آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
#در_مسیر_نوشتن #قسمت_سوم گفته بودم برای نوشتن باید اول خواند، اصلاح میکنم: همیشه باید خواند! و در
#در_مسیر_نوشتن
#قسمت_چهارم
این قسمت مخصوص کسانی است که دوست دارند بنویسند ولی نمیدانند چه؟ از کجا شروع کنند؟ دربارهی چه بنویسند؟ و...
معمولا پیشنهاد میکنند ابتدا از خاطره نویسی شروع کنید. روزی ۵ خط کافیست. اگر بتوانید دستکم ۳ ماه بر این تمرین استمرار داشته باشید سر و کلهی تغییرات پیدا میشود و کلمات جوانه میزنند.
شاید یکی از علتهای توصیه به خاطره نویسی، آماده بودن محتواست و شما تنها تلاش میکنید که آنرا روی کاغذ بیاورید.
خاطره میتواند روزنگار باشد؛ یا میتواند متعلق به زمانهای گذشته(دور یا نزدیک) باشد.
اما من یک پیشنهاد بهتر از خاطره هم دارم.
نامه بنویسید!
برای کی؟
هر کسی.
یک شخص واقعی یا خیالی،
کسی که قبلا میشناختید و الان دیگر نیست
یا برای آیندگان(برخی برای فرزندشان در آینده دور نامه نوشتهاند)
حتی برای یک شیء! مثلا یک اسباب بازی قدیمی
برای یک گلدان
برای خودت
بله، میتوانی برای خودت نامه بنویسی!! برای کودک درونت، برای سایهات، برای تصویرت در آینه، یا آن روی دیگرت!!
(من برای بت ابوالهول مینویسم!)
ولی سعی کنید مخاطب ثابت باشد نه هر روز برای یک نفر!!
در نامه نوشتن دستتان بیشتر از خاطرهنویسی باز است و ذهن فضای جولان دارد.
در نامه میتوانید از همه چیز بگویید: روز را چطور گذرانید؟ از چه چیز شاد شدید؟ از چه چیز غمگین شدید؟ کی به هیجان آمدید؟
از امیدها آرزوها شوقها اشکها لبخندها...
آنقدر حرف برای گفتن دارید که خودتان تعجب میکنید!
باز تاکید میکنم، رمز موفقیت، استمرار است.
" پنج خط بنویس، هر روز بنویس"
ماههای اول خیلی نگران کیفیت نوشته نباشید. هدف تمرین در ماههای اول فقط این است که مسیر ذهن به قلم باز شود. کلمات و جملات راحت احضار شوند و دیگر نوشتن چند خط ساده برای شما شبیه گم شدن در مِه نباشد.
مرحله دوم (بعد از عادت کردن به نوشتن)، تلاش برای درست نویسی و تنوع واژگانی است.(به ویژه ساختار جمله و دستور زبان)
و مرحله سوم تمرین برای گسترش کلام با ابزارهای متنوعی چون بلاغت و صورخیال.
اینکه دقیقا زمان مرحله دوم و سوم کی هست تشخیص با خودتان است. هر جا که به شیوهی جاری مسلط شدید و توانستید به راحتی از پسش بر بیایید موقع رفتن به مرحله بعد است.
توضیحات مختصر در باب مراحل دوم و سوم بماند برای فرصت بعد.
این را هم بگویم این نوشتن روزانه فقط مخصوص نویسندههای تازه کار نیست.
نویسندههای کاربلد هم تمرین روزانه و مستمر برای نوشتن دارند. در مصاحبه با نویسنده بزرگی(که چندین رمان موفق دارد) خواندم که میگفت خود را ملزم کرده روزی ۲۰۰ کلمه بنویسند حتی اگر سنگ از آسمان ببارد!
این سلوک نوشتن یک فایده دیگر هم دارد. و آن اینکه ممکن است در میانهی راه، ذائقه خود را بیابید و کشف کنید تمایلتان به نوشتن کدام نوع ادبی است.
ادامه دارد....
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
📚مردم اغلب خرید کتاب را با تحصیل محتوایش اشتباه می گیرند. این که شخصی بخواهد هرچه را می خواند حفظ کند، مثل این است که سعی کند هر آنچه را که می خورد در معده نگه دارد.
جسم شخص از آنچه وی خورده تغذیه کرده و ذهن وی از آنچه که خوانده تغذیه شده و بدل به آن چیزی شده که اینک هست. همانطور که بدن به آنچه برایش مطبوع است علاقه دارد، ذهن نیز تنها آنچه را که برایش جالب باشد حفظ می کند - به دیگر سخن، آنچه را که با نظام فکری وی سازگار باشد و مناسب برای نیل به اهدافش.
هر کسی اهدافی دارد، اما کمتر کسی هدفی برای نظام فکری خود دارد. به این خاطر که مردم در هیچ چیز علاقهای بی تعلق و عینی نمی یابند و از آنچه خواندهاند چیزی نمی آموزند: هیچ چیز آن را به خاطر نمیسپارند.
کتاب: جهان و تاملات فیلسوف
#آرتورشوپنهاور
#کتاب_بخوانیم
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
اول آذر ۱۳۷۳!
(تکنیک رنگ روغن)
میشود چند سال پیش؟
روزگاری که جمعه ها از ۷ صبح تا غروب خورشید خودم را در زیرزمین حبس میکردم که نقاشی بکشم. هنوز بوی نفت و تینر و رنگ روغن مرا مست میکند.
روزگاری که خیرخواهانهترین توصیهی والدین به فرزندانشان این بود " حالا دَرسَت را بخوان در کنارش میتوانی نقاشی را هم ادامه بدهی"!
تقصیر نداشتند
نگاه عمومی جامعه این بود.
هیچ جا هیچ خبری نیست! بگذارید لااقل فرزندانتان به راهی بروند که دلشان قبل از جسمشان رفته.
البته که خوشحالم ادبیات خواندم. همهی هنرها چشمههایی هستند که سیراب میکنند.
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
📚سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان »
حکایت شمارهٔ ۵
سرهنگزادهای را بر در سرای اغلمش دیدم که عقل و کیاستی و فهم و فراستی زاید الوصف داشت هم از عهد خُردی آثار بزرگی در ناصیه او پیدا.
بالای سرش ز هوشمندی
میتافت ستاره بلندی
فی الجمله مقبول نظر سلطان آمد که جمال صورت و معنی داشت و خردمندان گفتهاند توانگری به هنر است نه به مال و بزرگی به عقل نه به سال، ابنای جنس او بر مَنصب او حسد بردند و به خیانتی متهم کردند و در کشتن او سعی بیفایده نمودند.
دشمن چه زند چو مهربان باشد دوست
ملک پرسید که موجب خصمی اینان در حق تو چیست؟ گفت در سایه دولت خداوندی دام مُلکُه همگنان را راضی کردم مگر حسود را که راضی نمیشود الاّ به زوال نعمت من، و اقبال و دولت خداوند باد
توانم آنکه نیازارم اندرون کسی
حسود را چه کنم کو ز خود به رنج در است
بمیر تا برهی ای حسود کاین رنجیست
که از مشقت آن جز به مرگ نتوان رست
شوربختان به آرزو خواهند
مقبلان را زوال نعمت و جاه
گر نبیند به روز شپّره چشم
چشمه آفتاب را چه گناه
راست خواهی هزار چشم چنان
کور بهتر که آفتاب سیاه
اُغلُمُش=یکی از حُکّام جزء در عراق عجم
کیاست=زیرکی
ناصیه=موی پیشانی
#گلستان_سعدی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
20 Nojavani Ra Didam.mp3
1.9M
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
متن حکایت با صدای مرحوم خسرو شکیبایی
حال خوب، برای من تفاوت ماهوی با اصالت لذت (اپیکوریسم) دارد. مکتب اصالت لذت میگوید خوش باش! مهم نیست چطوری! و این تفکر، انسان را تنزل میدهد به نوکر گوش به فرمان غرایز!
حال خوب برای من معادل انبساط است در جهانبینی عرفا.
آن سبکبالی و انبساط روحی که در احادیث نبوی از آن به نفحات الهی(نسیمهای الهی) تعبیر شده است.
همان حالی که وقتی میآید جان را مینوازد و محبت را میافزاید.
وقتی غالب میشود انسان را انسانتر میکند، شوق نیکی به دیگران و گرهگشایی در جانش شعله میکشد، برای خوب بودن و خوبتر شدن حریص میشود، انگار دستی او را بالا میکشد تا زمین و دغدغه هایش را از پنجره ی کوچک یک هواپیما ببیند!
در این حال، زندگی زیباست حتی با وجود مشکلات ریز و درشت. مرگ هم زیباست! چون تبدیل میشود به یک قرار ملاقات با شکوه!
فقط حیف که این حال گذرا و موقت است
دقیقا عین نسیم،میآید، میوزد، میرود!
برای همین پیامبر مهربانی به ما توصیه کردند حواسمان به این نسیمها باشد!
این حال از کجا میآید؟
از نگاه درست به زندگی
از جهانبینی الهی
ازعبادتهای واقعیِ بی روی و ریا
از عبد بودن
و از هر چیزی که تو را یاد خدا بیندازد.
هنر(از هر نوعش)، جلوه ای از صفت خالقیت خداست. تجلی خلاقیت است، برای همین حال خوب میآورد.
شرط خوششدن حال باز بودن دریچههای دل است برای دریافت این نسیم.
پنجرههای دلت را باز کن
بگذار هوای تازه بیاید
بگذار حالت خوب شود
سختیها و مشکلات متعلق به جهان بیرون است
جهان درونِ خودت را آنقدر بزرگ کن که جهان بیرون هیچ شود.
#حال_خوب
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
تو مگر فصل بهاری که چنین معتدلی؟
#خوشنویسی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود
به هر درش که بخوانند بی خبر نرود
دلا مباش چنین هرزهگرد و هرجایی
که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود
#شعر
#حافظ
#شکسته_نستعلیق
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
6.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حال_خوب
برخی شعرها و جملاتی که روی تصاویر نوشته شده، با سلیقهی من جور نیست، ولی این دلیل نمیشود از موسیقی و تصاویر جذابش بگذرم!
#خوشنویسی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
#حال_خوب برخی شعرها و جملاتی که روی تصاویر نوشته شده، با سلیقهی من جور نیست، ولی این دلیل نمیشود
تقدیم به دانشجوی محترم و ارزشمندم (و همسر برگِگلش)
که امروز آمد قلمهایش را تراشیدم و خبر تاهلش را هم داد.
از همان لحظه در دل من عروسی است!
اتفاقهای خوب رنگینکمانهای بعد از بارانند.
#در_مسیر_نوشتن
#معرفی_کتاب
کتاب "بهتر بنویسیم" یکی از بهترین کتابها با موضوع نوشتن است که هم به کار مبتدیها میآید و هم برای حرفهای ها حرفهای تازه دارد.
از ویژگیهای این کتاب نثر برجستهی آن است.
یعنی علاوه بر طرح مباحث علمی و تجربی در باب نوشتن، نثرش نمونهی خوبی از یک نمونه نثر امروزی، زیبا و درست است.
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast