eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.3هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
999 ویدیو
59 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴اَلسلامُ علی الحُسین 🏴وعلی علی بن الحُسین 🏴وَعلی اُولادالـحسین 🏴وعَلی اصحاب الحسین 🏴فرا رسیدن اربعین حسینی 🏴را به شما عزیزان ، 🏴 تسلیت میگوییم 🏴حاجات دلتان روا 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و از کنار نخستین عمود راه افتاد دوباره قافله مانند رود راه افتاد قدم قدم، دمِ "لبیک یاحسین" به لب عدم به سمت تمام وجود راه افتاد دهان قافله یکباره پر شد از صلوات بساط آتش و اسفند و دود راه افتاد به لطف زمزمه‌ی شعر دسته‌جمعی ما میان جاده گروه سرود راه افتاد نشست قافله قدری کنار موکب چای همین که خستگی‌اش رفت زود راه افتاد صلاة ظهر به یاد صلاة عاشورا چه هق‌هقی که میان سجود راه افتاد پس از نهار که یک روضه بود چاشنی‌اش بساط شوخی و گفت و شنود راه افتاد و من کنار همین خاطرات خوابم برد دوباره قافله مانند رود راه افتاد... و باز با غم و حسرت پریدم از این خواب و چشم‌هام پر از اشک بود... 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چه بگویم چه به ما و چه بر این آل گذشت این چهل روز مرا قدر چهل سال گذشت چه بگویم که پس از تو چه بلاها دیدم چه بگویم که پس از تو چه به اطفال گذشت هرکه مارا ز غم و داغ تو ناراحت دید نیشخندی زد و راهی شد و خوشحال گذشت دخترت همسفر قافله ام نیست حسین چه بگویم که پس از او چه به غسال گذشت خواهری که رخ او را زن همسایه ندید بی نقاب از وسط آن همه جنجال گذشت آه از آن لحظه که زینب بدنت را نشناخت آه از آن لحظه که این قوم ز گودال گذشت بزم میخوارگی و کوچه و دروازه شام هرچه که بود به هر شکل به هر حال گذشت 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ی نشد  پیاده بیاییم و بی قرار تو باشیم نشد که این شب جمعه حرم کنار تو باشیم نشد که دل بزداییم از تعلق دنیا نشد که در سفر اربعین دچار تو باشیم نشد پیاده بیاییم و از رقیه بخوانیم به پای آبله هم درد یادگار تو باشیم شبیه رود بیایم سوی پهنه ی دریا یکی ز خیل محبین بی‌شمار تو باشیم عمود تا به عمود از غم تو روضه بخوانیم تمام راه عزادار و اشکبار تو باشیم نشد که روضه بگیریم کنج صحن ابالفضل نشد که پیش علمدار داغدار تو باشیم قبول ،اینکه دل ما نبود لایقت اما قبول کن که در این شهر سوگوار تو باشیم شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صفا گرفته رواق دل از صفای حسین هزار شکر که هستیم آشنای حسین نشسته ایم همه تک به تک به پای حسین امیر می شود آنکس که شد گدای حسین تمام هستی ما مو به مو فدای حسین ز داغ او همه با حال زار میگرییم از این عزا همه دیوانه وار میگرییم شبیه رود چو ابر بهار میگرییم چه در نهان و چه در آشکار میگرییم مصیبتی نبود چون غم و عزای حسین   نگه نداشت کسی حرمت پیمبر را گرفت دشمن از او انتقام حیدر را کشاند تا وسط قتلگاه مادر را بخوان برای خودت روضه های حنجر را که گریه میکند عالم ز روضه های حسین   غم و مصیبت هفت آسمان فزون گردید دل زمین و زمان در عزاش خون گردید هزارباد مخالف چو قیرگون‌گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید ببار ابربهاری فقط برای حسین   به روی صورت آیینه رد چین افتاد شکاف بر رخ خورشید از جبین افتاد بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد به روی دوش نبی بود، آه جای حسین   چونان قنوت سحر شوق استجابت داشت به روی لب همه دم نغمه شهادت داشت نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت نمیرسید دگر نغمه صدای حسین   دوباره در نظرم روضه ها مجسم شد نوشته اند چنین، کم کم از تنش کم شد تنش به خاطر دِرهم چقدر دَرهم شد و خواهری که ز غم قد و قامتش خم شد برید مست حرامی سر از قفای حسین   بِبُر قبول ولی پیش چشم مادر نه بِبَر قبول ولی پیش چشم خواهر نه بِزن قبول ولی پیش چشم دختر نه بکش قبول ولی روسری و معجر نه امان ز روضه مقتل ز کربلای حسین   اگرچه رفت ولی راه عشق پابرجاست   و کل ارض حرم کل یوم عاشوراست علم نخورده زمین پرچم علی بالاست علم به دست علمدار زینب کبراست به لطف خطبه او کاخ ظلم شد رسوا به لطف خطبه او شد کلام حق احیا نماند سر بلا در میان کرب و بلا به لطف خطبه او زنده ماند عاشورا به لطف اوست اگر عاشقیم و دینداریم به لطف اوست اگر هیبتی چنین داریم به لطف اوست اگر شوق این زمین داریم به لطف اوست که امروز  داریم ببند راه سفر را دوباره راهی شو بسوی نور بیا فارغ از سیاهی شو ببین کنار خودت رد پای جابر را چهار سمت خودت فوج فوج زائر را زمانه ریزه خور خیر بی نظیر حسین بهشت جلوه ای از رحمت کثیر حسین بیا اسیر شو اما فقط اسیر حسین چراغها همه سبزند در مسیر حسین بیا که فصل رهایی ست فصل آغاز است بیا که پای پیاده دو بال پرواز است بیا که راه سعادت ز شش جهت باز است  بهشت مقصد این راه منتظر ساز است بیا که از قدمت بوی نور میاید از این مسیر شمیم ظهور میاید شاعر‌: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شد اربعین و بردل ما غم اضافه شد یک فصل دیگری به محرم اضافه شد تشبیه شد به کوثر و زمزم چو اشک ما بر آبروی کوثر و زمزم اضافه شد پای پیاده کار دوصد بال وپر کند وقتی به سر هوای تو هر دم اضافه شد دشمن شکسته تر شد و تیرش به سنگ خورد تا برشمار موکب و پرچم اضافه شد لبیک یاحسین زمین و زمان که گفت بر. اعتبار عالم و آدم اضافه شد خالیست جای محتشم واین چه شورش است گویا که رستخیز دگر هم اضافه شد شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فرش سیاه جاده نقش ردِّپا داشت آئینه ی روحی ترک خورده جلا داشت این خاک،خاک پاک،عطری آشنا داشت انگار بوی تربت مُهر مرا داشت راه نجف تا کربلا آغاز می شد بال کبوترها یکایک باز می شد چشمان دنیا محو این پرواز می شد این کوچ یک مقصد به نام:"کربلا" داشت حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن شب..،جاده..،خیلی عابر سر به هوا داشت این عشق،مجنون را به لیلا می رساند شاه و گدا را پای سفره می نشاند آهندلی را تا حریمش می کشاند انگار که شش گوشه اش آهنرُبا داشت موکب به موکب ناله ی جانکاه خوب است با سینه زن‌هایش شَوی همراه..،خوب است آن‌قَدر طعم روضه،بین راه،خوب است زائر همیشه قَدر آهی،اشتها داشت هر موکبی که پابرهنه می رسیدم بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم طعم خوش چای عراقی را چشیدم آن استکان هایی که طعم باده را داشت رقص شکر در چای ها بیداد می کرد شور حسینی در دلم ایجاد می کرد این شهدِ"شیرین" خلق را "فرهاد" می کرد هرجرعه طعم بوسه های ناشتا داشت ما آیه های روشن فتح المبینیم فرزند خاکی امیرالمومنینیم ما سینه زن های یل ام البنینیم آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت بی دغدغه..،بی دردسر..،ساده..،همیشه با گریه کارم راه افتاده همیشه زهرا هر آنچه خواستم داده همیشه مادر هوای کودکش را هر کجا داشت موکب به موکب با برادر های دینی با همسفرهای شریف اربعینی تا صبح گرم گفتگو و شب نشینی الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد نام و نشان ها نیز کارایی ندارد در عشقبازی مُدَّعی جایی ندارد در راه می مانَد..،کسی که ادعا داشت شب‌گریه ها بغض‌گلو را حفظ می کرد با یار حال گفتگو را حفظ می کرد این آبله ها آبرو را حفظ می کرد هرسربلندی در کف پا،زخم ها داشت یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم در نیمه‌شب..،با زخم پا..،دشوار رفتم با رخت پاره در دل انظار رفتم امّا مگر این راه چشمی بی حیا داشت!؟ این‌روزها از درد می بارم دوباره از هجر تو گریه شده کارم دوباره قصد گریز روضه را دارم دوباره می گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت با قامتی خم خانمی از حال می رفت تا سمت جسمی درهم و پامال می رفت آن روضه خوانی که تهِ گودال می رفت روی سر خود چادر خیرالنسا داشت اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند انگشت بی انگشترش را جمع کردند شکرخدا که روستاشان بوریا داشت 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسیدم از سفر و هرچه دیده‌ام حسن است که اربعین همه‌اش هم حسین هم حسن است نفس نفس علی است و تپش تپش زهراست و دم حسین اگر هست  بازدم حسن است مِن الازل علی است و الی الابد زهرا به هر دل است حسین و به هر حرم حسن است نوادگان حسین وحسن یکی هستند و جَدِ ارشدِ این نسل محترم حسن است به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است که در نجف حسن و در مدینه هم حسن است طریقِ کرببلا هم که سفره داریِ اوست میان راه ببین که قدم قدم حسن است فقیرها همه در اربعین کریم شدند چه جای حیرت ما تا ابالکرم حسن است به روی تیرک این جاده‌ها به موکب‌ها نگاه کن که  ببینی به هر علَم حسن است پیاده‌ها به حرم می‌رسند و می‌فهمند کسی که رفتنشان را زده رقم حسن است چو میزبانِ همه قاسم است و عبدالله حسین نه به گمانم در این حرم حسن است رسید  کرببلا زینب و بر حسین اش دید کنار مادرشان روی خاک غم حسن است از آن زمان که حسین از حسن شنید چه شد جگر خراش حسین و پُر از الم حسن است  از آن زمان که نشستند و حرفِ کوچه زدند به پیچ و تاب حسین و به قدِ خم حسن است شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عزیزم کجایی که خواهر رسید فراق من و تو به آخر رسید مرا مثل سابق صدا کن حسین بیا حاجتم را روا کن حسین پس از تو ندارم دگر سایه بان پس از رفتنت، قامتم شد کمان شده خواب راحت برایم حرام امان از شلوغی و از ازدحام همان کس که سیلی به سجاد زد قدم به قدم بر سرم داد زد مرا در کنار خودت خاک کن بیا اشک چشم مرا پاک کن دعا بود کارم ولیکن حسین مرا خارجی خواند دشمن حسین امان از غم و غصه ی بی حساب امان از رسیدن به بزم شراب اگرچه به سختی تکان می خورم نیفتاده از روی سر چادرم تمام تنم از کبودی پر است دلم از نگاه یهودی پر است بیا خاطرات مرا زنده کن کمی مثل سابق فقط خنده کن پس از تو دگر گریه شد کار من گواهش همین دیده ی تار من چهل شب شنیدم فقط از رباب علی لایی لایی، علی جان بخواب چه ها دیده ام من درین اربعین شدم بعد عمری خرابه نشین بپرس از هر آن روضه در این مسیر ولی از رقیه سراغی نگیر شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7