eitaa logo
شعر و داستان
1.9هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
80 ویدیو
44 فایل
مدیر کانال @rEzA1996 ارسال اشعار و انتقادات و پیشنهادها
مشاهده در ایتا
دانلود
خزان به دیده ی ما چون بهار میگذرد غمت مباد، غم روزگار میگذرد @shearvdastan
میان باغچهٔ دیگران جوانه مزن خطا نمی‌رود آهم، به هر نشانه مزن هزارتاب‌تر از گیسویم نخواهی یافت محال را به سرانگشت‌ خویش شانه مزن نگاه مست تو باید که مال من باشد برای رهگذرانت شرابخانه مزن فقط برای خودم باش، دل گرو بگذار قمار بر سر عمرِ من است، چانه مزن سکوت میکنی و ناشنیده میگیری؟ خودم زنم، تو به من حقهٔ زنانه مزن @shearvdastan
گویند که خدا همیشه با ماست.. ای غم نکند خدا تو باشی
چون شمع سحرگاه مرا کشته خود کُن حیف است که گریان تو سَر داشته باشد.
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی @shearvdastan
ﺳﺨﺖ ﮔﺮﯾﺎﻧﻢ، ﻓﺮﯾﺐ ﺧﻨﺪﻩﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻣﺨﻮﺭ ﭘﺸﺖِ ﺗﺼﻮﯾﺮﯼ ﮐﻪ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺍﺳﺖ، ﭘﻨﻬﺎﻧﻢ ﻫﻨﻮﺯ..! @shearvdastan
ای سیب سرخ غلت‌زنان در مسیر رود یک شهر تا به من برسی عاشقت شده است @shearvdastan
عقل پرسید که دشوارتر از مردن چیست؟؟ عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است!
چشم من، چشم تو را دید ولی دیده نشد من همانم که پسندید و پسندیده نشد @shearvdastan
نگاه کن به زمین! ملک سوگواران است یکی نمرده ولی کشته‌ها هزاران است! خطا نمی‌رود اما نمی‌زنم از ترس چرا که دشمنِ من در میان یاران است! کجا ز نیش زبان می‌توان پناه گرفت دهان خلق نگر! حفره‌های ماران است! لطیفه‌ای‌ست که تر دامنان شریف‌ترند زمانه‌ای‌ست که مفسد ز رستگاران است! محک به دست کسی نیست، زرشناسی نیست زمان، زمانه‌ی دلخواه کم عیاران است! مرا به حق حق‌ات ای شیخ هیچ امیدی نیست برو که هق هق من خود دعای باران است! به ملک شعر و ادب فاش می‌توانی دید پیاده پیش‌تر از دسته‌ی سواران است! @shearvdastan
نامشان زمزمه‌ی نیمه‌شبِ مستان باد تا نگویند که از یاد، فراموشان‌اند اسامی شهدای کربلا @shearvdastan
من غافل از آنچه در دلِ اوست او، باخبر از غمِ نهانم!
سرچشمه‌ی معصوم‌ترین رود جهانی ای کاش خدا پاک کند چشم ترت را... @shearvdastan
کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش ولی آهسته می‌گویم خدایا بی اثر باشد
صد سخن با شعر گفتم، او ندانست قصد چیست؟ یک سخن با چشم گفتم، زیر و، بم، دانسته بود ...
وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى اوست که میخنداند و می‌گریاند. نجم | ۴۳ @shearvdastan
آن مسافر که سحر گریه در آغوشم کرد آتشم زد به دو تا بوسه و خاموشم کرد خواستم دست به مویش ببرم خواب شود عطر گیسوش چنان بود که بی هوشم کرد معصیت نیست نمازی که قضا کرد از من معصیت زمزمه هایی ست که در گوشم کرد نیمه شبها پس ازاین سجده کنان یاد من است آن سحرخیز که آن صبح فراموشم کرد چه کلاهی به سرم رفت، کبوتر بودم یک نفر آمد و با شعبده خرگوشم کرد در عزاداری او رسم ِ چهل روز کم است یاد چشمش همه ی عمر، سیه پوشم کرد @shearvdastan
تهمت دزدی سزاوار من مظلوم نیست شاخ گل را بهر تعمیر قفس دزدیده‌ام @shearvdastan
همنشینی با کسی دلتنگی ام را کم نکرد! کاش می‌شد لحظه‌ای از دست تنهایی گریخت... @shearvdastan
شبی ز قدِ تو افتاد سایه بر دیوار... هنوز عاشقِ بیچاره رو به دیوار است.. @shearvdastan
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود درگذشت روحش شاد
اگرچه نزد شما تشنه‌ی سخن بودم، کسی که حرف دلش را نگفت، من بودم روحش شاد🖤 @shearvdastan
چَشمت بلایِ جان و تو از جان عزیزتر ای جان فَدای چَشم تو با قصدِ جان بیا... زادروز فاضل نظری @shearvdastan
بسکه از شرم تماشایت به خود پیچیده است عکس در آیینه پنهان چون نگه در دیده ‌است... @shearvdastan