ناگزیر از سفرم بی سر و سامان چون باد
به "گرفتار رهایی" نتوان گفت آزاد
کوچ تا چند ؟!مگر می شود از خویش گریخت
"بال" تنها غم غربت به پرستوها داد!
اینکه "مردم" نشناسند تو را غربت نیست
غربت آن ست که "یاران" ببرندت از یاد
عاشقی چیست؟ بجز شادی و مهر و غم و قهر؟!
نه من از قهر تو غمگین نه تو از مهرم شاد
چشم بیهوده به آیینه شدن دوخته ای
اشک آن روز که آیینه شد از چشم افتاد
#فاضل_نظری
@shearvdastan
حالا هر قفلی که میخواهد به درگاه خانهات باشد
عشق پیچکی است که دیوار نمیشناسد...
#گروس_عبدالملکیان
@shearvdastan
نظری نیست، به حال منت ای ماه، چرا؟
سایه برداشت ز من مهر تو ناگاه چرا؟
روشن است این که مرا، آینه عمر، تویی
در تو آهم نکند، هیچ اثر، آه چرا؟
گر منم دور ز روی تو، دل من با توست
نیستی هیچ، ز حال دلم آگاه چرا؟
برگرفتی ز سر من، همگی سایه مهر
سرو نورسته من، «انبتک الله» چرا؟
دل در آن چاه ز نخ مرد و به مویی کارش
بر نمیآوری، ای یوسف از آن چاه چرا؟
نیکخواه توام و روی تو، دلخواه من است
میرود عمر عزیزم، نه به دلخواه چرا؟
پادشاه منی و من، ز گدایان توام
از گدایان، خبری نیستت ای ماه چرا؟
در ازل، خواند به خود حضرت تو سلمان را
«حاش لله» که بود، رانده درگاه چرا؟
#سلمان_ساوجی
@shearvdastan
آیینهایم، هرچه بگویی به ما تویی
نامهربان سنگدل بیوفا تویی
آنکس که نیست جز تو کسی در دلش، منم
آنکس که برده است ز خاطر مرا تویی
ای عشق! در صحیفەی تقدیر من چرا
هر قصهایست، راوی آن ماجرا تویی
سنگم زدند خلق و تو انداختی گلی
بیگانهای میان هزار آشنا تویی
خون گریه کن به حال من ای شیشەی شراب!
تنها حریف درد من این روزها تویی
#فاضل_نظری
@shearvdastan
وقتی که در دنیا ستم مرسوم باشد
وقتی عدالت گنگ و نامفهوم باشد
وقتی ظهور از چشم مردم دور مانده
وقتی نفس آلوده و مسموم باشد
وقتی کسی چشم انتظاری را بلد نیست
وقتی بشر از عاشقی محروم باشد
حق می دهم در خانه ی تاریخ ، یک زن
آوازه اش پنهان و نامعلوم باشد
حق می دهم چونانکه زهرا بود مظلوم
میراث دار فاطمه ، مظلوم باشد
اما خدا می خواست از میراث مریم
نام زنی در دفترش مرقوم باشد
اما خدا می خواست از زنهای تاریخ
با نام نرجس ، دفترش مختوم باشد
زهرا عروسش را خودش بر می گزیند
حتی اگر شهزاده ای از روم باشد
باید به چشم حضرت زهرا بیاید
در خانه ی حیدر چنین مرسوم باشد
تأثیر یُذهب ، عنکمُ الرجس است و قطعاً
نرجس زنی پاکیزه و معصوم باشد
اوصاف او را در کُتب کمتر نوشتند
تاریخ باید تا ابد محکوم باشد
فرزند او - موعود - پنهان مانده ، باید
او نیز چون فرزند خود مکتوم باشد
فرزند او یک روز می آید سرانجام
روی لبش آن روز یا قیّوم باشد
آن روز ، آری دوستانش شادمانند
آن روز ، آری دشمنش مغموم باشد
محسن ناصحی
#ولادت_امام_زمان_عجل_الله
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@shearvdastan
آن عاشق بی قرار، بر می گردد
بعد از شب انتظار، بر می گردد
سوگند به قطره قطره اشک باران
همراه خود بهار، بر می گردد.
#معصومه_امیریان_نور
#ارسالی_شاعر_محترم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@shearvdastan
ما را برای رونق بازار میخواهی
ای باغبان تاچند گل را خوار میخواهی
اسفند و فروردین ما فرقی نخواهد داشت
تقویم را بیهوده در تکرار میخواهی
پاداش حرف حقزدن جز سربلندی نیست
حق با من است اما مرا بر دار میخواهی
ای دل چرا دست از سر من برنمیداری
تا کی مرا از زندگی بیزار میخواهی
ای عشق! ای سنگ صبور روزهای من!
امشب خودت هم محرم اسرار میخواهی
#فاضل_نظری
@shearvdastan
هنوز منتظرم پای دوستت دارم
اگرچه له شدهام پای دوستت دارم
نفس کشیده ام این چند سال را تنها
به احترام نفس های دوستت دارم
چقدر قامت آن قد کشیده در ذهنم
تو هم بیا به تماشای دوستت دارم
تمام دفتر من بعد از آن سخاوت سبز
غزل غزل شده معنای دوستت دارم
همیشه آخر هر نامه ساکتم کردهست
سکوت معجزه آسای دوستت دارم
بیا که با همهٔ عشق_دوستت دارم
به جان جملهٔ زیبای دوستت دارم
اگر نیامدی اما عزیز بعد از این
ردیف شعر منی جای دوستت دارم
#علی_اکبر_رشیدی
این درس را ز عشق تو آموختم که گاه
راه وصال دست کشیدن ز جست و جوست
#فاضل_نظری
@shearvdastan
فرقی نمیکند چه برایم نوشته دوست
گیرم که ناسزاست ولی دستخط اوست
آیینه وار خیره به تنهایی توام
آری! سکوت سادهترین راه گفت وگوست
این درس را ز عشق تو آموختم که گاه
راه وصال دست کشیدن ز جست و جوست
هرکس به قدر وسع خریدار یوسف است
سرمایهی شکستهدلان چیست؟ آرزوست
بیچاره ما که گرچه عزیزیم نزد خلق
چیزی که پیش دوست نداریم آبروست
#فاضل_نظری
@shearvdastan
گفتم فراق را به صبوری دوا کنم
صبرم زیاد نیست، چرا ادعا کنم؟
بوسیدمش ز دور و چنین مستم از غرور
گر بوسه بر لبش بگذارم چهها کنم
گفتم به قول خویش وفا کن، جواب داد
کی قول دادهام که بخواهم وفا کنم؟
بیم فراق دارم و باید به شوق وصل
شب تا سحر نماز بخوانم، دعا کنم ...
اشکی نماندهاست که جاری کنم ز چشم
جانی نماندهاست که دیگر فدا کنم
ای عشق، من که عقل خود از دست دادهام،
دیوانهام مگر که تو را هم رها کنم؟
زاهد به ذوق آمده از شعر من ولی
ننگا به من که ذوقی از این مرحبا کنم
#سجاد_سامانی
@shearvdastan