eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
62 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
قسم به حضرت فاطمه.m4a
1.27M
قسم به حضرت فاطمه تموم عزته فاطمه سرم بالاس وقتی باشم به زیر منت فاطمه فاطمه مادر منه سایه ی رو سر منه، فاطمه از علی دل نمی بره غصه ی ما رو می خوره، فاطمه مهربون مادر من/ تا ابد یاور من می‌خونم مثل بابا/ یا علی جان یا زهرا #### دعای خیره مادره که دنبال هر نوکره به فاطمه مدیونه هر کسی غلام حیدره یاعلی روی لبمه اینم از لطف و کرمه، فاطمه‌س داغی که روی دلمه دیدن صحن و حرمه، فاطمه‌س ای شهید دلاور/ کشته‌ی عشق حیدر ذکر روی لب ما/ یاعلی جان یا زهرا ### قسم به مادر هر شهید به خون حنجر هر شهید که حضرت زهرا خودش اومد بالا سر هر شهید هر شهید مادرو دیده جلوه ی حیدرو دیده، جون داده هر شهید روضه رو دیده اون تنه بی سرو دیده، جون داده تا که این دنیا دنیاس / زنده یاد شهیداس می‌خونم با شهیدا/ یاعلی جان یا زهرا ### برای راه فاطمه دل دیوونه لازمه با فاطمه موندن کاره یکی مثه حاج قاسمه توی جنگ سینه سپره سینه چاک واسه مادره، نوکره توی جنگ از همه سره توی روضه دم دره، نوکره مثل حاج قاسم از جون/ می‌مونیم مرد میدون می‌مونیم پای مولا/ یاعلی جان یا زهرا ✍داود رحیمی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
روسیاه و خجل اومدم.m4a
1.32M
رو سیاه و خجل اومدم پسرتو ببخش مادرم من با هزار امید اومدم چادر تو بکش رو سرم آب از سرم که گذشته ولی امیدم اینه تویی مادرم تویی که توو همه‌ی لحظات بودی پناه من و یاورم سر به راهم کن، مادر نگاهم کن، فکری واسه قلبه  پر گناهم کن مادرم زهرا ##### تا یکمی دلم می‌گیره تو می‌رسی صدام می‌کنی توی قنوت نماز می‌دونم مادرونه دعام می‌کنی اگه نبود دعاهای شما چه بلایی می اومد به سرم چه شبایی که تو با دل خون باناله گفتی که آه پسرم ای کس و کارم، مادر دوستت دارم، بی تو می‌میرم پس تنها نگذارم مادرم زهرا ✍داود رحیمی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
میگن قصه دروغ بوده.m4a
956.3K
میگن قصه دروغ بوده اینکه کوچه شلوغ بوده پره نامحرم، مادری با دل پرغم  میگه دروغه که تو کوچه، تازیونه رو زد محکم الهی که درست بگن، افسانه باشه میخ در الهی که دروغ باشه، مادرو زد جلو پسر الهی که دروغ باشه... ### سخته، حتی تصور کرد مادر، آه بکشه از درد نبینی ای کاش، که بلرزه مادر پاهاش الهی نبیبنی که مادر، رو به رو بشه با اوباش نبیبنی که نامحرما، راه مادرو سد کنن خدا کنه نبینی که، چادرشو لگد کنن ### درد و، هیچکی نفهمیده اما، چشم حسن دیده دیده که مادر، سیلی خورده برا حیدر دیده که چجوری رو صورت، میشینه جای انگشتر با چیزایی که دید حسن، یه شبه شده مو سفید خدا برا کسی نخواد، غمی رو که حسن چشید ✍ داود رحیمی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زندگیمون رو به راه بود.m4a
1.36M
زندگیمون رو به راه بود اما دست روزگار زود دلخوشیه، زندگیمو گرفت، توی آتیش و دود  تو گلومون ناله و زمزمه سوخت آتیش اومد دلخوشی همه سوخت عرش اعلی سوخت، قلب بابا سوخت، آه که فاطمه سوخت خدایا هنوزم نمیشه باورم که دیدم با چشمام آتیش بود و مادرم ### اون که راهه مادرو بست توی کوچه ضرب اون دست دست شیطون، بود و آینه‌ی، کردگارو شکست حرمت ناموس خدا رو شکست تکیه گاه آسمونا رو شکست قلب دنیا و، پشت بابا و، ذوالفقار و شکست تا مادر زمین خورد سیاه شد آسمون تا خونه کشیده روی زمین رد خون ### مادر من قبل رفتن کاری کرد که جون دادم من وقتی که اون، کهنه پیرُهن‌و، داد به جای کفن واسه من از روضه‌ی کربلا گفت از سری که میره رو نیزه‌ها گفت از تن غرقه، زخمی که میره، زیر دست و پا گفت چجوری ببینم داداش بی سر و چجوری ببوسم رگای اون حنجرو ✍ داود رحیمی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گل در آتش از مجموعه شعر ریحانه بهشت ----------- باغبان در باغ بود و باغ را آتش زدند باغ را در پیش چشم لاله ها آتش زدند آه ازین غم کشتی اَمن ولایت را خَسان در میان موج خون با ناخدا آتش زدند آتش افروزان گلچین در حصار شعله ها غنچه را چیدند و گل را هم جدا آتش زدند هست و بود مرتضی یک لاله بود آن هم بسوخت یعنی آن که هرچه بود از مرتضی آتش زدند کاش می آمد ، وَ می پرسید از آنان مصطفی مَهْبَط وَحیِ الهی را چرا آتش زدند خانه ی زهرا به یثرب سوخت امّا بنگرید خیمه ی اولاد او را کربلا آتش زدند باغ را در سوختند آنگاه «یاسر» بی امان نخل هستی را ز کین سر تا بپا آتش زدند محمود تاری «یاسر» 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باز دل‌های پریشان را پریشان‌تر مکن با وصایایت، علی را این‌همه مضطر مکن حرف از رفتن مزن، آتش به قلبِ من مزن نا امیدم از خودت ای روحِ پیغمبر مکن آتشِ دیوار و در، یک‌بار ما را سوخته بارِ دیگر، شعله بر جان و دل حیدر مکن حرفی ای بانوی اطهر، از حلالیَّت مگو با علی، صحبت از این شرمندگی دیگر مکن اشک می‌ریزی برایم، باز هم یارم شوی این‌همه خود را فنای غربتِ رهبر مکن لابد از غسلِ شبانه، هست منظوری ترا صورت و بازوی خود را، مخفی از همسر مکن عاقبت با من نگفتی از شکستِ بازویت وقتِ غسلت، مبتلا بر ناله‌اَم آخر مکن آیت‌اللهِ علی، آیاتِ تو از هم گسست بیش از این، محروممان از سوره‌ی کوثر مکن تو فقط، یکبار کردی از برای خود دعا این‌همه عجل وفاتی زیر لب یکسر مکن یک دعا بهر علی کن، تا خدا صبرم دهد مرتضی را با عروجِ خویش، بی یاور مکن مجتبای خویش را دریاب، جان فاطمه محرمِ سِرّ خودت را زود، بی مادر مکن هِق هِقَت، این آخرین ساعات زجرم می‌دهد با صدای گریه‌ی خود، با خبر دختر مکن هر سفارش‌ را که از بهر حسینت می‌کنی از عطش حرفی به پیش دیده‌ی خواهر مکن حاج محمودژولیده 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شب وداع امید جان خسته ام، ازبرمن سفرمکن بمان به پیش من مرو، مرا توخونجگرمکن بی تو غریب وبی کسم ، مرومرو هم نفسم آتش سینه ی مرا ، بیا وشعله ور مکن میان سوزو ساز خود، به چشم نیمه باز خود به یاد محسنت دگر ، نظر به سوی درمکن زدل که آه می کشی، مرا زغصه می کُشی نثار قلب وجان من، زآه خود شررمکن روح من وروان من، سوخت چوشمع جان من برای غُربت علی گریه تواز جگر مکن صبرمن وقرار من، دلبرو غم گسار من به سوگ وهجرروی خود، مرا تونوحه گر مکن بین حصار دردوغم، زسنگ هجران والم توای شکسته بال من، مرا شکسته پرمکن تو گفته ای که یاعلی ، مراکفن نما ولی نگفته ای که بررُخ کبود من نظر مکن غم دلت نهفته ای، شب وداع گفته ای هیچ کسی راتو علی، زتربتم خبرمکن «وفایی» شکسته دل ، که گشته ای زمن خجل جز به عزای فاطمه، زاشک دیده ترمکن 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نمازآخر ازروی بستر برنمی دارم سرم را آهسته می بندم دوچشمان ترم را تاآن كه پرپر گشتنم راكس نبيند کردم برون گُل های یاس و پرپرم را پوشانده ام رخسار نيلی را،كه شايد حيدر نبيند گوشه ی چشم ترم را چون روبرو گشتند با من غنچه هايم اسماتوخود درياب حال دخترم را هجده ورق از دفتر عمرم تمام است آماده ام بندد شهادت دفترم را كردم وضو ازاشك وهنگام شهادت خواندم دراين بسترنماز آخرم را چيزی نمانده تا نهان ازچشم دشمن پنهان كند در شب علی خاكسترم را ترسم علی از پا بيفتد ای «وفایی» بردوش خود وقتی بگيردپيكرم را 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کلمینی فاطمه چشم خود را باز کن ای یار تنهای علی یک نگاهی کن به اشک سرخ سیمای علی حالتی چون محتضر دارم ز پا افتاده ام باز احیا کن علی را ای مسیحای علی کلمینی فاطمه ،جان علی برلب رسید رفته تاب وطاقت از جان توانای علی یاس من گلبرگ رویت را چرا کردی نهان؟ رنگ نیلوفر شده رخسار زهرای علی زینبت یک سو حسینت باحسن در یک طرف از جگر نالند در این شام یلدای علی نیست تسکینی مرا در این فراق سینه سوز غیر غم ناله نمی جوشد ز آوای علی گرکه دود آه من، سر می کشد بر آسمان آتش داغ تو افتاده براعضای علی با کدامین حال ،روی دوش خود گیرم تو را قوتی دیگر نمانده در سراپای علی ای «وفایی» آمده وقت نماز غربتم کو اذان گوی غریبی در مصلای علی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سند غربت کوکب روشن من، ای مه منظومه ی من آه ای دخترک خسته ومظلومه ی من مدتی می گذرد خواب نداری بنشین به روی پای خودت تاب نداری بنشین ازچه بردیده ی من دیده ی خود دوخته ای توچه دیدی به رخ من که چنین سوخته ای گرچه روزمحن من شب یلدای شماست این کبودی سند غربت بابای شماست سعی کن غم به دلت اینهمه غالب نشود دخترم چون توکسی ام مصائب نشود آنقدرداغ ببینی که دلت داغ شود لاله های جگرت زینت هرباغ شود چهره ی غرق به خونی زپدر می بینی آه ازآن لحظه که در تشت جگرمی بینی دل شرر دارد وچشمان ترم می سوزد تا تو را می نگرم من، جگرم می سوزد شدسرشته غم واندوه به آب وگل تو همه فریاد برآرند امان از دل تو گل یاس چمنم، ای گل دردانه ی من گوش کن برسخنم روشنی خانه ی من دل تو چون دل من همدم اندوه وبلاست پیش روی تو عزیزم سفرکرب وبلاست باخبرباش که من پیرهنی دوخته ام پیرهن که چه بگویم، کفنی دوخته ام گرچه دربین مصیبات وبلا تنهایی تودرآن وادی طف نایبة الزهرایی روشنی بخش دلم دل زغمت تاریک است دخترم گریه مکن روز دهم نزدیک است صحبت ازقتلگه وسینه ی افروخته است لب فروبند «وفایی» جگرم سوخته است 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تو بهترینی و نوکره بدترین خواهش ازت دارم بازم منو ببین مادره که نگاش درمون بچشه خودت که میدونی چی داره میکشه حالم خیلی بده دوباره اومدم فقط به خاطرت تو رو خدا بازم منو ببر زیر سایه چادرت من توی گرداب بلاها غرقم اگه یه کاری نکنی تباهم مادر مهربون من یا زهرا دلت میاد که من بلند شه آهم؟ 🥀🥀🥀 کاشکی میشد برم حرم مادرم یه گوشه کز کنم با چشمای ترم خیلی دلم میخواد زیارتت بیام ولی نمیبینه مزارتو چشام کاش محرمت بشم بشه بهم بگی که قبرتو کجاست تا کی همیشه این از راه دور سلام دادن ما رواست باز از همین جا میکنم سلامی سلام به مادری که قد خمیده مصیبتی که تو مدینه دیدی وللهِ که هیچ مادری ندیده محمدرضا زادسرور 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🩸هیزم‌هایی که داغ امام زمان «ارواحنافداه» را تازه می‌کند... 🔖 رسم است که ابزار قتل و آزار مقتول را از دیدگان اولیاء دَم او دور می‌کنند تا داغ قلبشان تازه نگردد.‌.. 🔎 اما به حکم روایت: 📋 ذَلِكَ الْحَطَبُ عِنْدَنَا نَتَوَارَثُهُ(۱) ▪️آن هیزم‌ها در نزد ما اهل‌بیت، از امامی به امام بعدی به ارث می‌رسد. 👈 عین همان هیزم‌هایی که خانه صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها را با آن‌ها به آتش کشیدند، در زمان حاضر در نزد حضرت ولیعصر «ارواحنافداه» است... و خدا می‌داند که با دیدن آن هیزم‌ها چه بر قلب نازنینش می‌گذرد ... 📝 همان هیزم‌هایی که چنان بلایی بر سر صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها آوردند که خود آن مظلومه فرمود: 📋 فَسَقَطْتُ لِوَجْهِی وَ النَّارُ تُسْعَرُ وَ تَسْفَعُ وَجْهِی، ▪️در آنجا (پشت در) با صورت به زمين خوردم، در حالی كه آتش دور و‌ برم شعله می‌کشید و حرارتش صورتم را مي‌سوزاند!(۲) 📌 لغت عرب معنای «تَسْفَعُ» را اینگونه می‌نویسد: أی «تَضرِب» و «تَلطِم»(۳) ✍ یعنی آن‌قدر آتش شعله‌ور بود که گویا زبانه‌های آتش، سیلی به وجه مبارک آن حضرت می‌زد... 📚(۱)دلائل الإمامة، ص۴۵۶ 📚(۲)ارشاد القلوب، ج۲ ص۳۶۲ 📚(۲)بحارالانوار ج۳۰ ص۳۴۳ 📚(۳)القاموس المحیط، ج۱ ص۷۲۸. ✍🏻 گیرم آتش به جفا، «در» که نباید می‌سوخت آشیان سوخت، کبوتر که نباید می‌سوخت آتش این‌بار گلستان نشد انگار؛ ولی باغ و بستان پیمبر که نباید می‌سوخت کینه دارند اگر مردم شهر از پدرم، وسط حادثه مادر که نباید می‌سوخت... 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7