eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.5هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
982 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل زبان حالِ حضرت زینب سلام اللّه علیها روضه‌هایِ بعدِ عاشورا بر رویِ شانه بارِ غمِ یار می‌کشم دارم عَلم به جایِ علمدار می‌کشم پایِ سرِ تو همسفرِ قاتلت شدم پایِ سر از دوپایِ گُلت خار می‌کشم دیدم چه‌ها سرِ تو به گودال آمده دیدی چه‌ها که من سرِ بازار می‌کشم از روی نِی ببین که به روزم چه آمده؟! دیگر به زحمت این تنِ تب‌دار می‌کشم قرآن بخوان به خاطرِ آرامشم حسین من را ببخش از دو لبَت کار می‌کشم عیسایِ نیزه‌ها به دَمی زنده کن مَرا کُشتی مرا ولی نفس اِنگار می‌کشم یا اَیُّهاَالعزیز شده صحبت از کنیز نازِ سه‌ساله جایِ علمدار می‌کشم از سنگ بدتر است همین نانِ خشک‌ها آه از فراق تا دمِ دیدار می‌کشم سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم غزل مصیبت_ عاشورا امام حسین علیه السلام تو زمین خوردی و بر چشمِ تَرم خندیدند دست و پا می‌زدی و دور ُو برم خندیدند نیزه‌ها پشتِ سرِ هم به سر وُ رویت خورد جگرم سوخت به سوزِ جگرم خندیدند چکمه‌ای بر رویِ این سینه‌یِ زخمی شده بود مادرم گفت غریبِ مادرم.‌... خندیدند ضربه‌ها پشتِ سرت خورد تنم می‌لرزید به همین اشک و به لرزِ پیکرم خندیدند سایه‌سار سرِ من شد سرِ رویِ نیزه معجرم سوخت به وضعِ معجرم خندیدند همه‌یِ قافله بیچاره‌یِ این روضه شدند خولی و حرمله بر همسفرم خندیدند ندبه‌خوانهایِ حریمِ تو کتک می‌خوردند دختری گفت پدر دربه درم خندیدند ۱۴۰۰/۵/۲۷📃 سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم غزل مصیبت امام حسین علیه السلام من که پایِ روضه‌هایت گریه کردم لحظه‌لحظه گریه کُن قدری برایِ غربتم بالایِ نیزه آن سر وُ وضعِ سرِ تو این سر وُ وضعِ حریمت سوره‌یِ وَالعصر می‌خوانم برایت پایِ نیزه از همین پایین نگاهت می‌کنم مانده به رویت جایِ چکمه جایِ سنگ و تیغ و خنجر جایِ نیزه یوسفِ زهرا چه‌ها شد با تنِ بی‌سَر بمیرم زیرِ سُمْها مانده در گودالِ کین اعضایِ نیزه پایِ نیزه روضه‌یِ مکشوفه شد خلخال و معجر گوشواره کَنده شد اِی وایِ من اِی وایِ نیزه سرنوشتِ خواهرت زینب پریشانی... اَسیری... شمع روشن می‌کند با گریه مادر پایِ نیزه تازیانه می‌خورد بر صورت و پهلو و بازو می‌چکد خونِ دل از چشمِ پُر از از غمهایِ نیزه با که آمد کربلا با که از اینجا رفت زینب ندبه‌خوان شد همسفر با که در این صحرایِ‌نیزه ۱۴۰۰/۵/۲۸📃 سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7