امشب بیا و حال مرا روبراه کن
عمری ثواب کرده ای امشب گناه کن
عاشق شدن اگرچه به زعم دلت خطاست
تنهـا فقط به خاطر من! اشتباه کن
گفتی که باید از دل من بگذری برو!
اما دو چشم خیس مرا هم نگاه کن
درگیر چشمهای توام،خوب من !بمان
روی غرور لعنتی ات را سیاه کن
تنهـا اگر به مردن من دلخوشی بیـا!
امشب تمام زندگیم را تبـاه کن
می خواهی از دلت بروم؟میروم ولی
فکری به حال این دل بی سرپنـاه کن!!
@shearvdastan
به بخشش تو نظر میکنم نه جرم خودم
هزار توبه کنار گناه خود دارم...
#محمدحسن_جمشیدی
@shearvdastan
گرمای دستت می شود شالی سرِ دوشم
وقتی که نجوا می کنی آهسته در گوشم
من باشم و تو باشی و عصری زمستانی
رویای آغوشت چه می چسبد در آغوشم
#شیوا_صالحی
#مخاطب_خاص
@shearvdastan
شرمیست در نگاه ِمن ؛ اما هراس نه
کم صحبتم میان شما ، کم حواس نه !
چیزی شنیدهام که مهم نیست رفتنت
درخواست میکنم نروی ، التماس نه !
از بیستارگیست دلم آسمانی است
من عابری "فلک" زدهام ، آس و پاس نه
من میروم ، تو باز میآیی ، مسیر ِما
با هم موازی است ، ولیکن مماس نه
پیچیده روزگار ِتو ، از دور واضح است
از عشق خسته می شوی اما خلاص نه !
#کاظم_بهمنی
@shearvdastan
از بس کتاب در گرو باده کردهایم
امروز خشت میکدهها از کتاب ماست
#صائب_تبریزی
@shearvdastan
.
آی ... معشوقی که دستانت به خون آلوده است
شهر را آتش زدی،حالا دلت آسوده است؟!
سعی کردم تا که قانع باشم از بوسیدنت
سعی خود را می کنم... هر چند که بیهوده است
تو چه میدانی که این دیوانه از شوق لبت
با چه حالی راه را تا خانه ات پیموده است؟
ریشه های فرش مان را داشتم می بافتم...
دستم عادت کرده از بس بین مویت بوده است
مادرم می گفت:"غیر از غم چه دارد عاشقی؟"
عشق اما بیش از این ها را به من افزوده است
نیست در قاموس رندان صحبت از عاقل شدن
ما اطاعت می کنیم از آنچه دل فرموده است
#سجاد_شهیدی
@shearvdastan
عریان ترم زشیشه و مطلوب سنگسار
این شهر بی نقاب قبولم نمی کند..
این چندمین شب است که بیدار مانده ام
آنگونه ام که خواب هم قبولم نمی کند...
#محمدعلی_بهمنی
@shearvdastan
کوزه ی دربسته در آغوش دریا هم تهی است
در گل خشک تو دیگر فرصت تغییر نیست
#فاضل_نظری
@shearvdastan
چه بگویم سحرت خیر؟توخودت صبح جهانی
من شیدا چه بگویم؟که توهم این وهم آنی
#شهریار
#مخاطب_خاص
@shearvdastan
دل دادهام بر باد، بر هرچه بادا باد
مجنونتر از لیلی، شیرینتر از فرهاد
ای عشق از آتش اصل و نسب داری
از تیرهٔ دودی، از دودمان باد
آب از تو طوفان شد، خاک از تو خاکستر
از بوی تو آتش، در جان باد افتاد
هر قصر بی شیرین، چون بیستون ویران
هر کوه بی فرهاد، کاهی به دست باد
هفتاد پشت ما از نسل غم بودند
ارث پدر ما را، اندوه مادرزاد
از خاک ما در باد، بوی تو میآید
تنها تو میمانی، ما میرویم از یاد
#قیصر_امینپور
@shearvdastan
نیست دردی کُشنده تر ز فراق
استخوان آب میکند مرفاق
غم دوری تو مصیبت شد
شده ام با همه بجز تو عیاق
عمری از دیدن تو محرومم
گله از چه؟ ندارم استحقاق
از گناهِ زیاد، خسته شدم
شده پرونده ام پُر از اوراق
اشک چشمِ مرا دو چندان کن
چونکه محتاجِ گریه اند عشاق
اِکفیانی؛ غریب و تنهایم
وَانصرانی؛ شدم به تو مشتاق
میهمان کن مرا به خیمه ی خود
جان اگر ماند، می کنم انفاق
دل به دل راه دارد آقاجان
دل به هم بسته ایم بی اغراق
نمکِ روضه ی مرا بفرست
روزی ام دست توست یا رزّاق
سحری، روبروی شش گوشه
دست من را بگیر بین رواق
"ای ضریح حسین؛ دلتنگم!"
برسان ناله ی مرا به عراق
****
فاطمه دست از علی نکشید
به زمین خورده بود با شلاق
رضا دین پرور
#مناجات_فاطمی_با_امام_زمان_عج
#الهم_عجل_لویک_الفرج
#شب_زیارتی_ابا_عبدالله
#دلتنگ_حرم
#شب_جمعه
@shearvdastan
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشوره ما بود دلآرام جهان شد
در اول آسایش مان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادنمان بود خزان شد
زخمی به گل کهنه ما کاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد
آنگاه همان زخم همان کوره کوچک
شد قله یک آه مسیر فوران شد
با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد
با خلق ندانیم چهها کرد و چنان شد
ما حسرت و دلتنگی و تنهایی عشقیم
یعقوب پسر دید زلیخا که جوان شد
جان را به تمنای لبش بردم و نگرفت
گفتم بستان بوسه بده گفت گران شد
یک عمر به سودای لبش سوختم و آه
روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد
یک حافظ کهنه دو سه تا عطر گل سر
رفت و همه دلخوشیام یک چمدان شد
باهرکه نوشتیم چهها کرد به ما گفت
مصداق همان وای به حال دگران شد
#حامد_عسکری
@shearvdastan