#امام_حسین_علیه_سلام
#غزل
نفس کشیدن ما بین روضهها خوب است
چقدر نزد شما حال و روز ما خوب است
میان نافله وقتی قنوت میگیرم
برای حال دل ما کمی دعا خوب است
بده به راه خدا دستهایمان خالی است
کنار خانهیتان چند تا گدا خوب است
بِکُش حسین بیا پاره پاره کن جگرم
قسم که آخر کار من و شما خوب است
نوشتهام که مرا در حصیر بگذارند
به آن که اهل کفن نیست بوریا خوب است
سفید میشود این تار موی ما کم کم
گذشتِ عمر در این زینبیهها خوب است
اگر چه قسمت ما کربلا نشد اما
حدیث ماتم تو مثل کربلا خوب است
اگر چه با شهدا فاصله فراوان است
روایت شهدا هم برای ما خوب است
اگر تو باشی و یاد تو باشد و اشکم
برای نوکر این خانه هر کجا خوب است
#ناشناس
#صلوات
🔹#اشعار_ناب_آئینی🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از آموزشگاه رسمی مداحی انوارالثقلین
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
✅آموزشگاه تخصصی مداحی #انوارالثقلین برای سومین سال متوالی
#آموزش_مداحی_حضوری_در_مشهد
#ویژه_دانش_آموزان_پسر
#طرح_اوقات_فراغت_تابستان_۹۸
را برگزار میکند
جهت کسب اطلاعات بیشتر تماس با :
۰۵۱۳۷۲۶۱۹۴۶
یا مراجعه به ادمین کانال:
👇👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2086010880Cfe957a58a0
#عبد_العظیم_حسنی
#مدح
#غزل
از بوستان فاطمه، عطر و شميم داشت
با دوستان فاطمه، لطف عميم داشت
خواندند اهل معرفت او را «نگين ري»
با آن که نام و شهرت «عبدالعظيم» داشت
از شهر بند رنج و غم، آزاد مي شود
هر کس که پاس بندگي آن حريم داشت
اين گلشن «حسن»، اين عاشق «حسين»
با مهر و عشق و عاطفه عهدي قديم داشت
گل واژه حديث از آن لعل جان فزا
عطر بهار وحي و صفاي نسيم داشت
از محضر سه حجت معصوم فيض برد
يعني که ره به چشمه فوز عظيم داشت
مثل کبوتران حرم خانه «رضا»
روحي در آستان ولايت مقيم داشت
شاگرد پاک باخته مکتب «جواد»
دستي پر از کرامت و طبعي کريم داشت
از پرتو هدايت «هادي» اهل بيت
راهي به آستان خداي رحيم داشت
ايمان خويش را به امامش ارايه کرد
با آن که جان روشن و قلب سليم داشت
با خاندان وحي پل ارتباط بود
با اهل بيت رابطه ي مستقيم داشت
طور تجلي سه امام همام را
چون درک کرده بود، مقام کليم داشت
شب تا به صبح شعر «شفق» را مرور کرد
مرغ سحر که زمزمه «يا کريم» داشت
#محمد_جواد_غفورزاده
#صلوات
🔹#اشعار_ناب_آئینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#آموزش_مداحی
#نکته
#اجرا
احساسات درونی شما در هنگام اجرا از طریق لحن بصورت ناخوداگاه به شنونده منتقل می شود مراقب افکار و احساسات درونی خود از قبیل(خستگی، بی حوصله گی، استرس، عدم اعتماد به نفس، منفی بافی و...) باشید و آنها را قبل از رسیدن به جلسه کنترل کنید
#یاسر_رحمانی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آئینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#مرثیه
#غزل
تو غیر جود نکردی ، ولی جفا کردند
چقدر خون به دلت قوم بی حیا کردند
تو مثل فاطمه در حقشان دعا کردی
شبیه فاطمه حق تو را ادا کردند
کشند آتش و انگار کارشان این است
درست با تو شبیه سقیفه تا کردند
تو را بدون عبا دست بسته می بردند
میان راه ندانم چه با شما کردند
چه بی ملاحظه بودند آن سیه دلها
مگر رعایت قد خم تورا کردند؟
نصیب تو شده جامی ز زهر،آقا جان
چگونه درد غریبی ت را دوا کردند
قرار بود تو هم شاه بی حرم باشی
تو را گریز غزل سمت مجتبی کردند
#میثم_میرزایی
#صلوات
🔹#اشعار_ناب_آئینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_زمان_علیه_السلام
#انتظار
#مناجات
#غزل
جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو
بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو
بس که هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد
دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو
تا به این جا که به درد تو نخوردم آقا
هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو
چاره ای کن، گره افتاده به کار دل من
راهی از کار دلم پیش نبردم بی تو
سال ها می شود از خویش سؤالی دارم
من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو
با حساب دل خود هر چه نوشتم دیدم
من از این زندگیم سود نبردم بی تو
گذری کن به مزارم به خدا محتاجم
من اگر سر به دل خاک سپردم بی تو
#محمد_جواد_پرچمی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آئینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_زمان_علیه_السلام
#مناجات
#غزل
تنها ترین امام زمین، مقتدای شهر
تنها، چه میکنی؟ تو کجایی؟ کجای شهر؟
وقتی کسی برای تو تب هم نمی کند
دیگر نسوز این همه آقا به پای شهر
تو گریه میکنی و صدایت نمی رسد
گم می شود صدای تو در خنده های شهر
تهمت، ریا و غیبت و رزق حرام و قتل
ای وای من چه می کشی از ماجرای شهر
دلخوش نکن به “ندبه”ی جمعه، خودت بیا
با این همه گناه نگیرد دعای شهر
اینجا کسی برای تو کاری نمی کند
فهمیده ام که خسته ای از ادعای شهر
گاه از نبودنت مثلا گریه می کنند
شرمنده ام! از این همه کذب و ادای شهر
هر روز دیده می شوی اما کسی تو را
نشناخت ای غریبه ترین آشِنای شهر
جمعه… غروب… گریه ی بی اختیار من…
آقا دلم گرفته شبیه هوای شهر
#فرزاد_نظافتی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آئینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از نکات ناب مداحی و منبر
#آموزش_مداحی
#هر_روز_یک_نکته
#فن_بیان
#ترس:عکس العمل طبیعی انسان در مقابل یک موضوع ناشناخته است
#استرس:عکس العمل طبیعی انسان در مقابل یک موضع(مکان) ناشناخته است
_برای رفع هر کدام باید ابتدا تشخیص داد که حسی که با آن رو به رو هستيم #ترس است یا #استرس
ادامه دارد...
#یاسر_رحمانی
#صلوات
🔹 #نکات_ناب_مداحی_و_منبر 🔹
http://eitaa.com/joinchat/2441084928Cb7a2098bab
#پند
#رباعی
ای دل تو ز هیچ خلق یاری مطلب
وز شاخ برهنه سایه داری مطلب
عزت ز قناعت است و خواری ز طمع
با عزت خود بساز و خواری مطلب
#بابا_افضل_کاشانی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آئینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هدایت شده از اشعار ناب آیینی
📆نزدیک محرمه
دوست دارید با یک روش خیلی خیلی ساده به یک روضه خوان حرفه ای تبدیل بشید.
ما به شما نرم افزار👈روضه خوان👉با بیش از صدها کاربر فعال رو پیشنهاد می کنیم
🔹مشخصات نرم افزار:
✔️متن معتبر مقاتل تحقیق شده توسط اساتید کشوری مقتل شناسی
✔️بیان گوشه های مرثیه های محرم
✔️بیشاز صد گریز مرثیه ای منحصر به فرد و بسیار جانسوز
✔️ده جلسه آموزش صوتی مرثیه خوانی توسط یکی از بهترین اساتید این رشته
✔️بیش از پنجاه فایل اجرای مجلسی با روش فوق توسط استاد
برای دیدن تصاویر نرم افزار و اطلاع از روش دریافت به کانال زیر مراجعه کنید
👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2086207488C446aa9638b
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#مدح_مرثیه
#مثنوی
اي نابترين سرود هستي
معناي تمام حق پرستي
اي رود هميشه جاري عشق
اي علت ماندگاري عشق
اي رونق کار و بار دانش
سرسبز ترين بهار دانش
اي چشمه جاري حقايق
مولاي من اي امام صادق
دست همگان بود فقيرت
ما جمله غلام بو بصيرت
کي از در خود مرا براني
آقاي وفا و مهرباني
آنقدر که خلق و خوت نيکوست
دلبسته توست دشمن و دوست
افسوس که قلب تو شکستند
دستان گره گشات بستند
آن دشمن پست بي اصالت
حرمت ننهاد سن و سالت
بي شال و عبات ظالمانه
مي برد کشان کشان زخانه
دشنام ز دشمنت شنيدي
شبها پي مرکبش دويدي
با پاي برهنه بين جاده
خصم تو سوار و تو پياده
گه لعن بني اميه کردي
گه ياد غم رقيه کردي
#یاسر_رحمانی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آئینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#مرثیه
#غزل
تنها نشد ز زهر ستم آب پيکرت
يک عمر ريخت آتش اندوه بر سرت
هر روز بود روز تو از دود آه ، شب
هر لحظه ريخت خون دل از ديده ي ترت
آنشب که شعله گشت ز کاشانه ات بلند
ياد آمد از شکستن پهلوي مادرت
بردند دست بسته ترا چون علي ولي
نقش زمين نگشت در خانه همسرت
(سيلي نخورد پشت در خانه همسرت)
خصمت نگاه داشت سه ساعت به روي پا
ديگر نبود بسته دو بازوي خواهرت
بودند اهل بيت تو بعد از تو بس عزيز
سيلي نزد کسي به گل روي دخترت
تيغ ستم سه بار به رويت کشيده شد
ديگر نخورد چوب به لبهاي اطهرت
اين غم مرا کشد که به شهر مدينه نيست
جز بوسه ي نسيم به قبر مطهرت
غربت نگر که پشت در بسته ي بقيع
صورت نهد به دامن ديوار زائرت
در حيرتم چگونه کفن شد جنازه ات
چيزي نمانده بود ز اندام لاغرت
ميثم گداي توست مرانش ز کوي خويش
اي مهر و مه دو خاک نشين سائل درت
#غلامرضا_سازگار
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آئینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#آموزش_مداحی
#هر_روز_یک_نکته
#فن_بیان
#ترس:یک عامل کاملا بازدارنده در اجراست که دلیل آن عدم توانمندی علمی و مهارتی است و تنها راه مرتفع کردن این مشکل بالا بردن سطح علمی و مهارتی نسبت به موضوع است
ادامه دارد...
#یاسر_رحمانی
#صلوات
🔹 #نکات_ناب_مداحی_و_منبر 🔹
http://eitaa.com/joinchat/2441084928Cb7a2098bab
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#مرثیه
#غزل
غروب سرخ نگاهش به رنگ ماتم بود
غريب شهرِ خودش نه ، غريب عالم بود
چقدر روضة كرب و بلا بپا مي داشت
به روي سر در خانه هميشه پرچم بود
برای داغ ِ دل بیقرار و پر دردش
همیشه زمزمة روضه مثل مرهم بود
شبي كه در تب آتش بهشت او مي سوخت
شكسته قامت و آشفته حال و درهم بود
چه شد که در وسط كوچة بني هاشم
پر از تلاطم اشكِ مصيبت و غم بود
شتاب مركب و آقای قد خمیدة ما
ميان كوچه زمين خوردنش مسلم بود
غم ِ اسارت و داغ ِ جسارت و غربت
چقدر در نظرش كربلا مجسم بود
خلاصه لحظة آخر ، زمان تدفينش
بساط غسل و بساط كفن فراهم بود
کنار پیکر او هر دلِ عزاداری
به یادِ بیکسی کشتة محرّم بود
تنی که غرق به خون مانده بود در گودال
سری که بر سر نیزه پناه عالم بود
#یوسف_رحیمی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آئینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#مدح_مرثیه
#غزل
من کیستم حقیقت حق را خزانه ام
بیرون ز مرز فکر و خیال و فسانه ام
بنیانگذار مذهب و مسندنشین علم
فیض مدام فلسفه عارفانه ام
سبط نبى و پور على، نجل فاطمه
الگوى صبر و صلح حسن را نشانه ام
آئینه دار نهضت سرخ حسینى ام
چون عابدین به نخل عبادت جوانه ام
بحرالعلوم باب من است و سخا و جود
یک قطره اى بود ز یم بیکرانه ام
استاد فقه و فلسفه و منطق و اصول
پرچم فراز علم به قاف زمانه ام
با این همه جلال در این جوّ قیرگون
محصور کرده خصم ستم پیشه خانه ام
از یورش شبانه ابن الرّبیع پست
آید به ناله سنگ ز سوز شبانه ام
لرزد به سان بید تن اهل بیت من
تا مى کشد ز خانه برون وحشیانه ام
آن بى حیا سواره و من با تن ضعیف
پاى پیاده در پى اسبش روانه ام
تندى کند که تند برو در بر امیر
کندى اگر کنم بزند تازیانه ام
آنان که سوخته اند دَرِ خانه على
آتش زدند از ره کین درب خانه ام
#ژولیده_اصفهانی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آئینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#آموزش_مداحی
#هر_روز_یک_نکته
#فن_بیان
#استرس:یک عامل غیر بازدارنده در موضوع اجراست که باعث تقلیل توان گوینده در بروز توانمندی هایش می شود
عوامل اصلی محرک استرس عبارتند از:
-خود کم بینی د دیگر بزرگ بینی(خجولی)
-تمرکز بیش از حد به اشتباهات و شکستهای گذشته(ضعف اعتماد به نفس)
-محرک های بیرونی از قبیل پالسهای منفی و قضاوتهای نابجا(برچسب زدن)
ادامه دارد...
#یاسر_رحمانی
#صلوات
🔹 #نکات_ناب_مداحی_و_منبر 🔹
http://eitaa.com/joinchat/2441084928Cb7a2098bab
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#مدح_مرثیه
#چهار_پاره
گوشه ای از حرای حجره ی خویش
نیمه شب ها،خدا خدا می کرد
طبق رسمی که ارث مادر بود
مردم شهر را دعا می کرد
*
هر ملک در دل آرزویش بود
بشنود سوز ربنایش را
آرزو داشت لحظه ای بوسد
مهر و تسبیح کربلایش را*
هر زمان دل شکسته تر می شد
«فاطمه اشفعی لنا» می خواند
زیر لب با صدای بغض آلود
روضه ی تلخ کوچه را می خواند
*
عاقبت در یکی از آن شب ها
دل او را به درد آوردند
بی نمازان شهر پیغمبر
سرسجاده دوره اش کردند
*
پیرمرد قبیله ی ما را
در دل شب،کشان کشان بردند
با طنابی که دور دستش بود
پشت مرکب،کشان کشان بردند
*
ناجوانمردهای بی انصاف
سن و سالی گذشته از آقا !؟
می شود لااقل نگهدارید
حرمت گیسوی سپیدش را
*
پابرهنه،بدون عمامه
روح اسلام را کجا بردید؟
سالخورده ترین امامم را
بی عبا و عصا کجا بردید؟
*
نکشیدش،مگر نمی بینید!؟
زانویش ناتوان و خسته شده
چقدر گریه کرده او نکند؟
حرمت مادرش شکسته شده
*
ای سواره،نفس نفس زدنش
علت روشن کهن سالی است
بسکه آقای ما زمین خورده!؟
در نگاه تو برق خوشحالی است
*
جگرم تیر می کشد آقا
چه بلاهایی آمده به سرت!
تو فقط خیزران نخورده ای و
شمر و خُولی نبوده دور و برت
*
به خدا خاک بر دهانم باد
شعر آقا کجا و شمر کجا!؟
حرف خُولی چرا وسط آمد؟
سرتان را کسی نبرد آقا؟
*
به گمانم شما دلت می خواست
شعر را سمت کربلا ببری
دل آشفته ی محبان را
با خودت پای نیزه ها ببری
*
شک ندارم شما دلت می خواست
بیت ها را پر از سپیده کنی
گریه هایت اگر امان بدهد
یادی از حنجر بریده کنی
#وحید_قاسمی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آئینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#مرثیه
#چهار_پاره
باز هم نوبتِ مدینه شد و
در غَمَش باز کربلا میسوخت
باز در کوچه یِ بنی هاشم
خانه ای بین شعله ها می سوخت
*
نیمه شب ریختند در خانه
مو سپیدی به ریسمان بستند
درِ آتش گرفته را اما
ناگهان رویِ کودکان بستند
*
به پَرِ دامنی در این دسته
آتشِ چوبِ شعله وَر نگرفت
پدر از خانه رفت شَکرِ خدا
پهلویِ او به میخِ در نگرفت
*
نفسش بند آمده، نامرد
در پِیِ خود دوان دوان نَبَرش
پیرمرد است میخورد به زمین
بینِ کوچه کِشان کِشان نبرش
*
شرم از رنگِ این محاسن کن
رحم کُن حالِ کودکانش را
این چنین رفتن و زمین خوردن
درد آورده اُستخوانش را
*
حق بده که به یادِ او انداخت
گَرد و خاکی که بر محاسن داشت
مادرش را که تا درِ مسجد
داغِ بابا عزای محسن داشت
*
حق بده که به یادِ او انداخت
عرقِ سردِ رویِ پیشانیش
خونِ رویِ جبینِ جدش را
عمه و رنجِ کوچه گردانیش
*
حق بده که به یادِ او انداخت
عمه اش را گُذر گُذر بردند
از مسیری که ازدحام آنجاست
یعنی از راهِ تنگ تر بردند
*
حق بده که به یادِ او انداخت
گیسوانش که خاک آلوده اند
گیسویی را که در دلِ گودال
غرقِ خون رویِ خاک ها بودند
*
رویِ این کوچه ای که از سنگ است
همه جایش نشانیِ او بود
یادِ یک حنجر است این دفعه
نوبتِ روضه خوانی او بود
*
هرچه او بیشتر نَفَس میزد
بیشتر می زدند زینب را
تیغ شان مانده بود در گودال
با سپر می زدند زینب را
*
سَرِ شب کودکان همه در خواب
تا سحر میزدند زینب را
یک نفر در میان گودال و
صد نفر میزدند زینب را
#حسن_لطفی
#صلوات
🔹#اشعار_ناب_آئینی🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#مرثیه
#مخمس
آقاى بى كسى كه غم ارثيه داشته
اُنسى به داغِ مادرِ اِنسيه داشته
كنج اتاقِ خويش حسينيه داشته
با اهل خانه مجلسِ مرثيه داشته
حالا گرفته روضه غريبانه بازهم
*
نشناختند خشكِ مقدس مئآب ها
خورشيدِ علم را پَسِ ابر حجاب ها
مُشتى، رُفوزه در پىِ درس و كتاب ها
شاگردهايشان همه در رختخواب ها
آتش زدند بر در يك خانه بازهم
*
حق ميدهيم مرد اگر گريه ميكند
تنها ميانِ چند نفر گريه ميكند
با ترسِ دختران چقدر گريه ميكند
افتاده يادِ مادر و در گريه ميكند
تكرار شد مصيبت پروانه بازهم
*
آتش به بيتِ اطهرش افتادُ گفت آه
يادِ صداى مادرش افتادُ گفت آه
عمامه اش كه از سرش افتادُ گفت آه
وقتِ فرار، دخترش افتادُ گفت آه
ترسيده است دخترِ دردانه بازهم
*
يك نانجيب خنجرِ آماده مى كشيد
يك بى حيا عمامه و سجاده مى كشيد
بندِ طناب را كه زنازاده مى كشيد
شيخ الائمه را وسط جاده مى كشيد
آسيب ديد غيرت مردانه بازهم
*
بي احترام رفت ولى عمّه زينبش
بينِ عوام رفت ولى عمّه زينبش
در ازدحام رفت ولى عمّه زينبش
بزم حرام رفت ولى عمّه زينبش
وقت گريز شد دل ديوانه بازهم
*
دستِ عيالِ او به طنابى نرفت نه!
دست كسى به سوى حجابى نرفت نه
از صورتى عفيفه نقابى نرفت نه
ناموسِ او به بزم شرابى نرفت نه
رفتيم سمت مجلس بيگانه بازهم
*
بالاى تخت قائله اى بود، واى من
پيش رباب حرمله اى بود، واى من
زينب ميان سلسله اى بود، واى من
چوبِ بدونِ حوصله اى بود، واى من
خون شد روان از آن لب جانانه بازهم
#محمد_جواد_پرچمی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آئینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#مدح_مرثیه
#غزل
تویی تجلّی ایمان، امام جعفر صادق
تویی پناه یتیمان، امام جعفر صادق
دلیل رویش گلها؛ دلیل تابش خورشید
دلیل بارش باران، امام جعفر صادق
تو فاضلی، تو صبوری، تو صادقی، تو طَهوری
نِمود کامل انسان، امام جعفر صادق
پرنده با تو غزلخوان، قمَر کنار تو تابان
ستاره با تو درخشان، امام جعفر صادق
درون مکتبتان مالکِ اَنَس زده زانو
کنار جابرِ حیّان، امام جعفر صادق
چه نامهای بزرگی، اَبان، مَعاذ، مُفَضَّل
هشامِ صاحب برهان، امام جعفر صادق
شبیه بحری و شاگردهای مکتب فضلت
شبیه لؤلؤ و مرجان، امام جعفر صادق
تو نور اهل زمینی، اگرچه عرش نشینی
کنار حضرت سبحان، امام جعفر صادق
تو مروهای، تو صفایی، تو مشعری، تو مِنایی
تویی برادر قرآن، امام جعفر صادق
صدا زدند شما را، میان آتش نمرود
میان هجمهی طوفان، امام جعفر صادق
تو فوق مدح و ثنایی، درون وصف نیایی
به وصفتان همه حیران، امام جعفر صادق
دوباره ماه عزا شد، دوباره ماتم شوّال
دوباره حزن فراوان، امام جعفر صادق
به جرم موی سپیدت، تو را محاکمه کردند
به جرم نیکی و احسان، امام جعفر صادق
تو را بدون قبا، پا برهنه، سرزده بردند
شبیه سیّد عریان، امام جعفر صادق
پیامبر سپرت شد، میان مجلس منصور
همیشه اوست نگهبان، امام جعفر صادق
تویی غریب مدینه، که از فراقِ تو آقا
بقیع گشته پریشان، امام جعفر صادق
شبیه جدّ کریمت، به زهر کین جگرت سوخت
به جرمِ ذکر حسن جان، امام جعفر صادق
به آب لب نزدی گرچه بر لب تو ترَک بود
شبیه ساقی عطشان، امام جعفر صادق
از این مصیبت عظمی، زمینیان همه محزون
در آسمان همه گریان، امام جعفر صادق
تو پر کشیدی و رفتی، پس از وجود عزیزت
شدیم بیسر و سامان، امام جعفر صادق
وصیّت تو نماز است، آه! من چه بگویم
ز مکر و حیلهی شیطان، امام جعفر صادق
به درد عشق تو آقا، خداکند که بمیرم
چه احتیاج به درمان؟ امام جعفر صادق
#علی_رفیعی_وردنجانی
#صلوات
#انتشار_برای_اولین_بار
🔹 #اشعار_ناب_آئینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#مدح_مرثیه
#مسدس
ای پیر خرد طفل دبستان کمالت
ارباب بصیرت همه مبهوت جلالت
دیدار الهی به تماشای جمالت
خلق دو جهان تشنه دریای زلالت
وجهالهی و نیست نه پایان نه زوالت
وصف تو فزون است ز توصیف و ز گفتار
*
ای گشته صداقت همه جا دور سر تو
روییده گل معرفت از خاک در تو
شب منتظر زمزمههای سحر تو
وحی است سراسر سخن چون گهر تو
عالم چو کف دست به پیش نظر تو
ای چشـم خـدای احـد قــادر دادار
*
تو ماه و تلامیذ تو دور تو ستاره
گفتار حکیمانهات افزون ز شماره
هر روز... نه! هر لحظه بود بر تو هزاره
علم تو روانبخش کمال است هماره
دو مطلع الانوار تو حمران و زراره
یک جابر حیان تو و آن همه آثار
*
چون مهر که پیوسته کند جود خود انفاق
چون نور که سر برکشد از سین? آفاق
علم تو عیان است در اوراد و در اوراق
عقل و خرد و علم و فضلیت به تو مشتاق
در علم و ادب مؤمن طاقت همه جا طاق
هارون تو گل داد برون از شرر نار
*
در کوی تو بر جنت اعلا چه نیاز است؟
با نور تو بر مهر دلآرا چه نیاز است؟
با قطره جود تو به دریا چه نیاز است؟
با خاک تو بر وسعت دنیا چه نیاز است؟
با درس تو بر علم اروپا چه نیاز است؟
ای عبد تو بر لشکر دانش سر و سردار
*
ای کرسی درس تو تجلای قیامت
آویزه گوش همه تا حشر، کلامت
نوشیده همه کوثر توحید ز جامت
در ملک خدا وحی خداوند، پیامت
بر قلب عدو تیر بلا نطق هشامت
گویی سخن اوست همه تیغ شرربار
*
جز راه شما راه دگر سوی خدا نیست
در ملک خدا نور به جز نور شما نیست
جز خط شما مشی شما مذهب ما نیست
این است و جز این نیست درست است و خطا نیست
درس تو کم از نهضت شاه شهدا نیست
آن نهضت پاینده از این درس دهد بار
*
خلقت، نه فقط خالق منان به تو نازد
مؤمن نه، خدا داند ایمان به تو نازد
فضل و ادب و دانش و عرفان به تو نازد
زهرا و علی، احمد و قرآن به تو نازد
والله قسم شاه شهیدان به تو نازد
کز هر سخنت نهضت دیگر شده تکرار
*
تنها نه فقط زهر شرربار، تو را کشت
هر لحظه غمی آمد و صدبار تو را کشت
بیداد عدو نیمه شب تار تو را کشت
گه یاد فشار در و دیوار تو را کشت
بیش از همه منصور ستمکار تو را کشت
هر روز از او شد به تن و جان تو آزار
*
گه برد سوی قتلگهت پای پیاده
گه لب به جسارت به حضور تو گشاده
گه کرد ز بیداد، به قتل تو اراده
با هر سخنش بر جگرت زخم نهاده
او بر روی تخت و تو سر پای ستاده
حرمت نگرفت از تو و از احمد مختار
*
ای ماه فلک شمع شب تار بقیعت
صد قافله دل آمده زوار بقیعت
مرغ دل من گشته گرفتار بقیعت
هرچند که ویران شده آثار بقیعت
باشد که شبی در پی دیدار بقیعت
«میثم» ز ره دور نهد چهره به دیوار
#غلامرضا_سازگار
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آئینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#مدح_مرثیه
#مربع_ترکیب
ما بی وجود لطف تو مذهب نداشتیم
در دین و علم این همه منصب نداشتیم
نورت اگر نبود به جز شب نداشتیم
ذکر حسین جان به روی لب نداشتیم
آری اگر که شیعه به پا هست و عاشق است
از قال باقر است از اين قال صادق است
*
با گوشه نگاه تو زائر درست شد
با روضه خوانی تو شعائر درست شد
از ذوق توست این همه شاعر درست شد
از قطره ای ز علم تو جابر درست شد
هرکس بدون توست به محشر معطل است
توحید ما طفیلی درس مفضل است
*
شاگرد تو اگرچه که چندین هزار بود
از آنهمه چقدر برای تو یار بود؟
دردت یکی نبود، غمت بیشمار بود
مثل علی همیشه به چشم تو خار بود
پس چاره ای به غیر صبوری نداشتی
بیش از سه چار شیعه تنوری نداشتی
*
خفاش هاي نمیه شب تار آمدند
تو در نماز، در پی پیکار آمدند
مانند دزد از سر دیوار آمدند
اینگونه در مدینه همه بار آمدند
بر روی خاک از نفس افتاده می کشند
اینها ز زیر پای تو سجاده می کشند
*
در کوچه نیست پوشش و عمامه بر سرت
آتش گرفته است دري در برابرت
اما نبود پشت در خانه همسرت
پیچیده است ناله "ای وای مادر"ت
این حال و روز و صحنه برای تو آشناست
در کوچه پابرهنه... برای تو آشناست
*
در کوچه دست بسته... علی بود و فاطمه
تنها ، غریب، خسته... علی بود و فاطمه
در بین خون نشسته... علی بود و فاطمه
با پهلویی شکسته... علی بود و فاطمه
آنكه فرشته بود پي هم نشيني اش
آمد به گوش ناله فضه خذینی اش
#محمد_رسولی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آئینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#آموزش_مداحی
#هر_روز_یک_نکته
#فن_بیان
#ارتباط_چشمی:یک ارتباط چشمی خوب و منطقی با شنونده باعث می شود تا شنونده به توانایی شما اعتماد کند و با شما همراه شود.
ارتباط چشمی خود را بصورت مداوم با شنوندگان حفظ کرده از نگاه کردن به آسمان و زمین و یا بستن چشمها در حین اجرا بپرهیزید
#یاسر_رحمانی
#صلوات
🔹 #نکات_ناب_مداحی_و_منبر 🔹
http://eitaa.com/joinchat/2441084928Cb7a2098bab
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#مرثیه
#مثلت_ترکیب
از مسیر در نه ، از دیوارِ خانه ریختند
روز نَه این قومِ نامحرم شبانه ریختند
حتم دارم با غلاف و تازیانه ریختند
یک نفر آمد به محراب و نمازش را شکست
بی حیایی بی هوا راز و نیازش را شکست
*
نیمه شب هست آه فکر سن و سالش نیستند
ریسمانها میکشند و فکر بالش نیستند
بینِ این خانه مگر اهل و عیالش نیستند
او خدای غیرت است از درد میریزد بِهَم
پیش طفلانش مَکِش نامرد میریزد بِهَم
*
باز هم صد شُکر آتش بر سر و رویش نخورد
این درِ سوزان حیا کرد و به پهلویش نخورد
سنگ بی احساسِ دیواری به اَبرویش نخورد
باز هم صد شُکر در ، آئینهاش را خط نزد
در میانِ شعله میخی سینهاش را خط نزد
*
در میانِ کوچهها با زور او را میکِشند
بر زمین میاُفتد و بدجور او را میکِشند
روی مرکب میروند از دور او را میکِشند
پیرمرد شهر با هر زحمتی پا میشود
آه میگوید فقط " یا عَمَّتی" پا میشود
*
دخترک میگفت با نِی حنجرش را پس بده
من یتیمم طشتِ زر یک شب سرش را پس بده
جان بابا ، ساربان انگشترش را پس بده
حرمله وقتی که میآید پریشان میشوم
پشتِ عمه ، زجر وقتی هست پنهان میشوم
*
کوچه کوچه تکه تکه پیشِ ما نان ریختند
شامیان نان خشکها را پیش مهمان ریختند
دختران تَه ماندهها را پای طفلان ریختند
عمه جان حس میکنم مژگانِ بابا کم شده
خیزران ای وای یک دندانِ بابا کم شده
#حسن_لطفی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آئینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7