eitaa logo
شعر و داستان
2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
88 ویدیو
44 فایل
مدیر کانال @rEzA1996 «ارسال اشعار» «انتقادات و پیشنهادها» ارتباط بدون ذکر نام شما: https://harfeto.timefriend.net/17368038386764
مشاهده در ایتا
دانلود
ناگزیر از سفرم بی سر و سامان چون باد به "گرفتار رهایی" نتوان گفت آزاد کوچ تا چند ؟!مگر می شود از خویش گریخت "بال" تنها غم غربت به پرستوها داد! اینکه "مردم" نشناسند تو را غربت نیست غربت آن ست که "یاران" ببرندت از یاد عاشقی چیست؟ بجز شادی و مهر و غم و قهر؟! نه من از قهر تو غمگین نه تو از مهرم شاد چشم بیهوده به آیینه شدن دوخته ای اشک آن روز که آیینه شد از چشم افتاد @shearvdastan
حالا هر قفلی که میخواهد به درگاه خانه‌ات باشد عشق پیچکی است که دیوار نمی‌شناسد... @shearvdastan
نظری نیست، به حال منت ای ماه، چرا؟ سایه برداشت ز من مهر تو ناگاه چرا؟ روشن است این که مرا، آینه عمر، تویی در تو آهم نکند، هیچ اثر، آه چرا؟ گر منم دور ز روی تو، دل من با توست نیستی هیچ، ز حال دلم آگاه چرا؟ برگرفتی ز سر من، همگی سایه مهر سرو نورسته من، «انبتک الله» چرا؟ دل در آن چاه ز نخ مرد و به مویی کارش بر نمی‌آوری، ای یوسف از آن چاه چرا؟ نیک‌خواه توام و روی تو، دلخواه من است می‌رود عمر عزیزم، نه به دلخواه چرا؟ پادشاه منی و من، ز گدایان توام از گدایان، خبری نیستت ای ماه چرا؟ در ازل، خواند به خود حضرت تو سلمان را «حاش لله» که بود، رانده درگاه چرا؟ @shearvdastan
آیینه‌ایم، هرچه بگویی به ما تویی نامهربان سنگدل بی‌وفا تویی آن‌کس که نیست جز تو کسی در دلش، منم آن‌کس که برده است ز خاطر مرا تویی ای عشق! در صحیفە‌ی تقدیر من چرا هر قصه‌ای‌ست، راوی آن ماجرا تویی سنگم زدند خلق و تو انداختی گلی بیگانه‌ای میان هزار آشنا تویی خون گریه کن به حال من ای شیشە‌ی شراب! تنها حریف درد من این روزها تویی @shearvdastan
وقتی که در دنیا ستم مرسوم باشد وقتی عدالت گنگ و نامفهوم باشد وقتی ظهور از چشم‌ مردم دور مانده وقتی نفس آلوده و‌ مسموم باشد وقتی کسی چشم انتظاری را بلد نیست وقتی بشر از عاشقی محروم باشد حق می دهم در خانه ی تاریخ ، یک زن آوازه اش پنهان و نامعلوم باشد حق می دهم چونانکه زهرا بود مظلوم میراث دار فاطمه ، مظلوم باشد اما خدا می خواست از میراث مریم نام زنی در دفترش مرقوم باشد اما خدا می خواست از زن‌های تاریخ با نام نرجس ، دفترش مختوم باشد زهرا عروسش را خودش بر می گزیند حتی اگر شهزاده ای از روم باشد باید به چشم حضرت زهرا بیاید در خانه ی حیدر چنین‌ مرسوم باشد تأثیر یُذهب ، عنکمُ الرجس است و قطعاً نرجس زنی پاکیزه و معصوم باشد اوصاف او را در کُتب کمتر نوشتند تاریخ باید تا ابد محکوم باشد فرزند او - موعود - پنهان مانده ، باید او نیز چون فرزند خود مکتوم باشد فرزند او یک روز می آید سرانجام روی لبش آن روز یا قیّوم باشد آن روز ، آری دوستانش شادمانند آن روز ، آری دشمنش مغموم باشد محسن ناصحی @shearvdastan
آن عاشق بی قرار، بر می گردد بعد از شب انتظار، بر می گردد سوگند به قطره قطره اشک باران همراه خود بهار، بر می گردد. @shearvdastan
ما را برای رونق بازار می‌خواهی ای باغبان تاچند گل را خوار می‌خواهی اسفند و فروردین ما فرقی نخواهد داشت تقویم را بیهوده در تکرار می‌خواهی پاداش حرف حق‌زدن جز سربلندی نیست حق با من است اما مرا بر دار می‌خواهی ای دل چرا دست از سر من برنمی‌داری تا کی مرا از زندگی بیزار می‌خواهی ای عشق! ای سنگ صبور روزهای من! امشب خودت هم محرم اسرار می‌خواهی @shearvdastan
هنوز منتظرم پای دوستت دارم اگرچه له شده‌ام پای دوستت دارم نفس کشیده ام این چند سال را تنها به احترام نفس های دوستت دارم چقدر قامت آن قد کشیده در ذهنم تو هم بیا به تماشای دوستت دارم تمام دفتر من بعد از آن سخاوت سبز غزل غزل شده معنای دوستت دارم همیشه آخر هر نامه ساکتم کرده‌ست سکوت معجزه آسای دوستت دارم بیا که با همهٔ عشق_دوستت دارم به جان جملهٔ زیبای دوستت دارم اگر نیامدی اما عزیز بعد از این ردیف شعر منی جای دوستت دارم
این درس را ز عشق تو آموختم که گاه راه وصال دست کشیدن ز جست‌ و جوست @shearvdastan
فرقی نمی‌کند چه برایم نوشته دوست گیرم که ناسزاست ولی دستخط اوست آیینه‌ وار خیره به تنهایی توام آری! سکوت ساده‌ترین راه گفت‌ وگوست این درس را ز عشق تو آموختم که گاه راه وصال دست کشیدن ز جست‌ و جوست هرکس به قدر وسع خریدار یوسف است سرمایه‌ی شکسته‌دلان چیست؟ آرزوست بیچاره ما که گرچه عزیزیم نزد خلق چیزی که پیش دوست نداریم آبروست @shearvdastan
گفتم فراق را به صبوری دوا کنم صبرم زیاد نیست، چرا ادعا کنم؟ بوسیدمش ز دور و چنین مستم از غرور گر بوسه بر لبش بگذارم چه‌ها کنم گفتم به قول خویش وفا کن، جواب داد کی قول داده‌ام که بخواهم وفا کنم؟ بیم فراق دارم و باید به شوق وصل شب تا سحر نماز بخوانم، دعا کنم ... اشکی نمانده‌است که جاری کنم ز چشم جانی نمانده‌است که دیگر فدا کنم ای عشق، من که عقل خود از دست داده‌ام، دیوانه‌ام مگر که تو را هم رها کنم؟ زاهد به ذوق آمده از شعر من ولی ننگا به من که ذوقی از این مرحبا کنم ‌ @shearvdastan
احتمالاً نسبتی نزدیک دارم با «خدا» مردم اغلب وقت تنهایی صدایم میکنند!