eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
62 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام الله علیها نامش چقَدْر در دلم اعجاز میکند پا بر زمین نَهَد ، که زمین ناز میکند عشقش دوباره بندگی آغاز میکند راهِ بهشت را ، نفسش باز میکند رجعت نموده حضرتِ زهرا ، قیام کن برخیز ، بر سُلاله ی او احترام کن بر جنّ و انس و حوریه ، سَرور رقیه است بر خانه ی حسین ، کبوتر رقیه است ساقی عموی اوست ، که کوثر رقیه است واللّه ناجیِ صفِ محشر رقیه است جان میدهم تصدّقِ یک تارِ موی او عالم گرفته روحِ خدایی ، ز روی او سائل تر از همیشه و لبریزِ حاجتم دستم به روی سینه و غرقِ ارادتم مشتاقِ جان سپاری و فیضِ شهادتم من از بزرگواریِ ایشان ، بد عادتم با دست های کوچک و مشکل گشای خود بابُ المراد گشته برای گدای خود لطفش همیشه شاملِ احوالِ عالم است هرچه بگویم از سَرِ الطافِ او کم است آری… رقیه ، بانیِ ماهِ محرّم است بی عشقِ او زمین و زمان سخت درهم است بانوی بی مثالِ مدینه رقیه است نورِ دلِ رباب و سکینه رقیه است چشمش همیشه مثلِ گُلِ یاس بود و بس هر خنده اش تبلورِ احساس بود و بس از کودکی به معجرش حسّاس بود و بس جایش به روی شانه ی عبّاس بود و بس همبازیِ همیشه ی سقّای کربلا «سوزِ جگر کشیده»ی فردای کربلا روزی رسد که ساکنِ ویرانه میشود مویش به دستِ باد …چه بَد ، شانه میشود دیدن برای چشمِ او افسانه میشود دورِ سرِ حسین ، چو پروانه میشود بانو فدای آن جگرِ پاره ات شوم قربان عمه زینبِ آواره ات شَوَم 🔹🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله مجنون شبیه طفل تو شیدا نمی شود  زین پس کسی بقدر تو لیلا نمی شود  درد رقیه تو پدر جان یتیمی است  درد سه ساله تو مداوا نمی شود  شأن نزول رأس تو ویرانه من است  دیگر مگرد شأن تو پیدا نمی شود  بی شانه نیز می شود امروز سر کنم  زلفی که سوخته گره اش وانمی شود  بیهوده زیر منت مرحم نمی روم  این پا برای دختر تو پا نمی شود  صد زخم بر رخ تو دهان باز کره اند  خواهم ببوسم از لبت اما نمی شود  چوب از یزید خورده ای و قهر با منی  از چه لبت به صحبت من وا نمی شود  کوشش مکن که زنده نگهداری ام پدر  این حرف ها به طفل تو بابا نمی شود 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها وقتي كه آمدي به برم نور ديده ام گفتم كه بازهم نكند خواب ديده ام بابا منم شكوفه سيب سه ساله ات حالا ببين چه سرخ و سياه و رسيده ام خيلي ميان راه اذيت شدم ولي رنج سفر به شوق وصالت كشيده ام اينرا بدان كه بين تو و تازيانه ها نام تو را به قيمت سيلي خريده ام در بين اين مسير پر از غصه بارها از آسمان ناقه چو باران چكيده ام پايم سرم تمام تنم درد مي كند از بس كه زجر در دل صحرا كشيده ام كم سو شده دو چشم من از ضربه هاي او حتي به زور صوت رسا را شنيده ام از راه رفتنم تعجب نكن كه من طعم بد شكستن پهلو چشيده ام پاهاي من همه پر طاول شده ببين خيلي به روي خار بيابان دويده ام چادر ز عمه قرض گرفتم كه زير آن پنهان كنم ز روي تو گوش دريده ام بشنو تمام خواهش اين پير كودكت من را ببر كه جان تو ديگر بريده ام عمه كه پاسخي به سؤالم نمي دهد آيا شبيه مادر قامت خميده ام؟ پاهاي من همه پر طاول شده ز بس از ترس او ميان بيابان دويده ام 🔹🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها باوجودی که پدرجان گله خیلی دارم نوه ی فاطمه ام حوصله خیلی دارم وسط آن همه اسباب جسارت برما نفرت ازسلسله و هلهله خیلی دارم قد کشیدم بزنم بوسه به رویت بر نی دیدم ازگونه ی تو فاصله خیلی دارم عقب افتادنم ازقافله زجرآور شد گفتم ای زجر نزن آبله خیلی دارم باعث زحمت جمع اسرا من بودم خجلت ازعمه دراین قافله خیلی دارم با وجودی که سراز پیکر تو شمر برید من شکایت ولی ازحرمله خیلی دارم 🔹🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها گوش کن تا دردهایم را بگویم بیشتر گیسوان غرق خونت را… ببویم بیشتر در بیابان بودم و ترسیده بودم بارها هر قدر از پشت سر,از روبرویم بیشتر هر قدر از دست تازیانه اش کردم فرار آن سیاهی باز می آمد,به سویم بیشتر هر چه کمتر گریه کردم هرچه کمتر گم شدم هی تبسم کرد و زد سیلی به رویم بیشتر از همان عصری که دیدم خیمه ها آتش گرفت با همه قهرم ولیکن,با عمویم بیشتر بعد از آن روزی که من از قافله جا مانده ام عمه دقت میکند هر شب به مویم بیشتر از همان روز است که قطره به قطره جای آب لخته لخته می چکد خون از وضویم بیشتر عمه می داند ولیکن من نمی دانم چرا درد دارد زخم گوشم از گلویم بیشتر؟ او گلی گم کرده دارد من پدر گم کرده ام من تو را از عمه جان باید بجویم بیشتر 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها همه امید بچه ها ...عمه نشد از ما دمی جدا عمه تا عمو در کنار علقمه ماند شد اباالفضل خیمه ها عمه پدرم روی خاک و نیمه ی شب از پی بچه ها دوتا عمه هر طرف ناله در بیابان بود شد همه دشت یک صدا: عمه! عمه از خیمه تا به مقتل رفت گفتم عمه نرو   ...   کجا عمه؟ شبی از ناقه تا که افتادم ناله کردم بیا    بیــــا عمه .... مانده ام بانویی که آن شب بود مادرم فاطمه است یا عمه؟ هر کجا تازیانه بالا رفت زود تر گشت جان فدا عمه شهر تا ازدهام شد طفلی داد زد زیر دست و پا عمه کاش عمو بود تا که در نورش بکشد خار پای ما عمه تا نبینیم گریه ی هم را من جدا گریه و جدا عمه دیشبی را دلم به دریا زد شکوه آغاز کرد با عمه که مگر نیست احترام یتیم آیه ی مصحف خدا عمه؟ پس چرا اهل شام مسخره کرد گریه های یتیم را عمه؟ سایه ات مستدام بر سر من ای علمدار کربلا عمه! راستی مرگ خود طلب کردی من بمیرم.... شما چرا عمه؟ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها مهربان مادربزرگ آرام جان مادربزرگ هم نفس، همراه، همدل، هم زبان مادر بزرگ مثل من ذکر همه "یافاطمه یافاطمه" است بهترین سنگ صبور کاروان مادربزرگ پهلوی آزرده ی ما سهم الارث مادری ست در حمایت از "ولی" الگوی مان مادربزرگ از روی ناقه شبی گرچه زمین خوردم ولی من خودم دیدم رسید از آسمان مادربزرگ از غم تنهایی ام صحرا به حالم گریه کرد بس که خواندم زیر لب " پیشم بمان مادربزرگ ! " از رقیه زجر، زهرای سه ساله ساخته با رخ نیلی شدم آخر چنان مادربزرگ تازیانه خورده و خود را تسلی داده ام با توسل به بزرگ خاندان مادر بزرگ در میان کوچه دختربچه ها سنگم زدند پیش چشمان عموجان ، عمه جان ، مادربزرگ درک خوبی دارد از دردی که دارم می کشم با همان درد شدید استخوان مادربزرگ دست بر پهلو گرفتم خاطراتش زنده شد حرف دارد از هجوم ناگهان مادربزرگ حک شده بر طالع این خانواده از نخست هم نواده قدکمان هم قدکمان مادربزرگ باعصا و بی عصا همواره کوثر کوثر است من همان آیینه هستم او همان مادربزرگ نه فقط باباست مهمانم در این ویران سرا می رسد همراه اشک بی امان مادربزرگ تا همین کنج خرابه هرکجا پر کرده است جای خالی پدر را هر زمان مادربزرگ تا که دستم را نهد در دست بابای گلم به دلم افتاده می آید الان مادربزرگ دل پریش و مو پریشان مثل من بابای من مثل عمه مو کنان مویه کنان مادربزرگ تا خرابه من شدم مرثیه خوان قافله تا مدینه می شود مرثیه خوان مادربزرگ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها پدرم را گرفته ام به بغل دختری باز مادری کرده نیست در باورم که یک خنجر پدرم را فقط سری کرده زخم های لب تو را دیدم یاد آن حرف عمه افتادم که چه زیبا لبان قاری تو از دل چوب دلبری کرده راستی معجرم که یادت هست سوخت وقتی که خیمه ها می‌سوخت بعد از آن روی موی سوخته ام آستین کار روسری کرده رفتی و بعد رفتنت خیلی دخترت درد می کشد بابا زجر هجری کشیده ام که مپرس هجر تو زجر را جری کرده تاجران شهر را قرق کردند وصف بازار می کنم مثلا داد و فریاد مرد برده فروش شام را غرق مشتری کرده تو که رفتی عمو که رفت ولی عمه ام جای تان برای همه با همه بغض های سنگینش پدری و برادری کرده من که در خواب هم نمی دیدم مثل زهرا شوم ولی انگار بغلم آمدی و دنیا گفت دختری باز مادری کرده 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها دل كباب كه ديگر شرر نميخواهد  انيس غصه و غم چشم تر نمي خواهد   كبوتري كه قفس را مزار ميداند براي زندگي اش بال و پر نميخواهد   يكي بپرسد از اين قوم بي حيا كه مگر سه ساله دختر تنها پدر نميخواهد؟   اگر بهانه بابا گرفت دختركي به غير مرحمتي مختصر نميخواهد   يكي به عمه بگويد به من سپر نشود شكسته دستم و ديگر سپر نميخواهد   بهانه جويي من مشكل خرابه شده در اين خرابه كسي دردسر نميخواهد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام الله علیها به اميدي كه بيايي سحري در بر من خاك ويرانه شده سرمه چشم تر من   مدتي ميشود از حال لبت بي خبرم چند وقت است صدايم نزدي: دختر من   من همان لاله افروخته خون جگرم كه همين لخته فقط مانده به خاكستر من   شب اين شام چه سرماي عجيبي دارد تب اين سوز كجا و بدن لاغر من   دارم از درد مچِ دست به خود ميپيچم ظاهراً خرد شده ساقه نيلوفر من   چادرم پاره شد از بسكه كشيدند مرا لحظه اي وا نشد اما گره از معجر من   موي من دست نخورده است خيالت راحت معجر سوخته چسبيده به زخم سر من   كاشكي زود بيايي و به دادم برسي تا كه در سينه نمانَد نفس آخر من http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔳 🌴توی خرابه هر شب منتظرت نشستم 🌴الان چند شبه بابا که چشمامو نبستم 🎤 👌فوق زیبا
🌹🍃 بیٺ الغزل هر غزل ناب رقیہ سٺ خورشید علے اصغر و مهتاب رقیہ‌سٺ نزدیڪ ترین راه به الله حسین اسٺ نزدیڪ ترین راه بہ ارباب رقیہ‌سٺ 🥀 💔🥀 🥀