eitaa logo
شعر و داستان
2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
90 ویدیو
44 فایل
مدیر کانال @rEzA1996 «ارسال اشعار» «انتقادات و پیشنهادها» ارتباط بدون ذکر نام شما: https://harfeto.timefriend.net/17368038386764
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام حضرت دوست... امروز از صبح نام مبارک حضرت زینب سلام الله علیها در دلم می درخشد و ناخودآگاه بر زبانم می آید . این کوه صبر امروز به طرز عجیبی قلبم را تسخیر کرده است. آه که چه ها دید؟!!! و چه ها کشید؟!!! ما مدیون حماسه سازی این بانوی بزرگ هستیم... انگار امروز حادثه روز عاشورا را از منظر او باید نگاه کنم. قَلَّ صبری ... قَلَّ صبری ... بی تاب در خیمه نشسته است... میان خیمه ای غمگین نشسته زینب نالان دو چشمش منتظر بر در دلش در صحنه میدان همپای برادرش عزیزان را بدرقه است... هر کدامشان پاره های جگر علی و زهرا و میوه های دل برادرانش هستند... علی اکبر شبه پیغمبر ... قاسم ابن الحسن... نوگل باغ حسن برادران و برادرزاده ها... از همه جانگدازتر آماده کردن دو نور چشم خودش برای رفتن به میدان است... ای زینب! ایثار و از خود گذشتگی ات صبر ایوب و طاقت انبیا و اولیای الهی را هم به شگفت واداشته است!!!... هر کدام از این جملات را که برایت می نویسم، با مکث می نویسم چرا که برای نوشتن هر کدام باید اندکی گریه کنم و خود را آرام کنم تا بتوانم ادامه دهم... ای بانوی بزرگ! حتماً خودت هم در این لحظات جانفرسا به این شکل و حالت بوده ای... تا قبل از شهادت اباعبدالله الحسین، سنگ صبورت عزیز زهرا بود... وجودش آرامش بخش دلت بود... وَجهُه یتلَالَو کانّه البدر فی لیله تمامه و کماله ... نور ولایت برادر برایت مایه تسکین و قوت قلب بود ... اما بعد از شهادت آقا چه کسی تو را تسلی و دلداری داد؟؟؟... چه لحظه ها و ساعت ها و روزهای سختی را پشت سر گذاشتی!!!... مبخواهم هنوز از تو بنویسم اما گریه امانم نمی دهد... خودم را با خواندن و زمزمه نوحه های امروز سرگرم می کنم ... باز زمزمه میکنم: میان خیمه ای غمگین نشسته زینب نالان ... فقط خداست که می تواند التیام بخش این مصیبت جانکاه باشد... از خدا طلب صبر می کنم... و از او سپاسگزاری می کنم که این حرارت و عشق به خاندان شما را در دلهای ما جای داده است...از خدا میخواهم که فرج آل محمد علیهم السلام را هر چه زودتر برساند که همه ما چشم به راه آمدن آن روز هستیم... 🌷مهدی موسائی دزفول سه شنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۳ 🌷
قصه ما به رسید اللهم عجل الولیک الفرج
گاهی سر نِی بود، زمانی ته گودال طی کرد گل من چه فرازی، چه نشیبی!
سفر عشق از آن روز شروع شد که خدا مهر یک “بی‌کفن” انداخت میان دل ما...
- "از خواب، چو بَرخیزم... اول تو به یاد آیی..." @shearvdastan
من از بشقاب زیر بستنی ها ، خوب دانستم که این‌ عمر است، از ما میرود آهسته آهسته روز جهانی بستنی @shearvdastan
پیوسته است سلسلهٔ موج‌ها به هم خود را شکسته هرکه دل ما شکسته است @shearvdastan
به پای این کبوتر نامه‌ای از جنس زنجیر است که فریاد بلند تشنگان پیغامبر می‌خواست شهادت امام سجاد عليه‌السلام تسلیت باد @shearvdastn
آنچه در غیبتت اِی دوست به من می‌گذرد نتوانم که حکایت کنم، اِلّا به حضور... @shearvdastan
خورشیدِ امید باز تابید از رحمت حق مباش نومید @shearvdastan
از دوست به یادگار دردى دارم @shearvdastan
به دریا دل بزن تا بگذری از موج رسوایی نمی‌رنجد غریق عشق از طوفان تنهایی به‌جز آیینه وقتی همدمی پیدا نخواهی کرد چه رنجی می‌بری از دیدن تکرار زیبایی صبوری‌های من، ای عشق، تاوان گناهم بود عجب صبر جمیلی بود این صبر زلیخایی! همان قدری که در دل تشنه پایان دنیایم همان اندازه سیرابم از این رنج تماشایی برایم آرزوی زندگی کرده‌ست و می‌دانم تو هم، ای مرگ، داری با دل او راه می‌آیی @shearvdastan