از ما سراغِ منزلِ آسودگی مجو
چون باد، عمرِ ما به تکاپو گذشته است
داغ ابدی دیماه...
_شادی روح شهدا صلوات🌹
#حاج_قاسم
#سردار_دلها
دی ماه شهادت ......
#وابستگی یعنی
تــو هر #شــــب ،
خــواب را از #چشمان من بگیری
و هر #صبــح دلیل بیداری ام شوی
#یادشهداباصلوات
#شهید_علی_پیرونظر
#صبحتون_شهدایی
@sharikerah
35.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در آخرین تماس گفته بود که به همسرم بگویید ۱۵ روز دیگر می آیم . خدا می داند این پانزده روز انتظار چگونه گذشت .
درست در روز پانزدهم پیکر پاک و مطهرش را آوردند .
علی آقا سرش می رفت قولش نمی رفت
دی ماه شهادت ......
به مناسبت ۲۸ دی ماه سالگرد شهادت دلاور مرد گردان زهیر . گروهان عاشورا . شهیدی که یقین به شهادت داشت .
#شهید_علی_پیرونظر
رفتند ولی دوباره بر می گردند
زیرا که ذخیره ظهورند آن ها
https://eitaa.com/sharikerah
در آستانه روز زن ......
چند روز پیش به طور ناگهانی متوجه شدم رم گوشی ام پاک شده . با تلاش برادرم عکس ها برگشت اما فیلم ها باز نشد . آن هم فیلم چند روز قبل از عملیات بیت المقدس ۲ . که بعد از سی سال در یک یادواره در برج میلاد به دستمان رسیده بود . آن هم با واسطه . امروز به دوجای مطمئن رفتم اما قبول نکردند در مسیر برگشت با خودم گفتم . انگار نباید من به چیزی دل ببندم . چقدر دنبال نوار کاست که صدایش ضبط شده بود گشتیم . اما گویی یه عده امانت دار خوبی نبودن . بعد به طور معجزه آسایی فیلمش به دستمان رسید . فیلمی که شاید روزی چند بار می دیدم اما آن هم برای دومین بار از دستمان رفت .
حالا به یک مشت خاطره دلخوشیم . آن هم اگر چند سالی دیگر آلزایمر بگیریم . حتما فراموش می شود .
نمی دانم . ولی خدا تمام تلاشش را می کند که به من عاشق بفهماند . دلبسته نباش .
اما باز ته دلم می گویم خدایا یک معجزه دیگر ...........
روزتان مبارک خانم های گل کانال علی آقا
✅ بدونِ شما
چیزی شبیه زندگی؛
تویِ گلویمان گیر میکند... !
https://eitaa.com/sharikerah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به باوری که در اعماق چشم اوستقسم
هنوز رفتن او را نمیکنم باور💔
#شهید_علی_پیرونظر
#دی_ماه_شهادت
این روزها با هـــــر بهانه اے ...
در میـــــان بغض هاے
گاه و بے گاه ما ..
همچنان دلتنگے تـــــان میبارد..
#جان_فدا
#شهید_علی_پیرونظر
@sharikerah
پنجشنبه ها به گلزار شهدا که می رسید
آهسته قدم بردارید
اینجا زیارتگاه همسرانی هست که تمامی دلتنگی هایشان را برای مرد خانه شان آورده اند
یادم هست یک هفته بنا به دلایلی سر مزار علی آقا نرفتم . شب خواب دیدم که علی آقا به خوابم آمدند و در خواب گفتن که من تا غروب منتظر شما بودم . نیامدی رفتم ......
از اون موقع به بعد تو هر شرایطی بودم . خودم را به مرقد پاکش می رساندم .
خدا کنه بعد از گذشت این همه سال هنوز منتظرم باشد ....
از آن خوشتر و زان بهتر نباشد
دمی که می رسد یاری به یاری
https://eitaa.com/sharikerah
ما برای اینکه از #دعای_شهدا برخوردار باشیم، باید در مسیر آنها حرکت کنیم و بدانیم، دعای شهدا، جزو دعاهای مستجاب است....
«آیت الله جوادی آملی »
یاد شهدا با ذکر صلوات
پاسدارِ آقا نمے ماند
تا ظهـور را ببینـد ...
#شهـید مے شود
تا ظهـور نزدیڪ شود ...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#صبحتون_شهدایی_🌷
27.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°•╼﷽╾•°
🍃🌸قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ ۖ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ ۚ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ
بگو: «پروردگارم امر به عدالت کرده است؛ و توجّه خویش را در هر مسجد (و به هنگام عبادت) به سوی او کنید! و او را بخوانید، در حالی که دین (خود) را برای او خالص گردانید! (و بدانید) همان گونه که در آغاز شما را آفرید، (بار دیگر در رستاخیز) بازمیگردید! (سوره مبارکه اعراف: ۲۹)🍃🌸
✨قرآن در کلام شهدا:
فرازی از وصیتنامه شهید بزرگوار،شهید علی پیرونظر:
«در این هنگام که شاید چند روزی کمتر یا بیشتر از عمرم باقی نمانده باشد شما را سفارش میکنم به تقوا و اخلاص و صبر در عمل و نیت .
#قرآن_کریم
#دفاع_مقدس
#شهادت
─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─
🇮🇷 خط مقدم🇮🇷
رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس
17.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مجنون دل من
لیلا نیامد
از ما جدا شد . با ما نیامد .........
#شهید_علی_پیرونظر
#شبتون_شهدایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هفت روز مانده است به سالگرد عملیات بیت المقدس ۲
تمام روزها . ساعت ها و دقیقه هایی که من انتظار آمدنت را داشتم . تو برای رفتن آماده می شدی .
پرواز صدها کبوتر زیبا . در یک شب زمستانی سرد و یخبندان . با بال هایی خیس . میان برف و بوران . گرسنه . خسته.
بعد از پشت سر گذاشتن صدها کیلومتر پیاده روی با مهمات و اسلحه .................
همه به خط می روند . در دل تاریک شب و نم نم برف . فقط صدای نفس ها می آید و پوتین هایی که در برف فرو می رود . پاهایمان کرخ شده است و دستانمان بی حس . سوز سرد بر چهره هایمان شلاق می زند. علی مانند ماه می درخشد . از بیان آنچه در ذهنم می گذرد واهمه دارم .بیست روز است که پدر شده است .طاقت نمی آورم . دست روی شانه اش می گذارم . بر می گردد . می گویم علی جان ان شاءالله سالم و سلامت به آغوش خانواده ات خصوصا دختر گلت بر گردی و او با آرامش کامل و تبسم شیرین می گوید ان شاءالله همه رزمندگان سالم و سلامت بر گردن .
می دانم که یقین دارد که شهید می شود . و در دلش نگران همسر جوان و فرزند بیست روزه اش هست . اما لحظه ای برای رفتن تردید ندارد چون می داند که تکلیف است ....
موقع اتمام عملیات وقتی به مقر بر گشتم همه سراغ علی را می گرفتن . و هر کس که می آمد می گفتند پیرونظر را ندیدی . دهقان را ندیدی ؟
یکی از بچه ها می گوید علی تیر بارش گیر داشت به او گفتم علی برگرد . اسلحه ات که گیر دارد . در ضمن تو متاهلی . فرزندت منتظر توست . و او می گوید هر وقت همه برگشتن من هم بر می گردم .
همه برگشتن اما علی هنوز نیامده .صدای یکی از بچه ها می آید علی را آوردند ........
محفل لیلی به سرعت می بری ای ساربان
گر بدانی حال مجنون ناقه را پی می کنی
https://eitaa.com/sharikerah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای شهیدان
از همان لحظه ای که تقدیر ما را از شما جدا کرد.
تا کنون یاد شما . خاطره های دنیای پاک شما امید حیاتمان گشته
ما به عشق شما زنده ایم
https://eitaa.com/sharikerah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 عشق من و این خاک همراهت
روایت تاریخ جنگ ایران و عراق، تنها روایت شکستها و پیروزیها در صحنه نبرد نیست. آدمهایی بودند، ساده و صمیمی و گاهی عاشق، قصههایی داشتند از جنس غم عشق که از هر زبان که بشنویم نامکرر است.
روایت جنگ، بیش از هر چیز، روایتِ آدمهاست:
از تو چه پنهان عاشقات بودم
از دل نه، از سلول سلولم
دلت که خالی شد از غیر؛
پر میشود از خدا
آنوقت شهید میشوی.
#شهید_علی_پیرونظر
https://eitaa.com/sharikerah
🌹نمی رسد
بہ خداحافظی
زبان از بغــض
خوشا بہ حال تـو
ڪہ مسافـر بهشتی ...
#شهید_علی_پیرونظر
🌸🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌸
در تاریخ ۲۰ دی ماه ۶۶ لشگر اعلام می کند که عملیاتی بزودی در پیش است . هوا سرد و برفی است . زمین را برف پوشانده است . همه به فکر نوشتن وصیت نامه هستند .
علی آقا می داند که در این عملیات شهید خواهد شد .
تمام حواسش خانه است قول هایی که به همسرش داده بود . دخترک چهل روزه اش . از فرمانده خواهش می کند که برای آخرین بار با همسرش تماس بگیرد . فرمانده می گوید اجازه مرخصی دادن حتی ساعتی ندارد . علی آقا اصرار می کند و فرمانده قبول می کند .
آخرین تماس ...
خدا می داند علی آقا در این تماس می خواسته به همسرش چه بگوید . اما تماس برقرار نمی شود و حرف های علی آقا تا ابد در دلش می ماند .........
https://eitaa.com/sharikerah
آخرین تماس . بی پاسخ
یک هفته قبل از شهادت .
دوشنبه ۶۶/۱۰/۲۱
صبح به هر زحمتی بود بچه ها را بیدار کردیم و صبحانه خوردیم . ساعت ۱۰ جریان شهر رفتن را به سالاروند گفتم . رفت و آمد و گفت فرماندهی خواب هستند بعد به عزیزی گفتم اگر دیر بشود نمی توانیم تا شب برگردیم . رفت و برگه گرفت من و علی دهقان به طرف شهر رفتیم .در دژبانی نیم ساعت منتظر ماندیم وسیله ای نبود و هوا هم سرد بود ساعت ۱۱ بود پیاده حرکت کردیم بعد از چندی یک تویوتا رسید . عقب سوار شدیم . نزدیک ظهر بود در شهر پیاده شدیم . با سرعت به مخابرات رفتیم و شماره دادیم گفت ۲ تا ۳ بعد از ظهر نوبت شماست . رفتیم حمام و بعد آمدیم ناهار یک ساندویچ خوردیم و رفتیم مخابرات . ساعت ۳/۵ نوبت من شد رفتم داخل کابین . بعد از زنگ خوردن دختر بچه ای گوشی را برداشت گفتم آقای شایان ؟ گفت اشتباه است . شماره را خواندم گفت شماره درست است اما اینجا منزل ماست و قطع کرد . آمدم بیرون گفتم آقا اشتباه گرفته ای . دوباره بگیر دوباره گرفت . دوباره دختر بچه گوشی را برداشت . گفتم شما تازه این شماره را گرفته اید گفت نه . گفت اشتباه گرفته اید و دوباره قطع کرد . آمدم بیرون . گفتم آقا شماره دیگری را بگیرید .اشتباه بود . صحبت نکردم . کار لازم دارم . گفت فقط یک بار شماره می گیرم .خواهش کردم . قبول نکرد . گفتم به سختی آمده ام به شهر و دیگر تا چند وقت نمی توانم بیایم گفت ساعت ۵. تا ۶ بیا .قبول نکردم چون به مقر نمی رسیدیم آمدم بیرون . رفتم مسجد جامع نماز بخوانم .دلم خیلی شور می زد . ولی نمی توانستم کاری بکنم .باید یا خطر شب رسیدن را تحمل می کردم یا از تلفن زدن منصرف می شدم بالاخره بعد از خواندن نماز تصمیم گرفتم به هر قیمتی شده تلفن بزنم . برگشتم و شماره دادم با علی آمدیم قهوه خانه چای بخوریم . او هم ناراحت بود چون چشم مادرش خون افتاده بود و باید عمل می کرد .رفتیم لوازمی که بچه ها لازم داشتند را خریدیم ساعت ۵ رفتیم مخابرات ساعت ۵/۵ شماره ام را گرفت هر چقدر زنگ زد کسی گوشی را بر نداشت. خواست قطع کند خواهش کردم چند لحظه صبر کند اما کسی گوشی را بر نداشت...........
پ . ن . حسرت آخرین تماس برای همیشه در دلمان ماند .
کاش آن روز خط روی خط نمی افتاد و تماس بر قرار می شد .
دیدار به قیامت .....علی آقا در آخرین تماس چه می خواست به همسرش بگوید که تا ابد در دلش ماند ؟
پ. ن . خاطرات خود نوشت شهید علی پیرونظر
@sharikerah