eitaa logo
شعر و داستان
1.9هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
80 ویدیو
44 فایل
مدیر کانال @rEzA1996 ارسال اشعار و انتقادات و پیشنهادها
مشاهده در ایتا
دانلود
قُدر‍‌َتم نیست که این بار دگر  گِریه کُنم ما رسیدیم دم مرزِ کفن کردن اَشک...
ألَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ آيا صبح نزديك نيست‌؟ سوره هود، آیه 81 @shearvdastan
مانند لاله، سوخته‌نانی است روزی‌ام آن هم فلک به خون جگر می‌دهد مرا @shearvdastan
هر سر شاخ درین باغ هوایی دارد هر گلی رنگی و هر مرغ نوایی دارد @shearvdastan
یا دیده جای خواب بوَد یا خیالِ دوست... @shearvdastan
به شوق وصل شما راهی بیابانم چه می شود سفر اربعین نمی دانم!! تمام راه نجف تا به کربلا با خویش حدیث وصل تو را هر عمود می خوانم نسیم صبح مشایه لطافتی دارد دعای عهدِ دم صبح و  چشم گریانم دلم گرفته بهانه کجاست خیمهٔ تو شود شبی که نمایی به خیمه مهمانم گرفته خواب ز چشمم خیال دیدن تو قسم به موی پریشان تو پریشانم دوباره سورهٔ یوسف دوباره آیهٔ وصل چه عاشقانه شده آیه های قرآنم قسم به زینب و پیراهن ِ در آغوشش گرفته داغ جدایی تو گریبانم زبان گرفته عقیله به گیسوان سپید دلم هوای تو را کرده ای حسین جانم تمام راه ، فقط روضه عطش خواندم بیاد تشنگی ات ای ذبیح عطشانم زچنگ گرگ لباس تو پس گرفتم من حسین غیرتی ام ای شهید عریانم کنار پیکر عریان خجالتم دادند نبود چادرم آنجا تورا بپوشانم به رغم اینهمه قرآن که روی نی خواندی چرا قبول نکردند من مسلمانم امانتی تو را جا گذاشتم در شام بیاد دفن رقیه هنوز حیرانم بدون غسل و کفن بین چادری خاکی تنش به خاک سپردم به دست لرزانم قاسم نعمتی @shearvdastan
یک اربعین دویده‌ام و زخم دیده‌ام دنبال ناله‌های یتیمان زار تو @shearvdastan
شبی ز قدِ تو افتاد سایه بر دیوار... هنوز عاشقِ بیچاره رو به دیوار است..! @shearvdastan
ای غنچه! که در عمق دلم ریشه دواندی عشقی و عجب نیست که از سنگ برویی! @shearvdastan
اشک است همدم دلِ هجران‌کشیده‌ها آخر سپید شد به رهِ تو چه دیده‌ها روزی اشک ما همه در چشم‌های توست ای ناله‌دارِ تنگِ غروب و سپیده‌ها تو ناز کن لیلی خیمه‌نشینِ عشق نازِ تو می‌کشند گریبان‌دریده‌ها می‌گفت عاشقی که تو را در بغل گرفت مائیم و اشک حسرتی و این شنیده‌ها آرامِ جانِ فاطمه برگرد از سفر چشم‌انتظار تو همه قامت‌خمیده‌ها ای کاش امشبی که رویِ سویِ کربلا ما را دعا کنی وسط برگزیده‌ها تا می‌شویم لحظه‌ای دلتنگ کربلا دل را حرم کنیم به این اشک دیده‌ها ره وا کنید قافله‌سالار می‌رسد زینب برای دیدن دلدار می‌رسد قاسم نعمتی @shearvdastan
. نگاه از زائر خود بر نداری ز گریه نوحه ای بهتر نداری زیارت نامه ی بالای سر را کجا باید بخوانم ، سر نداری😭 @shearvdastan
هر کجایی! صبحِ بی من بودنت باشد به خیر...): @shearvdastan
این هدیه را اگر نپذیری کجا برم؟ جان است، جان! اگر تو نگیری کجا برم؟ یار عزیز! یوسف من کم تحمل است این برده را برای اسیری کجا برم؟ بخت مرا سیاه، چو گیسوی خود مخواه موی سفید را سر پیری کجا برم؟ ای قلب زخم خورده‌ی بیمار، من تو را گر پیش پای دوست نمیری کجا برم؟ جان هدیه‌ای‌ست پیشکش آورده از خودت این هدیه را اگر نپذیری کجا برم؟ @shearvdastan
«معرفت» فرق میانِ «ناجوانمرد» است و «مرد» هرکسی «تختی» نخواهد شد اگر گوشش شکست زادروز جهان‌پهلوان غلام‌رضا تختی و روز ملی کشتی @shearvdastan
فراخوان چهاردهمین جشنواره بین‌المللی "شعر علوی" به ذره گر نظر لطف، بوتراب کند  به آسمان رود و کار آفتاب کند به فضل خداوند متعال چهاردهمین دوره  جشنواره شعر علوی در گستره بین‌المللی برگزار می‌شود. موضوع اصلی جشنواره: برداشت از خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌های نهج‌البلاغه و سیره‌ی حضرت اميرالمؤمنين علی (ع) در حوزه‌های حکمرانی، فرهنگ، اخلاق، عدالت اقتصادی و اجتماعی و برداشت‌های آزاد شاعرانه  موضوع ویژه جشنواره: شعر نبوی (اشعار با موضوع پیامبر گرامی اسلام (ص) و سیره‌ی آن حضرت) گونه‌های شعری: ۱-شعر بزرگسال (فارسی) ۲-شعر کودک و نوجوان (فارسی) ۳- شعر بومی (شامل شعرهای محلی مازندرانی در بخش بزرگسال و کودک و نوجوان) قالب‌های شعری: کلاسیک و سنتی، ترانه و محاوره، نیمایی، سپید و آزاد تقویم جشنواره: مهلت ارسال آثار: حداکثر تا ۳۰ آبان ماه ۱۴۰۳ (بدون تمدید) آیین اختتامیه: ۲۳ دی ماه ۱۴۰۳ درگاه‌های ارسال آثار: نشانی پستی: ساری، میدان حضرت امام(ره)، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران، دبیرخانه جشنواره سراسری شعر علوی شماره تماس: ۰۹۱۱۴۲۲۴۲۰۰ پیام رسان‌ها: ۰۹۳۵۹۴۲۰۰۴۶
ای دوست بیا تا غمِ فردا نخوریم وین یک دمِ عمر را غنیمت شمریم فردا که ازین دیرِ فنا درگذریم با هفت‌هزارسالگان سربه‌سریم @shearvdastan
تن رعشه گرفتیم که با غیر نشسته‌ست از غیرتمان بود، نوشتند حسودیم
هنوز از شب من چند استکان مانده...
ظلمت خانهء من جاری ِ تنهایی بود جلوه فرمودی و از پنجره ام نور افتاد. @shearvdastan
دست و دل، تنگ و جهان تنگ خدایا چه‌ کنم من و یک حوصله‌ی تنگ به‌ این‌ها چه‌ کنم @shearvdastan
جهان درخت بدون جوانه‌ای شده است که طعمهٔ طمع موریانه‌ای شده است به گریه سنگ به هم می‌زنند و می‌خندند بیا ببین که چه دیوانه‌‌خانه‌ای شده است «امیدواری بهبود» را چه توصیفی جز اینکه دلخوشی کودکانه‌ای شده است به شیر در دل آتش نگاه کن که چه تلخ مطیع شعبدهٔ تازیانه‌ای شده است دلی که در فلک سعد بال و پر می‌زد کنون فلک‌زدهٔ آب و دانه‌ای شده است غمی که چشم جهانی بر آن گریسته بود به گوش مردم بی غم ترانه‌ای شده است وفا خیال و محبت فریب و عشق دروغ رفیق، گمشدهٔ بی‌نشانه‌ای شده است گمان یافتن کیمیای خوشبختی برای عهد شکستن بهانه‌ای شده است نه قدر لطف، نه رسم وفا، نه حق نمک گلایه نیست ولی بد زمانه‌ای شده است @shearvdastan
صد جان فدایِ باده‌ی عشقت که این شراب هرچند آتش است، ز آبِ حیات بِهْ @shearvdastan
باشد، تو نیز بر جگرم خنجری بزن با من دم از هوای کس دیگری بزن پرواز با رقیب اگر فرصتی گذاشت روزی به آشیانه من هم سری بزن ای دل به جنگ جمع رقیبان شتاب کن سرباز نیمه جان! به صف لشکری بزن درد فراق آمد و عشق از دلم نرفت ای روزگار سیلی محکم‌تری بزن ! شاید که جام بشکنم و توبه‌ای کنم ای مرگ! پیش از آنکه بیایی دری بزن @shearvdastan
ﺳﺨﺖ ﮔﺮﯾﺎﻧﻢ، ﻓﺮﯾﺐ ﺧﻨﺪﻩﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻣﺨﻮﺭ ﭘﺸﺖِ ﺗﺼﻮﯾﺮﯼ ﮐﻪ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺍﺳﺖ، ﭘﻨﻬﺎﻧﻢ ﻫﻨﻮﺯ..! @shearvdastan
که رازِ عشق برون‌می‌زند به ناچاری، چنان‌که بوی خوش از حجره‌های عطاران! @shearvdastan