#داستان_کوتاه_پند_آموز 📜
مسعود پای کامپیوتر 👨💻نشسته است که ناگاه بغضش میترکد و اشک😭 میریزد.میپرسم چه شده است؟
میگوید: نتایج قبولشدگان📝 رشتهی پزشکی👨⚕️ را دیدم که من با اختلاف جزئی از آنها قبول نشدهام. اگر من یک سؤال در زیستشناسی🦠🧬 درست زده بودم الآن یکسال دیگر پشت کنکوری نبودم. تازه از قبولشدن امسال هم ناامیدم، فقط یک سؤال زندگی مرا تغییر داد.
به یاد آیهای میافتم:🤔
فأَمّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ (6 - قارعه)
اما کسى که (در آن روز) ترازوهای (اعمالش) سنگین است.⚖️
💫فهُوَ فی عیشَة راضِیَة (7 - قارعه)
در یک زندگى خشنودکننده خواهد بود.💫
واقعاً #دنیا هم آزمون #آخرت است. مبادا از انجام کوچکترین عبادت و ذکر و کار نیک غفلت کنیم.
چه بسا همین یک کار نیک خرد که دادنِ سیب کوچکی دستِ یتیمی باشد، باعث شود وزنهی اعمال صالحمان سنگینتر شود و بهشتی شویم.
✨مسعود یکسال و سالهای دیگر میتواند پشتِ کنکور باشد و غفلت و کسری یک سؤال را جبران کند ولی بعد از مرگ، دیگر فرصتی برای جبران نیست.😔
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk