🌼🤍
میخوای قدرتمند و پر ابهت به نظر برسی؟ میخوای بقیه رو کنترل کنی؟ :
1- وقتی کسی بهت میگه ببخشید :
نگو عیبی نداره.
بگو ممنونم.
2- اگه کسی برات قلدری کرد :
بهش بخند، اینطوری خجالت میکشه.
3- وقتی کسی سرت داد زد :
بگو روز بدی داشتی؟
4- اگه میخوای توجه همه رو جلب کنی :
با تعجب به آسمون نگاه کن.
5- اگه کسی ازت پرسید میدونی ساعت چنده ؟
بگو آره میدونم.
6- اگه میخوای یکی حرفشو قطع کنه :
یه چیزیو بنداز زمین و همین طوری که میخوای برش داری بحثو عوض کن.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
گاندی میگه؛
اگر جرات زدن حرف حق را نداری لااقل برای کسانی که حرف نا حق میزنند دست نزن.
کاری که خیلی از ما رعایت نمیکنیم...!
.
ناپلئون میگوید:
دنیا پر از تباهی است،
نه به خاطر وجود آدمهای بد،
بلکه به خاطر سکوت آدمهای خوب.
.
گرگ همیشه گرگ می زاید
گوسفند همیشه گوسفند.
تنها فقط انسان است
که گاهی گرگ می زاید
و گاهی گوسفند.
وقتی برنامه های شعبده بازی رو نگاه میکنم متوجه نکته خوبی میشم:
مردم برای کسی دست میزنن که گیجشون کنه،
نه اگاهشون
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🗒مديريت خشم
به خشم خود با ذهنی آگاه نگاه كن.
"خشم خودت راسركوب نكن، فقط بر اساس آن عمل نكن"
ابراز كردن خشم يكى از بدترين راههاى خاموش كردن آن است. انفجار خشم معمولا باعث اختلال بيشتر آن بخش از مغز مى شود كه احساسات را تحت كنترل دارد و شخص را بيشتر خشمگين مىكند.
وقتى از زمانهايى حرف مىزنيم كه خشم خود را بر سر كسى كه موجب اين احساس در ما شده خالى میكنيم، نه تنها آرامش پيدا نمیكنيم بلكه خشمگينتر نيز میشويم .
اما هنگامى كه ابتدا خشم را خاموش و سرد
میكنيم سپس با برخوردى سازنده و حاكى از اعتماد بنفس، به حل و فصل اختلاف خود با ديگرى میپردازيم بسيار موثرتر عمل میكنيم.
مشاهده احساس خشم از طريق حواس بدنی (خشم در كجای بدنم تاثير گذار بوده است؟) و تنفس، نه تنها به كم شدن انرژی انفجاری آن منتهی میشود، بلكه به ما امكان انتخاب میدهد كه چه رفتار سازنده ای در قبال آن انجام دهيم.
نگاه كردن به خشم با هوشياری، حالتی است كه نه به يكباره در واكنش پرخاشگری میافتيم و نه آن را در درون خود سركوب میكنيم .
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#مطالعه_کنیم
«ما میوهی کلام خود را خواهیم خورد»
زمانی که صحبت میکنید،
در واقع بذر میکارید.
بالاخره زمانی میرسد که باید
میوهی چیزی که کاشتهاید را بخورید.
نمیتوانید منفی صحبت کرده
و انتظار داشته باشید که زندگیتان
مثبت باشد.
نمیتوانید از شکست حرف بزنید
و انتظار پیروزی داشته باشید.
نمیتوانید از نقصان، از کمبود،
از نداشتن استطاعت،
از همیشه عقب بودن حرف زده
و انتظار نعمت فراوانی را داشته باشید.
اگر از دهان شما ضعف بیرون بیاید،
زندگی ضعیفی پیش رو خواهید داشت.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
💡 *شش جملهای که نباید به فرد ناراحت بگوییم
وقتی کسی ناراحت است، بهتر است به جای نصیحت، با او همدلی کنیم.
برخی جملهها میتوانند احساسات فرد را نادیده بگیرند و حتی او را آزردهتر کنند:
1️⃣ "همه چیز درست میشه": این جمله احساسات فرد را سطحی جلوه میدهد.
2️⃣ "خیلیها وضعشون بدتر از توئه": مقایسه کردن دردها باعث بیارزش جلوه دادن احساس او میشود.
3️⃣ "خودت رو قوی نگهدار": این جمله ممکن است فشار زیادی به او برای پنهان کردن احساساتش وارد کند.
4️⃣ "چرا انقدر بهش فکر میکنی؟": چنین جملاتی مشکل او را کوچک نشان میدهند.
5️⃣ "وقت همه چیز رو حل میکنه": فرد به پذیرش و همراهی نیاز دارد، نه نصیحت.
6️⃣ "باید شکرگزار باشی": در زمان درد، فرد نیاز دارد احساساتش را تخلیه کند.
✨ بهتر است گوش کنیم، همراه باشیم، و درک کنیم. گاهی سکوت بهترین کمک است.*
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
*سرزنش كردن خود يكی از مهمترين دلايل مبتلا شدن به افسردگی است.
وقتی دائما به خاطر شكست ها و مشكلات زندگی خودمان را مورد انتقاد قرار مي دهيم ، به تدريج پيام "تو بدی" را به خودمان ارسال می كنيم و احساس حقارت را در اعماق وجودمان لمس می كنيم.
فرقی نمی کند به خاطر چه چیزی خودمان را سرزنش می کنیم، تا زمانی که این کار را ادامه مي دهيم زندگی را به کام خود تلخ می کنیم و دنیا براي مان جهنم خواهد شد.
لطفاً به جای اينكار درس ها و تجاربی كه در اثر اين انتخاب يا تصميم اشتباه گرفته ايم را مدنظر قرار دهیم و يادمان باشد كه مشكلات باعث آگاهی ما مي شوند و اين تجارب بسيار ارزشمند هستند.
بدون اين تجارب اگر دوباره در همان جايگاه اوليه قرار بگيريم مسلماً اشتباهات را مجدد تكرار خواهيم كرد.* 🍃🍃
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🔻 *بزرگترین آفت زندگی مشترک 🧐
سرزنش، تحقیر و خرد کردن شخصیت همدیگر 🔥
✅ یکی از رفتارهای مخربی که اثرات مخرب و جبرانناپذیری بر روابط بین همسران جوان به خصوص در دوران عقد می گذارد سرزنش، تحقیر و خرد کردن شخصیت همدیگر است 🔰
"صد بار گفتم این کار رو نکن!"
" گوش نکردی حالا بکش!"
"تو همینی دیگه!"
" میدونستم این جوری میشه..."
"بفرما اینم نتیجهی هنر جنابعالی!"
اگر همهی ما میتوانستیم گاهی خود را به جای طرف مقابلمان بگذاریم
شاید خیلی از مشکلات و مسائل لاینحل زندگی هرگز اتفاق نمیافتاد.* 👇👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_لیلا
#درس_عبرت
#پارت_هفتاد_شش
سلام اسمم لیلاست...
مامان کلی غر میزد و گله میکرد..تازه ارمین هم اصلا بهم سر نمیزد، فقط ماهیانه مبلغی که کمتر از همیشه بود میریخت به حسابم..از این بابت حسابی خوشحال بودم که نمیاد مزاحمم بشه..شب و روز با شوق و هدفمند درس میخوندم و اصلا خسته نمیشدم، استادها همه ازم راضی بودن، ازمون های ازمایشیم همه خوب بودن و امیدوار کننده..زندگیم ارامش نسبی پیدا کرده بود و تو حال خودم بودم..فقط الهه میفهمید چقد سخت در حال خوندنم، مامان که باورش نمیشد میگفت تو روز خوبشم از درس و مدرسه فراری بودی، الان سنگ خورده تو سرت که میخوای درس بخونی؟؟مامان نمیدونست این هدفمه که منو به درس خوندن علاقه مند کرده و براش دارم تلاش میکنم...چند ماهی به کنکور مونده بود که یه شب زن دایی زنگ زد و گفت هووت زاییده و بچش یه دختره و انگار بچه مشکل داره، میگفت حال آرمین و زنش خیلی خرابه و بیمارستانو گذاشتن رو سرشون..از شنیدن حرفای زن دایی یکم ناراحت شدم، دلم واسشون سوخت..صبح آرمین طلبکارانه اومد خونه و فریاد زنون گفت بیا راحت شدی؟ انقد نفرین کردی که بلاخره بچمو ناقص کردی..
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#خانمها_بدانند💕🌱
‼️ هيچ مردی طاقت مقايسه شدن را ندارد.
پس حتی كم اهميتترين كار او را با ديگران قياس نكنيد.
🔸 مردها از شنيدن جملات مبهم بيزارند. پس هيچوقت دوپهلو با همسرتان صحبت نكنيد.
🔹 اگر انتظار داريد شوهرتان حرفهايتان را رمزگشايی كند، متاسفم! آنها سادهتر از اين حرفها هستند.
🔸 هرگز با حرفهایتان استقلال همسر خود را زير سوال نبريد حتی اگر واقعا استقلالی در كار نباشد.
🔹مردها به اينكه قويتر از آنچه هستند به نظر برسند؛ نياز دارند. اين نياز همسرتان را برآورده كنيد.
🔸 برای قدرت دادن به او كافی است از هيچ مرد ديگری صحبت نكنيد، نه اينكه از مردهای ديگر بد بگوييد..
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
❄️#داستان_آموزنده
📝داستان میخ های روی دیوار
🙍پسربچه ای بود که اخلاق خوبی نداشت.
🔩پدرش جعبه ای میخ به او داد و گفت هر بار عصبانی می شوی باید یک میخ به دیوار بکوبی.
🙍روز اول، پسر بچه ۳۷ میخ به دیوار کوبید.
🔽طی چند هفته بعد،همان طور که یاد می گرفت چگونه عصبانیتش را کنترل کند،تعداد میخ های کوبیده شده به دیوار کمتر می شد.او فهمید که کنترل کردن عصبانیتش آسان تر از کوبیدن میخ ها بر دیوار است…
🌻بالاخره روزی رسید که پسر بچه دیگه عصبانی نمی شد.او این مسئله را به پدرش گفت و پدر نیز پیشنهاد داد هر بار که عصبانیتش را کنترل کند،یکی از میخ های را از دیوار در آورد.
🧲روزها گذشت و بالاخره پسر بچه توانست به پدرش بگوید که تمام میخ ها را از دیوار بیرون آورده است.
🌳پدر دست پسر بچه را گرفت و به کنار دیوار برد و گفت:پسرم!تو کار خوبی انجام دادی و توانستی بر خشم پیروز شوی.اما به سوراخ های دیوار نگاه کن،دیوار دیگر مثل گذشته اش نمی شود.
💥وقتی تو در هنگام عصبانیت حرف هایی میزنی آن حرف ها هم چنین آثاری به جای می گذارند.
🔪تو می توانی چاقویی در دل انسانی فرو کنی و آن را بیرون آوری.اما هزاران بار عذر خواهی هم فایده ندارد” آن زخم سر جایش است.
🔥زخم زبان هم به اندازه چاقو دردناک است…
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_لیلا
#درس_عبرت
#پارت_هفتاد_هفت
سلام اسمم لیلاست...
با تعجب بهش زل زدم و گفتم من چیکار به تو و زندگیت دارم که بخوام نفرین به یه بچه ی بی گناه کنم؟ چرا دلت میخواد اینو بندازی گردن من؟! شاید اثرات گناه تو و مامانش باشه که خدا اینجوری کرده وگرنه با دعای گربه سیاه که بارون نمیاد.عصبی داد زد از نحسی توعه که بچم اینجور شده..بهش پوزخندی زدمو گفتم میخوای برو ازم شکایت کن شاید دل تو و زنت خنک شد..عصبی اومد سمتم و یقمو گرفت و چسبوندم به دیوار و گفت انقد حرف مفت نزن تا خفت نکردم، میدونم الان تو دلت عروسیه که من و زنم تو این شرایطیم و بچم ناقصه ولی کور خوندی..تمام مال و اموالمو میفروشم میبرمش خارج خرجش میکنم تا خوب شه..گفتم مگه جلوتو گرفتم خب ببرش، من دل به مال و اموال تو خوش نکردم که الان داری با اون تهدیدم میکنی که همشو میفروشی.. خب بفروش... به من چه، من زندگی خودمو دارم کاری به کار تو و زنت و بچت ندارم..یقمو ول کرد و رفت بیرون، به دیوار تکیه زدم و اشکام ریختن..با خودم گفتم دیوار کوتاه تر از من پیدا نکرده که اومده خره منو گرفته؟!تو حال و هوای خودم بودم که یکی در واحد و زد...
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
توصیه پژوهشگران: کمتر بنشینید تا دیرتر پیر شوید !
تحقیقات دانشگاههای کلرادو و کالیفرنیا نشان میدهد که افرادی از نسل هزاره که بیشتر روزهای کاری خود را نشسته و به کار با کامپیوتر میپردازند، به طور میانگین بیش از ۶۰ ساعت در هفته را در حالت نشسته سپری میکنند. این وضعیت خطر ابتلا به بیماریهای قلبی را افزایش میدهد و سرعت پیری را در آنها بیشتر میکند.
به همین دلیل، سعی کنید هر از گاهی از جای خود بلند شوید و حرکات کششی یا پیادهرویهای کوتاه داشته باشید. این کار میتواند به بهبود سلامت قلب و کاهش علائم پیری کمک کند.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
✔️گریه نکن این که گریه نداره. گریه زشتت میکنه.ببین چشات پف کرده.حالا همه میگند این بچه چشه.حالا آبرمون میره.و........جملاتي شبیه به اینها که احساسات را نادیده می گیرند.
🟧این جملات را به کودک نگویید.چون با احساساتشان غریبه میشوند.
و همیشه احساسات غم و خشم خود را مخفی میکنند.
✳️وقتی ناراحت است و گریه میکند به او بگویید :
میدونم ناراحتی من پیشت میمونم تا آروم بشی.چیکار کنم آرومتر بشی؟ میخوای بیای بغلم؟
✳️اگر فرزندتان زیاد گریه میکنه حتما باید بررسی کنید آیا تفریحش،ساعت خوابش،میزان بازی روزانش و تعاملش با مادر و پدر خوبه؟ آیا زیاد دعواش نمیکنید؟
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
✨داستان پندآموز
🔹مردی باغ انار داشت، روزی که محصول رو جمع میکردند، فرزند این آقا بهش مراجعه کرد و کارگری رو در میان جمع کارگران نشون داد و گفت بابا این کارگر دزدی کرده.
🔸پدر گفت: نه! من به این کارگر اعتماد دارم. پسر اصرار کرد و پدر وقتی اصرار پسر رو دید به جای اینکه حرفش رو قبول بکنه با سیلی به صورتش زد!
🔹پسر ناراحت شد، دور شد. بعدازظهر دوباره مراجعه کرد گفت: بابا من یقین دارم که این کارگر دزده. پدر گفت: من هم میدونم که کارگرم دزده. گفت پس چرا من رو تنبیه کردی؟ گفت: چون دلم نمیخواست توی جمعیت آبروش رو بریزم! ما حق نداریم آبروی آدمها رو به راحتی ببریم.
🔸گذشت... یکی دو روز بعد اون کارگر مراجعه کرد و گفت من واقعا دزدی کرده بودم ولی الان توبه کردم!
🔹کاری کنیم اگر کسی جایی کار غلط انجام داد اول به خود ما مراجعه کنه. از ما کمک بگیره نه اینکه مدام نگران باشه که ما مچش رو بگیریم.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_لیلا
#درس_عبرت
#پارت_هفتاد_هشت
سلام اسمم لیلاست...
تو حال و هوای خودم بودم که یکی در واحد و زد،اشکامو پاک کردم و درو باز کردم،زن دایی با چشمای متورم قرمز اومد داخل و گفت با آرمین دعوا کردین؟سرمو با ناراحتی تکون دادم که بغلم کرد و گفت به دل نگیر اون الان مثه یه پدر داغداره که شاهد ناتوانی فرزندشه، نمیدونم تاوان کدوم گناهشه ولی میدونم آه تو نیست چون تو خیلی دختر مهربون و دل پاکی هستی و زورت به مورچه هم نمیرسه..گفت مامان و بابا هم حالشون خوب نیست، مامان که دوبار غش کرده..اولش از اینکه آرمین صاحب پسر شد خیلی خوشحال شدن ولی وقتی دکترا مشکلو گفتن دنیا رو سرمون خراب شد..با تعجب گفتم مگه قرار نبود بابات به زنه پول بده بره رد کارش؟!گفت با این وضعیت حتما اینکارو میکنه ولی اگه بچه سالم بود بابا هرگز اینکارو نمیکرد چون پسر دوسته و میخواد یه ریشه داشته باشه..دلگیر به زن دایی زل زدم و گفتم اما شما دیشب به من گفتین بچه دختره که؟!!!
گفت وای واقعا؟؟گفتم بله، مطمئنم..!با پوزخند بهش گفتم از بس شوق عمه شدن داشتین لابد توهم زدین..گفت به جون خودت که میخوام دنیا نباشه یه ذره هم ذوق نکردم از دیدن بچش، منم دیشب از بس ناراحت اوضاع بچه بودم لابد اشتباه کردم، تو ببخش..
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🔴 زیبایی انسان در چیست؟
✍روزی شاگردان نزد حکیم رفتند و پرسیدند: استاد زیبایی انسان در چیست؟ حکیم دو کاسه کنار شاگردان گذاشت و گفت: به این دو کاسه نگاه کنید، اولی از طلا درست شده و درونش زهر است و دومی کاسهای گِلی و درونش آب گواراست؛ شما کدام را انتخاب میکنید؟
شاگردان جواب دادند: کاسه گلی را. حکیم گفت: آدمی نیز همچون این کاسه است. آنچه که آدمی را زیبا میکند درون و اخلاقش است. باید سیرتمان را زیبا کنیم نه صورتمان را ...
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
ﺯﺑﺎﻥ ﺳﺮﺥ ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ!
ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻗﺪﯾﻢ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺎﻝ ﻭ ﻣﮑﻨﺖ ﻭ ﺧﺰﺍﺋﻦ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﺍﺷﺖ، ﭘﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﺎﻟﻤﯽ ﺩﺍﻧﺎ ﺳﭙﺮﺩ ﺗﺎ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺍﺩﺏ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﺩ، ﻭ تاکید نمود که آﻥ ﺍﺳﺘﺎﺩ، ﻫﻢ ﻭ ﻏﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻬﺘﺮ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﻭ ﺻﺮﻑ کند.
ﺭﻭﺯﯼ آﻥ ﭘﺴﺮ ﺯﯾﺮﮎ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺖ:
مﺮﺍ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﻧﺠﺎﺕ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺸﻮﺩ. ﺍﺳﺘﺎﺩﺵ ﮔﻔﺖ: ﺧﺎﻣﻮﺷﯽ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﺷﻮﯼ.
ﺍﺯ ﺁﻥﺭﻭﺯ ﺑﻪﺑﻌﺪ ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﻩ ﻟﺐ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻ ﺳﺨﻦ ﻧﮕﻔﺖ.
ﭘﺪﺭﺵ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﺩﻥ ﭘﺴﺮ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺳﺨﺘﯽ ﺩﭼﺎﺭ ﺷﺪﻩ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﺣﮑﯿﻢ ﺑﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻌﺎﻟﺠﻪ ﮐﻨﺪ.
ﺣﮑﯿﻢ ﮔﻔﺖ:
اﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﮑﺎﺭ ﺑﺒﺮﯾﺪ ﺗﺎ ﺯﺑﺎﻧﺶ ﺑﺎﺯ ﺷﻮﺩ.
ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﺎ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﻋﺎﺯﻡ ﺷﮑﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ که ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺻﯿﺪﯼ ﻣﯽﮔﺸﺘﻨﺪ ﻧﺎﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﻻﺑﻼﯼ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺻﺪﺍﯼ ﻃﻮﻃﯽﺍﯼ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺷﺪ، ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ: ﺁﻥ ﻃﻮﻃﯽ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ.
ﻃﻮﻃﯽ ﺭﺍ ﮔﺮفته ﻭ ﺩﺭ ﻗﻔﺲ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﻩ ﮐﻪ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺑﻮﺩ ﮔﻔﺖ:
ﺍﮔﺮ ﻃﻮﻃﯽ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﯽﺑﺴﺖ ﺩﺭ ﮐﺎﻡ
ﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻔﺲ ﺩﯾﺪﯼ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺩﺍﻡ
ﭘﺪﺭ ﺍﺯ ﻓﺮﻁ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﻭ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﺳﯿﻠﯽ ﻣﺤﮑﻤﯽ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﭘﺴﺮ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ ﻣﻬﺮ ﺳﮑﻮﺕ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﺯﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺣﺎﻝ ﮐﺮﺩﻩﺍﯼ؟ ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺖ: ﻫﺮﮐﻪ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻣﺎﻧﺪ ﻧﺠﺎﺕ ﯾﺎﻓﺖ، ﺍﮔﺮ ﻟﺐ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﻧﮕﺸﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺳﯿﻠﯽ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪﺍﻧﺪ:
ﻫﺮ ﺯﯾﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﺩﻡ ﻣﯽﺭﺳﺪ ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﻭﺳﺖ. ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺳﺮﺥ ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ.
✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی 📚✍🏻
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید🌱
🗓 امروز شنبه↯
☀️ ۳ آذر ۱۴۰۳
🌙 ۲۱جمادی الاول ۱۴۴۵
🌲۲۳ نوامبر ۲۰۲۴
📿 ذکر روز :
یا رب العالمین
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح یعنی
بتپد قلبِ عزیزت با تو
مثلِ کوهی
که به خورشید
دلش پابند است
سلام صبح قشنگت بخیر😍🌷
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🦋مردی به روانشناسی گفت: من تمام پولم را از دست داده ام، دیگر به آخر خط رسیده ام. دکتر گفت: آیا هنوز میتوانی ببینی، بشنوی و راه بروی؟ مرد گفت: بله. دکتر: تو تقریبا همه چیز داری و تنهای چیزی که از دست داده ای پول است.
🔺ما اغلب مسائل را بیش از حد بزرگ می کنیم. بدترین اتفاقات احتمالا ناراحت کننده اند، اما پایان دنیا نیست.
همیشه شکر گزار خداوند باشیم، زیرا حال کنونی ما، میتواند آرزوی بسیاری از مردم نقاط مختلف کره زمین باشد که در شرایط بسیار سختری قرار دارند.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
💞"ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﻤﺸﮏ"
"ﺑﺒﺮ ﮔﺮﺳﻨﻪای" ﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﯽ کند.
ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺩﻭﺍﻥ ﺩﻭﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ "ﮔﻮﺩﺍﻟﯽ ﺑﺰﺭﮒ" ﻣﯽ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﯿﺐ ﮔﻮﺩﺍﻝ ﺭﻫﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ "ﺗﻤﺴﺎﺣﯽ" ﺩﺭ "ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﮔﻮﺩﺍﻝ" ﺩﻫﺎﻥ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ "ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ" ﺍﻭست...!
ﺩﺭ ﻧﯿﻤﻪ ﺭﺍﻩ ﺷﯿﺐ ﮔﻮﺩﺍﻝ، ﻣﺮﺩ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ "ﺑﻮﺗﻪ ﺗﻤﺸﮑﯽ" ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﻣﮑﺚ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ...
"ﺑﺎﻻ ﺑﺮﻭﻡ ﯾﺎ ﭘﺎﯾﯿﻦ؟!"
ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺗﻪ ﭼﻨﺪ ﺩﺍﻧﻪ "ﺗﻤﺸﮏ ﺧﻮﺷﺮﻧﮓ" ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ:
«ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺯ "ﻟﺬﺕ" ﺍﯾﻦ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﻤﺸﮏ "ﺑﻬﺮﻩ" ﺑﺒﺮﻡ ﻭ ﺍﺯ ﻓﮑﺮ ﺑﺒﺮ ﻭ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺑﺎﺷﻢ!»
ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﻤﺸﮏ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﺍﻧﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺑﺒﺮ "ﭘﺸﺖ ﺳﺮ" "ﺧﺒﺮﯼ" ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﺩﺭ "ﭘﯿﺶ ﺭﻭ!"
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ؛
ﺑﺒﺮ ﯾﮏ "ﮔﺬﺷﺘﻪ ﮔﺮﺳﻨﻪ" ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺗﻮﺳﺖ ﻭ ﺗﻤﺴﺎﺡ ﯾﮏ "ﺁﯾﻨﺪﻩ ﮔﺮﺳﻨﻪ" ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺗﻮ...
"ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﻤﺸﮏ ﺭﺍ ﺩرﯾﺎﺏ!"👌
* ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ، ﻫﻤﻨﻮﺍ ﻭ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺷﺪﻥ ﺑﺎﺗﻤﺎﻡ ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ ﺍﺳﺖ...!
ﻋﻘﺐ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﻭ ﺟﻠﻮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﺗﻮ،"ﺳمفوﻧﯽ ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ" ﺭﺍ ﺑﻪ هم نمیریزد
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_لیلا
#درس_عبرت
#پارت_هفتاد_نه
سلام اسمم لیلاست...
زن دایی که رفت تو فکر رفتم و با خودم گفتم حالا دیگه کم کم وقت اجرا کردن نقش امه..شب ها تا دیر وقت درس میخوندم و صبح میرفتم واسه تکمیل خونه ای که آرمین برام خریده بود..هربار مقداری ظرف و ظروف از خونه آرمین میبردم خونه جدیدم میچیدم..تقریبا نصف جهازمو برده بودم اونور، حتی جاروبرقی و اتو و تلوزیون اتاق خودمم برده بودم آرمین نمیومد خونه و نمیفهمید من دارم چیکار میکنم..روزها مشغول چیدن وسایل بودم و شب ها هم تا نزدیکی صبح درس میخوندم و خیلی کم میخوابیدم، به زور قرص خودمو نگهداشته بودم وگرنه اگه قرص نمیخوردم از سردرد میپوکیدم..دو هفته ای از به دنیا اومدن پسر آرمین میگذشت که زن دایی یه روز اومد و گفت فردا هووت راهی فرانسه میشه، پدرم مهریه اش و سهم الارث پسرشم بهش داده و تا آخرعمرش میتونه تو رفاه و آسایش زندگیشو بکنه، فردا که آرمین بره سرکار اونم میره فرودگاه، توام سعی کن بیشتر بچسبی به زندگیت و آرمینو برگردونی برای خودت،سرسری بهش باشه ای گفتم...اون شب دو تا چمدون و سه تا کارتن کتابام و وسایلای ضروریمو جمع کردم و بردم گذاشتم تو ماشین و برگشتم بالا....
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🔅 #پندانه
✍ کجای زندگی باید تلاش کرد
🔹موتور کشتی بزرگی خراب شد. مهندسان زیادی تلاش کردند تا مشکل را حل کنند اما هیچکدام موفق نشدند!
🔸سرانجام صاحبان کشتی تصمیم گرفتند مردی را که سالها تعمیرکار کشتی بود، بیاورند.
🔹وی با جعبه ابزار بزرگی آمد و بلافاصله مشغول بررسی دقیق موتور کشتی شد. دو نفر از صاحبان کشتی نیز مشغول تماشای کار او بودند.
🔸مرد از جعبه ابزارش آچار کوچکی بیرون آورد و با آن به آرامی ضربهای به قسمتی از موتور زد. بلافاصله موتور شروع به کار کرد و درست شد.
🔹یک هفته بعد صورتحسابی ۱۰هزار دلاری از آن مرد دریافت کردند.
🔸صاحب کشتی با عصبانیت فریاد زد:
او واقعا هیچ کاری نکرد! ۱۰هزار دلار برای چه میخواهد بگیرد؟
🔹بنابراین از آن مرد خواستند ریز صورتحساب را برایشان ارسال کند.
🔸مرد تعمیرکار نیز صورتحساب را اینطور برایشان فرستاد:
ضربهزدن با آچار، ۲ دلار و تشخیص اینکه ضربه به کجا باید زده شود، ۹۹۹۸ دلار.
🔹و ذیل آن نیز نوشت:
تلاشکردن مهم است. اما دانستن اینکه کجای زندگی باید تلاش کرد میتواند همه چیز را تغییر بدهد.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#هرچه_گشتم_بدترازخودم_پیدانکردم
خداوند روزي به حضرت موسي فرمود:
برو بدترين بنده مرا بياور .موسي رفت يكي از گناهكارهاي درجه يك را پيدا كرد ووقتي ميخواست با خود ببرد،گفت نكند يك موقع اين آدم توبه كرده باشد ومن فكر كنم كه اين بنده ي گناهكار مي باشد رهايش كرد.
رفت دزدي را گرفت تاببرد نزد خود گفت نكند نكند اين بنده خاص خدا باشد وتوبه كرده باشد وخدا او را بخشيده باشد ولش كرد.
هر كسي را مي گرفت با چنين فرضيات وداوريهائي آزادش مي نمود.
بالاخره سگي را گرفت وگفت بدتر از اين كه ديگر نداريم ،رفت ميانه ي راه رهايش كرد وگفت شايد در عالم سگي بودنش كاري كرده باشد ؛بالاخره حضرت موسي دست خالي پيش خدا رفت.
خدا گفت:اي موسي دست خالي آمدي؟
موسي گفت: هرچه گشتم بدتر از خودم پيدا نكردم.
خدا گفت: اي موسي هر آئينه اگر غير از اين كرده بودي از پيغمبري عزل ميشدي!
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد