كج مي كنم از راه تو هر بار راهم را
تا ديدنت يادم نيارد اشتباهم را
هرچند طوفان ديده ام ، وقت نسيم صبح
محكم نگه مى دارم از ترست كلاهم را
تو انعكاس ماه بودى بر دل بركه
گم كردم از هول تماشاى تو ماهم را
با رفتنت هم خواب را از چشم من بردى
هم از لبم لبخند هاى گاه گاهم را
مردم گمان بر زلف تو بردند هر جا من
توصيف كردم قامت بخت سياهم را
از غصه مى گردد مكدّر خاطرش وقتى
با آينه گـــــويم اگر يك لـــــحظه آهم را
طبع لطيفم را مپندار از سر ضعف است
پشـــت غزل هايم نــمى بينى سلاحــــم را
خونخواه من كارش به چشمان تو مى افتد
دنبال اگر گيرد شبى رد نگاهم را
#محمد_شیخی
@shearvdastan
از رستم پیروز همین بس که بپرسند:
از کشتن سُهـــــراب به تهمیـــــنه چه گفتی؟!
#فاضل_نظری
#شب_نوشت
تــا ابد دور تو می گردم، بسوزان عشق کن
ای که شاعر سوختی، پروانه میخواهی چه کار؟
#مهدی_فرجی
@shearvdastan
مشغول که هستی که چنین زود گذشتی؟!
از من که «بقول خودِ تو» خوب ترینم...!
#مهدی_شهسواری
#ارسالی
@shearvdastan
به تو گفتم که در این دور شدن ناچاری؟
سربه تایید تکان دادی و گفتی آری!
( عین مرگ است اگر بی تو بخواهد برود
او که از جان خودت دوست ترش میداری)
ای که نزدیکتری از من دلتنگ به من
بین ما نیست به جز فاصلهای اجباری
من عروس توام ای از من و آغوشم دور
خطبه را گریه من میکند امشب جاری
زندگی چیست به جز خاطرهای افسرده
زندگی چیست به جز رنج و غمی تکراری
گلهای نیست به تنهایی خود دل بستم
به غزل گریهی هر روز... به شب بیداری
روی دیوار دلم سایهای از قامت توست
مثل تنهایی من قد بلندی داری...!
#تکتم_حسینی
@shearvdastan
دست نمیدهد مرا بی تو نفس زدن دمی
زانکه دمی که با توام قوت من است عالمی
صبح به یک نفس جهان روشن ازآن همی کند
کز سر صدق هر نفس با تو برآورد دمی
#عطار_نیشابوری
#صبحتون_بخیر
@shearvdastan
کمان چرخ فلک شهریار در کف کیست؟
که روزگار چو تیر شهاب میگذرد
۲۷ شهریور، درگذشت
#شهریار
@shearvdastan
رفیقِ حادثه هایی به رنگ تقدیری
اسیر ثانیه هایی شبیه زنجیری
در این رسانه ی دنیا، میان برفک ها
نه مانده از تو صدایی، نه مانده تصویری
رسیده سنّ حضورت به سنّ نوح، اما ...
شمار مردم کشتی نکرده تغییری
هزار هفته ی بی تو گذشته از عمرم
هزار سال ِ پیاپی دچار تاخیری
شبیه کودکِ زاری شدم که در بازار ...
تو دست گمشده ها را مگر نمی گیری؟؟
#كاظم_بهمنی
@shearvdastan
در شهر خیابانبهخیابان گشتم
آنقدر که آگهی است، آگاهی نیست
#میلاد_عرفانپور
@shearvdastan
پر از بهانه شده لبم برای شما
اگرچه میشکند دلم فدای شما
کلافه خانه و من از این سکوت بلند
نرفته از سر ما غم صدای شما
چقدر خسته شده نگاه آینهام
از او که خیره شده به من به جای شما
حواس پنجرهها به سر به زیری من
حواس عینک من، به ردپای شما
چرا کشیده شده به صورت علما
حجاب چادری بدن نمای شما
شبیه این وطنی پر از طلا و بلا
شده نصیب همه تب طلای شما
پر از پیاده روام که شب قدم بزند
خیال ثانیههای پا به پای شما
#حسین_آهنی
@shearvdastan
يك شب اگر دستت به تار موی من مي خورد
از اينكه هستم مست و شورانگيزتر بودم
شايد اگر يوسف به من هم فرصتي مي داد
از تيغ چاقوی زليخا تيزتر بودم...
#زنبقسلیماننژاد
#شب_نوشت
#ارسالی
@shearvdastan