eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
62 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
record013.mp3
812.5K
سبک: ای لشگر حسینی تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر ... جانها فدای نامت والا بوَد مقامت جان را فدا نمودی در محضر امامت لبیک یا رقیه با کمترین دلیلی شد پیکر تو نیلی با تازیانه ها و با ضربه های سیلی لبیک یا رقیه ما کوه غیرت هستیم اهل بصیرت هستیم ما سر سپرده ایم و فکر شهادت هستیم لبیک یا رقیه در جای جای دنیا صد فتنه گشته برپا هرگز نمی نماییم با دشمنان مدارا لبیک یا رقیه دلها به شور و شین است این ذکرِ عالمین است دنیا پر از صدایِ لبیک یا حسین است لبیک یابن زهرا مهدی شریفی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
282K
✴️اللهم عجل لولیک الفرج✴️ ◼️◾️▪️بند۱ آئینه ی زهرا نما،دخته شهیده کربلا ای عمه ی سادات،ای قبله ی حاجات رسوا گره امیه ای،بانی شور و گریه ای محبوبه ی یزدان،مظلومه ی دوران رقیه ی بنت الحسین(۲) ام البکایی تو،مشکل گشایی تو 🔹🔹🔸🔸بند۲ عشقه یله ام البنین،شهزاده ی ویران نشین شهیده این مکتب،همسنگره زینب ای عمه ی صاحب زمان،ملیکه ی هردوجهان با غصه و ماتم،قدت خمید از غم رقیه ی بنت الحسین(۲) ام البکایی تو،مشکل گشایی تو 🔹🔹🔸🔸بند۳ آتش گرفت موی سرت،پر از کبودی پیکرت بسته شده دستت،غارت شده هستت داغه اسارت دیده ای،رنج ومحن کشیده ای بر ناقه ی عریان،با دیده ی گریان رقیه ی بنت الحسین(۲) ام البکایی تو،مشکل گشایی تو 🔹🔹🔸🔸بند۴ با ضربه ی خولیه پست،بازوی نازکت شکست به قصد کشت میزد،سیلی و مشت میزد با پای غرغه آبله،کردی سفر با قافله با پیرهنه صد چاک،کشاندنت روخاک رقیه ی بنت الحسین(۲) ام البکایی تو،مشکل گشایی تو 🔹🔹🔸🔸بند۵ همسفرت حرامیان،حرمله و زجر و سنان پیشه چشه انظار،رفتی سره بازار درمجلس بزم یزید،گیسوی اوگشته سپید تشت زر و باباش،چوبه تر و لبهاش رقیه ی بنت الحسین(۲) ام البکایی تو،مشکل گشایی تو 🔹🔹🔸🔸بند۶ شده پدرمهمانه تو،راسش روی دامانه تو گفتی پدر مردم،از بس کتک خوردم از چه سرت جای گلاب،امشب دهد بوی شراب ببر منو بابا،تو رو جونه زهرا رقیه ی بنت الحسین(۲) ام البکایی تو،مشکل گشایی تو الیاس محمدشاهی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مثنوی مدح قرآن کریم و روضه‌یِ امام حسین و حضرت رقیّه علیهم السلام سوره سوره  آیه آیه   واژه واژه  حرف  حرف مَدُّ وُ اِعراب وُ سکون وُ مبدأ وُ وقفَش شگَرف هر صدا  صد معجزه  هر حرف یک دنیا پیام راهِ دین و رسمِ اسلام وُ سَر وُ سِرِّ مَرام بهترین اِعجازِ پیغام‌آورِ لبخند وُ مهر روشنیِ چشمهایِ اهلِ خاک وُ نُه سپهر از عسل پُرمنفعت‌تر از رطب شیرین‌تر است جرعه جرعه ساغرش بر سینه‌یِ حیدر نشست با وِلا  وقتی عجین شد می‌شود سِرِّ صراط بهترین برنامه‌ها از قبلِ خلقت تا مَمات همدمِ ختمِ رسل  آئینه‌یِ رویِ علی با نوایِ مرتضی آرامِ بانویِ علی بهترین  کاملترین  جامع‌ترین  محکم‌ترین مرجعِ کلِّ قوانین  حکمِ ربُّ‌العالمین اِهدناٰیی تا سعادت  اِقتدایی بی‌نظیر ابتدا تا اِنتها  اِثباتِ جریانِ غدیر اسمِ رمزِ وحدت و انسانیت در زندگی بنده را تابنده خواهد کرد قطعاً بندگی آدم و نوح و خلیل و موسِی و عیسی همه گفته‌اند از این کتاب و این کلامِ محکمه از اَزل تا روزِ محشر  آنکه فرمان می‌دهد به نبی یک حیدر و یک جلد قرآن می‌دهد اِی به قربانِ اِمامی که کلامش از خداست رحمتش مثلِ خدا   مثلِ نبی  بی‌انتهاست حضرتِ قرآنِ ناطق علّتِ خَلقِ کُرات روضه‌خوانِ تشنگیِ کشته‌یِ قحطِ فرات جان به قربانِ همان آقا که رویِ شانه‌اش مانده جایِ کیسه‌یِ رزقِ در وُ همسایه‌اش نان و خرمایش به هر طفلِ یتیمی می‌رسید آن شهنشاهی که دردِ اهلِ ویران می‌شنید دوستان که جایِ خود به دشمنان نان می‌دهد وارثش حتی به دستِ ساربان نان می‌دهد از مدینه تا زمینِ کربلا دنبالِ او .... آخرش هم لقمه برد از گوشه‌یِ گودالِ او ساربان آمد به سویِ خیمه‌هایِ سوخته باز شد یک سفره از این روضه‌هایِ سوخته عمّه جان انگشترِ این مرد خیلی آشناست مَرد نَه این ساربان نامرد وُ بی‌شرم و حیاست حال وُ روزم را به هم می‌ریزد این انگشتری خونی وُ خَم شد ولی دارد هزاران مشتری آنقَدَر با پشتِ دستش زد به رویم ساربان مانده رویِ گونه‌هایم ردِّ خاتم عمّه جان قاریِ قرآن اگر بر رویِ نیزه سنگ خورد بر سر وُ مویِ گلِ دردانه‌یِ او چنگ خورد سنگ‌ وُ چنگِ کوفیان یک روضه‌یِ مکشوفه شد روضه‌هایِ شامِ غم سنگین‌تر از این کوفه شد خیزران رویِ لبِ قاریِ قرآنم‌‌‌ نشست عمّه جان دندانِ بابا مثلِ دندانم شکست بر رویِ بابا چرا پا می‌گذارد بی‌حیا ؟! می‌چکد از جامِ او بر رویِ قرآنم‌‌‌ چه‌ها؟! گوشه‌یِ ویرانه باید دق کنم پایِ سرت می‌دهد بویِ شراب اِی وای رگهایِ سرت سرنوشتم مثلِ جسمِ تو به هم می‌ریزد وُ .... حرمله پایِ سرت بدجور ما را می‌زد وُ .... آبله‌هایِ کفِ پاهایِ من شد بی‌شمار ندبه می‌خوانم بیاید صبحِ ختمِ انتظار 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
4_5956285848960903495.mp3
650K
: (به نام حضرت علی) بند اول: به نام صاحبِ زمان یا بن الحسن یا بن الحسن اَعلا، حضرتْ، والا، شوکت به نام قبله ی جهان یا بن الحسن یا بن الحسن کوهِ، غیرت، حیدر، سیرت جانم اباصالِح، حضرت مهدی هاشمی تمثاله، حضرت مهدی امامْ جواد فرمود، انتظارِ فرج افضلُ الْاَعماله، حضرت مهدی وارثِ ذوالفقار، سفیرِ پروردگار با وقار، استوار، منتقمِ تک سوار یالثارات میگه، شاهِ حسینی تبار با اباالفضل میاد، میزنه به کار و زار یا مهدی یا مهدی بند دوم: به نام لنگرِ زمین یا بن الحسن یا بن الحسن دلبر، دلخواه، دادگر، دادخواه به نام مصحف مبین یا بن الحسن یا بن الحسن مِصباح، مِفتاح، نورِ، الله طالبِ کرب و بلا، حضرت مهدی وارث شیر خدا، حضرت مهدی دنیا و آخرتم، با تو آباده ضامنِ هر دو سَرا، حضرت مهدی حماسه پروری، محشرِ در محشری ثانیِ حیدری، منتقمِ مادری وعده ی داوری، هم اسمِ پیغمبری تویی فرمانده ی، لشکری و کشوری یا مهدی یا مهدی بند سوم: به نام دختره حسین رقیه جان رقیه جان بانو، خانوم، عشقِ، ارباب به نام کوثره حسین رقیه جان رقیه جان محشر، گوهر، دُرِّ، نایاب کعبه ی مهر و وفا، قبله ی حاجات صاحب خیر کثیر، منشأ خیرات ثانی فاطمه و، زینت بابا دلبره با نمک، عمه ی سادات فضل تو بی کران، فراتر از هر بیان اسم تو جاودان، عمه ی صاحب زمان مونس هر دلی، تو حاجت سائلی ریحانة الحسین، جان ابوفاضلی یا رقیه یا رقیه ✍️به قلم: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به نام خدا ┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄ معطــر شـد ، دوباره  ماهِ  شعبــان مدینــه بار دیگــر شـــد گلــستــان شـبِ   میـــلاد  دُرّ  نـاب   آمــــد عــزیــزِ  حضـــرت  ارباب  آمــــد به نامِ خویش زد ، عــرش برین  را شــکوفــا کــرد ، آفــاق  زمیـــن  را زمیــن ، دریایی از نور است امشب مدینـه ، غرقِ در شور است امشب فلــک ، آیینـــــه دارِ  رویِ  ماهــش مَلَک ، درمـانده در وصـف نگاهـش رقیــه ، مـاه شــبهـای مدینــه است رقیـه ، دُختِ شاه بی قرینــه است رقیـــه ، باب حاجـــات دل ماست رقیـــه ، رهگشـــای مشـکل ماست رقیــه ، عطــر و بــوی  یاس دارد دلـی دریــا  و  پـر احــساس  دارد رقیه ، گنــج پنهـــان دمشــق است گلِ خوشبــویِ دامانِ دمشـق است وجودش اعتبــار شهــر  شام است حسینی مَســلک وزینبْ مرام است شــــده  باب الحوائـج  نام پاکــش هــوای  کــربلا در  عطـــر خاکــش به عمـــرِ کــم  فراوان ، رنج دیــده سه ساله ست و دل از دنیا بریــده ســکوتش بغض  پنهان می سُـراید نگــاهـش  شعـــر باران  می سُـراید گره بستــم  ، دلم را تا حــریمــش نگاهم  ، بر دو  دستــان کریمــش که دستش هر گِرِه را می گشـاید کرامـت از چنیــن  دستــی بر آید گره ، یعنــی که ما  در انتظــاریم غم صاحب زمان در سینه داریم شــروع سال با میــلاد نور  است دعای روی لبـــهامان ظهــور است به دلهــامــان نظـــر دارد ، رقیــه دعــاهــایــش ، اثــر دارد ، رقیــه فدایِ مَقـدمــش ، نور  دو عینـــم کنیــز  درگــهِ بنــت الحــسیـنــم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به نام خدا ┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄ جانَــه حسینـین قیــزی جانانَه دیر عشـق حسین ، شمعینه پروانَه دیر گــؤل یارانیــب گلشـــن پیغمبــرَه باغ بهشتَـــه گــؤلِ ریحــانَــه دیر گؤلْ قدمی عرشَه سالوب زمزمه شرم و حیا بحرینَه ، دُردانَه دیر عالَمَــه گَلمَــز بِئلَـــه باب المـــراد درگهی هر ، دردَه دواخــانَه دیر باب حوائج ، اَلـی مشکــل گشا سفره سی معنایِ کرمخانَه دیر خورداجا اَلدَن نَه کرامت یاغیر وارث دستــان کـریمــانَـه دیر اؤچ یاشی وار ، سینه سی دریا ولی علم و ادب درسینَــه فرزانَه دیر زینب و زهــرادَن آلیب دَرسینی عالِمـــهٔ مکـتــب ریحــــانَه دیر راحتی جانِ حسینــدور بوقیــز عمه سینَــه شمع حرمخانَه دیر کربوبلانیـن گؤزَل آهـو سیدی اشکِ تری گوهـــر یکــدانَه دیر گؤل یؤزؤنَه مادری زهرا کیمین رَدّی قالان ، سیلیِ خصمانَه دیر عمر کمیندَه ، غم دوران گؤرؤب سینَه سی سوزان ،دیلی غمخانَه دیر واردی اَیاقلاردا تیکان یارَه سی تورش اولونان خارمغیلانَه دیر مادرَه بَنــزَر  یارالــی پیکـــری یـاس کبـــودِ دل ویــرانَه دیر اِیلَه دیر آبــاد آدی ویرانــه نی همّتــی زهرا کیمی مردانَه دیر شهر دمشقیــن مَهِ تابانیــــدور گؤل حـرمی درگَه شـاهانَه دیر دردون اگر اولسا یاپوش دامنیــن چون آدی هردردَه ، شفاخانَه دیر ┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄ 📝رقیه سعیدی(کیمیا) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─ دختـــری از تبـــــار کــوثـــرهـا اعتبـــــار تمـــــام گــوهـــرهـــا آسمــانی ترین ستــارهٔ عشـــق ســورهٔ نــور ، بیـــن اختــــرها دختــری بـا شکـــوه زهـــرایی عشـــق بابا در اوج شیـــدایی بعد از او باب شد که بنویسند قصــــهٔ دختــــران بــابــایی صــــورتی مــاه و دلربــا دارد در دلــش شــور نینــــوا دارد رسم باب الحوائجی در اوست دستهـــایی گـــره گشــــا دارد اعتبــار دمشـق و عشاق است نام او جلـوه گر در آفاق است سفره داری که با کرامت خود صاحب بابهـــای انفــاق است صـبر ، زانو زده به رسـم ادب پیش پای چنیــن شکیبـــایی خــادمِ کمتـــرین درگاهـــش مهتــری مثــل حــاتم طــایی بارگاهــش بهشــتی و والاست مایهٔ رشـک جنــــت الاعلاست گنج پنهــان شــام ویران است اشک پیدای چشم او دریاست فـــرق دارد رقیــــهٔ زهــــرا با تمام ســه ســاله های جهان خون دل خورده اند از داغش یاسمــن ها و لاله های جهــان خاک درگاه او شدن فخر است او که بر ما گشـــوده باب کرم با عنــایات و ذره پــروری اش "کیمیا" می شود غبـــار حـرم ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ‌ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
رسیده است به دلهای مرده جان بدهد رسیده است کمی عشق یادمان بدهد نفس بریده ی نفسیم و آمده ما را هوای تازه ای در آخرالزمان بدهد چه دختری که به حظ حضور کوتاهش جهان خسته و درمانده را تکان بدهد ستاره ای که در آفاق ناامیدی ها محبتش به همه راه را نشان بدهد در آفتاب سیاه قیامت کبری به هر که دلشده اش بوده سایه بان بدهد نسیم زلف دل انگیز روضه اش کافی ست به ما که نقش زمینیم آسمان بدهد کسی که مثل ابالفضل کاشف الکرب است رسیده است ز غم ها به ما امان بدهد رقیه است که دردانه ی حسین شده ست دوباره فاطمه ی خانه ی حسین شده ست بهار می رسد از ناز راه رفتن او گل عفاف شکوفد ز عطر دامن او حجاب نور شده نقش چشم فاطمی اش حریر سبز بهشتی نشسته بر تن او هزار پنجره امید وا شود در دل به هر طلوع نگاه همیشه روشن او نگاه بان دمشق است پرچم حرمش بهشت کوچک دنیا شده ست مدفن او چه دلرباست کلام رقیه جان حسین و دلربا تر از آن شد پدر شنیدن او گلی که نیست به دنیا شبیه و مانندش دل هزار چو من هست خار گلشن او کسی که منکر نام رقیه جان شده است بگو رود به جهنم که هست مأمن او بهشت منتظر خنده های این دختر حسین ریخت جهان را به پای این دختر ز بس به فاطمه او مو به مو شباهت داشت ملک به خاک قدم های او ارادت داشت سه سال داشت ولی جاودانه شد تا حشر چقدر عمر کم این سه ساله برکت داشت بزرگی از شب میلاد پا رکابش بود بزرگ زادگی از نوع با اصالت داشت ستاره ای که در اندازه های خورشید است شبیه ماه بنی هاشمی سیادت داشت کسی که شانه ی عباس بوده معراجش عجیب نیست دل شیر داشت،غیرت داشت شکار خنده ی او با علیِ اکبر بود ز بس که خنده ی این نازدانه قیمت داشت حسین دیده به برق نگاه خواهر خود عقیله سخت به این کودکش عنایت داشت به شهرت حسنات جهانی اش سوگند کسی نگشته به بخشندگی به او مانند جمال قدسی او آفتاب سیار است صدای گریه ی او ذولفقار کرار است چقدر طفل مسیحی دخیل بسته به اشک چقدر دور ضریحش دل گرفتار است شفا وزیده به جای نسیم از صحنش ضریح کوچک او تکیه گاه بیمار است ز هر چه ناز جهان بود بی نیاز شدم ز بس رقیه به گریه کنش وفادار است ز بعد کرببلا قد خمیده آبله پا حدیث زندگی اش روضه روضه غمبار است کسی که پرده نشین عفاف زینب بود اسیر چشم حرامی کوچه بازار است مسیر کوفه و شام و تمام چل منزل خراب زخم شکاف سر علمدار است چه بار ها که سر او به جاده می افتاد عمو به پیش رقیه چه ساده می افتاد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌼﷽🌼 ┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄ بر یاس سه ساله شِبــه زهـرا صــلوات بر عشق حسیــن و جان سـقا صـلوات در روز تــولـــدش دمـــادم بفـرست بر بــاب حـوائـج گـل طـاهـا صــلوات ┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄ محبــوبهٔ حـق، روح منــاجات رسید دریــای کــرم، قبــلهٔ حـاجـات رسید چشم و دل صاحب الزمان روشن باد دُردانـه تــرین عمـــهٔ ســـادات رسید ┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄ بر شـــامِ مدینــه، نور مهتـــاب آمد آن گنــــج نهـــان، گوهـر نایاب آمد با زمزمـه در عرش، ملائک، همگـی گفتنـــــد کــه دردانــهٔ اربـاب آمد ┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄ زهرای سه ساله، جلوه‌ای از یاس است هر دانهٔ اشک چشـم او المـاس است محبـــوب دل حضــرت ارباب است و هم زینت دوش حضـرت عباس است ┄┅═✼✵🌼✵✼═┅┄ رقیه سعیدی(کیمیا) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
❃﷽❃ دختـــری از تبـــــار کــوثـــرهـا اعتبـــــار تمـــــام گــوهـــرهـــا آسمــانی ترین ستــارهٔ عشـــق ســورهٔ نــور ، بیـــن اختــــرها دختــری بـا شکـــوه زهـــرایی عشـــق بابا در اوج شیـــدایی بعد از او باب شد که بنویسند قصــــهٔ دختــــران بــابــایی صــــورتی مــاه و دلربــا دارد در دلــش شــور نینــــوا دارد رسم باب الحوائجی در اوست دستهـــایی گـــره گشــــا دارد اعتبــار دمشـق و عشاق است نام او جلـوه گر در آفاق است سفره داری که با کرامت خود صاحب بابهـــای انفــاق است صـبر ، زانو زده به رسـم ادب پیش پای چنیــن شکیبـــایی خــادمِ کمتـــرین درگاهـــش مهتــری مثــل حــاتم طــایی بارگاهــش بهشــتی و والاست مایهٔ رشـک جنــــت الاعلاست گنج پنهــان شــام ویران است اشک پیدای چشم او دریاست فـــرق دارد رقیــــهٔ زهــــرا با تمام ســه ســاله های جهان خون دل خورده اند از داغش یاسمــن ها و لاله های جهــان خاک درگاه او شدن فخر است او که بر ما گشـــوده باب کرم با عنــایات و ذره پــروری اش "کیمیا" می شود غبـــار حـرم ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ‌ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─ دختـــری از تبـــــار کــوثـــرهـا اعتبـــــار تمـــــام گــوهـــرهـــا آسمــانی ترین ستــارهٔ عشـــق ســورهٔ نــور ، بیـــن اختــــرها دختــری بـا شکـــوه زهـــرایی عشـــق بابا در اوج شیـــدایی بعد از او باب شد که بنویسند قصــــهٔ دختــــران بــابــایی صــــورتی مــاه و دلربــا دارد در دلــش شــور نینــــوا دارد رسم باب الحوائجی در اوست دستهـــایی گـــره گشــــا دارد اعتبــار دمشـق و عشاق است نام او جلـوه گر در آفاق است سفره داری که با کرامت خود صاحب بابهـــای انفــاق است صـبر ، زانو زده به رسـم ادب پیش پای چنیــن شکیبـــایی خــادمِ کمتـــرین درگاهـــش مهتــری مثــل حــاتم طــایی بارگاهــش بهشــتی و والاست مایهٔ رشـک جنــــت الاعلاست گنج پنهــان شــام ویران است اشک پیدای چشم او دریاست فـــرق دارد رقیــــهٔ زهــــرا با تمام ســه ســاله های جهان خون دل خورده اند از داغش یاسمــن ها و لاله های جهــان خاک درگاه او شدن فخر است او که بر ما گشـــوده باب کرم با عنــایات و ذره پــروری اش "کیمیا" می شود غبـــار حـرم ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ‌ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حق خواسته که دست عطا داشته باشی بالا بنشینی و گدا داشته باشی والله که حق است که در جمع بزرگان بالای سر عمّه تو جا داشته باشی رزّاقی و روزی خور این سفره دوعالم ای کاش برایم تو غذا داشته باشی تو جمع صفاتی تو خودت جلوه ذاتی باید حرمی نزد خدا داشته باشی از آن همه شهزاده ی ارباب تو باید مخصوص خودت صحن و سرا داشته باشی گر قصد کنی نیل شکافی به نگاهی محتاج نباشی که عصا داشته باشی تو فاتح شامی سزد آن کس که مقامت فرماندهی کل قوا داشته باشی پیغمبر عشاق حسینی و عجب نیست صد تازه مسلمان همه جا داشته باشی ای کاش که در رهگذر عرش؛ توقف... ....در بین حسینیه ما داشته باشی استادعلی اکبر لطیفیان 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7