تو کیستی که نشد سرد داغ رفتن تو ؟
گذشت اینهمه از روز جان سپردن تو
محال نیست که نامم شود فراموشم
محال باشد عزیزم ، زِ یاد بردن تو
برای سوختنش حاجتی به مقتل نیست
بس است بر جگرم صرف تشنه ماندن تو
کجاست آن جگری که نسوخت اما دید ؟
کنار نعش برادر عزا گرفتن تو
کنار پیکر اکبر که میزدی فریاد
کدام سنگ نشد آب از شکستن تو ؟
ولی مصیبت عظمی ست اینکه فاطمه هم
کنار خواهر تو آمده به دیدن تو
و خاک بر دهنم بیش از این نمیگویم :
نداشت سابقه آیین سر بریدن تو ...
هزار سال چو زنها گریستیم ، حسین...
چه ها گذشت در آن ازدحام بر تن تو
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
#توکیستی
@sheari
هدایت شده از شعری
تو کیستی که نشد سرد داغ رفتن تو ؟
گذشت اینهمه از روز جان سپردن تو
محال نیست که نامم شود فراموشم
محال باشد عزیزم ، زِ یاد بردن تو
برای سوختنش حاجتی به مقتل نیست
بس است بر جگرم صرف تشنه ماندن تو
کجاست آن جگری که نسوخت اما دید ؟
کنار نعش برادر عزا گرفتن تو
کنار پیکر اکبر که میزدی فریاد
کدام سنگ نشد آب از شکستن تو ؟
ولی مصیبت عظمی ست اینکه فاطمه هم
کنار خواهر تو آمده به دیدن تو
و خاک بر دهنم بیش از این نمیگویم :
نداشت سابقه آیین سر بریدن تو ...
هزار سال چو زنها گریستیم ، حسین...
چه ها گذشت در آن ازدحام بر تن تو
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
#توکیستی
@sheari