#توئیت 🖇♥️
دوست داشتن تویِ رابطه لانگ دیستنس دقیقا
اینجوریه که #آلبر_کامو میگه:
"فراقت بیرحمی است، اما این رنج کشیدن
بخاطر تو می ارزد به تمام خوشیهای جهان..."
همین قدر قشنگ و مفهومی...
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
امشب غزل! مرا به هوایی دگر ببر
تا هرکجا که میبردت بال و پر ببر
تا ناکجا ببر که هنوزم نبردهای
این بارم از زمین و زمان دورتر ببر
اینجا برای گمشدن از خویش کوچکاست
جایی که گم شوم دگر از هرنظر ببر
آرامشی دوباره مرا رنج میدهد
مگذار در عذابم و سوی خطر ببر
دارد دهان زخم دلم بسته میشود
بازش به میهمانی آن نیشتر ببر
خود را غزل، به بال تو دیگر سپردهام
هرجا که دوست داریام امشب ببر ببر
#محمدعلی_بهمنی
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
✨
تو را چه غم که شب ما دراز میگذرد؟
که روزگار تو در خواب ناز میگذرد ...!
#صائب_تبریزی
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
📝
ره نباشد در حریم عشق هر اوباش را
طاقت خورشید ناممکن بود خفاش را
#نزاری_قهستانی
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
هدایت شده از کانال مذهبی راز قرآن
جواب تمام سوالات در کانال سنجاق شده است برای خوندنش حتماً کلمه تایید را بزنید👇
📌گسترده لوتوس افتتاح شد📌
🧲تبلیغات پر بازده لوتوس🧲
💭
خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
راحت جان طلبم و از پی جانان بروم
گرچه دانم که به جایی نبرد راه غریب
من به بوی سر آن زلف پریشان بروم
#حافظ
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
به خود گفتم دل از اندیشهی دیدار بردارم
تمامِ عمر «تنها» دست روی دست بگذارم
نباید مینوشتم پاسخ آن نامه را، اما
نشد از دستخط دوست یکدم چشم بردارم
نوشتم هرچه از هم دورتر، آسودهتر، اما
کسی در گوش من میگفت من دلتنگِ دیدارم
کسی از دور میآید به جنگِ عقل و میترسم
مبادا عشق باشد اینکه میآید به پیکارم
اگر شبهای دلتنگی نمیآیم به دیدارت
نمیخواهم تو را با گریههای خود بیازارم
#عطیهسادات_حجتی
📕دلداری/ #انعکاس
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
ای عشق! ای شکنجهگر مهربان من
دلسوزی تو میزند آتش به جان من
من راضیام به مرگ، مرا زجرکش مکن
درد فراق بیشتر است از توان من
کام از هزار جام گرفتم ولی هنوز
خالیست جای بوسهء تو، بر لبان من
ویرانه است خانه من بی حضور تو
آشفته است بیسر زلفت جهان من
بازآ و قفل بشکن و آزاد کن مرا
ای قهرمان گمشدهء داستان من
بر تربتم دو غنچه به هم بوسه میزنند
عشق است و زنده است هنوز آرمان من
#فاضل_نظری
📕وجود/ #آرمان
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
📝
جان و جهان چو روی تو در دو جهان کجا بود
گر تو ستم کنی به جان از تو ستم روا بود...
#مولانا
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
ای فصلِ غیرِ منتظرِ داستانِ من!
معشوقِ ناگهانیِ دور از گمانِ من!
ای مطلعِ امیدِ من! ای چشمِ روشنت
زیباترین ستارهی هفت آسمانِ من!
آه ای همیشه گل که به سرخی در این خزان
گل کردهای به باغچهی بازوانِ من!
در فترتِ ملال و سکوتی که داشتم
عشقِ تو طرفه حادثهی ناگهانِ من!
ای در فصولِ مرثیه و سوگ باز هم
شوقت نهاده قول و غزل بر زبانِ من
حس کردنیست قصّهی عشقم نه گفتنی
ای قاصر از حکایتِ حُسنت بیانِ من!
با من بمان و سایهی مِهر از سرم مگیر!
من زندهام به مهرِ تو ای مهربانِ من!
کِی میرسد زمانِ عزیزِ یگانگی؟!
تا من از آن تو شَوَم و تو از آنِ من
#حسین_منزوی
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
#توئیت 🖇♥️
من تو بدترین روزای زندگیم وانمود میکنم
که چیزیم نیست و روبراهم
بقول جناب #صائب :
"گر به ظاهر چون لب پیمانه خاموشیم ما
از ته دل چون خم سربسته در جوشیم ما"
با من از قوی بودن حرف نزن...!
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
💭
نظری نیست به حال مَنَت ای ماه، چرا؟
سایه برداشت ز من مِهر تو ناگاه، چرا؟
روشن است اینکه مرا آینۀ عمر، تویی
در تو آهم نکند هیچ اثر آه، چرا؟
#سلمان_ساوجی
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
پوشاندهاند صبح تو را ابرهای تار
تنها به این بهانه که بارانیات کنند
یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار میبرند که زندانیات کنند
ای گل گمان مکن به شب جشن میروی
شاید به خاک مردهای ارزانیات کنند
یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطهای بترس که شیطانیات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانهای است که قربانیات کنند
#فاضل_نظری
📕گریههای امپراتور/ #شاخهگلی_برای_مزار
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
آن قدر با آتش دل ساختم تا سوختم
بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سوختم
سردمهری بین که کس بر آتشم آبی نزد
گرچه همچون برق از گرمی سراپا سوختم
سوختم اما نه چون شمع طرب در بین جمع
لاله ام کز داغ تنهایی به صحرا سوختم
همچو آن شمعی که افروزند پیش آفتاب
سوختم در پیش مهرویان و بیجا سوختم!
سوختم از آتش دل در میان موج اشک
شوربختی بین که در آغوش دریا سوختم…
شمع و گل هم هر کدام از شعلهای در آتشند
در میان پاکبازان من نه تنها سوختم
جان پاک من #رهی، خورشید عالمتاب بود
رفتم و از ماتم خود عالمی را سوختم…
#رهی_معیری
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
📝
ای که ز دیده غایبی، در دل ما نشستهای
حُسنِ تو جلوه میکند وین همه پرده بستهای
#سعدی
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
بوسه از کنج لب یار نخوردهاست کسی
ره به گنجینه اسرار نبردهاست کسی
من و یک لحظه جدایی ز تو، آنگاه حیات؟
اینقدر صبر به عاشق نسپردهاست کسی
لب نهادم به لب یار و سپردم جان را
تا به امروز به این مرگ نمردهاست کسی
ریزش اشک مرا نیست محرک در کار
دامن ابر بهاران نفشردهاست کسی
آبِ آیینه ز عکس رخ من نیلی شد
اینقدر سیلی ایام نخورده است کسی
غیر از آنکس که سر خود به گریبان بردهاست
گوی توفیق ازین عرصه نبردهاست کسی
داغ پنهان مرا کیست شمارد #صائب؟
در دل سنگ شرر را نشمردهاست کسی
#صائب_تبریزی
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
✨
پر نقشتر از فرش دلم
بافتهای نيست
از بس كه گره زد به
گره حوصلهها را
#محمدعلی_بهمنی
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
هميشه برد ـ خواه توـ هميشه مات ـ خواه من ـ!
بچين! دوباره میزنيم، سفيد تو ـ سياه، من
ستارههای مهره و مربعات روز و شب
نشستهام دوباره روبهروی قرص ماه، من!
پياده را دو خانه تو، و من يکی ـ نه بيشتر ـ!
هميشه کل راه، تو ـ هميشه نصف راه، من!
تمسخر و تکان اسب و اندکی درنگ، تو
نگاه و دست بر پياده باز هم نگاه، من!
يکی تو و يکی من و يکی تو و يکی نه من
دوباره روسفيد، تو ـ دوباره روسياه، من
دوباره شادِ لذتِ نبرد تن به تن تو و
دوباره شرمسارِ ارتکابِ اين گناه، من
تو بردهای و من خوشم که در نبرد زندگی
تو هستی و نماندهام دمی بدون شاه، من!
#غلامرضا_طریقی
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
📝
ما بیدلیم و بیدل هرچه کند رواست
دل را به یادگار به معشوق دادهایم...
#سنایی
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
#توئیت 🖇♥️
یکی از تعریفهای قشنگ لانگ دیستنس
مال #راحم_تبریزی هست؛
اونجا که میگه:
"جمالت را نمی بینم؛
خیالت میکُشد امّا... "
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
پیش مردم چیستم؟ رخسارهای ناآشنا
آشنایی بینشان، بیچارهای ناآشنا
ما فقط یک سیب چیدیم از بهشت و ناگهان
چشم واکردیم در سیارهای ناآشنا
بیسبب با گریه در دنیا قدم نگذاشتیم
طفل گریانست است در گهوارهای ناآشنا
نابرادرها ستم کردند و بر گردن گرفت
خون یوسف را لباس پارهای ناآشنا
سنگفرش کوچهها از ردِِپای من پر است
کیستم؟ در شهر خود آوارهای ناآشنا
#احسان_انصاری
📕بینظمی/ #هبوط
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
💭
گل نیست چنین سرکش و رعنا که تویی
مه نیست بدین گونه فریبا که تویی
غم بر سر غم ریخته آنجا که منم
دل بر سر دل ریخته آنجا که تویی
#رهی_معیری
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
✨
سختی کشی ز دهر، چو سختی دهی به خلق
در کیفر فلک، غلط و اشتباه نیست...
#پروین_اعتصامی
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
خدا برای چه یک روح با دو جسم سرشت
مرا برای جهنم، تو را برای بهشت
من و تو هر دو به یک صورت آفریده شدیم
یکی در آیینه زیبا، یکی در آیینه زشت
گمان مکن که تو مختاری و جهان مجبور
که اختیار تو را هم خدا به جبر نوشت
ارادهایست به گمراهی و هدایت ما
کدام معبد و مسجد؛ کدام دیر و کنشت؟!
اگر بناست بمانیم زیر این آوار
بگو دگر نگذاریم خشت بر سر خشت
#فاضل_نظری
📕کتاب/ #گمان_تناسخ
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
دارم از زلفِ سیاهش گِلِه چندان که مَپُرس
که چُنان ز او شدهام بی سر و سامان که مَپُرس
کَس به امّیدِ وفا ترکِ دل و دین مَکُناد
که چُنانم من از این کرده پشیمان که مپرس
به یکی جرعه که آزارَ کَسَش در پِی نیست
زحمتی میکشم از مردمِ نادان که مپرس
زاهد از ما به سلامت بگذر کاین مِیِ لعل
دل و دین میبرد از دست بدان سان که مپرس
گفتوگوهاست در این راه که جان بُگْدازد
هر کسی عربدهای این که مبین آن که مپرس
پارسایی و سلامت هَوَسم بود، ولی
شیوهای میکند آن نرگسِ فَتّان که مپرس
گفتم از گویِ فلک صورتِ حالی پرسم
گفت آن میکشم اندر خمِ چوگان که مپرس
گفتمش زلف به خونِ که شکستی؟ گفتا
حافظ این قصه دراز است به قرآن که مپرس
#حافظ
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi