eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.5هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1هزار ویدیو
60 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
13.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به تو سلام میدم، درمون دردامی حسین! صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین🖤 اللهم الرزقنا زیارت الحسینﷺ فی الدنیا و شفاعت الحسینﷺ فی الآخره 🙏
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه واحد -امام حسین علیه السلام - سبک روی گونه م... ای سربلندِ سَربریده ارباب عالَم مثلِ تو را ندیده ارباب اشکایی که توی روضه‌َت چکیده آبروی ما رو خریده ارباب ارباب سیدالکونین شاهِ عالمین تا جون دارم میگم یاحسین مولا ارباب یا وجیهَ الله اِشفَع عندَالله بِاَبی اَنت و اُمی ثارالله ارباب دورت بگردم (۳) من دورت بگردم تفسیرِ الله اکبر حسینه شمشیرِ حیدرِ صفدر حسینه نزدیک ترین راه تا لقاءَاللهِه بهترین بنده یِ داور حسینه ارباب اُذنُ اللهی تو عین اللهی مثلِ مولا حیدر اسداللهی ارباب تو وجهُ اللهی تو سیف اللهی ذکرِ ظهورِ بقیة اللهی ارباب دورت بگردم (۳) من دورت بگردم 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹نمازِ سر🔹 هیچ کس تا ابد نمی‌فهمد شب آن زن چگونه سر شده بود خبری بود در تنور انگار خبر این بار، داغ‌تر شده بود با دل خون وضوی گریه گرفت بین سجاده نوحه‌گر شده بود آسمان را به سمت خویش کشید وسعت خانه بیشتر شده بود شانه برداشت تا که مویش را... شانه از دست چشم، تر شده بود عطر برداشت تا که رویش را... عطر می‌سوخت، خون‌جگر شده بود آب برداشت تا گلویش را... آب، دریای شعله‌ور شده بود کاش آن شب سحر نمی‌آمد سحر آمد ولی اگر شده بود... پشت سر ایستاد و قامت بست لحظه‌های نماز سر شده بود 📝 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🎥 مقتل خوانی آیت الله سید محمدباقر حکیم در روز عاشورا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤دعای (ع) در روز عاشورا دعاى پرارزشى است كه پيغمبر اكرم (ص) در روز جنگ و و امام حسين (ع) در روز آن را خواندند. اين دعا از امام صادق (ع) نيز نقل شده است: «اَللّهُمَّ اَنْتَ ثِقَتى فى كُلِّ كُرْبَة، وَ اَنْتَ رَجآئى فى كُلِّ شِدَّة، وَ اَنْتَ لى فى كُلِّ اَمْر نَزَلَ بى ثِقَةٌ وَعُدَّةٌ، كَمْ مِنْ كَرْب يَضْعُفُ عَنْهُ الْفُؤادُ، وَ تَقِلُّ فيهِ الْحيلَةُ، وَ يَخْذُلُ عَنْهُ الْقَريبُ وَ الْبَعيدُ، وَ يَشْمَتُ بِهِ الْعَدُوُّ، وَ تَعْنِينى فيهِ الاْمُورُ، اَنْزَلْتُهُ بِكَ، وَ شَكَوْتُهُ اِلَيْكَ، راغِباً فيهِ عَمَّنْ سِواكَ، فَفَرَّجْتَهُ وَكَشَفْتَهُ وَ كَفَيْتَنيهِ، فَأَنْتَ وَلِىُّ كُلِّ نِعْمَة، وَ صاحِبُ كُلِّ حاجَة، وَ مُنْتَهى كُلِّ رَغْبَة، فَلَكَ الْحَمْدُ كَثيراً، وَ لَكَ الْمَنُّ فاضِلا...🌺🍃 🏴
علیه‌السلام 🔹خورشید در تنور🔹 امشب ز فرط زمزمه غوغاست در تنور حال و هوای نافله پیداست در تنور دیگر زمین مکبّر یاران صبح نیست امشب نماز یار فُراداست در تنور هر ندبه عاشقانه به معراج می‌رود انگار شور مسجدالاقصاست در تنور! خاکستر است و شعله و پروانه‌ای که سوخت امشب تمام عشق همین جاست، در تنور اینجا مدینه نیست ولی با هزار غم دست دعای فاطمه بالاست در تنور! این زادهٔ خلیل که جانش به باغ سوخت غم را چگونه باز پذیراست در تنور؟! از اشک‌های تب‌زده طوفان به‌پا شده‌ست ای نوح! این تلاطم دریاست در تنور! با داغ جاودانهٔ تاریخ آشناست باغ شقایقی که شکوفاست در تنور این سَر که آفتاب سرافراز عالم است روشن‌ترین مفسّر فرداست در تنور دیگر چرا ز واقعه باید خبر گرفت وقتی که عمق حادثه پیداست در تنور! 📝 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیهاالسلام 🔹زینبِ دور از حسین🔹 شب است و دشت، هیاهوی مبهمی دارد ستاره‌سوخته‌ای، صحبت از غمی دارد شب است و بر لب شطّ فرات، زمزمه‌ای‌ست به پای نخل که گیسوی درهمی دارد شب است و ماه به هر خیمه‌ای که می‌نگرد نشسته مادری و بزم ماتمی دارد شب است و دشت، به خون خفته؛ خیمه، سوخته است به وسعت ابدیّت، جهان غمی دارد شب است و سنگ صبوری به ناله می‌گوید کجاست دُرّ یتیمی که همدمی دارد؟ شب است و دختر معصوم سیدالشهدا برای نوحه‌گری، فرصت کمی دارد شب است و سایۀ اهریمنی شتاب‌آلود رَود به سوی سلیمان که خاتمی دارد شب است و داغِ جگرسوزِ سینۀ مظلوم ز اشک فاطمه، امّید مرهمی دارد شب است و این همه غم، در عوالم ملکوت خدا گواست، پیمبر چه عالمی دارد شب است و ماتم اصغر گرفته است، رباب ز گاهوارۀ او، چشم برنمی‌دارد شب است و قافله‌سالار شاهدان شهید به دست، مشعل و بر دوش، پرچمی دارد شب است و بر سر سجّاده‌ای پُر از اخلاص بلند‌‌قامت عصمت، قد خمی دارد شب است و زینبِ دور از حسین می‌داند نفس کشیدنِ بی‌او، چه ماتمی دارد... 📝 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹طلوعی دوباره🔹 آن شب که آسمان خدا بی‌ستاره بود مردی حضور فاجعه را در نظاره بود سهم کبوتران حرم، از حرامیان بالِ شکسته، زخمِ فزون از شماره بود در سوگ خیمه‌های عطش، زار می‌گریست مشکی که در کنار تنی پاره پاره بود زخمی که تا همیشه به نای رباب بود از شور نینوایی یک گاهواره بود می‌دوخت چشم حسرت خود را به قتلگاه انگشتری که همسفر گوشواره بود از کوچه‌های شب‌زدهٔ کوفه می‌گذشت پیکی روان به جانب دارالاماره بود از دشت لاله‌پوش خبرهای تازه داشت مردی که نعل مرکب او خون‌نگاره بود فریاد زد: امیر! در آن گرم‌گاه خون آیینه در محاصرۀ سنگِ خاره بود خون بود و شعله بود و عطش بود و خیمه‌ها، در معرض هجوم هزاران سواره‌ بود خورشید سربریده غروبی نمی‌شناخت بر اوج نیزه، گرم طلوعی دوباره بود روزی که رفت این خبر شوم تا به شام چشم فرشته‌های خدا پرستاره بود بانگ اذان بلند نمی‌شد ز مأذنی آن روز شهر، شاهد بغض ستاره بود با ضربه‌ای که حادثه بر طبل می‌نواخت فریاد «یا حسین» بلند از نقاره بود راه گریزِ اغلب «قاضی شُریح»‌ها آن روز در بد آمدن استخاره بود شهر فریب و وسوسه تا دیرگاه شب میدان پایکوبی هر باده‌خواره بود یک لحظه از ترنم شادی تهی نماند گویی که در تدارک عیشی هماره بود! تعداد زخم گرچه ز هفتاد می‌گذشت اما شمار زخم زبان بی‌شماره بود... 📝 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مرثیه عاشورایی نیرو نمانده است به بازو برادرم تا نیزه های در بدنت را درآورم ای عمر من چگونه تنت اینچنین شده بالا بلند قامت تو چون نگین شده با تیغ و تیر پیرهنت ریز ریز شد از نعل های تازه تنت ریز ریز شد ای پاره پاره تن به زمین ریختی حسین از دست های من به زمین ریختی حسین یک لحظه قلب من متحیر شد و شکست بردند نیزه ها بدنت را به روی دست دستی سیاه پیرهنت را ربوده است هر نیزه قسمتی ز تنت را ربوده است نشناختم اگر که تو را حق بده حسین آه ای مرملٌ البدما حق بده حسین چون چاره نیست از بدنت دور می شوم با تازیانه ها ز تنت دور می شوم زخمی ترین بدن به که بسپارمت حسین؟ تنهاترین من به که بسپارمت حسین؟ از لحظه ای که گرگ صفت ها رها شدند خلخال ها روانه ی بازارها شدند غربت ببین چگونه سفر می برد مرا فریادهای حرمله سر می برد مرا خولی برای بردن تو کیسه جور کرد گویا هوای کوفه و نان تنور کرد 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7