eitaa logo
اشعار ناب آیینی
31.7هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
93 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . . ☫ ﷽ ☫ 🔸مجموعه بزرگ تبلیغات برتر👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 . ⭐️مجموعه تبلیغاتی ناب 👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59
مشاهده در ایتا
دانلود
صحبت اگر به ساحت ام البنین کشد بر شعر، پرده ی غیرت، روح الامین کشد ذیل مقام توست بلندای آسمان حاشا که دامن تو به روی زمین کشد خاموش نیست شب چو ببیند ز شمع سوز مروان به بانگ شیون تو آفرین کشد ! تدبیر جنگ نیز بود در ستارگان طفل تو اسب فاجعه را زیر زین کشد آهو ز احترام به صحرا نمی رود گر چادر تو پای به اقصای چین کشد ما را ز چشم های اباالفضل کن نگاه ! خاشاک منت از نظر ذره بین کشد بر عزّتت بس است علی خواستگار توست شاهی که آستین ز زمان و زمین کشد از آستین تو اسد الله گرفته است حاشا که شمر گوشه ی آن آستین کشد معنی خموش باش ! که آگاه نیستی ز آن معجری که دست سنان لعین کشد آن زن که ریخته ست به معنی کلام ناب از شک بعید نیست که بار یقین کشد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برای صلح بشر می‌زنند مردان تیغ اگر به صبر ببینی حسین هم حسنی‌ست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آبروی سامرا رنگ صد لاله ز نسرین عذارش ریخته صد نیستان ناله از آه نَزارش ریخته فاطمه گر نیست بر بالین او پس از چه روی این همه یاس پریشان در کنارش ریخته؟ یا پریده در حقیقت رنگ از روی مهش یا دل آئینه ی آئینه دارش ریخته تیر دیگر در کمان صیاد دنیا، چون نداشت زهر را، چون طرح بر جان شکارش ریخته خشکسالی جای دارد شهر را ویران کند آبروی سامرا از چشم زارش ریخته در عیادت از دلش شاید که دل ها بشکند چون دل اهل و عیال او کنارش ریخته بس که می سوزد گمانم قالب خورشید را از دل آتش نهاد داغدارش ریخته شاید از کرببلا می آید و قبر حسین ابر دلتنگی که باران بر مزارش ریخته در کفن پیچید مانند خبر در کوچه ها در گریز روضه خود طرحی به کارش ریخته جای دارد تاک روید معنی از خاک درش اشک چشم عسکری روی مزارش ریخته ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هر که دل بُرد، دلبر ما نیست هر که نازی فروخت، لیلا نیست هر که هویی کِشَد، مسیحا نیست هر کسی با تو نیست، با ما نیست دلبر محض، غیر مولا نیست کیست مولا و فیه نور ِاله قد تجلّی بِنورهِ الله گه خدا آینه است و مولا گاه وسط و ابتدا و آخر راه ذره ای فرق بین آنها نیست عاشقان دف به کف ز حیرانی صف کشیدند بر غزل خوانی تا فِتد بر که فال قربانی رحمت حق به قوم نصرانی نزد آن شیعه کز تو شیدا نیست مستم از عشق و خُم به دوش تویی نُهمین بحر باده جوش تویی پسر سلسله فروش تویی حق تعالای هر سروش تویی ورنه جبریل مرد اینها نیست ای پدر خوانده ی پیاله و خُم هو تویی ای عزیز یازدهم ای امیر عمارت مردم تو به «نحنُ» بناز و من «انتم» که کتابت به شرح آتانی است اربعینی به شیشه می‌بوده کس نداند که تاک کِی بوده مِهر یا این که تیر و دِی بوده چون عروس علی ز ری بوده نیمی از این شراب ایرانی است شه به بزم جلوس می‌آید منکر او عبوس می‌آید جان سلطان طوس می‌آید یا انیس النفوس می‌آید جان دهیدش، گهِ تماشا نیست ✍ 🏷 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم دل مشرّف شد به درگاه حضور روح چون مِی گشت و تن شد چون بلور «کلّمینی زارِ» عرفانی شدم برکه ی پاک مسلمانی شدم دیشب از روحم تنم را شسته ام رفتنم را ماندنم را شسته ام یک نفر در من مرا تقدیس کرد اشک من آمد، دلم را خیس کرد کیست این طوفان معماری شده؟ چیست این در سینه ام کاری شده؟ ای معارف در سبوی تو نمی ای نم ته جرعه ی تو عالمی ما عدم زاریم و السّابق تویی عشق تو، معشوق تو، عاشق تویی عشق تو تعلیم مادر زاد بود سینه ی تو جبرئیل آباد بود حنجرت از قبل حکاکی شده گونه ات روز ازل خاکی شده آب ها جاری شد از خاک درت سایه ها افتاد بر ما از سرت کوکان در زیر مهر مادری شیرها خوردند از خوش باوری کاین تویی شیرینی شیر و عسل السلام ای شهدباز بی بدل آری آری قوم تو خوش باورند قوم بد باور تو را کی می خرند؟ در زلال آبی تو سال ها باز کردیم ای حسین جان بال ها در خم گیسوی تو شب کرده ایم کودکی ها را فقط تب کرده ایم نم نمک در سایه ی مردی سِتُرگ کودک دل قد کشید و شد بزرگ حال من تسلیم حلقوم توام کشته ی حلقوم معصوم توام کیست خیّاط لباست ای عزیز تا به حلقومش برم دست ستیز این یقه تنگ است دل تنگم نکن تو اذیّت می شوی رنگم نکن با تو همبازی شدن خود دیگر است مرکب تو حضرت پیغمبر است ای بلور سینه ات صیقل ترین راه تو بسته امیرالمؤمنین صید حیدر شو که احمد خسته شد راه تو با کام احمد بسته شد هرچه باشد بوسه بر تو واجب است تُکمه را واکن لباست حاجب است یوسف مه طلعت اختر بزرگ آن مبادا طالعت افتد به گرگ بگذریم از این مقال دل خراش رزق را خونین مکن وقت معاش بوسه بر تو رزق جان مصطفاست اصلاً این سینه دکان مصطفاست اصلاً از امروز پیراهن مپوش یا اگر پوشیدی، از آهن مپوش ✍ 🏷 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
📝 یک مصرع است حاصل عمری که داشتم یار آمد و گرفت و به بندم کشید و برد . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کو یک نفر که یاد دل خستگان کند؟ یا لااقل حکایت ما را بیان کند من زیر بار معصیتم ضعف کرده‌ام دستی کجاست تا مدد ناتوان کند تب کردم از مرور گناهان کوچکم کو آتشی که خجلت ما را نهان کند؟ ما بی سلیقه‌ایم، تو حاجات ما بخواه ورنه گدا مطالبه‌ی آب و نان کند آتش میاورید که اشکم مرا بسوخت کار شرار نار تو، آبِ روان کند ما را مران ز خویش چرا که زمانه راند حاشا که دوست کار زمین و زمان کند درهم بخر که سخت گرفتار و در همیم خوب است گرچه چشم تو ما را نشان کند از تو بعید نیست رفیق گدا شوی مرد کریم میل به مستضعفان کند محرم نمی‌شود به مناجات نیمه‌شب هرکس که رو به محفل نامحرمان کند صبح قیامت از تو، به تو می‌برم پناه آغوش تو مگر که مرا میهمان کند با آفتاب روز جزا پاک می‌شود هر کس که قهر از کرم آسمان کند ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ز بس خاک نجف نزد خداوند آبرو دارد تیمّم با غبار معبرش شأن وضو دارد به دربار کسی رو کرده‌ام دل را که از عزّت سگ کوی غلامش نیز حقّ جستجو دارد کدامین دین برخیزد ز جا بی‌اذن شمشیرش؟ به هر گردن که دیدم قامت از بهر گلو دارد ز بس سامان جوهر کرده تیغش از شراب ناب لحد را گر شکافی عبدود در کف سبو دارد ثواب مؤمنان چرکی‌ست بر روح شریف این‌جا نجف شیر خدا حوضی برای شستشو دارد صدایی دارد آن مافوق هستی کز شنیدن‌ها به هر گوشی که دیدم پرده از ننگ رفو دارد به حسّ ما و من او را تعلّق نیست ای غافل مثال است این که می‌گویند حضرت رنگ و بو دارد خیال حاشیه بر متن تقدیسش ندارد راه کدامین شانه از آن زلف شرحی موبه‌مو دارد؟ خیال است این که با مولا علی محرم شوی معنی تو لاغرلهجه‌ای و شیر حق با نعره خو دارد . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کو یک نفر که یاد دل خستگان کند؟ یا لااقل حکایت ما را بیان کند من زیر بار معصیتم ضعف کرده‌ام دستی کجاست تا مدد ناتوان کند تب کردم از مرور گناهان کوچکم کو آتشی که خجلت ما را نهان کند؟ ما بی سلیقه‌ایم، تو حاجات ما بخواه ورنه گدا مطالبه‌ی آب و نان کند آتش میاورید که اشکم مرا بسوخت کار شرار نار تو، آبِ روان کند ما را مران ز خویش چرا که زمانه راند حاشا که دوست کار زمین و زمان کند درهم بخر که سخت گرفتار و در همیم خوب است گرچه چشم تو ما را نشان کند از تو بعید نیست رفیق گدا شوی مرد کریم میل به مستضعفان کند محرم نمی‌شود به مناجات نیمه‌شب هرکس که رو به محفل نامحرمان کند صبح قیامت از تو، به تو می‌برم پناه آغوش تو مگر که مرا میهمان کند با آفتاب روز جزا پاک می‌شود هر کس که قهر از کرم آسمان کند ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ز بس خاک نجف نزد خداوند آبرو دارد تیمّم با غبار معبرش شأن وضو دارد به دربار کسی رو کرده‌ام دل را که از عزّت سگ کوی غلامش نیز حقّ جستجو دارد کدامین دین برخیزد ز جا بی‌اذن شمشیرش؟ به هر گردن که دیدم قامت از بهر گلو دارد ز بس سامان جوهر کرده تیغش از شراب ناب لحد را گر شکافی عبدود در کف سبو دارد ثواب مؤمنان چرکی‌ست بر روح شریف این‌جا نجف شیر خدا حوضی برای شستشو دارد صدایی دارد آن مافوق هستی کز شنیدن‌ها به هر گوشی که دیدم پرده از ننگ رفو دارد به حسّ ما و من او را تعلّق نیست ای غافل مثال است این که می‌گویند حضرت رنگ و بو دارد خیال حاشیه بر متن تقدیسش ندارد راه کدامین شانه از آن زلف شرحی موبه‌مو دارد؟ خیال است این که با مولا علی محرم شوی معنی تو لاغرلهجه‌ای و شیر حق با نعره خو دارد . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کو یک نفر که یاد دل خستگان کند؟ یا لااقل حکایت ما را بیان کند من زیر بار معصیتم ضعف کرده‌ام دستی کجاست تا مدد ناتوان کند تب کردم از مرور گناهان کوچکم کو آتشی که خجلت ما را نهان کند؟ ما بی سلیقه‌ایم، تو حاجات ما بخواه ورنه گدا مطالبه‌ی آب و نان کند آتش میاورید که اشکم مرا بسوخت کار شرار نار تو، آبِ روان کند ما را مران ز خویش چرا که زمانه راند حاشا که دوست کار زمین و زمان کند درهم بخر که سخت گرفتار و در همیم خوب است گرچه چشم تو ما را نشان کند از تو بعید نیست رفیق گدا شوی مرد کریم میل به مستضعفان کند محرم نمی‌شود به مناجات نیمه‌شب هرکس که رو به محفل نامحرمان کند صبح قیامت از تو، به تو می‌برم پناه آغوش تو مگر که مرا میهمان کند با آفتاب روز جزا پاک می‌شود هر کس که قهر از کرم آسمان کند ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
3.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ الحُسَین “علیه السلام "شبِ جمعه"است ببینید که در اوجِ غمش؛ "مادرش" گریه کُنان آمده کُنجِ حرمش... عالَم از نالهٔ او باز به خود لرزیده؛ "کربلا" ، جان به لبش آمده با هر قَدَمش 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7