‌گونه است که ما باید اهل سنت را به‌عنوان بخش غالب مسلمان‌ها، همچنان که در طول تاریخ بوده، بپذیریم، یعنی این‌که نباید سربه‌سر آن‌ها بگذاریم. اتفاقاً باید ما هم بیشتر تلاش کنیم. آن‌ها که مشکلی ندارند. در نتیجه باید به‌گونه‌ای رفتار کنیم که وحدت، آن‌هم از جانب ما باید حفظ شود. اولیای ما چنین سنت و روشی را داشتند.
🔹 درست است که بر اساس آن‌چه نقل می‌شود و در برخی از روایات هم آمده که شرایط فراهم نبود و الا هر کدام از ائمه امام حسین علیه السلام بودند، ولی این‌گونه نیست. در خیلی از موارد همان‌طور که روایت داریم که اگر ما هم 10 نفر یا 7 نفر همراه داشتیم، مثل امام حسین اقدام می‌کردیم، اما در مواضع دیگر داریم که صحابی امام صادق علیه الصلات و السلام عرض کرد که یابن رسول الله چه می‌شد که شما حاکم باشید و ما هم در کنار شما زندگی و دنیا و آخرت‌مان اداره شود و مردم را هم هدایت کنیم؟ حضرت فرمود که خدا را شکر کنید که حکومت به‌دست شما نیست. یعنی این‌گونه نیست که ناراضی باشند از آن‌چه در عالم اتفاق می‌افتد؛ چون اگر قرار بود آن‌چه در عالم اتفاق می‌افتد، برخلاف اراده آن‌ها باشد، اصلاً‌ انجام نمی‌شد. انجام شدن آن یعنی اقتضای این عالم، شرایط، معدات و زمینه‌ها این است و همین هم باید انجام شود. لکن اصل وحدت باید بر همه جهات دیگر سایه بیندازد. تمام حوزه اعتقادی، اخلاقی و عملی باید زیرمجموعه اصل وحدت باشد، به‌گونه‌ای که اعتقاداتی که با هم ناسازگار هستیم را بیان نکنیم. 🔹 همین الان که در شهر مشهد هستیم، ما اعتقاداتی داریم که جمعی آن را کفر می‌دانند، آن‌ها اعتقاداتی دارند که ما آن‌ها را شرک می‌دانیم. مگر لازم است که هر اتفاقی که افتاد، ما به آن‌ها کنایه بزنیم و آن‌ها به ما تعریض بزنند، فردا آن را بیشتر کنیم و علیه همدیگر چماق برداریم؟ یا این‌که آیا در میان شیعه ما همه متفق القول هستیم؟ مرحوم نعمت الله جزایری در انوار نعمانیه فرقه‌های شیعه را در زمان خود 36 فرقه نام می‌برد. حال که می‌گویند خیلی بیشتر است، حدود 70 فرقه شیعه که اقلاً 30-40 درصد با هم اختلاف داریم ولی همه هم شیعه هستیم. با سنی‌ها هم همین‌طور. 🔹 در قضیه اخیر برخوردها نسبتاً خوب بود، ولی بهتر این است که نهادها و ارگان‌ها اطلاعاتی و امنیتی نظارت داشته باشند که اگر اتفاقی افتاد، بلافاصله اول به خود فرد تذکر بدهند و بعد هم به بزرگ‌ترهای خودشان تذکر بدهند. اصلاً به فضای عمومی نرسد که یک نفر یک حرف بی‌ربطی زده است تا این‌که بگویند این‌ها مقابل شیعه ایستاده‌اند و ... اصلاً صحبت از این‌ها نیست. خودشان باید اولاً احساس مسؤولیت کنند، ثانیاً باید متوجه شوند که خلاف دین عمل می‌کنند و در این صورت، آن‌ها هم اگر بخواهند در بین خود کسی را تنبیه و ادب کنند، قطعاً آثار و ضررهایی یا اصلاً ندارد یا بسیار کم خواهد بود. 🔹 بنابراین اعتقاد من این است که اصل وحدت، اصل بسیار مهمی است؛ آن اندازه مهم است که تمام احکام دین از مراتب سه‌گانه باید خود را بر وحدت وفق بدهند. در جاهایی ممکن است لازم باشد ما با غیر دین اسلام هم نوعی وحدت داشته باشیم. حداقل این است که چون بعضی از دشمنان ما دشمن شیعه هستند، بعضی دشمنان اسلام و بعضی دشمنان توحید هستند. یعنی در این عصر و زمان موحدین مخصوصاً غربی‌ها و مسیحی‌ها اگر بفهمند که دشمنی به نام ماتریالیسم وجود دارد که این‌ها اساس توحید را از بین می‌برند، باید موحدینِ یهودی، مسیحی، مسلمان، بودایی و ... همه در این جهت وحدت داشته باشند. ولی حالا دست ما به آن‌ها نمی‌رسد، ولی حداقل این اندازه که دست ما می‌رسد، باید که مراعات کنیم. 🔹 در چنین مواردی (ماجرای بیان مواضع یکی از ائمه جمعه اهل سنت) قبل از این‌که به این وضعیت برسد، باید همه کسانی که بلندگو دارند و می‌توانند صحبت کنند، بگویند ما منتظر علمای اهل سنت هستیم. علمای اهل سنت! ببینید چه اتفاقی دارد می‌افتد؟! درباره اهل بیتی که حب آن‌ها واجب است و خودتان هم قبول دارید که حب آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین واجب است، چنین اتفاقی افتاده و ما منتظر علما هستیم. باید همه آن‌قدر بگویند که علمای اهل سنت خودشان وارد میدان شوند و این امر فاسد را از درون خود حل کنند. 🔹 اما اگر از این مرتبه گذشت که هرچه گفتیم، علمای اهل سنت از خواب بیدار نشدند یا این‌که بیدار شدند ولی بالاخره همه‌جا پخش شده، باید به‌شیوه‌ای ملایم، به‌گونه‌ای که مبانی باید روشن شود و گفته شود که محبت خاندان پیامبر هم نزد شیعه و هم نزد سنی، واجب است؛ نزد هر کس قرآن را قبول دارد، هر کس که نماز می‌خواند و هر کس که بندگی خدا را می‌کند، واجب است. بنابراین اگر کسی حرف بی‌ربطی زده، حرف بی‌ربط زده؛ حرف بی‌ربط را که کسی بر سر نی نمی‌کند و پیوسته بچرخاند.
🔹 هرگونه که عمل می‌کنیم، باید به آن وحدت ضرری وارد نشود، اگرچه ما با نگاه کوتاه که نگاه می‌کنیم، می‌گوییم نبودن سنی‌ها بهتر از بودن آن‌هاست، اما در عین حال این نگاه کوتاه است. نگاه بلند این است که این خلق خدا، بنده خدا باشند یا بنده غیر خدا باشند، کدام بهتر است؟ قطعاً و یقیناً مگر می‌شود که کسی حب خدا را داشته باشد، حب بندگان خدا را نداشته باشد؟ این‌ها مثل برادران نااهل و فرزندان چموش هستند، اما در عین حال برادرند. البته به آن‌ها می‌گویند ناتنی، ولی این‌گونه نیست، بلکه واقعاً برادرند. قابیل و هابیل با هم دعوا کردند و قابیل هابیل را کشت ولی برادر بودند. می‌شود که به‌طور کلی جدا شویم؟ نمی‌شود که! ما برادریم، بخواهیم و نخواهیم هم پیش هم خواهیم بود. کانال طهور @sharabetahour
14000929-01-Vahdat.mp3
5.3M
🔊 📝 وحدت، ستون خیمه اسلام است 💠 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی
📝 در ولایتمداری چیزی کم نداشت ✏️ بازنشر گفتاری از استاد حسینی شاهرودی به مناسبت شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی 🔊 صوت در مطلب بعدی🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour
📝 در ولایتمداری چیزی کم نداشت ✏️ بازنشر گفتاری از استاد حسینی شاهرودی به مناسبت شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی 💠 شهادت پرافتخار سردار رشید اسلام، تشیع، جمهوری اسلامی و همه انقلابیون در سراسر عالم را به حضور ملت بزرگ و انقلابی ایران و جبهه مقاومت و همه کسانی که به استکبارستیزی رو و توجه دارند، تسلیت عرض می‌کنم. 💠 این‌گونه حوداث و رخدادهای بزرگ را باید تسلیت گفت، به‌خاطر این‌که چنین شخصیت‌هایی به این آسانی جایگزین نمی‌شوند. بر فرض که جایگزین بشوند، هرکس جای خود و کمالات ویژه خود را دارد. بنابراین از دست رفتن چنین سردار بزرگی جای تسلیت گفتن به خودمان، به ملت و به همه کسانی که در این مسیر از وجود او برخوردار بودند، دارد که حداقل جهان اسلام بلکه بیشتر از جهان اسلام از وجود پر خیر و برکت او برخوردار بودند. 💠 می‌توان گفت تمام انسان‌ها به‌نوعی با واسطه و بی‌واسطه از خیر و برکت وجود آن سردار بزرگ در ایجاد امنیت در جهان اسلام و مخصوصاً در غرب آسیا برخوردار بودند و تا سال‌ها و بلکه قرن‌ها برخوردار خواهند بود. 💠 از این‌که مخصوصاً ملت ایران و انقلابیون و پیروان و طرفداران انقلاب اسلامی و امام خمینی و مقام معظم رهبری این قابلیت را داشتند که چنین شخصیتی را بپرورانند، باید از این جهت به آن‌ها تبریک گفت. 💠 برخی از ویژگی‌های سردار شهید سلیمانی: 1ـ در ولایتمداری چیزی کم و کاست نداشت. 2ـ شجاعت کم نظیر 3ـ قدرت و عقلانیت توأم؛ گویی به‌تنهایی و بدون یار و یاور توانایی اداره یک جبهه و میدان بزرگ را داشت. 4ـ مبارزه با جهل و ظلم 5ـ محبوبیت مثال‌زدنی نه‌فقط در ایران و بین مسلمانان بلکه در میان اکثریت انسان‌های طرفدار عدل و مخالف ظلم و استکبار. در این مورد قطعاً منحصر به‌فرد بود. 6ـ در عین این‌که فرمانده جنگ است، در خدمت به محرومین نیز کم‌نظیر است. کانال طهور
1398-10-14Hajghasem.mp3
7.39M
🔊 📝 در ولایتمداری چیزی کم نداشت ✏️ بازنشر گفتاری از استاد حسینی شاهرودی به مناسبت شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی
📝 ناله‌های امیرالمؤمنین در فراق صدیقه طاهره سلام الله علیهما 💠 گذری بر برخی از اشعار منسوب به امیرالمؤمنین در فراق حضرت زهرا سلام الله علیهما 🔊 صوت در ادامه🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour
13961124-fatemiyh.mp3
3.33M
🔊 🗂 📝 ناله‌های امیرالمؤمنین در فراق صدیقه طاهره سلام الله علیهما 💠 گذری بر برخی از اشعار منسوب به امیرالمؤمنین در فراق حضرت زهرا سلام الله علیهما
📝 ناله‌های امیرالمؤمنین در فراق صدیقه طاهره سلام الله علیهما 💠 گذری بر برخی از اشعار منسوب به امیرالمؤمنین در فراق حضرت زهرا سلام الله علیهما 1ـ فراقک اعظم الاشیاء عندی/ و فقدک فاطم ادهی الثکول 2ـ لا خیر بعدک فی الحیات و انما/ ابکی مخافة ان تطول حیاتی 3ـ ما لی وقفت علی القبور مسلماً / قبر الحبيب فلم يَرُدَّ جوابي *** 🔹 جدای از این‌که جنس علاقه اولیا به همدیگر، جنس دیگری است، ولی با توجه به طهارت وجودی آن‌ها، همه مراتب وجودی آن‌ها اعلی درجه محبت را دارد. یعنی صرفاً این‌گونه نیست که حضرت امیرالمؤمنین علیه الصلات و السلام وقتی وجود نوری، عقلی و مثالی حضرت فاطمه علیها الصلات و السلام را ببیند دلبسته شود؛ بلکه وجود طبیعی آن حضرت هم در غایت محبت، محبوب امیرالمؤمنین است. 🔹 ویژگی انسان کامل این است که وقتی می‌بیند یک گل بی‌دلیل پلاسیده شده، برای آن اشک می‌ریزد؛ صرفاً این نیست که این وجه الله است؛ وجه الله وقتی پوسیده است هم وجه الله است، این‌گونه نیست که فقط وقتی طراوت دارد وجه الله باشد، همه مراتب آن وجه الله است. ولی عواطف انسان کامل هم کامل است، همان‌طور که عقل، روح و جان او کامل است، عواطف او هم کامل است. بنابراین می‌بینید که جاذبه‌هایشان هیچ حد و اندازه نمی‌شناسد، دافعه‌شان هم همین‌طور است. 🔹 بنابراین هر یک از اولیای خدای متعال یا سایر ائمه که می‌دانستند همسر آن‌ها قاتل آن‌هاست، ولی چنان به او محبت و لطف می‌کردند که انگار نه انگار که قاتل است. چیزی که بر حضرت پوشیده نیست. 🔹 بنابراین همه جهات انسان کامل، از جمله عواطف او کامل است. اگر انسان دچار شگفتی شود، تعجب در این است که امیرالمؤمنین بعد از حضرت فاطمه سلام الله علیها توانسته تحمل کند. نه فقط از این جهت که وجه الله و آیت الله است، بلکه از این جهت که همسر اوست؛ همسر ویژه است. 🔹 چیزهایی که در مورد عشاق مثل مجنون، فرهاد و ... گفته می‌شود، علاقه‌ای که نقل کردند ـ با درست و نادرست آن کار نداریم ـ علاقه‌ای که مجنون به لیلی دارد، جلوه بسیار ضعیفی و رشحه‌ای از محبت انبیا و اولیا به همسرانشان است و الا می‌دانید که حضرت نوع علیه الصلات و السلام چند سال با این زن که الگو و نمونه کفار است، زندگی کرده و یک جا هم نقل نشده که اوقات تلخی و دعوا کردند. از این جهت باید به خلق خدا تذکر داد که این یک وجهه از محبت آن‌هاست. 🔹 محبت آن‌ها را در عبادات ببینید که چگونه اظهار محبت و عشق به خدای متعال می‌کنند. در عوالم دیگر ویژگی انسان کامل این است و در عین حال انسان کامل نسبت به همسرش هم محبت کامل دارد. محبت کامل چیزی است که اگر هزاران بار آن را نازل و کوچک کنیم، می‌شود لیلی و مجنون و شرین و فرهاد. 🔹 بنابراین صرفاً جنبه ملکوتی و جبروتی حضرت فاطمه سلام الله علیها را در نظر نگیریم، آن‌ها در جای خود هست. از آن جهت که به حضرت فاطمه زهرا علاقه‌مند است، حضرت به هر کس دیگری که در آن مرتبه باشد علاقه‌مند است، یعنی به جبرئیل، اسرافیل، میکائیل و عزرائیل علیهم الصلات و السلام هم علاقه‌مند و محب است، آن‌ها مشترک است. اما این حضرت فاطمه سلام الله علیها به عنوان همسر هم جایگاهی نزد امیرالمؤمنین دارد که اصلاً با هیچ چیز قابل قیاس نیست که هیچ، این تحمل کردن دوری او از عجایب است. اگر آدم معمولی باشد، همین قصه‌هایی که درباره لیلی و مجنون گفتند باید ده بار و قوی‌تر از این باید تکرار می‌شد. 🔹 همه این‌ها را باید مردم بدانند و اطلاع داشته باشند. صرفاً فکر نکنند حالا اگر ما مثلاً همسری به این خوبی و پاکی داشته باشیم، ما هم چنان خواهیم بود. خیر، این صرفاً مال این همسر نیست، [بلکه] مال خود این محب است. خود عاشق ویژگی، کمال و تمامیتی دارد که این تمامیت در عشق او و محبت‌های طبیعی او هم ظاهر می‌شود و در محبت‌های نفسانی، قلبی و روحی و ... سنگ تمام می‌گذارند. کانال طهور @sharabetahour
📝 فاطمه (سلام الله عليها)؛ طاهره مطهره 💠 گفتاری از استاد حسینی شاهرودی 🔊 صوت در ادامه🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour
Fatemieh02[Tahour.ir].mp3
698.5K
🔊 📝 فاطمه (سلام الله عليها)؛ طاهره مطهره
📝 تحلیلی بر نقش هریک از ائمه در تبیین معارف ظاهری و باطنی دین پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم 🗂 گزیده شرح ـ درس 145 🔊 صوت در ادامه🔽🔽 کانال طهور @sharabetahour
ka145-01.mp3
8.05M
🔊 📝 تحلیلی بر نقش هریک از ائمه در تبیین معارف ظاهری و باطنی دین پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم 🗂 گزیده شرح ـ درس 145