eitaa logo
شعر و داستان🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
125 ویدیو
44 فایل
ارتباط با مدیر کانال: @rEzA1996 ناشناس: https://abzarek.ir/service-p/msg/2222838
مشاهده در ایتا
دانلود
فردای روزی که دشمن بعثی خرمشهر رو گرفت، جسد بی جان و عریان دختر خرمشهری رو به تیرک بلندی بستند و اونطرف کارون مقابل چشم های رزمنده های ایرانی گذاشتند. رگ غیرت رزمنده های دلیر ایرانی به جوش میاد و تک آورهای نیروی زمینی ارتش سه تا می دهند تا بلاخره جسد اون دختر رو پایین میارند و بخاک می سپارند. بله درست خوندین، سه برای جسد یک دختر مسلمان ایرانی.. گر بميرم اين دم از غم هم رواست @shearvdastan
یابن الحسن بدون تو عیدم عزا شده دیگر بگو که حق به ظهورت رضا شده شبهای قدر آمده جای تو خالی است ای قدر  ِما بدون تو دل بی بها شده ای قدر  ِما تو گوشه ی صحرا چه میکنی شیعه چرا به هجر تو بی اعتنا شده کِی گوش شیعه پُر شود از صیحه ی ظهور ما بشنویم غربت تو انتها شده تنها دعای هر شب قدرم، ظهور کن دنیای بی تو مهد نزول بلا شده بر اَکثِرُالدُّعای تو لبیک گفته ام کارم برای آمدن تو دعا شده حق را قسم به خون سر مرتضی دهم اذن ظهور، حاجت ما از خدا شده قرآن به سر گذارم و حق را قسم دهم قرآن ناطق از چه به هر سو رها شده یا رب  دگر به یوسف زهرا امان بده بنگر اسیر روضه ی صبح و مساء شده آقا ببین که فرق سر جدّ تو علی با تیغ ابن ملجم ملعون جدا شده آقا بیا که خون علی مانده بر زمین محراب؛ غرق ناله ی مهدی بیا شده رنگی به روی حضرت حیدر نمانده است در قلب زینب از غم او خون به پا شده یک قطره خون به روی سرش دید ولطمه زد زینب کجا و یک سر  ِاز تن جدا شده زینب کجا و بوسه به روی رگ حسین بی غسل و بی کفن تن پاکش رها شده زینب کجا و بزم می و چوب خیزران حق دارد او به مرگ خودش گر رضا شده ✍علی مهدوی نسب- فروردین ۱۴۰۳ @shearvdastan
آن کس که ز بی کسی تو آگاه است کارش همه دم ناله و اشک و آه است ای وای، کسی چرا نپرسید از خود یک عمر چرا یوسف ما در چاه است دنیای بدون توست چونان دوزخ ولله حیات  ِبی تو با اکراه است در ظلمت فتنه ها تو را کم داریم شبهای بدون تو بدون ماه است رفتی به مدینه باز هم آقاجان در سینه ی تو داغ رسول الله است با کینه ی همسران خود شد مسموم خونین جگر از صحابی گمراه است در بستر خود دقایق آخر او در فکر هجوم و ناله ی جانکاه است در وقت شهادتش به زهرایش گفت عمرت گُل من بعد پدر کوتاه است ای لاله ی دلشکسته تنها مرهم بر زخم دل تو فرج خونخواه است علی مهدوی نسب @shearvdastan
تاج زیباۍ ولایت به شما مے‌نازد علے آن شاه هدایت به شما مےنازد مهدۍ فاطمه اۍ منتقم خون حسین تو امامے و امامت به شما مے‌نازد.. عید ولایت و امامت مبارک
چــرا گــذر نـمــی کـنـی شـبــی از ایـن کــنـاره هـا بـیـــا خودی نشان بـده ، بــه حـرمت ستاره هـا منـم کـه شـعله می کشم همیشه از فـراق تـو بـیــا فــرو نـشــان دمــی ، تــو از دلـم شـراره هـا بــه شــوق دیــدن رخـت شــمـرده ام یـکـی یـکـی در این سـکوت سـرد ره، عـبـور ایـن سـواره ها من از تو دل نـمیکـنـم ، در ایــن مسیر پرخطر بـه جان من خورد اگر،هماره سنگ خاره ها اشــاره مـی کـــنــد بـــه مــن نــگـاه آسـمــانـی ات مرا ببـخش اگـر که مـن نـدیـدم ایـن اشاره ها گــزاره هـای بـــودنـت یـکــی دو تــا نــبــود و مــن چــرا نــظر نـــمـی کــنـم به ایــن هــمــه گــزاره هـا ببیـن که قـد کشـیــده ام بـــه قـامـت قــیـام تـو اگـرچــه قــد مـن نـبـود بــه قـدرِ ایـن قـــواره هـا به دادرس رسیده ام من هرغزل که خوانده ام بــه داد مـن رسیــده انـد ،هـمیـشه استخـاره هـا ازفسا @shearvdastan
شاخه‌‌ی طبع خزان‌دیده‌ی من بار نداشت چشم آلوده ی من فرصت دیدار نداشت رو به مهتاب نشد روزنه ای باز کنم قفسِ ظلمت من رخنه ی دیوار نداشت چَنگ انداخته ام دامنِ تنهایی را منِ بی‌کَس‌شده از بس که کس و کار نداشت آه ! آدینه ی بی تو شده آئینه ی دِق کاشکی جمعه تواناییِ تکرار نداشت در بساطم چه کنم کهنه‌کلافی هم نیست... یوسف گمشده‌ام گرمیِ بازار نداشت آبروریزیِ من شُهره‌ی آفاق شده مثل من هیچکسی وضعِ اسفبار نداشت از سَرِ بی خِرَدی قلب تو را می شکنم وَرنه این عاشقِ بی فکر که آزار نداشت گریه کردم که مگر بار مرا هم بخری... دلم  _این ظرف ترک‌خورده_  خریدار نداشت! امـــر کن! یک نفری پای غمت می میرم تا نگویند که فرمانده ی من یار نداشت مثل سیّد حسنت ، گَرم بغل کن من را... یا کریمی که عروجش غمِ آوار نداشت لحظه‌ی آخرم ای کاش کنارم باشی... چه کند گر که مریض تو پرستار نداشت شیوه‌ی مَرگ مرا شاهِ نجف می داند سَر تمّار به جز نخل علی ، دار نداشت این دلِ دربه‌درم تنگِ حسین است فقط کربلا رفتن من این‌ همه اصرار نداشت! جان آن مادرِ افتاده دمِ در ، برگرد آنکه با قامت خم طاقت پیکار نداشت ▪️ شیشهٔ عُمر علی با لگدی سخت شکست لااقل کاش درِ سوخته ، مسمار نداشت بردیا محمدی @shearvdastan
هستی امان  ِشیعه، چرا بی امان هنوز عمریست اشک چشم تو مانده روان هنوز بابای مهربان  ِبیابان نشین ما غافل ز توست شیعه ی نامهربان هنوز از بس که بین روضه ی خود گریه می کنی هستی همیشه صبح و مساء نیمه جان هنوز تو حاضری همیشه ولی غائبیم ما در پشت ابر  ِغیبت  ِمایی نهان هنوز علی مهدوی نسب @shearvdastan
باز شوریست که در جان جهان افتاده عالم از حادثه ای در هیجان افتاده چشم نرگس به شقایق نگران افتاده عالم پیر دگرباره جوان افتاده هاتفی گفت سحر می رسد از راه بیا همچو عباس قمر می رسد از راه بیا باز عالم شده سرمست و غزلخوان امشب پهن شد سفره ی احسان کریمان امشب بس که شد لطف خداوند فراوان امشب می شود هر چه گدا هست سلیمان امشب جلوه ی کوثری حضرت زهرا آمد آخرین حیدر کرار به دنیا آمد آمده بر دو جهان حضرت دریا به به بر رخش جلوه ی آقایی طاها به به دلبری کرده به لبخند ز بابا به به آمده در بر نرگس گل زهرا به به عسگری در بر خود نور جلی را دارد یا پیمبر به بغل باز علی را دارد ؟ با نگاهش دل غمدیده صفا بردارد چشم یعقوب چو آیینه ضیا بردارد از غبار قدمش درد دوا بردارد آمده حضرت عیسی که شفا بردارد انبیا از قبلش قرب الهی گیرند با گدایی درش منصب شاهی گیرند در رخش جلوه ی آیات خدا بسیار است سیزده آینه در آینه در تکرار است چو علی قبله عالم شده و سیار است پسر حیدر کرار خودش کرار است عرش می لرزد اگر یک دو قدم بردارد دیدنی باشد اگر تیغ دو دم بردارد کاش گل باز به دیدار چمن برگردد از دل خاکی صحرا به وطن برگردد یوسف فاطمه آن پور حسن برگردد بهر یاری به همه اهل یمن برگردد چون حسین بن علی هست چو کشتی نجات تا که این عید شود عید ظهورش صلوات @shearvdastan
فقط نه اینکه مسلمین نشسته در عزای تو چه اشک ها که ریخته مسیحیان برای تو چه اشک ها که ریخته ز داغ رفتنت ولی به جز حماسه کی توان سرود در عزای تو؟! دوباره ای شهید ما، بیا و خطبه ای بخوان امیدبخش بچه های غزه آن صدای تو تو خار چشم دشمنان، تو نور چشم دوستان فدای استقامتت، فدای آن صفای تو تو پر زدی به آسمان شدی شهیدِ جاودان زمان نبود حدّ تو، زمین‌ نبود جای تو علی مقدم ۵ اسفند ۱۴۰۳
مرا قربانی رویت بگردان بیا ای جان رسیده عید قربان @shearvdastan
ای از نگاه و نظر ،غایب و نهان بیا پنهان زچشم و دیده اهل جهان بیا خلق جهان بدون تو با هم غریبه اند درمان درد غربت این مردمان بیا
میروی و هست ربّ العالمین همراهِ تو میرود موکب به موکب اهلِ دین همراهِ تو حضرت صاحب عزایی! جاده ها هم شاهدند هست همواره چه داغی آتشین همراهِ تو پرچمی با ذکرِ یا جدّاه داری رویِ دوش روضه هایِ بیهوا شد بهترین همراهِ تو میچکد از چشم هایت اشکِ خون در هر قدم میشود در این سفر عالم، حزین همراهِ تو میشدم منزل به منزل کاش با تو همسفر چونکه می آید أمیرالمؤمنین(ع) همراهِ تو حضرت زهرا(س) و پیغمبر(ص)،حسن(ع) با أنبیا باز هم عازم شده عرش ِ برین همراهِ تو پا به پایِ زائران و پا به پایِ آسمان لحظه لحظه راه می آید زمین همراهِ تو شک ندارم که شهیدان؛ با نوای یاحسین(ع) یک به یک هستند آری اولین همراهِ تو شرم دارم همقدم با تو شوم! چون میروند صف به صف از عالمانِ با یقین همراهِ تو چیست اِشکالَش اگر گریان بیاید تا حرم سائلی بی سرپناه و مستکین همراهِ تو؟! با لباسی خاک خورده، با عطش ، مثلِ خودت آرزو دارم بیایم اینچنین همراهِ تو راهی ام کن! دوست دارم از نجف تا کربلا- خسته و مضطر بیایم اربعین همراهِ تو! مرضیه عاطفی