eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
451 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
478 ویدیو
51 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
چند نمونه از بداهه های هفته ی گذشته دوستان:
اصلا قبول حرف شما من روانیم من رعد و برق و زلزله ام، ناگهانی ام بیچاره دل، که غارت عشقش به باد داد افسوس از عمر رفته ام، ازاین جوانی ام
بداهه با تصویر ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ کبوترِ حرمم، گرچه آسمان‌گردم زمین کرب‌وبلا را به غصه می‌گردم به یادِ تشنگی شاه کربلا هربار لبی به آب زدم، سوخت بالِ پُر دردم!
برای اصلاً قبول حرف شما، من روانی‌ام من رعد و برق و زلزله‌ام، ناگهانی‌ام ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ دریایی از تلاطم و درد نهانی‌ام بر باد رفته گوهرِ نابِ جوانی‌ام تابوتِ معصیت شده سنگین به دوشِ من ای کشتی نجات مبادا برانی‌ام!😔
افتاده عکس حضرت ساقی به جام ما این است راز لذت شرب مدام ما
آقا کجاست؟ آقا کجاست؟! همین یک جمله ، سرمشق زبانم شده و به هر که میرسم تکرار می کنم! دنبال کسی میگردم که ، آوازه اش را فقط از دور شنیده ام. می گویند: دیوانه شدم، می گویند: نمی توانی برسی! اما حرف های مانند زهرشان ، چه اهمیتی می تواند داشته باشد؟ وقتی امید مانند جوانه ای کوچک ، از خاک قلبم، سر برآورده است... امید برای خوب شدنت، بهترین همراه. گذشته را به یاد می آورم. زمانی که خانواده ام، به خاطر کوتاهی پای چپم مرا جا گذاشتند، تو با آن سن کم طوری مرا در آغوشت جا دادی ،که انگارچیز با ارزشی را یافته ای... بزرگ شدم، بزرگ شدی. در میان رشد کردن هایمان، گاه زمین خوردنت، سیاهی دیدگانت مشکل بزرگی که نبود، بود؟! اما یک بار ، دیگر نتوانستی بلند شوی! انگار ، زمین تو را در آغوش کشیده بود. منتقل شدنت به مکان بی روحی چون بیمارستان، طولی نکشید. خواستار دیدنم بودی، آوردنم . وقتی با دستانت، مرا در آغوش گرفتی، قلب من هم مانند دستانت، به لرزش افتاده بود! دهانت را به گوشم چسباندی و زمزمه وار گفتی : تو برو ، برو پیش آقا همون که داستانشو برات خوندم، همون که ضامن یه آهو شده بود! تو برو بهش بگو ضامن منم بشه . با همان چند جمله ای که در گوشم نجوا کردی ، پرهایم چون عقاب جان گرفتند تا آقای داستان های شبانه یمان را پیدا کنند. نمیدانم چه مدت را در راه ، سپری کرده ام . چشمانم که از فرط خستگی ، نای باز ماندن ندارند ، با دیدن خورشیدی که بر زمین نشسته، کامل گشوده میشود. مسخ شده ام ! با جان و دل به سمتش پر میکشم . دیدگان ناچیزم، اسیر آن همه زیباییش می شود. عجیب است! چرا حرفی به زبانم نمی آید؟ دلم اما، زبان باز کرده و هرچه می خواهد ، می گوید. و می دانم که او با دلم همراه شده است . همچون پری که خود را به دست باد سپرده ،سبک می شوم . دل کندن ، برایم جان سوز است ، اما باید برگردم تا به او بگویم : آقایش ، ضامن سلامتی اش شده است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏دل هزاران درد دارد یک دوا، آن هم تویی صدهزاران غصه دارد یک شفا، آن هم تویی... 🔹 اللهم عجل لوليك الفرج "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
الان از تنور درومده😊 "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌«گفتند شعر پارسی و زنده شد زبان» 🎙به زودی، فصل اول پادکست شعر پارسی 🎧در هر اپیزود از این پادکست، سراغ شاعران مطرح تاریخ شعر پارسی، از شاعران کلاسیک تا شاعران معاصر می‌رویم که زندگی و یکی از مشهورترین اشعار هر یک را بررسی کنیم. تقدیم به تمامی دوست‌داران شعر و ادب پارسی🌹 مدیر پروژه: محمدرضا معلمی شعرخوانی: زینب بیات مدیر هنری: مهدی یدالله نژاد ویرایش و تنظیم: سیدمهدی احمدی، مهدی صادقی، یاسین بستانچی 💠 پادکست شعر پارسی را دنبال کنید: https://eitaa.com/joinchat/274137479Cabc06a38e6
قابل توجه دوست‌داران لهجه‌ی دَری!!😊
کاروانی شکَر از مصر به شیراز آید اگر آن یار ِ سفرکردۀ ما بازآید گو: تو بازآی! که گر خون مَنَت درخورد است، پیشت آیم چو کبوتر که به پرواز آید نام و ننگ و دل و دین گو بروَد؛ این مقدار چیست تا در نظر ِ عاشق ِ جان‌باز آید؟ من خود این سنگ به جان می‌طلبیدم همه عمر کاین قفس بشکند و مرغ به پرواز آید اگر این داغ ِ جگرسوز که بر جان ِ من است بر دل ِ کوه نهی، سنگ به آواز آید من همان روز که رویِ تو بدیدم، گفتم: هیچ شک نیست که از رویِ چنین، ناز آید هر چه در صورت ِ عقل آید و در وهم و قیاس، آن که محبوب ِ من است از همه ممتاز آید گر تو بازآیی و بر ناظر ِ سعدی برَوی، هیچ غم نیست؛ که منظور به اعزاز آید! "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
با هم‌نفسی گر نفسی بنشینی مجموع حیات عمر، آن یک نفس است "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
هیچیم و هیچکس نخرد هیچ را به هیچ ای روزگار،درگذر از چون و چند ما "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
بیچاره من، که از پس این جستجو، هنوز می نالد از من این دل شیدا که: یار کو؟ کو آن که جاودانه مرا می‌دهد فریب؟ بنما، کجاست او! "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
برآی ای آفتاب صبح امید که در دست شب هجران اسیرم "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ور تحمل نکنم جور زمان را چه کنم داوری نیست که از وی بستاند دادم "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرارِ یک تکرار اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد، اینجاست "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِين ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِين... ⚜ و به يقين، انسان را از عصاره‏‌اى از گل آفريديم سپس او را [ به صورت ] نطفه‏‌اى در جايگاهى استوار قرار داديم...» مؤمنون ۱۲ و ۱۳ ⁉️ قرار دادیم؟! مگر خدا، یکی نیست؟! پس چرا در بسیاری از آیات قرآن، فعل جمع به کار برده شده است؟! دست مرموزی که محققان از آن با نام «هوش طبیعت» یاد می‌کنند، در حقیقت، چه نیروییست؟! "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا