#سرگذشت_رعنا
#تاوان_سادگی
#پارت_شصت_دو
اسمم رعناست ازاستان همدان
لباسهامون تیره بودوتاریکی هواکمک میکرد ازمسیری که راه بلدمیبردمون کسی مارونبینه..نمیدونم دقیقاچندساعت توراه بودیم..ولی تمام کف پام زخم شده بود و از شدت دردبه زورقدم برمیداشتم..حالت تهوع بدی گرفته بودم..هوا روشن شده بود که رسیدیم به جای که بهش میگفتن کندو..اونجا ده دقیقه ای منتظرموندیم..یه ماشین امد دنبالمون وسوارمون کرد..ازشدت خستگی وپادرد دوستداشتم گریه کنم..بعد از نیم ساعت رسیدیم به خونه ی ذبی..نوریه بایه تشت امد و نشست جلوم،گفت انگشت بزن ته حلقت وهرچی خوردی رو بالا بیار..با اولین انگشتی که زدم تمام محتویات معده ام روخالی کردم..ولی گلوم زخم شده بودوازمعددردبه خودم میپیچیدم
نوریه گفت کم کم عادت میکنی..حالم ازش بهم میخورد..باید هر جور بود خودم روازاون جهنم نجات میدادم..ماهو وپدرش هم محموله ای روکه حمل کرده بودن روتحویل دادن..وذبی بهشون پول دادرفتن..بارفتن ماهوبیشنراحساس تنهای میکردم..انقدرخسته بودم که گوشه ی همون اتاق بدون بالشت وپتوخوابم برد...
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا یه دونه لباس رنگی نپوشی نمیفهمی
که مشکی زیادم بهت نمیاد ،
تا اون یه نفر رو فراموش نکنی متوجه نمیشی
که آدمای خوب زیادی چشمشون به تو هست ،
تا جای خدا نباشی نمیتونی واسه آدما حکم ببری ،
تا کارما زنگِ خونَت رو نزنه به خودت نمیای ،
تا قلبت نشکنه مغزت کار نمی افته ،
تا عاشق شکلات نباشی نمیفهمی که رژیم سخته ،
تا از دستت نره قدرش رو نمی فهمی ،
تا دوستات و نشناسی دو دستی به خانواده نمیچسبی ،
تا پات به بازداشتگاه و زندان باز نشه
نمیفهمی که آدما زیر سایه خدا بزرگ شدن
اما بخشنده نشدن !
ما آدمای دیر رسیدن یا هیچوقت نرسیدن و
نفهمیدن و درک نکردن نیستیم ،
فقط مشکل اینه که دیر به خودمون میایم ...
مهم نیست چند سالته ؛ اگه اینارو درک کردی..
تو این زندگی و بُردی....🌱
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
عزت نفس داشته باش و هیچوقت با خودت بدصحبت نکن :
نگو من دوست داشتنی و جذب نیستم
بگو من هر روز تلاش میکنم تا به ایده آلم نزدیک بشم
نگو من هیچ کاریو نمیتونم درست انجام بدم
بگو لازمه در بعضی کارها مهارت بیشتری داشته باشم
نگو: من هر کاری میکنم در اون موفق نمیشم.
بگو:به اندازه توانایی هام از خودم انتظار دارم و تمام تلاشم رو میکنم تا به هدفم برسم.
نگو: من خیلی تنبل ام
بگو:هر روز تلاش میکنم مسئولیت پذیرتر از قبل بشم ولی گاهی وقتها هم به استراحت نیاز دارم.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_رعنا
#تاوان_سادگی
#پارت_شصت_سه
اسمم رعناست ازاستان همدان
نمیدونم چندساعت خوابیده بودم..که کی باپاش بهم میزد ومیگفت بلندشو،،انقدر گیج خواب بودم که تمرکز نداشتم..بلند شدم نشستم متوجه شدم یه عده سرباز تمام خونه رودارن میگردن نوریه وملیحه ام یه گوشه وایساده بودن..بادقت که نگاه کردم متوجه شدم پلیسه..شاید تو تمام عمرم اولین بار بود که از دیدن نیروهای پلیس انقدرخوشحال بودم..ازخوشحالی گریه گرفته بود وخداروشکرمیکردم..سربازی که بیدارم کرده بودگفت بروپیش اون خانمهاوایسا،گفتم بخدامن بی گناهم من رودزدیدن..سرباز گفت اینارو به من نگو تو پاسگاه به جناب سرهنگ بگو..به ناچاررفتم پیش نوریه وملیحه وایسادم..ذبی وچند تا مردبلوچ که توخونه بودن رو دستبندزدن وسوار ماشین کردن بردن..من ونوریه وملیحه روهم بااسلحه وموادی که پیداکرده بودن روبایه ماشین دیگه بردن..وقتی رسیدیم پاسگاه باکلی التماس گفتم بذارید رئیس پاسگاه روببینم به خانوادم خبربدید..سه وچهارروزه ازم خبرندارن..انقدر التماس کردم که بردنم پیش رئیس پاسگاه....
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
مواظب باش حق مردم به گردنت نباشه...
یک روز قرار شد والیبال بازی کنیم، من کتانی نداشتم. به یکی از رفقای ابراهیم که کتانی چینی قدیمی پایش بود گفتم: کتانی ات را بده من برم توی زمین. دمپایی خودم را به او دادم و کتانی اش را گرفتم. مشغول بازی شدیم. بعد از بازی دیدم که او رفته. من هم به خانه برگشتم.
هنوز ساعتی نگذشته بود که دیدم ابراهیم به درب منزل ما آمد. با خوشحالی به استقبالش رفتم. گفتم: چه خبر از این طرفا؟! بی مقدمه گفت: سعید، خدا توی قیامت از هر چی بگذرد از حق الناس نمی گذرد. برای همین توی زندگی مواظب باش حق مردم به گردنت نباشه.
بعد ادامه داد: تا می تونی به وسیله ای که مال خودت نیست نزدیک نشو. خیلی مراقب باش! گفتم: آقا ابرام من نوکرتم. چشم. راستی این رفیقت که کتونی ازش گرفتم، نمی دونم کجاست. قبل از پایان بازی رفت....
(شهید ابراهیم هادی خیلی روی حق الناس حساس بودند)
✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی 📚✍🏻
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🌷صبحتون عالی و بینظیر
🌸روزتون پراز مهربانی
🌷وجودتون سلامت
🌾دلتون گرم از محبت
🌸عمرتون با عزت
🌷و زندگیتون
🌾مملو از خوشبختی
🌷آدینتون زیبا در کنار خانواده وعزیزان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
✨نیایش صبحگاهی
بــــارالهــا ...🙏
ما را به نور الهی راهنمایی بفرما
و مسير سبز انسان بودن را نشانمان ده...
قدمهايمان را استوار و ايمانمان را
فزونی بخش ...
آمین🙏
❣گفتن «متشکرم»برای هر چیزی که شما در زندگی دارید مهم است.
✅وقتی صبح از خواب بیدار می شوید ،شکر گذار باشید که روز دیگری را برای تغییر در اختیار دارید.
این درمورد چیزهای معمولی زندگی است . پنج چیز را بیابید که در زندگی به خاطر آنها سپاسگزار هستید و از روی وظیفه شناسی آنها را یادداشت نمایید .
✅ مهم است که هر روز این کار را انجام دهید چون نوشتن آنها باعث می شود بیشتر نسبت به اینکه چقدر زندگی شما خوب است آگاهی بیابید و پاسخ گویی جهان هستی را احساس کنید .
انجام این تمرین می تواند زندگی را برای شما شگفت انگیز کند . شروع به انجام تمرین کنید و جادوی حاصل از آن را مشاهده کنید .
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
20.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زندگی شبیه یه شربت آبلیموعه! لحظه های معمولی مثل آب، لحظه های تلخ مثل ابلیمو و لحظه های شیرین مثل شکر هستند. تو هر کاری کنی نمیتونی این سه تا رو از هم جدا کنی!! حتی وقتی یک قطره از شربت آبلیمو رو جدا میکنی این سه تا کنار هم هستند!! حتی اگه باز هم یه ذره کوچکتر رو انتخاب کنی همینطور...مولکولهای شکر و ابلیمو در بین تک تک مولکولهای اب جا دارند... لحظه های تلخ و شیرین زندگی هم همینن...قابل تفکیک نیستند...زندگی مثل یه لباسه که تارش از غم و پودش از شادیه.اگه تار از پود جدا بشه دیگه لباسی در کار نیست اونموقع ما فقط یک مشت نخ داریم همین!!
پس نیش و نوش زندگی همیشه با هم هستند و ما هم باید با هم بخواهیمشون و باهم بپذیریمشون...
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
9 زبان بدن که شمارو کاریزماتیک نشون میده :
1- موقع صحبت کردن صاف بایستید و راه بروید.
صاف نگه داشتن بدن و قوز نکردن، شانه های رو به عقب و بالا نگه داشتن سر باعث می شود به چشم دیگران با اعتماد بنفس بیایید.
2- موقع ایستادن، پاهایتان را از هم فاصله بدهید
وقتی می ایستید و پاهایتان را به هم می چسبانید احساس عدم اطمینان و تردید را به مخاطب القا می کنید
3- درجه صدایتان را پایین بیاورید
4- درست دست دادن را یاد بگیرید
5- ژست قدرتمندی به خودتان بگیرید
تحقیقات انجام شده نشان می دهند که کمتر از دو دقیقه بعد از اینکه شما ژست و حالت پر قدرتی به خودتان می گیرید، ترشح هورمون استرس یعنی کورتیزول در بدن شما کاهش پیدا می کند.
6- تماس چشمی مثبت را با مخاطبتان حفظ کنید.
7- موقع حرف زدن از دستهایتان استفاده کنید.
8- لبخند بزنید.
9- به موفقیت هایتان در گذشته فکر کنید
به یاد بیاورید که در روز موفقیتتان چطور به نظر می رسید و صدا و لحن صحبت کردنتان چگونه بود. یادآوری این احساس واقعی به شما کمک می کند تا همان حالتها را به خودتان بگیرید.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبور بودن یه آداب و تعریفی داره !
صبور بودن به معنای یکجا نشستن
و انتظار کشیدن نیست ...
صبوری حین تلاش معنی میده
تو تلاشتو میکنی اما
بابت نتیجه خودتو نمیبازی ...
پاش میایستی هرجور که بود
گاهی حتی بیشتر میجنگی
اینه آداب صبوری ...
صبوری با سکون
با شکست خوردگی فرق داره
صبور خودشو نمیبازه بلکه
قوی تر میشه
چون بلده خودشو سرپا نگه داره ...👌
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🌱کلمات و کلام ما بر حال درونی
و روحی و اوضاع سلامتی و مالی ما
تاثیر گذارند...
✨وقتی کسی ازت میپرسه"حالت
چطوره؟ " با جملاتی مانند "خستهام،
بی حالم ، حوصله ندارم، سرم درد
میکنه و... "به او پاسخ نده چون در
عمل این کار باعث میشه که
احساس کسالت بیشتری کنی...
✨همیشه از لغات مثبت و شادی
بخش برای توصیف حال خودت
استفاده کن ، حتی اگر حالت
ناخوش باشه.
وقتی کسی حالت رو پرسید بگو :
"خوبم"
"عالیم "
"خیلی خوبم"
"خیلی عالیم"
اینگونه به تدریج احساس خوب
بودن می کنی...
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد