دستِ خالی آمدم، دستِ مرا پُر می کنی
قلبِ سنگی مرا با یک نظر دُر می کنی
گرچه نان از سفره اَت خوردم ندانستم قَدر
لیک کِی نان گدای خویش آجر می کنی!؟
من گنه کارم، دلم بوی تنفر می دهد
لیک کِی از من، تو ابراز تنفُر می کنی!؟
فخر دارم بر همه عالم که فخر من تویی
فخر می ورزم مرا غرقِ تفاخُر می کنی
من گنه کارم ولی تو نوری از نسل حسین
پس اُمیدم هست این درمانده را حُر می کنی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آنچنان کز رفتن گـــــل خــار میمــاند به جـــــا
از جوانی حسـرت بسیـــــــار میماند به جــــا
آه افسوس و سرشک گرم و داغ حسرت است
آنچه از عمـــــر سبکرفتــــــار میماند به جــــا
کامجـــویی غیــــــر ناکامی ندارد حاصــــــــــلی
در کف گلچین ز گلشن، خـــار میماند به جـــا
جســــــم خاکی مانع عمر سبکرفتار نیــست
پیش این سیـــلاب، کی دیوار میماند به جــا؟
هیچ کار از سعی ما چون کوهکن صورت نبست
وقــــــت آن کس خوش کزو آثار میمـاند به جـــا
زنگ افسوســــی به دســت خواجه هنگام رحیل
از شـــــمار درهم و دینــــار میمـــاند به جــــــــا
نیســــــت از کــــــردار ما بیحـــاصلان را بهرهای
چون قلـــم از مــــا همین گفتــــار میماند به جا
عیش شیرین را بود در چاشنی صد چشم شور
برگ صائب بیشــــتر از بار میمانـــــــد به جــــــا
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با آنکه دلم شکستۀ رنج و غم است
در راه زیارت تو، ثابتقدم است
در واهمههای راه و بیراه جهان
خوشبخت، کسی که انتخابش «حرم» است
اوقات شریف ما به تکرار گذشت
مانند همیشه کار از کار گذشت
سرگرم رواق و صحن و بازار شدیم
تا چشم به هم زدیم، دیدار گذشت
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آب و جارو میکنم با چشمم این درگاه را
ای که درگاهت هوایی کرده مهر و ماه را
چشمهایی را که حیراناند پشت «لا اله»
در خراسان تو میبینند «اِلّا الله» را
این تجلیگاه سلطان ازل، این کوه نور
برده است از یادها الماس نادرشاه را
با زبان بیزبانی بشنو از نقّارهها
«وال من والاه» را و «عاد من عاداه» را
ای خراسانیترین خورشید، روشن کن مرا
ما که میدانی نمیدانیم راه و چاه را
من زیارتنامه خواندم، شعرهایم مانده است
وقت داری تا بخوانم چند دفتر آه را؟
بیتهایم خانه بر دوشاند مانند خودم
راستش دعبل شدن سخت است این درگاه را
راز پهلوی تو ماندن را نمیدانم ولی
آخرش میپرسم از شیخ بهایی راه را...
شعر من با دوستت دارم به پایان میرسد
کاش میدادی جواب این جملهٔ کوتاه را
✍: #عباس_شاه_زیدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شادی هر دو جهان بیتو مرا جز غم نیست
جنت بیتو عذابش ز جهنم کم نیست
در دم مرگ اگر پا به سرم بگذاری
عمر جاوید به شیرینی آن یکدم نیست..
تا خدایی خدا هست، لوای تو به پاست
زآنکه جز دست خدا، حافظ این پرچم نیست
هم خدا داند و هم عالم و آدم دانند
که به جز رایت عشق تو در این عالم نیست..
ملک هستی همه ماتمکدۀ توست حسین
جایی از ملک جهان خالی از این ماتم نیست
گوهر اشک عزای تو به هر کس ندهند
اهرمن را شرف داشتن خاتم نیست
گریه بر پیکر مجروح تو باید همه دم
که جراحات تنت را به از این مرهم نیست
تو به جا ماندی و ظالم اثرش هم شد محو
پایۀ ظلم که در دار جهان محکم نیست
سائل توست کسی کز تو، تو را خواهد و بس
آنکه شد طالب تو در طلب دِرهم نیست
داد مظلومی تو ملک خدا را پر کرد
عالمی نیست که با یاد غمت، دَرهم نیست..
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
╔═ೋ✿࿐
❣#سلام_امام_زمانم❣
📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ...
🌱سلام بر گوشهی روشن قبایت که آسمان را بر ما زمینگیران دوریات میتکاند.
سلام بر تو و بر ریسمان مهربان دستانت که تنها راه نزول ملکوت آسمانها بر برهوت غفلت زمیناند...
هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد
نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد
خوشا به حال خیالی که در حرم مانده
و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد
به یاد چایی شیرین کربلاییها
لبم حلاوت «احلی من العسل» دارد
چه ساختار قشنگی شکسته است خدا
درون قالب ششگوشه یک غزل دارد
بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟
بگو محبت ما ریشه در ازل دارد
غلامتان به من آموخت در میانهٔ خون
که روسیاهی ما نیز راه حل دارد
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مناجات با خدا شعر حافظ
حجاب چهره جان میشود غبار تنم
خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست
روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
عیان نشد که چرا آمدم کجا رفتم
دریغ و درد که غافل ز کار خویشتنم
چگونه طوف کنم در فضای عالم قدس
که در سراچه ترکیب تخته بند تنم
اگر ز خون دلم بوی شوق میآید
عجب مدار که همدرد نافه ختنم
طراز پیرهن زرکشم مبین چون شمع
که سوزهاست نهانی درون پیرهنم
بیا و هستی حافظ ز پیش او بردار
که با وجود تو کس نشنود ز من که منم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من کیستم که لطف خود ابراز میکنی
در را نیامده به رویم باز میکنی
من چوب قهر کردن خود را نخوردهام
از بس میآوری و مرا ناز میکنی
اول تویی همیشه که لبخند میزنی
اول تویی همیشه که آغاز میکنی
من یک گناه کردهی گردن شکستهام
آیا مرا دوباره سرافراز میکنی
بگذار خوب گریه کنم از خجالتت
امشب که باز در به رویم باز میکنی
گفتم پرم شکسته، به دردت نمیخورد
گفتی دلت شکسته و پرواز میکنی
من آدمم، یقین یقین میکنم که باز
با یک حسین در دلم اعجاز میکنی
رحمان نوازنی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای همایی که همایان فرخی
از تو دارند و سخاوت هر سخی
ای کریمی که کرَم های جهان
محو گردد پیش ایثارت نهان
ای لطیفی که گل سرخت بدید
از خجالت پیرهن را بر درید
از غفوری تو غفران چشمسیر
روبهان بر شیر از عفو تو چیر
تلخی هجر از ذکور و از اناث
دور دار ای مجرمان را مستغاث
بر امید وصل تو مردن خوشست
تلخی هجر تو فوق آتشست
مثنوی مولوی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نه کوه طور به گودال صحبت از “ارنی”است
به رخ کشید که “لن” در جوار من شدنی است
برون زده ز رگش در نبرد خون خدا
خداست آنکه یقین صاحب چنین بدنی است
سر است از همه عالم تن بدون سرش
امیر عالم امکان سر بدون تنی است
به بوریای شریف دهاتیان سوگند
که آرزوی هرآنکس که رفت بی کفنی است
بگو که گریه ی مرد افکن غلامانش
تمام زیر سر ناله های سرخ زنی است
بگو که ساکن اشکیم دائما،ابدا
بگو نگیر ز ما خرده،، هر که را وطنی است
کریم بانی این سفره کرم شده است
حسین گفتن ما رزق و روزی حسنی است
حسین واعظی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ساعت هجر تو را لحظه ی پایانی نیست
در تنِ بی رمقِ ثانیه ها جانی نیست
شهر در حسرت فانوس سحر می سوزد
سالیانیست که این کوچه چراغانی نیست
دشتِ چشمم به بیابانشدنش خو کرده
خاک خشکیده ی من تشنه ی بارانی نیست
پیرها در طلب دیدن تو کور شدند
عُمر رفت و خبر از یوسفِ کنعانی نیست
می کُشد آخرِ سر زخمِ فراقت ما را
درد عشاق تو را نسخهی درمانی نیست
آنکه دلخوش به هوسهاست..،خرابت نشود
کاخ اَمیالِ دلم لایق ویرانی نیست
تو به فکر همه وُ ما همگی فکر گناه…
بخداوند که این رسم مسلمانی نیست
من ؛ سرافکندهترین سینهزنِ فاطمه ام
هیچ رنجی بهعلی رنجِ پشیمانی نیست
سخت دلتنگ تماشایِ ضریح نجفم
مثل ایوانِ طلای پدر ایوانی نیست
لب من را برسانید به انگورِ علی
باده ای در حَدِ این بادهی سلطانی نیست
کاشکی روی سرم دست نوازش بِکِشی
وقت اینکه ز گدا روی بگردانی..،نیست
” گرچه آلوده ولی مال حسینیم همه “
نزدِ ما بهتر از این تشنه که خواهانی نیست
جان آن کشتهی بی غُسل و کفن..،زود بیا
دیر شد آمدنت،فرصت چندانی نیست
چوب ها در دل تاریخ شهادت دادند
خیزران خوردهتر از او،لب و دندانی نیست
بردیا محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بى تو درخت میوه هم بدون بار میشود
گل بدون باغبان شبیه خار میشود
ما سر و وضع خویش را این دو سه شب ندیدهایم
گرد و غبار که رسید آینه تار میشود
من از پیاده بودن خودم پیاده تر شدم
خوشا بحال آن که شب به شب سوار میشود
گفت بیا اگر چه صد دفعه شکست توبهات
توبه من که بیش از هزار بار میشود
این گره اى که من زدم واشدنش بعید نیست
به دست من نمیشود، به دست یار میشود
تکیه نمیکنم ازین به بعد به توان خویش
بنده که خسته شد، خدا دست به کار میشود
علی اکبر لطیفیان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای فدای تو هم دل و هم جان
وی نثار رهت هم این و هم آن
دل فدای تو چون تویی دلبر
جان نثار تو چون تویی جانان
دل رهاندن ز دست تو مشکل
جان فشاندن به پای تو آسان
راه وصل تو راه پر آشوب
درد عشق تو درد بی درمان
بندگانیم جان و دل بر کف
چشم بر حکم و گوش بر فرمان
گر سر صلح داری اینک دل
ور سر جنگ داری اینک جان
هاتف اصفهانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دلم جواب بلی میدهد صلای تو را
صلا بزن که به جان میخرم بلای تو را
به زلف گو که ازل تا ابد کشاکش تست
نه ابتدای تو دیدم نه انتهای تو را
کشم جفای تو تا عمر باشدم هر جند
وفا نمیکند این عمرها وفای تو را
بجاست کز غم دل رنجه باشم و دلتنگ
مگر نه در دل من تنگ کرده جای تو را
تو از دریچه دل میروی و میآیی
ولی نمیشنود کس صدای پای تو را
محمدحسین بهجت (شهریار)
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یکی از بزرگترین مجسمه های شهری تهران به نام علامه امینی در میدان الغدیر نصب شد.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسکه ای زهر تو از تیغ دل آزار تری
جگرم سوخت که از شعله شرربار تری
از دلِ خونِ حسن، تا جگرِ زخمِ حسین
سوخت بر حال دلم، بسکه تو خونبار تری
سینۀ زخمیِ مادر ز تو یادم آمد
یعنی ای زهر ز مسمار تو مسمار تری
ظُهر زَهرم دهی و عصر عزادار شوی!
یابن هارون! تو ز هر شمر تبهکار تری
اِبنِ ملجم که به قدّاریِ خود مینازید
تو از آن قلدرِ بی واهمه قدّار تری
دستت آغشته به قتلِ دو امام است، خبیث!
از معاویۀ بَد ذات تو بی عار تری
تیرِ قلبم که نشد، وَرنه نشان میرفتی
تو در این مرحله از حرمله خونخوار تری
نَه تو معصوم کُشی، بلکه تو مظلوم کُشی
ظالم! از هر چه حفاکار، جفاکار تری
من چه کردم بتو اینگونه شهیدم کردی؟
تو ز هر خار و خسِ پَست، خَس و خار تری
به زمین خوردنَم از دور چه بَد خندیدی
تو ز ابلیس هم ای خصم، گنهکار تری
دیدی از جورِ تو بدجور به خود میپیچیم
گفتی از جدِّ غریبت تو گرفتار تری
گر لگد مالِ سُمِ اسب نکردی بدنم
نشد ای پَست، وگرنَه تو سزاوار تری
گفتی از غِیظ که هان! آنهمه انصار چه شد؟
از حسن هم تو دگر بی کس بی یار تری
آمدی تا بشوی مطمئن از کُشتنِ من
چه شده از پسر من تو عزادار تری
«نه بقا کرد ستمگر، نه بجا ماند ستم»
بخدا از عمرِ سعد نگونبار تری
مادرم را بخدا در غمِ من سوزاندی
هر چه گویم ز پلیدیِ تو بسیار تری
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حال مناجاتی ندارم بسکه بد کردم
راه خودم را باخدای خویش سد کردم
یکسال دنبال خطاهای خودم بودم
یک ماه تنها ، زندگی ام را رصد کردم!
خیلی برایم موقعیت ها فراهم شد
چون دیدم از تو دور خواهم گشت، رد کردم
حالا شبیه محتضر در محضرت هستم
وقتی که سقفِ بر سرخود را لحد کردم
امروز با شرمندگی رو بَر تو آوردم
اینبار باور کن که نفسم را لگد کردم
هرچند ناچیزند اما درحضور تو
این قطره قطره اشکهایم را سند کردم
تو آبردیم را نبردی پیش این مردم
هرروز اینها را به نفسم گوشزد کردم
ای مهربان تر از همه بامن، حلالم کن
من خوب باتو تانکردم، باتو بد کردم
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
╔═ೋ✿࿐
🌤#سلام_امام_زمان✨
مشتاق دیدارتان هستم...
همچون شاخساران که به باران ...
یا تشنه که به آب ...
یا کبوتر که به پرواز ...
یا شب زدگان که به سپیده ...
یا زمین که به بهار مشتاق است.
ߊَܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐَܠࡅِّ࡙ــܭَ ߊܠܦَ̇ــــܝَܥܼܢ🌤
بر دوش کشم بار فراق پدرم را
خم کرده دگر این غم سنگین کمرم را
گاهی به لب این زمزمه دارم که بیامرز
یارب ز کرم روح بلند پدرم را
میگفت مرا غیر در خانه ارباب
جایی نفشانم ز رخ اشک بصرم را
بال و پرم از عشق حسین است نسوزد
عالم اگر آتش بزند بال و پرم را
در روز جزا بهر شفاعت بدهیدم
یک رشته زلف شه والا گوهرم را
اندازه ریگی ز بیابان نشود گر
بر پاش بریزم همه ذوق وهنرم را
در روضه او جای سرشکم بگذارید
تقدیم کنم قطره به قطره جگرم را
بر منبر نی رفت وَ فرمود که ای عشق
تفسیر کن این آیه قرآن سرم را
آگاه کن از آیت حق بر سر نیزه
هر کوردلی را که ندارد خبرم را
من سرور شمس و قمرم کوکب عشقم
جوینده معراج بیابد اثرم را
✍️: #حسنعلی_بالایی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#انتشار__ظهور #امام_زمان #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
می دمد صبح ظفر، بد به دلت راه مده
می شود دفعِ خطر،بد دلت راه مده
این همه نذر و نیاز، آن همه تسبیح و دعا
می کند زود اثر بد به دلت راه مده
از درشتیِ قد و قامت بتها نهراس
تا خلیل است و تبر، بد به دلت راه مده
نیل اگر هست یقین معجز موسی هم هست
از خطرها بگذر، بد به دلت راه مده
ما در این دایره امر به وظیفه هستیم
با خدا هست ثمر، بد به دلت راه مده
جان من در همه احوال توکل باید
جزم کن عزم سفر، بد به دلت راه مده
کاش چشمت به سیاهی شب عادت نکند
شده نزدیک سحر، بد به دلت راه مده
(آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست)
باز آید ز سفر، بد به دلت راه مده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
.
#امام_زمان
چه میخواهد لب تشنه به غیر از لطف بارانی
چه میخواهد شکسته دل به غیر از چشم گریانی
شب طولانی و تسبیح و سجاده چه میچسبد
بهار زود هنگامند، شبهای زمستانی
توکل بر توسل کن، توسل بر توکل کن
در این دنیای حیرانی در این دریای طوفانی
اگر تا شام میخندی اگر تا صبح میخوابی
تو از مردن چه میفهمی، تو از برزخ چه میدانی
اگر آشفتهات کردند یعنی لایق وصلی
به او نزدیکتر هستی زمانی که پریشانی
نیاز مستمندان را بنه بر دیده ی منت
مباد آنکه بگیرد دامنت را آه انسانی
خلاصه بار باید بست یا امروز یا فردا
مده از کف مجال این دو روزی را که مهمانی
من و پروانه در آغوش هم تا صبح میسوزیم
که با این سوختن روشن شود کنج شبستانی
مرا هر وقت میدیدی گریبان پاره میدیدی
از اول نیز میآمد به من پاره گریبانی
به دامان تو دست انداختم شاید که این دفعه
بگیرد دامنت دستی از این آلوده دامانی
به جز تو جور عاشق را کسی گردن نمیگیرد
خطایش را زلیخا کرد یوسف گشت زندانی
اگر چه گریهی هجران، شکسته میکند ما را
ولی از آب پیشانی است بهتر چین پیشانی
به لطف گریه کار طفل بهتر راه میافتد
چه بهتر بیشتر از دیگران ما را بگریانی
دگر فرق ندارد جمعه و شنبه فقط برگرد
گرفتاریم ما از دست این هجران طولانی
پشیمان میشود آن که برای تو نمیمیرد
” چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی “
خبر داری که تو رفتی، به کوچه گردی افتادم
به من از تو فقط هجران رسید آن هم چه هجرانی
همه با دامن آتش گرفته رو به گودالند
عجب شام غریبانی، عجب شام غریبانی
سر پیراهن تو گریهی ما را در آوردند
میان این همه کشته چرا تنها تو عریانی؟
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_با_خدا
میشود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر
هست اما بخشش تو از گناهم بیشتر
بسکه تن دادم به عصیان و خطا این روزها
دور شد از خانهات اینگونه راهم بیشتر
احتیاجی نیست در آتش بسوزانی مرا
میکِشَد آتش مرا این سوز و آهم بیشتر
معصیت میآورم، آب و غذایم میدهی
میچکد خجلت از این طرزِ نگاهم بیشتر
کوله بارم از گناهم پر شد، اما آمدم
باز هم این بار از تو عذرخواهم بیشتر
دارم از زهرا ز دست خود خجالت میکشم
شرمسار از روی تو رویِ سیاهم بیشتر
چند وقتی میشود آواره بودم، باز هم
چادری خاکی مرا داده پناهم بیشتر
زیر بار معصیت بالم به هم پیچیده بود
یک نگاه مادرم شد تکیه گاهم بیشتر
#کربلایی_رضا_باقریان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7