#اندکی_مطالعه
شازده کوچولو به سیارهی دوم رفت. آنجا فقط یک پادشاه تنها زندگی میکرد. بعد از ملاقاتی کوتاه، شازده کوچولو خواست که سیاره را ترک کند اما فرمانروا که دلش میخواست او را نگه دارد گفت: نرو... تو را وزیر دادگستری میکنم!
شازده کوچولو گفت: اینجا کسی نیست که من او را محاکمه کنم.
فرمانروا گفت: خب، خودت را محاکمه کن! این سخت ترین کار دنیاست... اینکه بتوانی دربارهی خودت قضاوت درستی داشته باشی و عادلانه خودت را محاکمه کنی...!
#کتاب شازده کوچولو
@shearvdastan
#اندکی_مطالعه
حتما باید به دنیا میآمدم
و برای تو میمُردم
وگرنه زندگی
حتی به شوخی هم قشنگ نبود.
📚از #کتاب چشمهای تو روشن بود | نوشتهی
#یاور_مهدی_پور
@shearvdastan
چه وحشتی!
می دیدم که این مردان آینده، در این کلاس ها و امتحان ها آن قدر خواهند ترسید و مغزها و اعصاب شان را آن قدر به وحشت خواهند انداخت که وقتی دیپلمه بشوند یا لیسانسیه، اصلاً آدم نوع جدیدی خواهند شد. آدمی انباشته از وحشت! انبانی از ترس و دلهره.
آدم وقتی معلّم است، متوجّه این چیزها نیست. چون طرف مخاصم است. باید مدیر بود، یعنی کنار گود ایستاد و به این صف بندی هر روزه و هر ماهه ی معلم و شاگرد چشم دوخت تا دریافت که یک ورقه ی دیپلم یا لیسانس یعنی چه! یعنی تصدیق به این که صاحب این ورقه دوازده سال یا پانزده سال تمام و سالی چهار بار یا ده بار در فشار ترس قرار گرفته و قدرت محرّکش ترس است و ترس است و ترس!
📚 از #کتاب مدير مدرسه | نوشته ی #جلال_آل_احمد
@shearvdastan
#اندکی_مطالعه
قبل از این که زندانی شم، هرگز به فکر این چیزها نبودم. روشنی دلپذیر ظهر، برایم عادی بود و تو منزل، با بچهها سر و کله زدن، یک کار معمولی و غالباً خسته کننده. همیشه فکر میکردم که زندگی رنگی دیگر دارد و آنچه در اطرافم میگذرد، فقط یک مسخرهٔ تکراری است؛ ولی حالا نه! حالا یادآوری تمام چیزهای بیارزش که خارج از زندان دورم را گرفته بود، برایم لذت بخش شده بود.
خیلی از چیزهای بیاهمیت برای زندگی ضروری است. اصلاً مجموعه ای از چیزهای به ظاهر بیاهمیت، زندگی را تشکیل میدهد. زندگی یعنی همین!
📚 از #کتاب زائری زیر باران
#احمد_محمود
@shearvdastan
#اندکی_مطالعه
من چندتا قانون درست و حسابی و واقعی در مورد عشق و ازدواج بلدم:
اگر به دیگری احترام نگذاری، مشکل پیدا میکنی.
اگر توافق و مصالحه بلد نباشی، مشکل پیدا میکنی.
اگر بلد نباشی آزادانه از آنچه که بین شما اتفاق میافتد، راحت حرف بزنی، مشکل پیدا میکنی.
و اگر ارزش گذاریهایتان یکسان و مشترک نباشد، مشکل پیدا میکنید.
ارزش هایتان باید مشابه باشند!
#کتاب سهشنبهها با موری
#میچ_آلبوم
@shearvdastan
#اندکی_مطالعه
چرا ازدواج نکردی؟
پیش نیامد...اول ها فکر میکردم کارهای مهم تری باید بکنم. بعد فکر کردم باید با زنی در مسائل مثلاً خیلی مهم تفاهم داشته باشم. دیر فهمیدم که تفاهمی مهمتر از این نیست که مثلا دیوار را چه رنگی کنیم و اسباب خانه را چه جوری بچینیم و تابلوها را کجا بکوبیم و شام و ناهار چی درست کنیم و سر همه این ها با هم بخندیم!
#کتاب عادت میکنیم
#زویا_پیرزاد
@shearvdastan
#اندکی_مطالعه
فقط یک بار حس کردم یک نفر درکم کرد ..
تازه با ربه کا بهم زده بودم و حالم خیلی بد بود ،
توی کافه نشسته بودم که دختر پیشخدمت به من گفت چقدر بهم ریخته ام ..
ماجرای دعوای با ربه کا و جدا شدنمان را برایش تعریف کردم ..
و او در جواب به من نگفت همه درد دارند ،
نگفت باید شرمنده باشم که چنین چیزی اذیتم می کند ،
نگفت جنبه ی مثبت زندگی را ببین، نگفت که تقصیر خودم است ،
بحث مارکوس ، نقاش فلج سر کوچه آگوستین را پیش نکشید،
فقط چهره اش را در هم کشید و گفت « آخ...»
همین . انگار خوب می فهمید که همین درد ساده و پیش پا افتاده ، چقدر دارد آزارم می دهد ..
تنها باری که حس کردم کسی درکم کرد، همان یک بار بود ...
همان یک بار!
📚 #کتاب شببخیر آقای رئیسجمهور #ژاک_پریم
@shearvdastan
#اندکی_مطالعه
«هنر پاسخی است به یک نیاز، نیازی تابربای و تبآلوده که آرام از هنرمند میستاند. جان هنرمند پیمانهای است که سرشار شده است، به ناچار برمیآید، فرو میریزد. هنر برای هنرمند راستین به آب میمانَد برای ماهی. او از سر بازیچه، یا چونان سرگرمی، به هنر روی نمیآورد. هنر برای او زندگی است. در هنر و با هنر میزید. اگر آن را از او دریغ دارند، خود را میبازد، خود را وامینهد.»
📚 #کتاب دُرّ دریای دَری |
#میرجلالالدین_کزازی
@shearvdastan
#اندکی_مطالعه
راستش فکر میکنم مرگ را چون نمیشناسیم و از ابعادش چیزی نمیدانیم، ترسناک است. ترس حاصل جهل است. ما از تاریکی میترسیم چون شناختمان را از محیط صفر میکند، از شب و بیابان و کوه هم به همین دلیل، ولی حانیه، تنهایی از همهٔ اینها ترسناکتر است. همین است که انفرادی در زندان بالاترین تنبیه است وگرنه که اتاقی دربسته و امن چهچیز ترسناکی یا چه تهدیدی میتواند داشته باشد؟
📚 #کتاب حانیه
#حامد_عسکری
@shearvdastan
#اندکی_مطالعه
خب چه کار کنم؟ خدا به هرکدام از ما نقطهضعفی داده و من هم از بین این همه نقطهضعفهایی که دارم بزرگترینش این است که اصلاً نمیتوانم تو را نادیده بگیرم.
📚 #کتاب هزار خورشید تابان #خالد_حسینی
@shearvdastan
#اندکی_مطالعه
«قلب، خاک خوبی دارد. در برابر هر دانه که در آن بنشانی، هزار دانه پس میدهد.
اگر ذرهای نفرت کاشتی، خروارها نفرت درو خواهیکرد و اگر دانهای از محبت افشاندی،
خرمنها برخواهی داشت…»
📚 #کتاب ابن مشغله
#نادر_ابراهیمی
@shearvdastan
در باور عشق و شناخت حقیقت آن، مرد ممکن است فریب بخورد؛ اما زن… زن حقیقت عشق را زود تشخیص مى دهد با حس نیرومند زنى، و اگر دبّه در مى آورد از آن است که عشق هم برایش کافى نیست ، او بیش از عشق مى طلبد، جان تو را
#اندکی_مطالعه
📚از #کتاب سلوک | نوشته
#محمود_دولت_آبادی
@shearvdastan