eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.5هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
982 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام الله علیها یارسول الله برخیز ارمغان آورده‌ام از یتیمانِ حرم یک کاروان آورده‌ام دستباف مادرم شد، پاره پاره پیرهن زین سفر بنگر چه سوغاتی گران آورده‌ام رفتم از پیشَت اگر با لشگری از محرمان کاروان را همره نامحرمان آورده‌ام آستین ها شد بجای چادرِ زنها حجاب با چه وضعی دختران را نزدتان آورده‌ام از کنیزک خواندن ناموس، نشنیده بگیر من اماناتِ ترا با نیمه جان آورده‌ام این عبا، عمّامه، این شمشیر، این هم خاتمت من دلی پُر نزد تو از ساربان آورده‌ام داغ هفتادو دوتن، یک صبح دیدم تا غروب خود مپرس از من چرا قدّی کمان آورده‌ام از جوانان بنی هاشم فقط سجاد ماند جمع را همراهِ مولای جوان آورده ام یارسول الله، یاجدّا حسینت کشته شد خویش را از قتلگه بر سرزنان آورده‌ام کوفیان می‌خواستند از دین نماند، هیچ چیز پرچم اسلام، با نطق و بیان آورده‌ام همچو صدها خطبه، فریاد رقیه کار کرد گر چه از آن نیمه شب دردی نهان آورده 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زهری پلید بر جگرش کارگر شده آقای غصه ها نفسش مختصر شده کم کم تمام حجم تنش آب میشود مانند فاطمه بدنش آب میشود خواهر رسید و فاجعه را در نظاره شد از شعله های خون لبش در شراره شد میدید زخم کوچه دهان باز کرده است راز مگوی کوچه زبان باز کرده است از عهد کودکی جگرش پاره پاره است "او کشته ی شکستن یک گوشواره است" در کوچه دست سنگ دلی از سرش گذشت یادش نمیرود که چه بر مادرش گذشت از ضرب کینه چادر مادر به گل نشست همراه گوشواره غرور پسر شکست دیوار را هنوز به یادش می آورد مسمار را که هیچ ز خاطر نمی برد سم را بهانه کرد که راحت شود مگر از خاطرات کوچه و کابوس میخ و در 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بخشش و جود و کرم در انحصار مجتبی ست گردش مهر و ملک دور مدار مجتبی ست خانه اش مهمان سرای مردم بیچاره بود نان گرم و روی خوش اینها شعار مجتبی ست در ملائک هیبتی مافوق اسرافیل نیست او ولی خود بی گمان محو وقار مجتبی ست هر شب از عرش خدا او میهمان دارد ولی با جذامی ها نشستن افتخار مجتبی ست او ولی الله باشد در قیام و در سکوت آفرینش مهره ای در اختیار مجتبی ست "در حریم حضرت خورشید جای ذره نیست" آفتاب از شرم خود آیینه دار مجتبی ست صلح او پایه گذار انقلاب عشق بود در حقیقت کربلا هم یادگار مجتبی ست مرد میدان جمل پی کرد چشم فتنه را این فقط یک گوشه ای از اقتدار مجتبی ست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مولای ما کریم ولیکن غریب بود او دست گیر خلق ولی بی حبیب بود با او مدینه شد وطن بی نیازها بعد از خدا سخاوت او بی رقیب بود غیر از نمک به زخم دل خود دوا نداشت با آنکه بر تمامی عالم طبیب بود از دشمنان که کینه ی بسیار دیده است در بین دوستان خودش هم غریب بود در کوچه زخم خورده ی لبخند قنفذ و... در خانه هم اسیر زنی نانجیب بود شرحش هزار روضه ی مکشوفه می شود در محضر امام مغیره خطیب بود کابوس کوچه موی سرش را سفید کرد از کودکی ز حادثه ای بی شکیب بود دستی سیاه زندگی اش را سیاه کرد دستی که از مروت دل بی نصیب بود دل خونِ روزگار که در آخرین نفس پیش حسین راویِ شیب الخضیب بود 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه السلام خدا به طالع تان مُهر پادشاهی زد به سینه ی احدی دست رد نخواهی زد در آسمان سخاوت یگانه خورشیدی تمام زندگی ات را سه بار بخشیدی گدا ز کوی تو هرگز نرفته ناراضی عزیز فاطمه! از بس که دست و دل بازی مدینه شاهد حرفم؛ فقیر سرگشته همیشه دست پر از محضر تو برگشته به لطف خنده تان شام غم سحر گردد نشد که سائل تان ناامید برگردد خدا به شهد لبت مزه ی رطب داده کریم آل محمد تو را لقب داده تبسم نمکینت چقدر شیرین است! دوای درد یتیم و فقیر و مسکین است خوشا به حال گدایی که چون شما دارد در این حرم چقدر او برو بیا دارد به هر مسافر بی سر پناه جا دادی به دست عاطفه حتی به سگ غذا دادی گره گشایی ات از کار خَلق، ارث علی است مقام اولی جود و بخششت ازلی است به حج خانه ی دلبر چه ساده می رفتی همه سواره ولی تو، پیاده می رفتی شما ز بس که کریم و گره گشا بودی دل کویر به فکر پیاده ها بودی امام رأفت دوران بی مرامی ها نشسته ای سر یک سفره با جزامی ها خیال کن که منم یک جزامی ام آقا نیازمند نگاه و سلامی ام آقا چقدر مثل علی از زمانه رنجیدی سلام داده، جواب سلام نشنیدی! امام برهه ی تزویرهای بسیاری به وقت رفتن مسجد، زره به تن داری کریم شهر مدینه! غریب افتادم به جان مادرت آقا برس به فریادم خودت غریبی و با دردم آشنا هستی رفیق واقعی روزهای بی دستی فسم به حرمت این ماه حق نگاهی کن به دست خالی این مستحق نگاهی کن بگیر دست مرا، دست بسته ام آقا ضرر زدم به خودم، ورشکسته ام آقا دل از حساب قنوت تو سود می گیرد دعای دست رحیمت چه زود می گیرد برای مدح تو گویند شعر احساسی به واژه های « در » و « میخ » و « کوچه » حساسی چه شد غرور تو آقا شکست در کوچه ؟! بگیر دست مرا با خودت ببر کوچه... چه شد که بغض گلوگیر گوشه گیرت کرد؟ کدام حادثه اینگونه زود پیرت کرد؟ چگونه این همه غم در دل شما جا شد؟! بگو که عاقبت آن گوشواره پیدا شد؟؟ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
كرمت بار عام هم دارد لطف‌هايت دوام هم دارد تا غلامت شديم فهميديم نوكری، احترام هم دارد صلح كردی كه ما بياموزيم تيغ شيعه، نيام هم دارد همه ديدند نسل شير جمل جز شجاعت، مرام هم دارد خواهرت نيز خطّ قرمز ماست لشكرت عزم شام هم دارد ما برايت ضريح می‌سازيم زخم عشق، التيام هم دارد چون كه نذر حسن شد از مطلع شعر، حُسن ختام هم دارد: گرچه حق، بی‌حساب می‌بخشد سرِ وقت انتقام هم دارد آنكه سيلی به مادرت زده است لعنت مستدام هم دارد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هزار حیف که خاموش شد صدای حسن چه شد قرائت قرآن چه شد دعای حسن؟ بـه غربتش چـه بگویـم، رسـول اکـرم گفت که ماهیان همه گرینـد در عزای حسن بـه حشـر بـا گـل لبخنـد می‌شـود محشور خوشا کسی که بگرید به غصه های حسن گمـان نبـود نمـک‌ناشناس‌هــا بـه ستـم کنند خنجـر خود را فرو به پای حسن میان طشت عیان شد ز پاره‌های جگر که بود خون جگر سال‌ها غذای حسن تمام عمر دلش بود خون، نبود انصاف که باز زهر هلاهل شود جزای حسن هنـوز بـر بـدنش زخـم‌ تیرهــا پیــداست هنوز شهر مدینـه است کربلای حسن اگر چه از شرر زهر پاره شد جگرش دگر نگشت بریده، سر از قفای حسن کسی که فاطمـه را کشت قاتل حسن است به روز حشر شهادت دهد خدای حسن غـریبِ شهـر مدینه، غـریب رفت بـه خاک غریب‌تر حرم و صحن باصفـای حسن نه مهلتی که توقف کنند در حرمش نه جرأتی که بگرید کسی برای حسن از آن زمان که خـدا خلق کـرد «میثم» را  دل شکستـۀ او بــود آشنـای حسـن 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پایان ماه روضه شده، غم گرفته ام هیئت تمام گشته و ماتم گرفته ام بعد از دو ماه گرفت صدا های ذاكران تازه دلم شكسته شده دم گرفته ام بعد از دو ماه كه در مطبت هستم ای طبیب از درد عشق گفتم و مرهم گرفته ام مرهم برای درد دلم اشك روضه بود اینگونه بوده اشك دمادم گرفته ام شبها چقدر گم شده ام بین كوچه ها وقتی سراغ هیئت و پرچم گرفته ام از مادرت بپرس ، نوكریم را قبول كرد ؟ آیا برات كرببلا هم گرفته ام ؟ افسوس می خورم كه زخیرات سفره ات از دست مهر مادرتان كم گرفته ام دلتنگ می شوم به خدا بر محرمت خرده مگیریم زچه ماتم گرفته ام ای روضه خوان ادامه بده اشك و آه را شعر وداع نه ..... شور محرم گرفته ام 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خسته خسته ام ای یار چه باید بکنم رفتم از یاد تو انگار! چه باید بکنم این دوماه از کف من رفت و‌ نکردم کاری وای از غفلت بسیار! چه باید بکنم اهل دل با تو شب خویش سحر میکردند منِ محروم ز دیدار چه باید بکنم با همه خوب شدم با تو ولی بد بودم چشم‌ من بود به اغیار چه باید بکنم هرچه گفتی تو به من‌ گوش ندادم! العفو! شدم امروز گنهکار چه باید بکنم مثل هربار زدم زیر قرارم با تو تو بگو تا که من اینبار چه باید بکنم نروم کرببلا خاک به سر خواهم شد تا روم محضر دلدار چه باید بکنم؟! 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ماه صفر گذشت بيا تا سفر كنيم بايد از اين دو ماه دوباره گذر كنيم آقا بيا كه ديده ي حسرت كشيده را با اشك دوري از تو و اين ماه تر كنيم هر شب به شوق روضه ي فردا نفس زديم شب را از اين به بعد چگونه سحر كنيم مزد دو ماه گريه ي خود را گرفته ايم خود را به يك نگاهت اگر مفتخر كنيم ما خسته نيستم كه رخت سياه را با خستگي از اين تن وامانده در كنيم امسال هم گذشت و پس از اين رواست كه گريه براي فاطمه ي پشت در كنيم برخيز تا مسافر صحن رضا شويم ماه صفر گذشت، بيا تا سفر كنيم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شکر خدا به پیکر پاکت کفن رسید خاکم به سر شود که حسینت کفن نداشت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به جز او از کسی حق در همه ادیان نخواهد گفت خدا غیر از محمد در جوابی «جان» نخواهد گفت بهشتی بود رخسارش که بویش تا قَرَن میرفت چه ها دیده اویس از او که از رضوان نخواهد گفت در اقیانوس مِهر رحمةٌ لِلعالمین دیگر کسی از چشمه‌های رحمت باران نخواهد گفت به «اِنّی مِثلُکُم» قانع نشو ، دنبال معنا باش بشر یعنی فقط پیکر ، ز روح و جان نخواهد گفت «اگر انسان به ما گویی ، به او الله میگویم» اگر چه پیش او ما را کسی انسان نخواهد گفت برای منکرش «فَأتُوا بِعَشرِ سورِ» میخوانم که یک‌ آیه شبیه آیه‌ی قران نخواهد گفت اگر پیکار شیرش را ببیند چشم خندق ها به شیری غیر حیدر عبدود سلطان نخواهد گفت رسولی که به جز وحی خدا چیزی نمیگوید یقیناً لحظه‌های آخرش هذیان نخواهد گفت کنار بسترش اما ، زبانی زهر می ریزد شهیدش کرد حرفی که خود شیطان نخواهد گفت (سکوت) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سائل شدن پیش شما خیلی می ارزد در این حرم دست دعا خیلی می ارزد از هیبت سلطانی ات لالم دوباره این گریه های بیصدا خیلی می ارزد آهم رسیده تا ضریحت جای دستم آهِ منِ بی دست و پا خیلی می ارزد حاجت بهانه شد که با تو خو بگیرم ازین جهت درد و بلا خیلی می ارزد بین شلوغی حرم ، خلوت گزیدن باربنا یا ربنا خیلی می ارزد سلطانی اما همنشینی با گداها فقر و نداری های ما خیلی می ارزد زانو زدن خیره شدن ، شب تا سحرها در محضر گنبد طلا خیلی می ارزد عطرجنان می آید از صحن و سرایت عطر نفس های صبا خیلی می ارزد حتی عبور از صحن تو باشد زیارت پس سر زدن دراین سرا خیلی می ارزد یکبار می آیم حرم ، آقا به جایش گفتی که می آیی سه جا خیلی می ارزد سرمایه ام روز جزا تنها شما یید عشق شما روز جزا خیلی می ارزد رزق زیارت دست تو بوده همیشه از دست تو یک کربلا خیلی می ارزد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جگرم پاره شد از زهر کجایی پسرم چشم من مانده به در تا تو بیایی پسرم از عبایی که کشیدم به سرم معلوم است کار ما و تو کشیده به جدایی پسرم حسرت بوسه بابا به دلت می ماند تو به بالینم اگر دیر بیایی پسرم مثل یک مار گزیده به خودم می پیچم جگر سوخته را نیست دوایی پسرم بسکه در کوچه زمین خوردم و برخاسته ام نه توانی به تنم مانده نه نایی پسرم هی زمین خوردم و هی ناله زدم وااماه دارم از کوچه عجب خاطره هایی پسرم مثل آن چادر خاکی شد عبایم خاکی مثل زهرا سرم آمد چه بلایی پسرم مادرم را پسرش برد سوی خانه ولی من سوی خانه روم با چه عصایی پسرم سر نهادم به روی خاک که از جدم حسین برده ام ارث غریب الغربایی پسرم آب هم گر بدهی باز دلم میسوزد شده این حجره عجب کرببلایی پسرم جگرم پاره شد اما بدنم پاره نشد کس نزد بر سر من سنگ جفایی پسرم دست و پا میزنم و سینه من نیست دگر زیر پا و لگد بی سر و پایی پسرم گریه بر بی کفن کرببلا کن در قبر چونکه بند کفنم را بگشایی پسرم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با حالِ بد؛ بر سر کشیدی تا عبایت را زهرا(س) مهیّا کرد خرمایِ عزایت را قلبش چه تیری میکشید و بیقرارت شد بر کنج حجره میکشیدی تا که پایت را زهری که از انگورهای لعنتی خوردی بالا نمی آورد از سینه صدایت را از درد پیچیدی به خود، جانت به لب آمد سر داد مادر نالۂ «جانم فدایت» را جان جوادت(ع) باز کن با رأفتی سرشار آن چشم های تا ابد مشکل گشایت را دست أباصلت از غمت بر سینه اش میخورد دور و برِ تو داشت با گریه هوایت را لب های تو یخ کرده بود و سخت می لرزید امّا نمیکردی رها ذکر و دعایت را در آخرین لحظات، با جدّ غریبِ خود- گفتی به یادم هست داغِ کربلایت را شد قاتل جانم همان دستی که در گودال انگشترت را برد و بعد از آن عبایت را! 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آخر ماه صفر دل را پریشان می کند اشک ریزان مرغ دل قصد خراسان می کند آخر ماه صفر سوگ علی موسی الرضاست این مصیبت دیده ی هر شیعه گریان می کند مشهد او می شود میعادگاه عاشقان کفتر بام رضا(ع)سر در گریبان می کند آخر ماه صفر زهرا (س)به جنت بیقرار گریه ها از بهر سلطان خراسان می کند آخر ماه صفر قم غرق ماتم می شود خواهرش معصومه قصد کوی جانان می کند آخر ماه صفر مامون به زهر کینه اش دشمنی با آل حق،خدمت به شیطان می کند قلب مولامان رضا با زهر پرخون می شود او خودش در حجره ی دربسته پنهان می کند آخر ماه صفر هشتم امام شیعیان ناله ها از دل بر آرد ذکر قرآن می کند پشت در آید اباصلت وقرار از کف دهد دیده دریا بهر آن دریای ایمان می کند از مدینه یک پسر آید به دیدار پدر گوییا یوسف دوباره قصد کنعان می کند می رود مولا رضا گریان در آغوش جواد درد خود با بوی نور دیده درمان می کند صحنه دیدار بابا با پسر بس دیدنی ست کربلا یاد آور خلق مسلمان می کند خوش به حال آنکه مشهد رفته پایان صفر اشک ریزان نوکری از بهر سلطان می کند 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلطانی وما جمله گدایان توئیم ارباب توئی بی سر وسامان توئیم دریای کرم امام هشتم هستی محتاج به یک قطره احسان توئیم بر ما نظری کن غریبیم غریب خوان کرمت گشا که مهمان توئیم مارا بپذیر در حریمت آقا مشتاق به دیدن شبستان توئیم دل گشته دخیل پنجره فولادت مولا ،تو طبیب مامریضان توئیم خوش منظره است گنبد وبارگهت با هر نظری بر آن پریشان تو ئیم آبی ست عجیب آب سقا خانت خوردیم ،میان خیل مستان توئیم نقاره زنان تو چه زیبا بزنند با صوت حزینشان گریان توئیم الحق که غذای حرمت مائده است خوش لحظه که سفره خانه مهمان توئیم ما در پی ضامنی به محشر هستیم جانا،همه آهوی بیابان توئیم گفتی که به زائران خود سر یزنی هنگام ممات فکر پیمان توئیم گر سر بزنی خوشا وگر سر نزنی دنبال شفیع بهر جبران توئیم زهراست شفیع ما قسم بر زهرا(س) لطفی که نیازمند احسان توئیم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عبا کشیده به سر غربتی نهان دارد نگاه زار به این حالش آسمان دارد به یک قدم نرسیده دوباره می‌افتد مشخص است تنی زار و ناتوان دارد به سوز زهر پذیرایی از غریبی شد چه یادگاری تلخی ز میزبان دارد نباید اصلا از او انتظار حرفی داشت نفس‌بریده کجا قدرت بیان دارد؟ کمک گرفت ز دیوار کم زمین بخورد چه آمده به سرش قامتی کمان دارد تلاش کرد که بیرون نریزد این غم را چقدر لخته‌ی خون داخل دهان دارد اگر که بسته در حجره را دلیلی داشت نخواست تا که ببینند نیمه‌جان دارد هزارشکر سرش روی دامن پسر است در این دقایق جانسوز روضه‌خوان دارد هزار شکر تنش زیر آفتاب نرفت هزار شکر که در حجره سایبان دارد نه اهل بیت رضا را کسی اسارت برد نه اینکه قاتل او چوب خیزران دارد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اندازه دوماه عزا غم گرفته ام چشمم گواه این دل ماتم گرفته ام پیراهن سیاه تنم را شب فراق بر سینه ام نهاده و محکم گرفته ام صاحب عزا بیا که سراغ تورا دوماه با قطره های جاری اشکم گرفته ام یک روز مثل چشم تو خون گریه می کند این دیده های ابری شبنم گرفته ام هرروز پا به پای تو در بین روضه ها با نوحه خوان هیئتمان دم گرفته ام تا فاطمیه دست دلم را رها مکن من با غم تو انس دمادم گرفته ام امشب بیا و کرب و بلای مرا بده دست دخیل بر نخ پرچم گرفته ام این عطر کربلاست که از مشهدالرضاست امشب دوباره شور محرم گرفته ام 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ماه صفر گذشت بيا تا سفر كنيم بايد از اين دو ماه دوباره گذر كنيم آقا بيا كه ديده ي حسرت كشيده را با اشك دوري از تو و اين ماه تر كنيم هر شب به شوق روضه ي فردا نفس زديم شب را از اين به بعد چگونه سحر كنيم مزد دو ماه گريه ي خود را گرفته ايم خود را به يك نگاهت اگر مفتخر كنيم ما خسته نيستم كه رخت سياه را با خستگي از اين تن وامانده در كنيم امسال هم گذشت و پس از اين رواست كه گريه براي فاطمه ي پشت در كنيم برخيز تا مسافر صحن رضا شويم ماه صفر گذشت، بيا تا سفر كنيم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#یا_رئوف تا هست دخیل تو به کارم گره نیست با بودن تو بغض در این حنجره نیست تا حرف زدم گریستی! فهمیدم فولاد دل من است این پنجره نیست #محمدعلی_بیابانی ‏ 🔹 #اشعارناب_آیینی 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#وداع_با_ماه_صفر بعد از دوماه خانه خرابم نکن حسین بد بوده ام قبول... جوابم نکن حسین #حسین_ایمانی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ارباب بی کفن قسمت میدهم به خود کم کاریم در این غم عظما حلال کن شرمنده ام برای غمت جان نداده ام ساعات آخر است گدا را حلال کن... http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
قبولم کرد و توفیق عزا داد به إذنش اشک از چشمانم افتاد لباس مشکیِ خود را سپردم؛ امانتداریِ صحن گوهرشاد! http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فرمانده‌اش ازش پرسید : با رضایت پدر و مادرت اومدی جبهه؟! گفت : با رضایت خدا اومدم ! خدا گفت برو سر مرز کمک بچه‌ها، منم اومدم . این حرف رو که زد ولوله‌ای در مسجد جامع به پا شد، فرمانده سپاه خرمشهر بغلش کرد و گفت : بِنازم به غیرتت مَرد ! هشتم آبان ماه سالگرد شهاد ‍‌محمد حسین فهمیده ، روز نوجوان و بسیج دانش آموزی گرامی باد🌹🙏🏻 ‍‌http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7