eitaa logo
علی مقدم
2.2هزار دنبال‌کننده
922 عکس
394 ویدیو
29 فایل
آثار[سخنرانی، نوشته ها و اشعار]علی مقدم عاصی خراسانی ادمین @admin9988 وبلاگ http://asikhorasani.blogfa.com/ بایگانی پادکست ها https://eitaa.com/ali_moghaddam_Podcast پیام ناشناس https://harfeto.timefriend.net/16818822335153 هندوستان @SAEB_TABRIZ
مشاهده در ایتا
دانلود
این یک دو نفس فرصت عمر خود را مانند قلم خرج سجودش کردم
ابیاتی از غزلی بسیار زیبا از که مرحوم انصاری همدانی آن را به عنوان موعظه بسیار برای شاگردانشان میخواندند پیری رسید و موسم طبع جوان گذشت ضعف تن از تحمل رطل گران گذشت وضع زمانه قابل دیدن دوبار نیست رو پس نکرد هر که ازین خاکدان گذشت در راه عشق، گریه متاع اثر نداشت صد بار از کنار من این کاروان گذشت مضمون سرنوشت دو عالم جز این نبود آن سر که خاک شد بره از آسمان گذشت در کیش ما تجرد عنقا تمام نیست در قید نام ماند اگر از نشان گذشت بی دیده راه اگر نتوان رفت پس چرا چشم از جهان چو بستی ازو میتوان گذشت؟ بدنامی حیات دو روزی نبود بیش آنهم «کلیم» با تو بگویم چه سان گذشت ؟! یک روز صرف بستن دل شد به این و آن روز دگر به کندن دل زین و آن گذشت
یک بار بر پیاله لبت را گذاشتی یک عمر اینچنین دهنش باز مانده است
خارم که از گل چمنش باز مانده است یا آن غریب کز وطنش باز مانده است آغوش یار را اگر از دست داده ام اما چه خوب عطر تنش باز مانده است امشب درِ بهشت خدایا گشوده ای؟ یا اینکه یار ، پیرهنش باز مانده است؟ یک بار بر پیاله لبت را گذاشتی یک عمر اینچنین دهنش باز مانده است آری هنوز امید وصال تو در دل است مقتول تو اگر کفنش باز مانده است سال ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از دست کشیدن نشود دسترست کم چون سرو نگردید قدت از هرست کم شعرخوانی انجمن ادبی ارادت
بگذار بیافتد به سر زلفِ تو تابی ما در تَهِ چاهیم بیانداز طنابی صلی الله علیک یا اباعبدالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هزار لعنت و نفرین بر التفات خلایق که هر چه ننگ کشیدم برای نام کشیدم شعرخوانی دانشگاه رضوی انجمن کبوترانه
۱ شعر چیست ؟ نکته : شعر تعریف مطلقی ندارد که بگوییم «شعر همین است و جز این نیست» ولی برای ایجاد تصوری نسبتا روشن از شعر باید به مهم ترین تعاریفی که از شعر وجود دارد نظری بیندازیم چند نمونه از مهم ترین تعاریف شعر ۱.تعریف شمس قیس رازی در کتاب المعجم فی معاییر اشعارالعجم (مهم ترین آیین نامه شاعری در پیشینه شعر سنتی ): «شعر سخنی است اندیشیده ، مرتّب ، معنوی ، موزون ، متکرر ، مساوی ، حروف آخرین آن به هم ماننده» ۱.تعریف ابن سینا شعر کلامی است مُخیّل ، ترکیب شده از اقوالی دارای ایقاعاتی که در وزن متّفق و متساوی و متکرّر باشند و حروف خواتیم آن متشابه باشند » گویا در نزد حکما ، خیال مهم تر از وزن و قافیه دانسته می شده است. ۳.تعریف دکتر شفیعی کدکنی در کتاب ادوار شعر فارسی «شعر گره خوردگی عاطفه و تخیّل است که در زبانی آهنگین شکل گرفته باشد» این تعریف ، ساده و کاربردی هست اما جامع نیست مثلا آثاری که فاقد «خیال» هستند ، ولی حضور خویش را به عنوان شعر تثبیت کرده اند را شامل نمی شود ۴. تعریف دکتر شفیعی کدکنی در کتاب موسیقی شعر «شعر حادثه ای است که در زبان روی می دهد و در حقیقت ، گوینده شعر ، با شعر خود ، عملی در زبان انجام می دهد که خواننده ، میان زبان شعری او و زبان روز مرّه و عادی تمایزی احساس می کتد» این شاید جامع ترین تعریف باشد از شعر ولی همین کلی بودن و فراگیری این تعریف ، کاربردش را دشوار میکند . چون نوع آن حادثه و ویژگی های آن مطرح نمیشود. منبع : کتاب روزنه استاد محمدکاظم کاظمی
چنان افتادگی پیشِ تو بالا می برد ما را مَلَک حتی نمی داند کجاها می برد ما را چه خون ریز و جهان گیر است یا رب لشکر حُسنش که با یک غمزهٔ چشمش به یغما می برد ما را اگر چه سالها در گوشه عزلت به سر بردیم ولی آن گوشه ی ابرو به صحرا می برد ما را مسیری نیست جز اشک روان دریای رحمت را همین‌ رود روان آخر به دریا می برد ما را اگر اعمالِ ما راهی به جنت هم نبرد آخر خیالی نیست ، آخر حُبّ مولا می برد ما را مرداد / ۱۳۹۸
چنان دانسته می باید درین دنیا نهی پا را که بر موی میان مور در صحرا نهی پا را
جوشد از خُمخانه ی مولا شراب از شش جهت در نجف ریزد به پای ما ثواب از شش جهت
بودیم گاه این طرف و گاه آن طرف او بود با جماعت اهل گمان طرف فکر وصال هستم و غافل که بین ماست یک در که دستگیره ندارد از آن طرف اللهم عجل لولیک الفرج
سجده تسلیم جز در به دری هیچ ندیدم هُنر از پا آمد به سرم اینهمه خوف و خطر از پا گر کفش به سر کرده ام امروز عجب نیست نشناخته ام ‌پیش تو از بسکه سر از پا از سجده تسلیم رسیدیم به معراج طی میشود این ره به جبین بیشتر از پا پیش قدمت آهِ من خسته بلند است دیگر چه غم از اینکه بیافتم اگر از پا پا گر ندویدست ، ولی اشک دویدست با چشم رسیدیم به تو زودتر از پا . . . . ذی القعده ۱۴۴۱ تیر ۱۳۹۹ . ‌. . . تقدیم به دوست و برادر عزیزم شاعر اهل بیت (علیهم السلام) امیرحسین روشن ضمیر که سالهاست پای ظاهری اش همراهی اش نمیکند اما با اراده و قلب پاک ، صراط مستقیم را با سرعت طی می کند و از خیلی از ماها که پایمان سالم هست جلو تر است
از سجده تسلیم رسیدیم به معراج طی می شود این رَه به جبین بیشتر از پا
بارِ گناه ، برکتِ چشم مرا گرفت شرمنده در مصیبتِ تو ، کم گریستم || صلّی الله علیک یا اباعبدالله ||
در احوال رسول ترک نقل است که گاهی گریه هایش برای امام حسین علیه السلام شش ، هفت ساعت طول میکشید (کتاب جذبه عشق)
هدایت شده از علی مقدم
آری آنگونه سیاهم که اگر خیر کنم میشود از منِ آلوده ، ثواب آلوده
اشعار شهید اول رحمه الله علیه که در فراق نماز شب سروده اند : عَظُمَت مُصیبهُ عبدِکَ المسکین فى نومه عن مَهر حورِالعین الاولیاءُ تَمَتَّعوا بِک فى الدُّجى بِتَهَجُّدٍ و تَخَشُّعٍ و حَنین فَطَرَدتَنى عن قَرعِ بابکَ دونهم اَترى لِعَظمِ جرائمى سَبقونى اَوَجَدتَهُم لَم یُذنِبوا فَرَحِمتَهُم اَم اَذنَبوا فَعَفَوتَ عَنهُم دونى ان لم یَکُن للعفوِ عندک مَوضِع للمُذنِبین فَاَین حُسنُ ظُنونى ترجمه : خدایا! مصیبت بنده بیچاره ات زیاد شد که او را خواب از مهر حورالعین بازداشت اولیاى خدا در تاریکى هاى شب با تهجد و خشوع و ناله و زارى بهره ها برده اند. مرا از در خانه ات راندى و آنها را راه دادى ! آیا بواسطه اعمال ناشایستم از آنها عقب ماندم. آیا آنها گناه نکرده بودند یا گناه داشتند اما تو ایشان را آمرزیدى ولى مرا نیامرزیدى ؟ اگر گنه کاران راهى به عفو تو نداشته باشند پس حسن ظن ما به کجا مى رود؟! مرحوم علامه طهرانی رحمه الله به طلاب سفارش می فرمودند این اشعار مرحوم شهید رحمه الله را از بر کنند و به یاد داشته باشند
گر کفش به سر کرده ام امروز عجب نیست نشناخته ام ‌پیش تو از بسکه سر از پا
روز نخست نوبت تقسیم تاب و تب تابش به موی تو ، به من خسته تب رسید || ||
مست ز كامِ تواَم ، مست ز انگور ، نَه طالبِ كويِ تواَم ، طالبِ هر طور ، نَه عارف اگر اينچنين ، گرمِ عبادت شده در طلبِ يار بود ، در طلبِ حور ، نَه وای به زاهد که در گوشه سجاده اش دانه تسبيح بود ، دانه انگور ،نَه در نظرِ يارِ ما ، هر كه مقرّب تر است اهل غم و زاري است ، اهلِ زر و زور ، نَه نيست مرا طاعتي ، غيرِ سرافكندگي عاصىِ شرمنده ام ، عابدِ مغرور ، نَه || || ١٨/مرداد/١٣٩٦ ١٦/ذي القعده/١٤٣٨
به غیر مدح علی آیه ای نیامده است خدا گرفته علی را در این کتاب به قاب همیشه سنگِ علی را به سینه کوبیدیم گرفته ایم به دل صورت ثواب به قاب || ||
زاهد غرور طاعت و ما خجلت گناه آورده ایم تا تو پسندی کدام را ....
وقتی مسیرِ راه به سمت کرامت است دیگر خیالمان ز همه سخت راحت است
یایِ علی بهشت به دستان من نهاد این صید را به همّت قلاب میکشم از شوقِ "مَن یَمُت یَرَنی" صد هزار بار حنجر به روی خنجرِ قصاب میکشم یک بار نام غیر تو بر این زبان گذشت یک عمر میشود که دهان آب میکشم || ||