4_5852893315992652535.mp3
11.21M
#جهانِ_جان
#انسان_شناسی_۳۸
#حجهالاسلام_قرائتی
#استاد_شجاعی
↔️ علامتِ عاشق، کم شدنِ سطح هیجانات کاذب در بدستآوردنها، و از دستدادنهاست!
چشمای عاشق؛ فقــط به یک سمت متمرکزه!
به سمت معشوقش!
برای همینم قلبش، هرزهگرد نیست!
به هر کس و هرچیزی مشغول نمیشه!
🔺 فقــط عاشقه که؛ اتفاقهای دور و برش هیجانزدهاش نمیکنه!
حالا چجوری عاشق بشیم؟
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
نه نغمه نی خواهم و نه طرف چمن
نه یار جوان نه باده صاف كهن
خواهم كه به خلوتكدهای از همه دور
من باشم و من باشم و من باشم و من
#مهدی_اخوانثالث
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
مسوز اینچنین گرم در خود مسوز
مپیچ اینچنین تلخ بر خود مپیچ
كه گر دست بیداد تقدیر كور
تو را میدواند به دنبال باد
مرا میدواند به دنبال هیچ
#مهدی_اخوانثالث
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
سینهام دکان عطاریست، دردت چیست؟
شنبلیله، رازیانه، شاهی و گشنیز
اهل آویشن، نبیذِ سرخِ شورانگیز
سینهام دکانِ عطاریست، دردت چیست؟
تو اگر جسمت بهاران است، اما جان تو پاییز
راه را گم کردهای،
عازم مسجد سلیمانی ولیکن میرسی تبریز!!!
عاشقی تو...
عاشقی تو...
من برای عاشقِ بیکس؛
برای عاشقِ بیچیز؛
راه رفتن، گریه کردن، زیر باران میکنم تجویز
نازبوها، بوی نعناع، بوی یاس،
پیرهن چاکی، درآمیدنْ لباس
سینهام دکانِ عطاریست، دردت چیست؟
من برای دشمنِ عاشق
سنگ سرمه، سیب حوا، صبر زرد و نیش زنبور میکنم تجویز
سینهام دکانِ عطاریست، دردت چیست؟
#محمد_صالح_علاء
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
گر چه من خود ز عدم دلخوش و خندان زادم
عشق آموخت مرا شکل دگر خندیدن
#مولانا
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
4_5852893315992652536.mp3
11.81M
#جهانِ_جان
#انسان_شناسی_۳۹
#استاد_شجاعی
#استاد_عالی
🔥 جهنّم، توی همین دنیا هم، قابل تشخیصه!
هم بو داره!
هم رنگ داره!
هم طعم و مزّه!
محاله به جهنّم نزدیک بشی؛
و تشخیصش ندی!
⬅️ چه جوری تشخیص بدم؟
و مهتر اینکه چه جوری ازش فاصله بگیرم و در اون حل نشم؟
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
سخت است اگر در عشق بیپروا نباشی
هرجا بدانی یار هست، آنجا نباشی
در گوشة تنهاییات از غم بمیری
با اینکه آسان میشود تنها نباشی!
دل خوش کنی عمری به اشعارت که تنها
حرف است و روی حرف پابرجا نباشی
آنقدر از غمهای این و آن بگویی
تا بلکه در شعر خودت پیدا نباشی
خواهی گذشت از خیر مضمونهای بکرت
وقتی که عاشق باشی و رسوا نباشی
هم دوست داری گاه رویت را ببیند
هم میهراسی آنقدر زیبا نباشی
با دوریاش میسوزی و میسازی آری
عشق است و میترسی که با تقوا نباشی
#انسیه_سادات_هاشمی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
دیدمت چشم تو جا در چشمهای من گرفت
آتشــی یک لحــظه آمد در دلـــم دامن گرفت
آنقدر بیاختیـــار این اتفــاق افتاد کـــه
این گناه تازهی من را خدا گردن گرفت
در دلم چیزی فرو میریزد آیا عشق نیست
این کــــه در اندام من امـــروز باریدن گرفت؟
من که هستم؟ او که نامش را نمی دانست و بعد-
رفت زیــر سایـــهی یک "مرد" و نـــــام "زن" گرفت
روزهای تیـره و تاری کـــه با خود داشتم
با تو اکنون معنی آیندهای روشن گرفت
زندهام تا در تنم هرم نفسهای تو هست
مرگ میداند: فقـط باید تـو را از من گرفت
زنده یاد #نجمه_زارع
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
سفر میکردی و کار تو را دشوار میکردم
که چون ابر بهاری گریۀ بسیار میکردم
همان "آغاز" باید بر حذر میبودم از عشقت
همان دیدار "اول" باید استغفار میکردم
ملاقات نخستین کاش بار آخرینم بود
تو را دیگر میان خوابها دیدار میکردم
«به روی نامههایت قطرۀ اشک است، غمگینی؟»
تو میپرسیدی و با چشم خون انکار میکردم
در آن دنیا اگر قدری مجال همنشینی بود
به پای مرگ میافتادم و اصرار میکردم
خدا عمر غمت را جاودان سازد که این شاعر
غزل در گوش من میخواند و من تکرار میکردم
#سجاد_سامانی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
4_5873035037573647704.mp3
11.48M
#جهانِ_جان
#انسان_شناسی_۴۰
#استاد_شجاعی
#آیتالله_فاطمینیا
🔥هیزمهای جهنّم، اصلاً خاموش نمیشوند!
اصلاً سادهتر بگوییم؛
💥این هیزمها، خارج از ما نیستند، تا بتوانیم آنها را از خودمان دور کنیم، یا از دستشان فرار کنیم، یا آنها را خاموش کنیم!
- پس جریان این هیزمهای آتشزای جهنّم که قرآن از آنها مکرراً یاد کرده است، چه میتواند باشد؟
- یعنی اگر من به جهنّم بیفتم، هرگز نمیتوانم از آن رها شوم؟
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
#نستعلیق
#چلیپا
اثر استاد بزرگ عبدالله جواری کرمانشاهی، استاد اخلاق و خوشنویسی، که روزگاری دور، چند سالی افتخار شاگردیشان را داشتم. همانسالها که قدر ندانستم!
نمی دانم چه سری است که در تمام این سالها قسمت نشد حتی برای دیداری کوتاه، خدمتشان برسم. هر بار کرمانشاه رفتم یا فرصت نکردم یا ایشان نبودند.
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
✅چرا ادبیات نمی دانیم و نمي خوانيم؟
✔️کشورهای دنیا را با نامی برجسته می شناسند.
روسیه با رمان نویسی،
آلمان با فلسفه،
انگلستان با نمایشنامه
و ایران با ادبیات و شعر زبانزد شده است.
🔹ادبیات کلاسیک ایران از هر سمت که نگاهش می کنی آن قدر پر بار هست که هیچ گونه نمی توان ایران را خالی از شعر و ادبیات تصور کرد.
این روزها اما حال و روز ادبیات خوش نیست
🔹به قول اصغر فرهادی که گفته بود :"توی فرانسه از من پرسیدند :آن پسرک توی فیلم سر چهار راه مواد می فروخت؟"
گفتم:" فال حافظ" و حیرت کردند که در ایران و سرچهار راه هایش شعر شاعرانش را می فروشند؟!
🔹روز حافظ ، کلیپ مستندی دست به دست شد که از جوانان دانشجو می پرسیدند شعری از حافظ بلدی و به زور دست و پا شکسته مصرعی جور می شد.
🔵کشوری که بنیان فکریش بر شعر و نظم ادبی استوار شده به جایی رسیده است که نسل دانشجوی هنر، شاعر ملی اش را نمی شناسد دلیل کجاست؟
درس ادبیات را به مثابه ی علوم باید پاس کرد و چند لغت را طوطی وار حفظ نمود که کارنامه پر طمطراق جلوه دهدکه دانش آموز این ها را یاد گرفته است. وقتی به جای درست خوانی به دانش آموز می گوییم معنی اش را بنویس و حفظ کن، می شود کتاب فارسی که وقتی بازش می کنی زیر تمام جملات و اشعار معنی با مداد نوشته شده است
مگر حافظ و سعدی و فردوسی و...به زبانی غیر از فارسی شعر سروده اند که نیاز به ترجمه دارد؟ و اجازه نمی دهیم ذهن بر اثر تمرین و ممارست خودش معانی و صور خیالش را کشف و ضبط کند.
🔵ادبیات روح زنده ی هر جامعه است که با هارمونی کلامی و ایماژ ذهنی رفتار را به سمت تبادل فکر و تعادل روح پیش می برد.
این که خاقانی شناسی درسی باشد برای ارشد ادبیات، ناشی از سختی زبان خاقانی نیست. از تنبلی ذهنی نسلی است که نمی داند چطور باید کلمات را استفاده کند و معانی هم پایه را بیرون بکشد.
🔹با چنین نگاهی هرگز بیدل را نمی فهمیم اما کمی آن طرف تر برای فارسی زبانان هندوستان،حکم حافظ را برای ما دارد!
✔️بحث بر سر چگونگی شعر کلاسیک و ادبیات معاصر نیست بحث بر سر اینست که تصویر جهان از ما به واسطه ادبیات در حال کمرنگ شدن است.
✔️بسياري از شعرای نسل نو ما در حال کپی کردن از روی دست هم هستند و دانشجوهای ما شعر بلد نیستند حتی از رو بخوانند و بعد می گوییم چرا بلد نیستیم حرف هم را بفهمیم؟!
حرفِ هم را فهمیدن، لازمه اش اینست که هر دو طرف معانی مشترکی از کلمات داشته باشند ودر جا و مکان و موقعیت خاص خود به کار ببرند.
🔹جامعه ای که ادبیات نداشته باشند با دست هایشان حرف خواهند زد و دست بلد نیست با ذهن هماهنگ شود و خشونت حتمی است.
🔹شعار سال بهداشت جهانی را باید جدی بگیریم و لازمه حرف زدن، تسلط به نحو جمله است و بار معنایی که هر کلمه می دهند و کشف ایهام و کنایه و آرایه های ادبی ...ما معمولا نیم ساعت از دعوا که می گذرد انتهای بی حالی در جر و بحث می گوییم که( منظور من این نبود شما بد برداشت کردید)
🔹ادبیات را باید از دروس نمره دهی جدا کرد و به کارکرد پژوهشی نمره داد تا اینکه بخواهیم معنی کلمه به کلمه ی شعری را بگویند که فارسی سلیس نوشته شده است.
ادبیات روح سیال هرجامعه ای است و هرچه غنی تر باشد روح سبک تر می تواند در جریان زیبایی سیر کند و کمتر دچار افسردگی و خستگی خواهد شد و اگر نگران خمودگی جامعه هستیم لازمه اش دانستن ادبیات کشور است.
✍🏼روح الله صالحي
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
4_5895269473379684083.mp3
11.61M
#جهانِ_جان
#انسان_شناسی_۴۱
#آیتالله_مجتهدی
#استاد_شجاعی
🔍 دقیقاً شبیه جنینی، که با سونوگرافی، میزان سلامتش در زمان تولد، قابلِ بررسی هست؛
میزان سلامتِ روح ما هم، در هر زمان و مکانی، قابل بررسی هست!
یک علامت وجود داره؛
که دقیقاً عینِ سونوگرافیِ دقیق ، میزانِ سلامت روح ما رو، گزارش میده ❗️
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
سلام و مهربانی
یکی از راههای آشتی با مطالعه، خواندن روایت است. این روایت میتوان داستان و رمان باشد یا خاطره و سفرنامه یا هر چیز دیگر.
من سفرنامهها را پیشنهاد میکنم. به شدت جذابند.
پیشنهاد میکنم با سفرنامههای منصور ضابطیان شروع کنید.
مارکوپلو
مارکو دو پلو
برگ اضافی
سباستین
چای نعنا
پنج سفرنامه از این نویسنده است. قلم خوب و روانی دارد. توصیفهایش دقیق و... خلاصه عالیست.
رضا امیرخانی هم سه سفرنامه دارد
کسانی که او را میشناسند میدانند نثرش شما را از مکان و زمان خارج میکند و با خود به دل داستانهایش میبرد.
سفرنامه هایش هم همینطورند
ده روز با رهبر(سفرنامه سیستان)
جانستان کابلستان(سفرنامه افغانستان)
نیم دانگ پیونگیانگ(سفرنامه کره شمالی) از سفرنامههای ایشان است
برخی معتقدند رمان بیوتن او نیز بنمایهی سفرنامهای دارد.
قرار بود یک بار امیرخانی و آثارش را معرفی کنم.
هنوز فرصت نشده. چون حیف است با عکس کتاب و چند خط نوشتن از آن بگذرم. واقعا جای کار دارد و شبانه روزِ من هم متاسفانه فقط ۲۴ ساعت است!
پ.ن ۱ :استادی داشتم که میگفت اگر ۲۴ ساعت کم است صبح یک ساعت زودتر پاشو!
حرفش را به شوخی گرفتیم ولی درست میگفت امتحان کنید!
پ.ن ۲: استاد دیگرم(آقای دکتر سنگری که خدا حفظشان کند) میگفتند ۲۴ ساعتی که خدا تدبیر کرده برای همهی کارهای ما کافیاست اگر وقت کم میآوریم اشکال جای دیگریست.
پ.ن ۳: همهی این لالاییها را بلدم ولی...
کلا من دایرهالمعارف لالاییهام، ولی خودم بیخوابی مزمن دارم!