هرکس در سر
آرزوی #عشق دارد ...
#یا_مهدی_ادرکنی
#شهید_علی_پیرونظر
🌷شادی روح شهدا صلوات 🌷
شبتون شهدایی ❤️🩹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یار رو سپیدم هوامو داره
رفیق شهیدم هوامو داره
یکی بود . هنوز هم هست . خدایا همیشه باشد .
#رفیق_شهیدم
#شهید_علی_پیرونظر
#صبحتون_شهدایی
چهارشنبه ۶۶/۱۰/۹
صبح برای نماز بیدار شدم ساعت ۸ آمدم چادر خودمان و لوازمم را جابجا و مرتب کردم و ظهر بعد از ناهار با بچه ها کمی صحبت و شوخی کردیم . نماز را به جماعت خواندیم . رفتم امانتی های بچه ها را دادم . ساعت ۱۱ شب بود که با علی دهقان تصمیم گرفتیم که مصیب را از خواب بیدار کنیم و شروع کردیم به خوردن میوه و غیره و تعدادی دیگر از بچه ها را مثل سعادت عزیزی و حمید شیخ سلطانی را هم بیدار کردیم و برادر رنگی هم بیدار شد ودر آخر علی دهقان دو عدد لیمو شیرین برداشت و فرار کرد در سوله ودر تاریکی با پای برهنه و من هم به دنبالش و خلاصه تا ساعت ۱/۵ نیمه شب بیدار بودیم تا وقتی که برادر علی رنگی مسئول ما ناراحت شد گرفتیم خوابیدیم در ضمن هوا بد بود و داشت برف می بارید .
#شهید_علی_دهقان_منشادی
#شهید_علی_پیرونظر
#گردان_زهیر
@sharikerah
پنجشنبه ۶۶/۱۰/۱۰
امروز ساعت ۵ بیدار شدم . ساعت ۹ صبح خبر رسید نامه ای برایم آمده و رفتم دیدم از مصطفی خاله بود .بعد گفتند مساعده می دهند و رفتیم برگه گرفتیم و من و علی دهقان و مصیب و بقیه متاهل ها ۵۰۰۰ریال و بقیه بچه ها ۳۰۰۰ ریال و بعد آمدیم نماز خواندیم . و بعد ناهار خوردیم . شب قرار بود برویم راهپیمایی که به دلیل دعای کمیل باطل شد و چون من و علی دهقان فردا صبح خادم الحسین بودیم ظرف های شب را بردیم و شستیم در ضمن هوای اینجا فوق العاده سرد است و همه جا را برف گرفته است و گاهی هم برف میبارد بعد از شستن ظرفها من مشغول نوشتن دفترچه ام شدم ساعت ده شب بود که جواب نامه شاهده را دادم و با طرح جدیدی نوشتم که تا ساعت ۱۱/۵ طول کشید . وبعد جواب نامه مجید را نوشتم ساعت ۱۲/۵می خواستم نماز امام زمان عج را بخوانم و برای چگونگی خواندن آن ..... را بیدار کردم و گفتم که نماز امام زمان عج را چگونه می خوانند که عصبانی شد و گفت نمی دانم و سراغ مفاتیح را گرفتم که شروع کرد به سر و صدا و نزدیک بود بچه ها را از خواب بیدار کند ساعت یک گردان کناری ما رزم شبانه داشتند و آن ها با سرو صدا بیرون ریختند و سینه خیز و چیزهای دیگر . همه بچه های ما هم بیدار شدند فکر کردند که ما رزم شبانه داریم و گفتم که مال گردان ما نیست و خوابیدن و خلاصه ساعت نزدیک ۱/۵بود که به خواب رفتیم .
#شهید_علی_پیرونظر
#گردان_زهیر
@sharikerah
خاطرات خود نوشت شهید علی پیرونظر از لحظه اعزام تا چند روز قبل از شهادت 👆👆
چنان مردان بزرگی ؛
گاهی کارهای کوچک هم انجام میدادند!
کارهایی که شاید به دیده ما،
خیلی سنگین و بزرگ و سخت بیاید!
ولی برای آنها، قدمی است
برای رسیدن به اهداف بزرگ...
#نوجوانان
#دفاع_مقدس
#بزرگ_مردان_کوچک
#شبتون_شهدایی
نگاههایتان ...
تسبیح ذکرخداوند بود...✨
که اینگونه دلنشین مانده است😍
صبح دلنشینی میشود با نگاه شما📿
#صبحتون شهدایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا وقت سختیها میشه پناه آورد
اگه زندگی باب دلت نبوده و خیلی سختی کشیدی ولی هنوز ناامید نشدی و ادامه میدی؛ بدون نگاه این امام رئوف همراه زندگیته و حواسش بهت هست 😍
#امام_رضا
جمعه۶۶/۱۰/۱۱
امروز جمعه صبحگاه نداشتیم کمی رادیو گوش دادیم و ساعت ۸/۵صبحانه خوردیم ساعت ۱۱/۵ آماده شدم برای نماز . وضو گرفتم و همراه علی دهقان و سعادت عزیزی رفتیم حسینیه لشگر ونماز حال دیگری داشت و بعد از نماز سریع آمدیم برای بچه ها غذا را کشیدیم و ناهار را دادیم . شب هم نماز را به جماعت خواندیم و تا ساعت ۱۰ بیدار بودم بعد خوابیدم
#شهید_علی_دهقان_منشادی
#شهید_علی_پیرونظر
#گردان_زهیر
@sharikerah
شنبه ۶۶/۱۰/۱۲
امروز ساعت ۵ بیدار شدم و نماز هایم را خواندم و ساعت ۶/۵ صبح نماز صبح را به جماعت خواندیم و کم کم آماده شدین برای صبحگاه . اول قرآن خوانده شد و بعد دعا و بعد معاون گردان برادر ساسان پور و بعد شروع به دویدن کردیم و حدود یک ساعت با تمام تجهیزات دویدیم و بعد نرمش کردیم . خلاصه ساعت ۸ بود که تمام شد و آمدیم برای صبحانه . اعلام کردند که برای ساعت ۹ آماده باشید برای رزم رفتن . ساعت ۹ به خط شدیم و حرکت کردیم حمید هاشمی نژاد چون به پایانی گرفته بود تیربار ش را تحویل من دادند و رفتیم برای رزم . شروع به راهپیمایی و کوهنوردی کردیم و ستون کشی . نمونه عملیات .تسخیر کوه و پامرغی و .............
خلاصه ساعت یک بعد از ظهر بود که خسته و کوفته به مقر آمدیم بعد دیدم پای چپم را پوتین زخم کرده بود و خون آمده بود .نماز را به جماعت خواندیم و بعد از ناهار چون خیلی خسته بودم و قرار بود شب رزم شبانه داشته باشیم خوابیدم عصر علی سالاروند از مرخصی برگشت و خوش حال شدم بعد از شام مشغول نوشتن دفترچه ام شدم ساعت ۸ در چادر کناری مراسم نوحه خوانی بود تا ساعت ۱۱ با طاهری . علی آقا و دیگران مشغول صحبت بودیم بعد با مسواک زدن و وضو آمدیم و خوابیدیم .
#شهید_علی_پیرونظر
#گردان_زهیر
@sharikerah
خاطرات خود نوشت شهید علی پیرونظر از لحظه اعزام تا چند روز قبل از شهادت 👆👆
همسر فرعون،
تصميم گرفت که عوض بشه وشُد یکی از زنان والای بھشتی🕊 ...
پسرنوح،
تصميمـی برای عوض شدن نداشت!
غرق شد و شُد درس عبرتی برای آیندگان...
اولی همسر يڪ طغيانگر بود...!
و دومـی پسـر یڪ پيامبــر....!
برای عـوض شدن هيچ بھانه ای
قابل قبول نيست.
اين خودت هستی ڪه تصميم میگيری
عوض بشی🌱🤍👩🏻🦯
🥀
شهــدا خاکی اند
کافیست بــاران بزند ،
تا عطرشان همه جا را پُر کند ...
#صبـحتون_شهـدایـی
#معطربه_عطرصلوات
#شهید_علی_پیرونظر
می گفت :
جنگ ،معاملہ با خداست
خدا ،خریدار
ما ،فروشنده
سند ،قرآن
بهـاء ،بهـشت . . .
#شهـید_حسین_خرازی
#شهیـــــدانه
چقدر از منش این #شهــــدا دور شدیم
آنقدر خیره به دنیـا شده و کور شدیم
معذرت از همه خوبان وهمه همرزمان
ما برای #شهــــدا وصلهی ناجور شدیم
#شهـــــدا در همهجا فاتـح اصلی بودن
عجــــب اینجاست که مـا این همــــه
مغــــــــــرور شدیم
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#گروهان_عاشورا
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
• فروتنی
(وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّـهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ)
لقمان/18
« و با تکبّر از مردم روی مگردان! و با غرور بر زمین راه مرو! به راستی الله هیچ آدم متکبّر و فخرفروشی را دوست نمی دارد.»
خوشا به حال آنان که پروازشان اسیر هیچ قفسی نشد ، و هیچ بالی اسیر پروازشان نساخت .. خوشا به حال آنان که از رهایی رهیدند ، و بال و بال جانشان نشد . خوشا به حال آنان که ..... خوشا به حال ما ، اگر شهید شویم
صبحتان بخیر و نیکی و شهدایی 🌹
#گردان_زهیر