خزان به دیده ی ما چون بهار میگذرد
غمت مباد، غم روزگار میگذرد
#حسین_دهلوی
@shearvdastan
میان باغچهٔ دیگران جوانه مزن
خطا نمیرود آهم، به هر نشانه مزن
هزارتابتر از گیسویم نخواهی یافت
محال را به سرانگشت خویش شانه مزن
نگاه مست تو باید که مال من باشد
برای رهگذرانت شرابخانه مزن
فقط برای خودم باش، دل گرو بگذار
قمار بر سر عمرِ من است، چانه مزن
سکوت میکنی و ناشنیده میگیری؟
خودم زنم، تو به من حقهٔ زنانه مزن
#رباب_کلامی
@shearvdastan
چون شمع سحرگاه مرا کشته خود کُن
حیف است که گریان تو سَر داشته باشد.
#معنی_زنجانی
#ارسالی
دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی
#سعدی
@shearvdastan
ﺳﺨﺖ ﮔﺮﯾﺎﻧﻢ، ﻓﺮﯾﺐ ﺧﻨﺪﻩﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻣﺨﻮﺭ
ﭘﺸﺖِ ﺗﺼﻮﯾﺮﯼ ﮐﻪ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺍﺳﺖ، ﭘﻨﻬﺎﻧﻢ ﻫﻨﻮﺯ..!
#حسن_اسدی
#شب_نوشت
@shearvdastan
ای سیب سرخ غلتزنان در مسیر رود
یک شهر تا به من برسی عاشقت شده است
#فاضل_نظری
@shearvdastan
عقل پرسید که دشوارتر از مردن چیست؟؟
عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است!
#فروغی_بسطامی
#ارسالی
شعر و داستان
ای سیب سرخ غلتزنان در مسیر رود یک شهر تا به من برسی عاشقت شده است #فاضل_نظری @shearvdastan
از شهر رد شدی و من ای سیب سرخ خیس
با شعرِ «فاضل نظری» عاشقت شدم
#امیررضا_پدرام_یار
#ارسالی
چشم من، چشم تو را دید ولی دیده نشد
من همانم که پسندید و پسندیده نشد
#سجاد_سامانی
@shearvdastan
نگاه کن به زمین! ملک سوگواران است
یکی نمرده ولی کشتهها هزاران است!
خطا نمیرود اما نمیزنم از ترس
چرا که دشمنِ من در میان یاران است!
کجا ز نیش زبان میتوان پناه گرفت
دهان خلق نگر! حفرههای ماران است!
لطیفهایست که تر دامنان شریفترند
زمانهایست که مفسد ز رستگاران است!
محک به دست کسی نیست، زرشناسی نیست
زمان، زمانهی دلخواه کم عیاران است!
مرا به حق حقات ای شیخ هیچ امیدی نیست
برو که هق هق من خود دعای باران است!
به ملک شعر و ادب فاش میتوانی دید
پیاده پیشتر از دستهی سواران است!
#حسین_جنتی
@shearvdastan
نامشان زمزمهی نیمهشبِ مستان باد
تا نگویند که از یاد، فراموشاناند
#محمدرضا_شفیعیکدکنی
اسامی شهدای کربلا
#شب_جمعه
#دلتنگ_حرم
@shearvdastan
کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرش
ولی آهسته میگویم خدایا بی اثر باشد
#وحید_قزوینی
#ارسالی
صد سخن با شعر گفتم، او ندانست قصد چیست؟
یک سخن با چشم گفتم، زیر و، بم، دانسته بود ...
#ارسالی
وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى
اوست که میخنداند و میگریاند.
نجم | ۴۳
#قرآن_کریم
@shearvdastan
آن مسافر که سحر گریه در آغوشم کرد
آتشم زد به دو تا بوسه و خاموشم کرد
خواستم دست به مویش ببرم خواب شود
عطر گیسوش چنان بود که بی هوشم کرد
معصیت نیست نمازی که قضا کرد از من
معصیت زمزمه هایی ست که در گوشم کرد
نیمه شبها پس ازاین سجده کنان یاد من است
آن سحرخیز که آن صبح فراموشم کرد
چه کلاهی به سرم رفت، کبوتر بودم
یک نفر آمد و با شعبده خرگوشم کرد
در عزاداری او رسم ِ چهل روز کم است
یاد چشمش همه ی عمر، سیه پوشم کرد
#کاظم_بهمنی
@shearvdastan
تهمت دزدی سزاوار من مظلوم نیست
شاخ گل را بهر تعمیر قفس دزدیدهام
#محمد_سهرابی
@shearvdastan
همنشینی با کسی دلتنگی ام را کم نکرد!
کاش میشد لحظهای از دست تنهایی گریخت...
#فاضل_نظری
@shearvdastan
شبی ز قدِ تو افتاد سایه بر دیوار...
هنوز عاشقِ بیچاره رو به دیوار است..
#آصفی_هروی
#شب_نوشت
@shearvdastan
اگرچه نزد شما تشنهی سخن بودم،
کسی که حرف دلش را نگفت، من بودم
#محمدعلی_بهمنی
روحش شاد🖤
@shearvdastan
چَشمت بلایِ جان و تو از جان عزیزتر
ای جان فَدای چَشم تو با قصدِ جان بیا...
#فاضل_نظری
زادروز فاضل نظری
@shearvdastan
بسکه از شرم تماشایت به خود پیچیده است
عکس در آیینه پنهان چون نگه در دیده است...
#بیدل_دهلوی
#ارسالی
@shearvdastan