[شھید نظامۍ میره تلفن بزنه
چشمش به نامحرم میوفته!
سه روز گریه میکنه
میگه :
خدا من نفهمیدم
چشمم به ناموس مردم افتاده !
#اینجوری_شھید_شدنا ♥️(:
@sheeay_heydar🌱°•.
#طنز_جبهه
🔴کی با حسین کار داشت؟؟
یک قناسه چی ایرانی که به زبان عربی مسلط بود اشک عراقیها را در آورده بود.
با سلاح دوربین دار مخصوصش چند ده متریِ خط عراقیها کمین کرده بود و شده بود عذاب عراقیها😂
چه می کرد؟؟
بار اول بلند شد و فریاد زد:
ماجد کیه؟
یکی از عراقیها که اسمش ماجد بود سرش را از پس خاکریز آورد بالا و گفت: منم!
ترق!
ماجد کله پا شد و قل خورد آمد پای خاکریز و قبض جناب عزراییل را امضاء کرد!😂😂😂😂
دفعه بعد قناسه چی فریاد زد:
یاسر کجایی؟
و یاسر هم به دست بوسی مالک دوزخ شتافت!🙈😂😄
چند بار این کار را کرد تا اینکه به رگ غیرت یکی از عراقیها به نام جاسم برخورد.
فکری کرد و بعد خوشحالی بشکن زد و سلاح دوربین داری پیدا کرد و پرید رو خاکریز و فریاد زد:
حسین اسم کیه؟؟
ونشانه رفت.
اما چند لحظه صبر کرد و خبری نشد.
با دلخوری از خاکریر سُر خورد پایین.
یک هو صدایی از سوی قناسه چی ایرانی بلند شد: 🗣
کی با حسین کار داشت؟؟
جاسم با خوشحالی،هول و ولاکنان رفت بالای خاکریز و گفت:
من!😃✋
ترق!
جاسم با یک خال هندی بین دو ابرو خودش را در آن دنیا دید!😂😂😂😂
@sheeay_heydar✨
#مــــــــهــــــم✖️👌🏻
⇦تفاوت
ایشااللـہ ، انشااللـہ و انشاءاللـہ
درڪجاست⁉️
•[ ایشاالله: ]•
⇦یعنے خدا را بـہ خاڪ سپردیم.
(نعوذبالله) (استغفرالله) .
•[ انشااللہ : ]•
⇦یعنے ما خدا را ایجاد ڪردیم.
(نعوذبالله) (استغفرالله)
•[ ان شاءالله: ]•
⇦یعنے اگر خداوند مقدر فرمود.
(بـہ خواست خدا) .
@sheeay_heydar
دِلتَنگے
دَردِ سَختیست!
دَردے ڪھ
نِمیتوانے آن را
براےِ هیچڪَس
تعریف ڪُنے...💔
اللهمالرزقناحـرم...
@sheeay_heydar⌞🕊⌝
شهـید ذوالفقاری:
حجابهای امروزی بوی حضرت زهرا(س) را نمیدهند :)💔
@sheeay_heydar⌞🦋⌝
شیعه ی حیدر🌹🍃🌾
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ #پسـرڪ_فـلافـل_فـروش #پـارت_پـانـزدهـم ماشین ا
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
#پسـرڪ_فـلافـل_فـروش
#پـارت_شـانـزدهـم
فتنه
💎سال1388ازراه رسید.این سال آبستن حوادثی بودکه هیچ کس ازنتیجه ی آن خبرنداشت!
بحث های داغ انتخاباتی وبعدهم حضور حداکثری مردم،نقشه های شوم دشمن رانقش برآب کرد.
امایک باره اتفاقاتی درکشوررخ دادکه همه چیزرادستخوش تغییرات کرد.صدای استکبارازگلوی دوکاندیدای بازنده ی انتخابات شنیده شد.
یک باره خیابان های مرکزی تهران جولانگاه حضور فرزندان معنوی
بی بی سی شد!
💎هادی درآن زمان یک موتور تریل داشت.دربازارآهن کارمیکرد.امابیشتروقت اوپیگیری مسائل مربوط به فتنه بود.
غروب که ازسرکارمی آمدمستقیم به پایگاه بسیج می آمد وازرفقااخباررامی شنید.
هرشب باموتوربه همراه دیگربسیجیان مسجدراهی خیابان های مرکزی تهران بود.
می گفت:من دلم برای این هامیسوزد، به خدااین جوان هانمی دانندچه می کنند،مگرمیشودتقلب کردآن هم به این وسعت؟!
💎یک روزهادی همراه سیدعلی مصطفوی جلوی دانشگاه رفتند.جمعیت اغتشاش گران کم نبود.جلوی دانشگاه پارچه ی سیاه نصب کرده و تصاویرکشته های خیالی اغتشاشگران روی آن نصب بود.
هادی وسیدعلی ازموتورپیاده شدند. جرئت میخواست کسی به طرف آنها برود.
اماآنهاحرکت کردند وخودشان رامقابل تصاویررساندند.یک باره همه ی عکس ها راکنده وپارچه ی سیاه رانیزبرداشتند.
قبل ازاینکه جمعیت فتنه گربخواهدکاری کند،سریع ازمقابل آنهادورشدند.آن شب بی بی سی این صحنه رانشان داد.
💎درایام فتنه یکی ازکارهای پیاده نظام دشمن،که درشبکه های ماهواره ای آموزش داده میشد،نوشتن اهانت به مسئولان ورهبرانقلاب روی دیوارهاو... بود.
هادی نسبت به مقام معظم رهبری بسیارحساس بود.ارادت اوبه ساحت ولایت عجیب بود.
💎یادم هست چندماه که ازفتنه گذشت،طبق یک برنامه ریزی ازآن سوی مرزها،همه ی اتهامات،که تاآن زمان به رئیس جمهوروقت زده میشدبه سمت رهبری انقلاب رفت!
آنهادرشبکه های ماهوارهای تبلیغ می کردندکه چگونه درمکان های مختلف روی دیوارهاشعارنویسی کنید.بیشترصبح ها شاهدبودیم که روی دیوارهاشعارنوشته بودند.
💎هادی ازهزینه ی شخصی خودش چند اسپری رنگ تهیه کردوصبح های زود، قبل ازاینکه به محل کاربرود،درخیابان های محل باموتوردورمیزد.اگرجایی شعاری علیه مسئولان روی دیوارمیدید، آن راپاک میکرد.
یکی ازدوستانش میگفت:یک بارشعاری را گوشه ای ازپل عابرديده بود.به من اطلاع دادکه یک شعاررادرفلان جافلان قسمت نوشته اندومن دارم میروم که آن راپاک کنم.
گفتم:آخه توازکجادیدی که اونجاشعار نوشته اند!؟
گفت:من هرشب این مناطق راچک میکنم،الان متوجه این شعارشدم.بعد ادامه داد:کسی نبایدچیزی بنویسد،حالا که همه ی مردم پای انقلاب ایستاده اند مانبایدبه ضد انقلاب اجازه ی جولان دادن وعرض اندام بدهیم.
💎هادی خیلی روی حضرت آقاحساس بود.
یک باربه اوگفتم اگرشعاری ضدحکومت روی دیواربنویسندومابرویم آن راپاک کنیم، چه سودی داره چرااین همه وقت می گذاری تاشعارپاک کنی؟این همه پاک می کنی،خب دوباره مینویسند!
گفت:نه،این کسانی که مینویسندزیاد نیستند.امامیخوان اینطورجلوه بدهندکه خیلی هستند.من این قدرپاک میکنم تا دیگرننویسند.
درثانی این هادارندیک مسئله راکه به قول خودشون به رئیس جمهورمربوط میشه به حساب رهبری ونظام میگذارند.این ها همه برنامه ریزی شده است.
#کپی_ممنوع 🚫
@sheeay_heydar
شیعه ی حیدر🌹🍃🌾
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ #پسـرڪ_فـلافـل_فـروش #پـارت_شـانـزدهـم فتنه 💎سال138
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
#پسـرڪ_فـلافـل_فـروش
#پـارت_هـفـدهـم
فدایی رهبر
💎اوج جسارت به رهبرانقلاب درایام فتنه،روزسیزده آبان رقم خورد.دراین روز باطن اعمال كثيف فتنه گران نمایان شد.
آن روزرهبرعزیزانقلاب علناموردحملات کلامی آنهاقرارگرفت.آنهامقابل دانشگاه تهران تجمع کردندوبعدازاهانت به تصاویر مقام عظمای ولایت قصد خروج از دانشگاه راداشتند.
اماباممانعت نیروی انتظامی روبه رو شده وبه داخل دانشگاه برگشتند.امابه جسارت های خودادامه دادند!
💎خوب به یاددارم که همان روزیکی از دوستان شهید ابراهیم هادی تماس گرفت وازمن پرسید:امروزجلوی دانشگاه درفلان ساعت چه خبربوده؟!
باتعجب گفتم:چطور؟!
گفت:من میخواستم بروم به محل کارم، یک لحظه درکناراتاق درازکشیدم واز خستگی زیادخوابم برد.
باتعجب دیدم که ابراهیم هادی وهمه ی دوستان شهیدش نظیررضاگودینی وجواد افراسیایی و...بالباس نظامی روبه روی درب دانشگاه ایستاده اندوباعصبانیت به درب دانشگاه تهران نگاه میکنند.
گفتم:یکی ازدوستان من درحراست دانشگاه تهران است،الان خبر میگیرم.
به اوزنگ زدم وپرسیدم:فلان ساعت جلوی درب دانشگاه چه خبربود؟ایشان هم گفت:دقیقادرهمین ساعت که میگویی پلاکاردبزرگ تصویرحضرت آقاراپاره کردند وشروع کردندبه جسارت کردن به مقام معظم رهبری!
💎لباس پلنگی بسیا زیباونوپوشیده بود. موتورش راتمیزکرده بود.گفتم:هادی جان کجا؟میخوای بری عملیات!؟
یکی دیگه ازبچه هاگفت:این لباس کماندویی روازکجا آوردی؟نکنه خبرایی هست ومانمی دونیم!؟
خندیدوگفت:امروزمیخوان جلوی دانشگاه تجمع کنند.بچه های بسیج آماده باش هستند.ماهم بایدازطریق بسیج کارکنیم. این وظیفه است.
گفتم:مگه نمیخوای بری سرکار.بااین کارهایی که تومیکنی صاحب کارحتما اخراجت میکنه.
لبخندی زدوگفت:کارروبرای وقتی می خوایم که توکشورماامنیت باشه وکسی درمقابل نظام قرارنگیره.بعدبه من گفت:بروسریع حاضرشو که داره دیر میشه.
💎رفتیم به سمت میدان انقلاب.یک مقری بود که نیروهای بسیج درآن مستقر بودند.قراربودبه آنجارفته وپس ازگرفتن تجهیزات منتظردستورباشیم.
درطی مسیریک باره به مقابل درب دانشگاه رسیدیم.درست درهمان موقع جسارت اغتشاشگران به رهبرمعظم انقلاب آغاز شد.
هادی وقتی این صحنه رامشاهده کرد دیگرنتوانست تحمل کند!به من گفت: همین جابمون....سریع پیاده شدودویدبه سمت درب اصلی دانشگاه.
من همینطوردادمیزدم:هادی برگرد،تو تنهایی می خوای چی کارکنی؟هادی...هادی...!
#کپی_ممنوع🚫
@sheeay_heydar