eitaa logo
شعر و داستان🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
125 ویدیو
44 فایل
ارتباط با مدیر کانال: @rEzA1996 ناشناس: https://abzarek.ir/service-p/msg/2222838
مشاهده در ایتا
دانلود
خیره به اسمان شده این دیده ی ترم من بی کس همیشه تاریخ حیدرم.. یک روز آب خوش به گلویم نرفته ست از ابتدا غریب مرا زاد مادرم امشب فقط به فاطمه ام فکر میکنم آغوش باز کرده در این شام آخرم افطار تلخ من به نمک باز میشود خرما چرا گذاشته زینب برابرم ای کوفه خوش بخواب علی رفتنی شده راحت شدید از من و فریاد منبرم وقت اذان شدست مهیای رفتنم شمشیرتان کجاست بکوبید بر سرم الله اکبر! اشهد حیدر بلند شد... یارب گواه باش که پر گشته ساغرم فزت و رب کعبه!سرم غرق خون شده این را برای فاطمه سوغات میبرم من را رها کنید خودم راه میروم حالا که ایستاده دم خانه دخترم زینب بمان به خانه که خانه ست جای تو.. این کوچه نیست جای تو ای بانوی حرم از کوچه رد شدن به تو یکروز میرسد از حال و روز کوفه ی آنروز مضطرم فریاد میزنند ببینید اسیر را فریاد میزنی که خدا نیست معجرم فریاد میزنند که خیراتشان دهید فریاد میزنی که زنسل پیمبرم فریاد میزنند که زینب حسین کو؟ فریاد میزنی که به نیزه است دلبرم ✅ سید پوریا هاشمی @shearvdastan
جبریل در این سمت بستر اشک می ریزد آن سمت بستر هم پیمبر اشک می ریزد زهرا نبود امشب کنار بچه های خود ام البنین پس جای مادر اشک می ریزد داغ پدر خیلی برای دختران سخت است پس بیشتر از هرکه دختر اشک می ریزد ميخواست تا بابا نبیند اشک هایش را پس دخترش در زیر معجر اشک می ریزد اشکی که دخترهاش میریزند جای خود اما حسن یکجور دیگر اشک می ریزد چشم دو عالم اشک ریزان حسین است و... چشم حسین از داغ حیدر اشک می ریزد سقای دشت کربلا مثل حسین امشب در ماتم ساقی کوثر اشک می ریزد قنبر بجای نوکران امشب کنارش هست پس جای ما هم چشم قنبر اشک می ریزد از عرش سیل اشک در عالم سرازیر است بهر علی عالم سراسر اشک می ریزد چشمی که گریان علی و بچه هایش نیست از روی حسرت روز محشر اشک می ریزد آرش براری @shearvdastan
یابن الحسن بدون تو عیدم عزا شده دیگر بگو که حق به ظهورت رضا شده شبهای قدر آمده جای تو خالی است ای قدر  ِما بدون تو دل بی بها شده ای قدر  ِما تو گوشه ی صحرا چه میکنی شیعه چرا به هجر تو بی اعتنا شده کِی گوش شیعه پُر شود از صیحه ی ظهور ما بشنویم غربت تو انتها شده تنها دعای هر شب قدرم، ظهور کن دنیای بی تو مهد نزول بلا شده بر اَکثِرُالدُّعای تو لبیک گفته ام کارم برای آمدن تو دعا شده حق را قسم به خون سر مرتضی دهم اذن ظهور، حاجت ما از خدا شده قرآن به سر گذارم و حق را قسم دهم قرآن ناطق از چه به هر سو رها شده یا رب  دگر به یوسف زهرا امان بده بنگر اسیر روضه ی صبح و مساء شده آقا ببین که فرق سر جدّ تو علی با تیغ ابن ملجم ملعون جدا شده آقا بیا که خون علی مانده بر زمین محراب؛ غرق ناله ی مهدی بیا شده رنگی به روی حضرت حیدر نمانده است در قلب زینب از غم او خون به پا شده یک قطره خون به روی سرش دید ولطمه زد زینب کجا و یک سر  ِاز تن جدا شده زینب کجا و بوسه به روی رگ حسین بی غسل و بی کفن تن پاکش رها شده زینب کجا و بزم می و چوب خیزران حق دارد او به مرگ خودش گر رضا شده ✍علی مهدوی نسب- فروردین ۱۴۰۳ @shearvdastan
باز این چه شور و غوغاست ، در قلب سینه زن ها باز این چه بی قراری است ، در جان یاسمن ها جای بتول خالی است ، تاریخ گشته تکرار شمشیر ، فتنه ، مسجد ، مولا دوباره تنها شمشیر ِبی هوا بر فرق علی نشسته ای لعنت خدا بر ، این بی هوا زدن ها محراب از خجالت ، همرنگ ارغوان شد افتاده سر شکسته ، مولای بت شکن ها کی گفته بود مردم،  او تارک الصلات است مولا چه ها کشیده از دست بد دهن ها راحت شد از غریبی ، راحت شد از زمانه فزتُ و رب ِ او داشت ، دنیایی از سخن ها با مرد مردها که ، این گونه کرد کوفه دیگر چه می کند آه ، با کاروان زن ها .... فکری بکن برای شبهای تار زینب سو سو نزن به محراب ، ای شمع انجمن ها دستی که بین محراب ، فرق تو را شکسته سهم حسین سازد ، از خاک و خون کفن ها محمد حسین رحیمیان -فروردين ۱۴۰۳ @shearvdastan
زهرا، تو بهتر از همه دردِ مرا دانی زین روست، از جنت علی را سوی خود خوانی پهلو شکسته، مَحرمِ این فرقِ بشکسته است من دردِ تو دانم، تو هم دردِ مرا دانی سی سال با بغضِ مغیره روبرو بودم ترمیم شد با تیغِ ملجم، زخمِ پنهانی قنفذ به بازویت نزد، بر جانِ حیدر زد بر من غلافِ تیغِ او می‌خورد، هر آنی تو پشتِ در افتادی و من در دلِ محراب هر دو بپای یکدگر هستیم قربانی دلها بسوزد از برای زینبت، زهرا روزیکه می‌گِریَد ز هفتاد و دو قربانی سرها به نیزه، جسم‌ها غلتان بخون، عریان اهلِ حرم غارت زده، با چشمِ بارانی عیبی ندارد، کهنه پیراهن شود غارت معجر ربودن از اسیران، نیست انسانی از خیمه ی آل نبی آتش زدن، بدتر بیمارِ بی‌جانی است در آن شعله بریانی گفتند این مردم تلافی می‌کنیم، اما سیلی شود سهمِ یتیمانم به مهمانی بارانِ سنگِ کوفه را، باید تحمل کرد اما تصدق دادنَش، دارد چه جبرانی؟ بزمِ شراب و اشکِ زن‌ها جای خود، اما گریه به ناموسِ علی را، نیست پایانی... فروردین ۱۴۰۳ @shearvdastan
آسمان از نفس تو به تلاطم افتاد تکیه گاه دل بیچاره ی مردم افتاد قامت کوه فروریخته از ضربت تیغ خون محراب به جوش آمده از قدرت تیغ اسدالله زمین خورد و زمان ریخت بهم یک نفر گفت که ارکان جهان ریخت بهم آمده تا که حسن باز عصایی باشد خستگی های تو را بلکه دوایی باشد باورم نیست به جانت رمقی دیگر نیست اینکه پایش به روی خاک کشد حیدر نیست نغمه ی فزتُ و ربِّک چه پیامی دارد حرف آزادی مظلوم امامی دارد... که پس از واقعه کوچه خوشی دید؟ ندید داغ سی ساله ی زهرا به روی شانه کشید بعد زهرا به لبش خنده ندیده ست کسی آه از روی لبش خشک نگشته نفسی استخوان در گلو و خوار به چشمانش بود داغ زهرای جوان یکسره در جانش بود یک نفر خسته به دیدار خدا می آید تیغ بر فرق علی مثل دوا می آید حسن کردی ۱۴۰۳ @shearvdastan