eitaa logo
اشعار ناب آیینی
26.8هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
976 ویدیو
43 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی که یادت نیستم، بی اعتبارم وقتی به تو ایمان ندارم، بی قرارم الحق و الانصاف کم فکر تو هستم از بس که بر این نفس وامانده دچارم شاید که از چشم تو افتادم که این طور دیگر زمان معصیت بی اختیارم یابن الحسن، با غفلتم سرمایه ام سوخت رحمی نما، آتش گرفته کوله بارم باشد بزن اما دگر رو برمگردان شرمنده ام من از گناه بی شمارم دیدی پشیمانم، به آغوشم کشیدی دیدم غریق رحمت پروردگارم گرچه برایت نوکر خوبی نبودم با این همه جد شما را دوست دارم من که نشد یک بار پیش تو نشینم شاید زمان روضه بنشینی کنارم رو به برادر، خواهری با گریه می گفت: با رفتنت آتش زدی بر روزگارم ای کاش می شد بوسه از رویت بگیرم قاری قرآنم، عزیزم، نی سوارم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌷دردودل با صاحب الزمان🌷 آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنی؟ مثل همیشه حاجت ما را روا کنی از درگهِ عنایت تو ما کجا رویم؟ وقتی نظر به سائل بی دست و پا کنی از لطف توست بر سر سفره نشسته ایم ممنونتان ز مرحمتی که به ما کنی دست محبتی تو بکش بر وجودمان کِی می شود جانب ما هم نگا کنی بی عشق تو زندگی ما فلج شده باشد که تو این گِرهِ بسته وا کنی ♦️♦️ http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از شما دوریم آقا، غرق بارانی چرا ما تو را می‌خواستیم توضیح عرفانی چرا جمعه‌هایی که دل ما تنگ رویت می‌شود سینه‌ی ما خانه‌ی تو، در بیابانی چرا می‌رسیّ و می‌روی، بی آنکه ما آگه شویم صاحبِ ما، در کنار ما نمی‌مانی چرا راستی آن نامه‌هایی که نوشتم با دلم... محضرت حتماً رسیده، پس نمی‌خوانی چرا در غریبیِ خودت می‌سوزی و آواره‌ای دیده‌ات گریان نباشد، دیده گریانی چرا http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کسی که از امام عصر خود خواهد وصالش را کسی که آرزو دارد نظاره بر جمالش را ندارد چاره ای جز این که بشناسد در این دنیا صراط مستقیمش را، حرامش را، حلالش را خیالِ معصیت، معصیت است و منتظر باید نگه دارد از اوهام خطا فکر و خیالش را تعجب می کنم از عاشقی که بهر یک لذت به آتش می کشد سرمایه ی هفتاد سالش را چگونه ادعای بنده بودن می کند، آن که نمی پردازد از مازاد مالش، خمس مالش را چه حیف است اشک آقا خرج رسوایی ما گردد روان می سازد این اعمال ما اشک زلالش را محب آل حیدر لحظه هایش مملو از ذکر است همیشه مغتنم می داند از دنیا مجالش را شهید از کل دنیایش برید و در ازای آن از این ترک تعلق یافته راه کمالش را بسوز ای دل برای غصه های عمه ی سادات که روی نیزه ای کامل شده بیند هلالش را امان از چوبه ی محمل، بگو یک زن در این محفل ببندد بر سر خونی زینب تکه شالش را http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای نفس بردی آبرویم را چه راحت بر باد دادی حاصلم را بی مروت هر بار توبه کردم و هر بار بشکست پیش خدایم آب گشتم از خجالت لغزید پایم، سوی تو رو کردم ای وای از دست تو یک عمر تن دادم به ذلت یاد خدا در سینه‌ام جایی ندارد از بسکه دورم را احاطه کرده ظلمت زنجیر غفلت دست و پایم را گرفته عبد فراری مانده در بند اسارت آه ای خدا امشب به تو رو کرده‌ام من تا وا کنی از گردن من بند غفلت آیا دوباره توبه‌ام را می‌پذیری تو که همیشه کرده‌ای بر من محبت دستم بگیر ای دست‌گیر بی پناهان بنگر میان چهره‌ام اشک ندامت ای بهترین بخشنده ای توبه پذیرم از دست نفسم پیشت آوردم شکایت بین مناجات و دعا مثل همیشه دارم میان سینه‌ام شوق زیارت ذکر توسل می‌کنم یک جمله کافی‌است تا باز گردد رو به من ابواب رحمت من را ببخش امشب به جان آن غریبی که از تنش پیراهنش گردید غارت با نیزه و شمشیر جسمش زیر و رو شد روی زمین افتاد با صدها جراحت لب تشنه روی خاک صحرا بود و می‌دید در پیش چشمانش به زینب شد جسارت http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🍀 مناجات 🍀غفّاری و حکیمی و ربّی و داوری 🍀فوق عروج وهم و فراتر ز باوری 🍀از هر چه دیده‌اند و ندیدند خوب‌تر 🍀وز هر چه گفته‌اند و نگفتند برتری 🍀خالیست از ثواب و پر است از خطا وجرم 🍀پروندۀ سیاه مرا هر چه بنگری 🍀من کمترم از اینکه بسوزانی‌ام به نار 🍀تو برتری از اینکه به رویم بیاوری 🍀خواهی ببخش و خواه بسوزان در آتشم 🍀من عبد کوچکم تو خداوند اکبری 🍀پرسی اگر تو کیستی و من که، گویمت: 🍀من بندۀ فراری و تو بنده‌پروری 🍀در پیش وسعت کرمت نیز کوچک است 🍀حتی گر از گناه همه خلق بگذری 🍀من داخل بهشت ولای علی شدم 🍀باور نمی‌کنم که تو در دوزخم بری 🍀ما را هماره بار معاصی به روی دوش 🍀تو دمبدم حوائج ما را برآوری 🍀«میثم» گناهکار و تو بخشنده و کریم 🍀کز لطف خویش ناز گنهکار می‌خری 🔹 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مشکل گشای کارها باب الحوائج ذکر توسّل های ما باب الحوائج دارد هوای شیعه را باب الحوایج پیوسته می گوییم «یا باب الحوائج» پر می کشد دل های ما تا کاظمینش امشب عجب دارد تماشا کاظمینش عیسای اهل البیت موسای کلیم است مانند بابایش کریم ابن الکریم است بین دعاهایش غریبه هم سهیم است بابای سلطان خراسان از قدیم است دارد دمی مثل مسیحا کظم غیظش عبد خدا می سازد او با کظم غیظش از هر بلایی شیعه ها را حفظ کرده زیر عبای خویش ما را حفظ کرده در سینه اش علم خدا را حفظ کرده اعجازهای انبیا را حفظ کرده با یک نگاهش زیر و رو شد بُشر حافی مجذوب حُسن خُلق او شد بُشر حافی آری وقار او وقار دیگری بود اکسیر علم او عیار دیگری بود هر احتجاجش افتخار دیگری بود تیغ کلامش ذوالفقار دیگری بود مانند زینب، عمّه اش، مرد سخن بود در هر سؤالی پاسخش دندان شکن بود آقای ما در کنج زندان چارده سال محروم از خورشید تابان چارده سال آزرده، زخمی، مو پریشان چارده سال مثل هزاران سال بود آن چارده سال «خلّصنی یارب» گفتنش از حد گذشته پیداست در زندان به آقا بد گذشته 🔸شاعر: http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اگرچه بسته به زنجیر و در اسیری بود به دست بسته به دنبال دستگیری بود نبود باب حوائج اسیر زندان ها همیشه پشت درخانه اش فقیری بود نبود دخترکش تا به او کند تکیه اسیر پای شکسته به وقت پیری بود چقدر لاغر و زخمی شد و ...؛ شکست آخر شبیه اینکه گلاب از گلی بگیری بود به روی تخته تنش را غلام ها بردند عجب مراسم تشییع کم نظیری بود برای بی کفنی گریه می کند کفنت همان که سهم تنش کهنه ی حصیری بود 🔸شاعر: http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آقا بیا که روضه ی موسی بن جعفر است چشمانمان ز داغ مصیباتشان تر است جامه سیاه بر تن و بر جان شرار آه دل ها به یاد غصۀ او پر ز آذر است افتاده است بی کس و تنها، غریب وار مردی که با تمامی خلقت برابر است مرثیه خوان حضرت کاظم، خود خداست بانی روضه، حضرت زهرای اطهر است زندان نگو، که گرم مناجات با خداست غار حرای حضرت موسی بن جعفر است از تازیانه خوردن حضرت نگو دگر ارثیه ای رسیده به ایشان ز مادر است باشد همیشه ورد زبانم به هر نفس لعنت به آن یهودی بی دین که کافر است ای من فدای شال عزای شما شوم آقا بیا که روضۀ موسی بن جعفر است 🔸شاعر: http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عالم طفیل حضرت موسی بن جعفر است مشهد سریر دولت موسی بن جعفر است این جاده ازبهشت خدا می رسد زمین ایران مسیر رحمت موسی بن جعفر است درلوح سرنوشت سپیدم ، خدا نوشت : این بنده زاده،قسمت موسی بن جعفر است ایوان طلا ،حرم، قم و مشهد ، نماز صبح... اینها تمام ، برکت موسی بن جعفر است اصلا گره به کار من و تو اگر که نیست از لطف و جود و همت موسی بن جعفر است امشب برای صبح قیامت دعا بخوان آنجا که غرق منت موسی بن جعفر است آنجا که می شویم بهشتی، به این ندا: این خانه زاده حضرت موسی بن جعفر است 🔸شاعر: http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با روضه خوان و سینه زن و خادم آمدیم در مجلس عزای تو یا کاظم آمدیم شُکر خدا که دور نبودیم از شما در روضه‌ها و مجلستان دائم آمدیم گر دور هم شدیم دمی از کنارتان اما دوباره خسته دل و نادم آمدیم مهدی سیاهپوش عزای شما شد و ما بهر تسلیت به دل قائم آمدیم ما از همان ازل همه در بندتان شدیم همسایه‌های خانه فرزندتان شدیم ای وای من! شکسته پر و بال بودی و عمری اسیر کنج سیه چال بودی و هر روز روزه بودی و اما دمِ اذان در زیر تازیانه تو پامال بودی و عمری غریب در دل زندان تو زیستی هر شب برای جد غریبت گریستی زندان کجا و تو، تو کجا تازیانه‌ها از تازیانه مانده به جسمت نشانه‌ها زنجیر روی گردن مولا چه می کند مجروح گشته گردن و زخمی ست شانه‌ها تاریک بود و تا که تو را بی هوا زدند آتش کشید از دل زهرا زبانه‌ها با هر بهانه ای ز تو حُرمت شکسته شد مویت سپید گشت به دست بهانه‌ها http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پیکری افتاده در گودال مثل کربلا سینه اش شد بالگد پامال مثل کربلا قاری قرآن که زندانبان مسلمان میکند رفته باشلاقها از حال مثل کربلا @sheareaeini
تقدیم به ساحت منوّر حضرت موسی بن جعفر ع با هزاران گره کور😭😢 خیمه گاه مرثیه از نو بنا شد وای من سینه ی هر عاشقی دارالعزا شد وای من عقده از کار کسی که خود گره وا می کند لحظه ی آخر به دست زهر وا شد وای من غرق غصّه حضرت باب الحوائج ؛عاقبت کنج زندان بلا حاجت روا شد وای من زیر بار تازیانه زخم های پیکرش در میان برکه ای از خون رها شد وای من بسکه با سر سختی زنجیر هم آغوش بود استخوان های تن او جا به جا شد وای من نیتش این بود مثل عمه اش زینب شود بین زنجیر ستم نذرش ادا شد وای من در سیه چالی که دیگر مقتل او گشته بود روضه خوان مقتل کرببلا شد وای من گفت از آن ساعت که با خنجر سر مولای ما پیش چشمان تر زهرا جدا شد وای من آه از آن ظهری که روی خاک گرم کربلا پیکرش لبریز حجم ردّ پا شد وای من در عزای حضرت موسای آل فاطمه س مهدی صاحب زمان صاحب عزا شد وای من آرزو دارم که از کنج ضریح کاظمین پر بگیرم تا کنار مرقد مولا حسین http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به یاد سید شهیدان اهل قلم ✅ فتح نهایی دارم تحمل می کنم درد جدایی را  در ندبه ها سر می دهم مولا کجایی را در گوشه ی زندان هجران...با خیال وصل  هرشب تصور می کنم صبح رهایی را دنیای رنگارنگ ما غیر از سیاهی نیست من با تو معنا می کنم عصرطلایی را مولا تو باقیمانده ی فیض خداوندی درسینه ها تثبیت کن عشق خدایی را  از پشت سنگرهای خاکی تا خدا بردی جمله بلاجویان دشت کربلایی را از راه می آیی و آوینی ؛ کنار تو روزی روایت می کند فتح نهایی را دیگر ندارم تاب دوری بیش از این...برگرد  با بیرق سرخ یل ام البنین برگرد  🌿 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مکه پر است از جلواتی که داشتی از آن همه جلال و صفاتی که داشتی نام پیمبری به تو می‌آمد از ازل معلوم بود از حسناتی، که داشتی مبعث بلوغ و شاخصِ یکتاپرستی است زآن خطبه خوانی و نفحاتی که داشتی قبله نما تویی و علی قبله دارِ توست با معجزات و آن برکاتی که داشتی مهر و محبت تو به دلها رسوخ کرد از بسکه عاطفه تو به ذاتی که داشتی لات و هُبَل به یاری حيدر شکسته شد با ذکر صوم و هر صلواتی که داشتی راه هدایت بشریت به دست توست ای رحمت مدام، ثباتی که داشتی یثرب نجات یافت ز جهلش، دلیل آن... تنها تویی و باب نجاتی که داشتی غار حرا هنوز، محل عبادت است مائیم و سجده بر اثراتی که داشتی رمز شکست کفر، فقط ذکر فاطمه است بَه بَه، به ذکر این غزواتی که داشتی حیدر، خدیجه، فاطمه، یار توأند، پس... جانم به همت نفراتی که داشتی هرجا تو بودی همره تو ذوالفقار بود چون کوه بود آن اَدَواتی که داشتی در غزوه‌های بدر و احد شاهدیم که نام علی است در ضرباتی که داشتی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
*در بعثت حضرت رسول اکرم عصر جهانگير نبوّت رسيد عيد بزرگ بشريّت رسيد عيد خدا عيد جهان وجود عيد قيام است و ركوع و سجود عيد رسول دوسرا آمده منجي عالم ز حرا آمده سيّد افلاك!سلامٌ عليك خواجۀ لولاك!سلامٌ عليك اي شده لبريزِ پيام خدا بخوان، بخوان، بخوان به نام خدا بخوان، بخوان اي به دو عالم علَم به نام آنكه آفريده قلم بخوان كه هستي به تو دارد نياز بخوان كه خلقت به تو آرد نماز بخوان كه آغاز پيام‌آوري‌ست بخوان كه پايان ستم‌گستري‌ست بخوان كه نابودي نااهل‌هاست بخوان كه ناكامي بوجهل‌هاست بخوان كه توحيد كشد ناز تو بخوان كه عدل است سرافراز تو بخوان و خود را سپرِ سنگ كن بخوان و رخساره ز خون رنگ كن زمين و آسمان پر از نور توست غار حرا نه! همه جا طور توست نكته‌به‌نكته روبه‌رو موبه‌مو آنچه كه بايست بگويي بگو بگو هو الحيّ و هو الهو، بگو بگو خدا نيست به جز او، بگو بگو همه خداپرستي كنيد ترك گناه و جهل و پستي كنيد بگو بتان دم از خدا مي‌زنند خدا، خدا، خدا صدا مي‌زنند بگو نداي من نداي خداست بگو كه اين صدا صداي خداست بگو كه توحيد، نجات شماست بگو كه اسلام، حيات شماست ما به تو حكم ازلي داده‌ايم ما به تو قرآن و علي داده‌ايم قلب تو از تابش ما منجلي‌ست پيش تو ما، پشت سر تو علي‌ست حبيب ما تو اول و آخري تو بر پيمبران پيام‌آوري بعد تو پيغامبري نيست نيست حكم و كتاب دگري نيست نيست اي ز تو انبيا همه سربلند كيست كه بعد از تو كند سر، بلند؟ اگرچه بر پيمبران خاتمي پيشتر از عالمي و آدمي تو از تمام انبيا برتري تو يك پيمبرِ علي‌پروري طلعت تو شمع ره انبياست وزير تو پادشه انبياست كيست علي؟ روح در آغوش تو كيست علي؟ بت‌شكن دوش تو كيست علي؟ علي‌ست، ما را ولي كيست علي؟ علي‌ست تو، تو علي علي بود تمام تفسير تو علي‌ست شير ما و شمشير تو جسم تو و جان تو يعني علي تمام قرآن تو يعني علي ساقۀ پيكان تو در شست اوست دست يداللهي ما دست اوست خيل ملك محو جلال تواَند شيفتۀ صوت بلال تواَند بوذر و مقداد، مسلمان توست جنّت ما عاشق سلمان توست مهر به درگاه تو باشد مقيم ماه به انگشت تو گردد دو نيم هر نفس پاك تو تكبير ماست حيدر خيبرشكنت شير ماست روح بشر تشنۀ تعليم توست خلقت ما يكسره تسليم توست خيز و به جان و تن عالم بدم در نفس خستۀ «ميثم»بدم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پیامبر اکرم(ص) - عید مبعث بر باد داده عاشقی خاكسترم را وقتی تو را ديدم زدم قيدِ سرم را ايل و تبارم عاشق ايل و تبارت نذرِ تو كردم والدين و همسرم را با بُردنِ نامِ شما معراج رفتم فطرس شدم دادي به من بال و پرم را بايد برای عاشقی تَركِ قرن كرد من آمدم اينجا ببينم دلبرم را كویِ تو را جارو زدم با اشک و مژگان از من نگير اين ديده‌یِ رُفتگرم را گريه نشانِ قلبِ پاک و صاف باشد از دست دادم مدتی چشمِ ترم را غارِ حرا ذاتش همان گوشه‌نشينی‌ست بايد كمی خلوت كنم دور و برم را پرسيد كه مُزدِ رسالت را چه خواهی؟ گفتی نگه دار احترامِ دخترم را گفتی كه اين خانه همان عرش برين است گفتی فقط حيدر اميرالمؤمنين است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پیامبر اکرم(ص) - عید مبعث آن که رخسارۀ او رنگ محبّت دارد نور توحید بود آن چه به طلعت دارد بی وضو جن و ملک نام نکویش نبرند نام او نزد خدا عزّت و حُرمت دارد نام او هست صفا بخش دل اهل جهان که به اندازۀ فردوس طراوت دارد اوست خورشید نبّوت که ز روز خلقت مهر او در دل هر ذرّه اقامت دارد این همان محیی دین است که از روز ازل به روی شانۀ خود مُهر نبّوت دارد این همان سرو سرافراز و همیشه سبز است که به سر در همه جا ابر کرامت دارد این همان واسطۀ مبدأ فیض ازلی است که ز انوار خدا نور بصیرت دارد این همان سورۀ نور است به قرآن مبین که دراین آیه خداوند بشارت دارد این همان شاخۀ طوباست که در فردوس است این همان عطر نفیس است که جنت دارد کرد خورشید نبّوت ز حرا تا که طلوع آسمان دید به رخ نور هدایت دارد همه ذرّات در آن روز به حیرت دیدند که به قدقامت خود شور قیامت دارد سند روشن توحید پرستی با اوست همرهش مژده ای از صبح سعادت دارد در ره عشق سبکبال ترین عاشق اوست گرچه بر شانۀ خود کوه رسالت دارد تا به معراج خدا سیر وسفر کرد شبی آن که جبریل به او عشق و ارادت دارد در حرمخانۀ حق محرم اسرار خداست با خدا شب همه شب اوست که خلوت دارد اوست پیغمبر رحمت که به پای میزان برهمه اهل جهان لطف و عنایت دارد ای وفائی به گل روی محمّد صلوات بُردن نام رسول است که لذّت دارد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پیامبر اکرم(ص) - عید مبعث طي ميكنيم سمت ملاقات جاده را شايد كسي سوار كند اين پياده را وقتش رسيده است كه با گريه ريختن جبران كنيد توبه ي از دست داده را تكريم ديگري است همين امتناع ها پس شكر ميكنيم عطاي نداده را ما در ركوع نافله با آبروتريم اصلاً نخواستيم تن ايستاده را خُدّام آستانْ هميشه جلوترند يا رب نگير خدمت اين خانواده را مكه شرافتش به حضور محمد است پس قصد ميكنيم فقط مكه زاده را گر بي علي بناست كه اين راه طي شود مگذار پس مقابل ما راه جاده را ما درب خانه اي به جز اين در نميرويم ما بي علي كنار پيمبر نميرويم خوان كريم خالي و بي نان نميشود فقر گدا حريف كريمان نميشود گويي نمي برد ز عنايت سعادتي آنكه اسير زلف پريشان نميشود اين چه حكايتي است كه اصلاً براي ما مبعث بدون شاه خراسان نميشود از بركت دعاي رسول است هيچ جا در دوستي فاطمه ايران نميشود مبعث نتيجه اي ز كرامات حيدر است هر آنكه بي ولاست مسلمان نميشود يكبار يا نبي و دگر بار يا علي يا مصطفي بدون علي جان نميشود چون شرح زندگاني مولاست خواندنيست ورنه كسي كه پيرو قرآن نميشود جبريل علي ، وحي علي و زبان عليست قرآن بخوان رسول،كه قرآن همان عليست مبهوت مانده است تماشاي خويش را روح بلند و جلوه ي والاي خويش را سوگند ميخوريم همه تَرك ميكنيم بردارد از بهشت اگر پاي خويش را اصلاً همان زمان چهل سال پيش هم اثبات كرده بود بلنداي خويش را آنكس امام ماست كه در ليلة المبيت وقتي كه رفت داد به او جاي خويش را او ماندني نبود اگر پُر نكرده بود با مرتضي و فاطمه دنياي خويش را از ديدن تجلي خود دست ميكشيد ميديد تا تجلي زهراي خويش را يا فاطمه وَ يا كه علي جلوه ميكند وقتي نشان دهد قد و بالاي خويش را نور است و در تن سه نفر جلوه كرده است اين نور قبل خلق بشر جلوه كرده است اي خاك پاي توست تمام وجودها هفت آسمان و خلقت گنبد كبودها اي كيسه ي هميشه كرامت ميان شهر آقاي مهرباني و آقاي جودها آري نماز بي تو به قرآن قبول نيست اي اولين سلام همه در قعودها جبريل ما چگونه تورا پا به پا شود درماندگي كجا و مسير صعودها قربان چشم هاي تو دار و ندارها قربان خاك پاي تو بود و نبودها شكرخدا قبيله ي توكامل است و بس كوري چشم عايشه ها،اين حسود ها ما باتوأيم و با همه ي خانواده ات عالم فداي زندگي صاف و ساده ات از ما مگير تاب و تب شور و شين را حُبِ علي همان شرف نشأتين را از ما مگير شوق سفرهاي تا نجف مكه ،مدينه ،سامره و كاظمين را با حب خانواده ي تو سالهاي سال بخشيده اند آبروي عالمين را ما نذر كرده ايم كه بيرون بياوريم از زير دِين،اين جگر زير دين را ما قصد كرده ايم به ياري فاطمه نائل شويم كرب و بلاي حسين را بوسه مزن كنار تمناي دخترت زير گلوي كوچك اين نور عين را واي از دمي كه زينب كبري رسيده بود وقتي رسيده بود كه حنجر بريده بود http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زمین خرّم تر از خلد برین است سراپا نـور ختم المرسلین است شـده «مبعوث احمد» تا بگویـد «فقط حیدر امیرالمومنین است» @sheareaeini
چرا با چشمای تر می‌ری سفر روز كه هست، چرا سحر می‌ری سفر بذار ام‌البنین و بیدار کنم چرا داری بی خبر می‌ری سفر دختر سپاهت و نبر حسین صبر خیمه‌گاهت و نبر حسین به خدا حرمله رحمی نداره طفل بی‌گناهت و نبر حسین داری با عقیله‌ها کجا می‌ری این قده با عجله چرا می‌ری روضه خوندی برا اُمّ سلمه حالا داری سمت کربلا می‌ری می‌سپارم به خدا این قافله رو خدا دور کنه ز ما فاصله رو خودم از گم شدنش خبر دارم اگه می‌شه نبریم سه ساله رو این سفر برام خوش اقبال نمی‌شه خواهرت اینجوری خوشحال نمی‌شه اینجوری روضه نخون برام حسین دروغه، تن تو پامال نمی‌شه اینجوری صدا نزن مادرم و من برات مادرم و خواهرم و... نگران من نباش تو این سفر گرهِ محکم زدم معجرم و بیا تا آخر راه با هم باشیم توی این شب سیاه با هم باشیم قول بده هرچی بلا دیدیم داداش حتی توی قتلگاه با هم باشیم نمی‌خوام تو رو پریشون ببینم نمی‌خوام چشات و گریون ببینم باورم نمی‌شه که روزی بیاد تو رو بی کفن پر از خون ببینم دوس دارم بچه‌هام و فدات کنم خودم و فدای بچه‌هات کنم تا نیومده شب وداعمون دوس دارم بشینم و نگات کنم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باید غریب و بی کَس و بی غمگسار رفت دور از غریبه ، نیمه شب از این دیار رفت مبعوث می شوم به شهادت در این سفر باید به سوی مقتل خود بی قرار رفت همراه با تمامیِ اهل و عیال خود یعنی که با تمامی ایل و تبار رفت خوانَد خدایم از تَهِ گودالِ قتلگاه وقت است تا که تشنه لب و ناله دار رفت خواهد خدا به چشم ببیند به نینوا پرده ز روی پردگیانش کنار رفت دیگر مدینه جای حسینِ غریب نیست زینب بیا که باید از این ننگ و عار رفت خواهر بِبَند بار ،که وقت سفر رسید باید به کوفه تا به سوی شامِ تار رفت دیگر عزیز نیست ، عزیز دل رسول شهزاده ! خون ببار که آن روزگار رفت ساقی بیا و مَشک و عَلَم را سوار کن محکم ببند بار که باید سوار رفت آغوش خویش را به رقیه نشان دهید انگار با خبر شده باید به خار رفت شش ماهه را به سینه ات عادت مده رباب! شاید بزودی از کف تو گاهوار رفت گوئید الوداع غریب مدینه را قاسم بیا که قافله را انتظار رفت مادر ! چگونه با تو خداحافظی کنم باید که از کنار تو و این مزار رفت منزل به منزل آیۀ ذبح عظیم را باید مرور کرد ، که دشمن شکار رفت http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فَخَرَجَ مِنها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّني مِنَ القَومِ الظّالِمینَ / پس با ترس و نگرانی از آنجا خارج شد در حالی که می گفت: پروردگارا مرا از دست قوم ظالمان رهایی بخش [قصص/۲۱] تا دین خداوند پی نصرت توست عالم همه مدیون تو و خلقت توست از عرش، خداوند جهان می فرمود: برخیز حسین موقع بعثت توست ۲۷ رجب، سالروز آغاز قیام امام حسین علیه السلام با خروج از مدینه و هجرت به مکه مکرمه ۱۵۳ روز تا محرم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چه زیباست اشک سحر داشتن خدا را فقط در نظر داشتن به سمت حرم بال و پر داشتن هوای زیارت به سر داشتن خوشا آن دلی که هوایی شود در این روزها کربلایی شود خدا باب حاجات را باز کرد گنه بخشی‌اَش را که آغاز کرد در آنجا یکی قصد پرواز کرد به عشق حسین خویش را ناز کرد به زهرا گلی تا که تقدیم شد پر و بال فطرس ترمیم شد هوای مدینه چه بارانی است ملک غرق شور و غزلخوانی است چه رخ داده و این چه مهمانی است که این بزم را مرتضی بانی است ندا آمد از عرش، با شور و شین ز ره آمده عشق زهرا، حسین جهالت به پوچی گرفتار شد مدینه سحرگاه بیدار شد خداوند با مادری یار شد علی بار دیگر پسردار شد زمین و زمان را چراغان کنید حسین آمده، خویش قربان کنید شرافت ز نامش که معنا گرفت نمی از سرشکش که دریا گرفت عصا را به دستش که موسی گرفت و اذن شفا را مسیحا گرفت ندا آمد این است خون خدا همه کاره‌ی ما به روز جزا حسین آمد و سینه بی‌تاب شد برای گدا آمد، ارباب شد به دوش پیمبر فقط خواب شد برای علی گوهری ناب شد همه هستیِ مصطفی هستِ او نبی می‌زند بوسه بر دستِ او شبی که تو از شاخه چیده شدی برای دلم آفریده شدی تو از حوض کوثر چکیده شدی برای حرم برگزیده شدی شدی تاب دلهای بی‌تاب ما شدی مثل امروز ارباب ما تو که آمدی من شکوفا شدم به نام غلام تو املا شدم گرفتی دو دست مرا پا شدم و تحت عنایات زهرا شدم نظر کردی و شور و شینی شدم خودت خواستی که حسینی شدم خلاصه از این در جدایم مکن اسیر تو هستم رهایم مکن مرا دور از کربلایم مکن جدا از حریم رضایم مکن کسی را که خط امانش دهی حریم خودت را نشانش دهی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دارم به لب همچون رطب نام تو را ای مه‌جبین بس‌که ادب میر عرب داری تو از ام‌البنین امشب رسیدم محضرت شاید تو را پیدا کنم شاید کمی اذنم دهی با تو کمی نجوا کنم من صید دامت می‌شوم صیاد من باش ای امیر اصلاً خوشم تا می‌شوم در دام عشق تو اسیر کم ناز کن ای نازنین خونم حلال ابرویت سر در گمم در محضرت مانند پیچ گیسویت گفتند وقتی آمدی شانه به مویت زد علی گفتند وقتی آمدی بوسه به رویت زد علی آقا خدا دست تو را بهر شفاعت آفرید ام‌البنین اصلاً تو را بهر اطاعت آفرید اول تویی آخر تویی حیدر تویی دریا تویی گوهر تویی محشر تویی یکتا تویی سقا تویی بالا تویی آقا تویی لیلا تویی باران منم وقتی می‌آیم سمت تو مجنون سرگردان منم تو شاهکار خلقتی در جنگ‌ها نام آوری از هرچه گفتم بهتری از هرچه گویم برتری باران که می‌بارد تو را از نم‌نمش حس می‌کنم ماه محرم هم تو را از ماتمش حس می‌کنم فرزند زهرا را که می‌گویند سبط اکبر است می‌گفت این در کربلا بهرم امیر لشکر است ای سومین شیر نر محجوب آل فاطمه هم در ادب هم در وفا سبقت گرفتی از همه خندید شاه لوکشف تا بوسه از روی تو چید از لعل لبهای شما شهد عسل آمد پدید ای زاده‌ی ام‌البنین و تیغ ابروی علی ذُخرُالحسینی، پهلوانی، زور و بازوی علی دریا خروشید و به پایت آب شد تا آمدی مجنون‌العباسی شدم وقتی به دنیا آمدی سقایی و لب تشنه را سیراب سازد باده‌ات از لطف چشم تو شدم دلداده‌ات آزاده‌ات با یک نگاه نافذت من را مسلمان می‌کنی بین نماز نافله هم ختم قرآن می‌کنی با تو کسی در منجلاب دین و دنیا غرق نیست با نور تو در روز و شب‌های مدینه فرق نیست در گفتن نام شما گاهی مردد می‌شوم در مدحت از هر صفحه‌ی مولا علی رد می‌شوم وصف تو را باید میان صفحه‌ی محشر نوشت گاهی سر اجبار باید بهرت از حیدر نوشت در هر دو چشم محشرت حیدر هویدا می‌شود در غیرت زهرایی‌ات کوثر هویدا می‌شود ای پنجه‌ات مشگل گشا، مشگل گشایی کن مرا جان رقیه از کرم کرببلایی کن مرا تو آمدی تا راه ما قدری خدایی‌تر شود این وامدار از عشق تو قدری فدایی‌تر شود دین و سیاست را کنار هم ز تو آموختیم از کهکشان‌ها آمدی از عشق نابت سوختیم بعد از برادر آمدی تا در ادب معنا شوی شیرین دهن گشتی که با طعم رطب معنا شوی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7