eitaa logo
عجیب و پر ابهام🥶
22.8هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
19.3هزار ویدیو
39 فایل
﷽حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ❤ تعرفه تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/1634205710Cfca0499cd4
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃راستش از باز شدن مدرسه خیلی میترسیدم از این که دوستام با حرفاشون یا رفتاراشون به ایمانم لطمه بزنند شبا وقتی بیدار میشدم واسه استغفار و نماز بشدت از الله میخواستم که یه دوست دینی بهم بده در مدرسه... تابستون تموم شد و مدرسه ها باز شدن تقریبا نصف مدرسه منو میشناختن و زخم زبان ها شروع شد همه میپرسیدن چیشد اینجوری شد و از کی باحجاب شدی.... ولی من به کسی گوش نمیدادم بلکه به خودم میکردم وقتی جمعه ها خانوادگی میرفتیم مسجد... وقتی دخترا و خانومای چادری رو میدیدم بدون اختیار اشک تو چشام حلقه میزد و تو دلم میگفتم خدایا کن... 😔 اوایلش با اینکه باحجاب بودم اما کمی ارایش میکردم اما کم کم ارایش کردن رو هم کردم و سادگی حجابو احساس میکردم... 🌸🍃اما مهم تر از همه تقریبا 5 ماه از باز شدن مدرسه میگذشت که یکی از روز ها کلیپی از بهترین داعی این دین مبارک«ماموستا سوران عبدالکریم» را شنیدم که از حرف میزد ماجرای چند نفر از خواهرا و برادرای دینی رو تعریف کردن که چقدر برکت تو زندگیشون داشته و تاثیرات مثبت و خوبی داشته بعد از دیدن این کلیپ تصمیم گرفتم منم شروع کنم به ...✨ استغفرالله...✨ استغفرالله و اتوب الیه...✨ سه روز گذشت و من تو خونه کار میکردم استغفرالله میگفتم تو مدرسه استغفرالله میگفتم. ... 📒داستان های جالب وجذاب📒 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
🌸🍃راستش از باز شدن مدرسه خیلی میترسیدم از این که دوستام با حرفاشون یا رفتاراشون به ایمانم لطمه بزنند شبا وقتی بیدار میشدم واسه استغفار و نماز بشدت از الله میخواستم که یه دوست دینی بهم بده در مدرسه... تابستون تموم شد و مدرسه ها باز شدن تقریبا نصف مدرسه منو میشناختن و زخم زبان ها شروع شد همه میپرسیدن چیشد اینجوری شد و از کی باحجاب شدی.... ولی من به کسی گوش نمیدادم بلکه به خودم میکردم وقتی جمعه ها خانوادگی میرفتیم مسجد... وقتی دخترا و خانومای چادری رو میدیدم بدون اختیار اشک تو چشام حلقه میزد و تو دلم میگفتم خدایا کن... 😔 اوایلش با اینکه باحجاب بودم اما کمی ارایش میکردم اما کم کم ارایش کردن رو هم کردم و سادگی حجابو احساس میکردم... 🌸🍃اما مهم تر از همه تقریبا 5 ماه از باز شدن مدرسه میگذشت که یکی از روز ها کلیپی از بهترین داعی این دین مبارک«ماموستا سوران عبدالکریم» را شنیدم که از حرف میزد ماجرای چند نفر از خواهرا و برادرای دینی رو تعریف کردن که چقدر برکت تو زندگیشون داشته و تاثیرات مثبت و خوبی داشته بعد از دیدن این کلیپ تصمیم گرفتم منم شروع کنم به ...✨ استغفرالله...✨ استغفرالله و اتوب الیه...✨ سه روز گذشت و من تو خونه کار میکردم استغفرالله میگفتم تو مدرسه استغفرالله میگفتم. ... 📒داستان های جالب وجذاب📒 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
🌸🍃راستش از باز شدن مدرسه خیلی میترسیدم از این که دوستام با حرفاشون یا رفتاراشون به ایمانم لطمه بزنند شبا وقتی بیدار میشدم واسه استغفار و نماز بشدت از الله میخواستم که یه دوست دینی بهم بده در مدرسه... تابستون تموم شد و مدرسه ها باز شدن تقریبا نصف مدرسه منو میشناختن و زخم زبان ها شروع شد همه میپرسیدن چیشد اینجوری شد و از کی باحجاب شدی.... ولی من به کسی گوش نمیدادم بلکه به خودم میکردم وقتی جمعه ها خانوادگی میرفتیم مسجد... وقتی دخترا و خانومای چادری رو میدیدم بدون اختیار اشک تو چشام حلقه میزد و تو دلم میگفتم خدایا کن... 😔 اوایلش با اینکه باحجاب بودم اما کمی ارایش میکردم اما کم کم ارایش کردن رو هم کردم و سادگی حجابو احساس میکردم... 🌸🍃اما مهم تر از همه تقریبا 5 ماه از باز شدن مدرسه میگذشت که یکی از روز ها کلیپی از بهترین داعی این دین مبارک«ماموستا سوران عبدالکریم» را شنیدم که از حرف میزد ماجرای چند نفر از خواهرا و برادرای دینی رو تعریف کردن که چقدر برکت تو زندگیشون داشته و تاثیرات مثبت و خوبی داشته بعد از دیدن این کلیپ تصمیم گرفتم منم شروع کنم به ...✨ استغفرالله...✨ استغفرالله و اتوب الیه...✨ سه روز گذشت و من تو خونه کار میکردم استغفرالله میگفتم تو مدرسه استغفرالله میگفتم. ... 📒داستان های جالب وجذاب📒 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk